دانشجویان مستقل و آزاد
10 subscribers
3 videos
1 file
9 links
مخالف استبداد داخلی، همچنین تحریم جنگ و تجزیه ایران
Download Telegram
چرا رشد نمی‌تواند سبز باشد؟

بنابر داده‌های جدید، مشکل بتوان هم هوادارِ سرمایه‌داری بود و هم از محیط‌زیست حمایت کرد. یا این، یا آن!

هشدار درباره‌ی فروپاشیِ زیست‌محیطی همه‌جا به گوش می‌رسد. طیِ چند سالِ گذشته، روزنامه‌های بزرگی چون گاردین (Guardian) و نیویورک‌تایمز (New York Times) مطالبِ اخطاردهنده‌ای راجع‌به تخلیه‌ی خاک، جنگل‌زدایی، افتِ ذخایرِ ماهی و کاهشِ‌ جمعیتِ‌ حشرات منتشر کرده‌اند. عاملِ ایجادِ این بحران‌ها رشدِ اقتصادیِ جهانی و به تبعِ‌ آن بالارفتنِ مصرف است که باعثِ ازبین‌رفتنِ بیوسفرِ(۱) زمین شده و مرزهای سیاره‌ای(۲) کلیدی را در‌می‌نوردد، مرزهایی که به گفته‌ی دانشمندان فرانرسیدنِ‌فروپاشی در گروِ پایبندی به آن‌هاست.

بسیاری از سیاست‌گذاران، این هشدارها را با تلاش در جهتِ برقرار نمودنِ آنچه از آن به عنوانِ «رشدِ سبز»(Green Growth) نام می‌برند، پاسخ داده‌اند. ایشان ادعا می‌کنند که تنها با سرمایه‌گذاری در فن‌آوری‌های کارآمدتر و معرفیِ ارزش‌های درست می‌توانیم در عینِ پیشرفت، اثرمان را بر جهانِ طبیعی (که هم‌اکنون نیز در سطحِ ناپایدار است) کاهش دهیم. طبقِ تعریفِ سازمان ملل، به زبانِ فنی، هدفِ نهایی «تفکیکِ مطلقِ» تولیدِ ناخالصِ‌ داخلی(۳) (GDP) از منابعِ‌ طبیعی است.

به نظر می‌رسد این روش راه‌حلی شسته‌ورفته، برای مشکلِ فاجعه‌بار باشد. تنها یک مانع وجود دارد: شواهدِ اخیر نشان می‌دهد «رشدِ سبز» نه تنها نوش‌دارویی که همه می‌پنداشتند نیست بلکه درواقع حتی غیر‌ممکن است.

عبارتِ «رشدِ سبز» برای اولین بار در کنفرانسی که سازمان ملل راجع به توسعه‌ی پایدار در سال ۲۰۱۲ در ریودوژانیرو (Rio de Janeiro) برگزار نمود، بر سر زبان‌ها افتاد. پیش از فرارسیدنِ کنفرانس، بانکِ جهانی، سازمانِ همکاری و توسعه‌ی اقتصادی(۴)، و برنامه‌ی محیطِ زیستِ سازمان‌ملل همگی گزارشاتی در جهتِ ترویجِ رشدِ سبز ارائه کردند. امروز رشدِ سبز یکی از ستون‌های اساسیِ اهدافِ توسعه‌ی پایدارِ سازمان‌ملل است.

اما به نظر می‌رسد که وعده‌ی رشدِ سبز به‌جای اینکه مبتنی بر شواهد باشد، بر پندارِ آرزومندانه استوار بوده‌است. در سال‌های پس از کنفرانسِ ریو، سه پژوهشِ عمده به نتیجه‌ای واحد و در عین حال نگران‌کننده رسیدند: تفکیکِ مطلقِ GDP از بهره‌برداری از منابع، در مقیاسِ جهانی ممکن نیست.

در سال ۲۰۱۲ گروهی از دانشمندان به سرپرستیِ مونیکا دیتریش (Monika Dittrich)، پژوهشگرِ آلمانی، نخستین شک و تردید را نسبت به این مسئله مطرح کردند. این گروه یک مدلِ کامپیوتری پیشرفته را اجرا کرد که پیش‌بینی می‌کرد اگر رشد اقتصادی با همین روند پیش رَوَد، یعنی رشدی در حدود ۲ تا ۳ درصد در سال، چه بر سرِ منابعِ جهانی خواهد آمد. این یافته نشان‌داد برداشت از منابعِ طبیعی (از جمله ماهی، طیور، جنگل، فلزات، مواد معدنی و سوخت‌های فسیلی) از ۷۰ میلیارد تن در سالِ ۲۰۱۲، تا سالِ ۲۰۵۰ به ۱۸۰ میلیارد تن در سال می‌رسد. قابلِ ذکر است، سطحِ برداشتِ پایدار از منابع حدودِ ۵۰ میلیارد تن در سال است – که در سال ۲۰۰۰ از آن عبور کرده‌ایم.

شواهدِ اخیر نشان می‌دهد «رشدِ سبز» نه تنها نوش‌دارویی که همه می‌پنداشتند نیست بلکه درواقع حتی غیر‌ممکن است.

این گروه سپس بارِ دیگر مدل را به اجرا گذاشت تا ببیند اگر تمامی کشورها همان‌دم، تجربه‌ی برتر(۵) برای مصرفِ کارآمدِ منابع را به کارببندند (فرضی بسیار خوش‌بینانه) چه نتیجه‌ای حاصل می‌گردد. نتایج بهبود یافت،‌ برداشت از منابع تا سالِ ۲۰۵۰ به ۹۳ میلیارد تن خواهدرسید. اما این عدد هنوز هم بسیار بالاتر از مصرفِ امروزِ ماست. از این طور قلع و قمعِ منابع نمی‌توان تحت عنوان «رشدِ سبز» یا «تفکیکِ‌ مطلق» یاد کرد.

گروهِ دوم از دانشمندان در سالِ ۲۰۱۶ فرضیه‌ی دیگری را آزمودند: کلیه‌ی کشورها توافق کرده‌اند که روش‌هایی فراتر از تجربه‌ی برتر را به کارببندند. در بهترین حالت، دانشمندان در نظر گرفتند که مالیات(۶) به گونه‌ای باشد که قیمتِ جهانیِ کربن از ۵۰ دلار به ۲۳۶ دلار برای هر تن افزایش یابد و نوآوریِ تکنولوژیک هم به ‌گونه‌ای باشد که کاراییِ بهره‌برداری از منابع را دوبرابر کند. نتایج تقریباً همان نتایجِ مطالعه‌ی دیتریش بود. تحتِ‌ این شرایط، اگر اقتصادِ جهانی با نرخ ۳٪ در سال رشدکند، باز هم تا سالِ ۲۰۵۰ به مصرفِ ۹۵ میلیارد تن در سال می‌رسیم. نتیجه‌ی مختوم: تفکیکِ مطلق شدنی نیست.

تا سال ِ۲۰۵۰ بهره‌برداری از منابعِ طبیعی به ۱۳۲ میلیارد تن در سال خواهدرسید. درنظر گرفتنِ «اثر برگشتی»(۷) باعثِ بدتر شدنِ این نتیجه در مقایسه با نتایجِ به‌دست‌آمده از مطالعاتِ قبلی است. بدین‌ صورت که در نتیجه‌ی بهبودِ بهره‌وریِ منابع، قیمت‌ها کاهش یافته و تقاضا افزایش می‌یابد؛ بنابراین قسمتی از بهره‌وری بی‌اثر می‌شود.
https://t.me/daneshjooyanirani/3
و آخرین مورد، برنامه‌ی محیطِ زیستِ سازمان‌ملل (که زمانی از برجسته‌ترین مروجانِ تئوریِ رشدِ سبز بود) سالِ گذشته طیِ مناظره‌ای دیدگاه‌ش را در این باب عنوان نمود. آن‌ها سناریویی را به اجرا گذاشتند که در آن قیمتِ کربن را عددِ نجومیِ ۵۷۳ دلار بازای هر تن، مالیاتِ استخراجِ منابع را سنگین و پیشرفتِ تکنولوژیک را به سببِ پشتیبانیِ قویِ دولت، بسیار سریع درنظرگرفتند.

نتیجه؟ تا سال ِ۲۰۵۰ بهره‌برداری از منابعِ طبیعی به ۱۳۲ میلیارد تن در سال خواهدرسید. درنظر گرفتنِ «اثر برگشتی»(۷) باعثِ بدتر شدنِ این نتیجه در مقایسه با نتایجِ به‌دست‌آمده از مطالعاتِ قبلی است. بدین‌ صورت که در نتیجه‌ی بهبودِ بهره‌وریِ منابع، قیمت‌ها کاهش یافته و تقاضا افزایش می‌یابد؛ بنابراین قسمتی از بهره‌وری بی‌اثر می‌شود.

نتایجِ همه‌ی مطالعات یکی است. دانشمندان رفته‌رفته به این نتیجه می‌رسند که برای بهره‌برداری به طورِ مؤثر هم محدودیت‌های فیزیکی هست. ما مطمئناً خواهیم توانست شیوه‌ی مؤثرتری در تولیدِ اتومبیل‌، گوشیِ‌ موبایلِ آیفون و آسمان‌خراش به کار بندیم، اما نمی‌توانیم آن‌ها از هیچ بسازیم! ممکن است اقتصاد را به سمتِ خدماتی نظیرِ آموزش و یوگا سوق‌دهیم، اما بالاخره برای برپاییِ دانشگاه و باشگاه هم نیاز به موادِ اولیه داریم. هنگامی که به نهایتِ ظرفیتِ بهره‌برداری رسیدیم، دنبال‌کردنِ هر درجه‌ای از رشدِ اقتصادی، منابعِ پشتیبان را از بین می‌برد.

این مسائل کلِ مفهومِ «رشدِ سبز» را زیر سوال برده و تجدیدِ نظرِ ریشه‌ای را ضروری می‌سازد. به یاد داشته باشید فرضیه‌های به کار رفته در هر سه پژوهشِ عنوان‌شده بسیار خوشبینانه هستند. هنوز با اِعمالِ مالیاتِ جهانی بر کربن بسیار فاصله داریم، چه برسد به مالیاتی که قیمتِ کربن را به ۶۰۰ دلار به‌ازای هر تن برساند؛ و هم‌اکنون بهره‌وریِ منابع بدتر شده که بهتر نشده است. با این حال مطالعات نشان‌می‌دهد حتی اگر همه‌ی موارد را رعایت‌کنیم هم، رشدِ اقتصادی و برداشت از منابع به یکدیگر وابسته مانده و مشکلاتِ زیست‌محیطی همچنان بدتر خواهدشد.

برای جلوگیری از سررسیدنِ این نتیجه به یک الگوی کاملاً جدید نیاز داریم. مالیاتِ‌ بالا و نوآوری‌های تکنولوژیک کمک می‌کند اما کافی نخواهدبود. همان‌طور که دانیل اونیل (Daniel O’neill)، اقتصاددان، اخیراً پیشنهاد داده؛ تنها شانسِ بشریت برای جلوگیری از فروپاشیِ زیست‌محیطی، در اِعمالِ‌ محدودیتِ‌ سنگین برای بهره‌برداری از منابع است. تنها با محدودیت‌هایی، که توسطِ دولت‌ها و یا معاهداتِ بین‌المللی اعمال شوند، می‌توان اطمینان حاصل‌کرد که بشر از خاک و آب بیش از ظرفیتِ بازسازی‌شان، بهره‌برداری نکند. همچنین می‌توانیم استفاده از «تولید ناخالصِ داخلی» را به عنوانِ شاخصِ موفقیتِ‌ اقتصادی کنار بگذاریم و مقیاسِ متعادل‌تری چون «شاخصِ پیشرفتِ واقعی»(۸) (GPI) را، که مواردی چون آلودگیِ هوا و تخریبِ منابعِ طبیعی در آن مؤثر است، به کاربریم. استفاده از GPI به ما کمک می‌کند تا با کم‌ترین تأثیرِ منفی بر محیط‌زیست بیشترین پیامدِ مثبتِ اجتماعی را داشته‌باشیم.

اما هیچ‌ راهِ گریزی از نتیجه‌ی آشکار نداریم. در نهایت، برگرداندنِ تمدن به درونِ مرزهای‌سیاره‌ای مستلزمِ آن است که بشر خود را از بندِ رشدِ اقتصادی رها کند و این مهم از کشور‌های ثروتمند آغاز شود. این موضوع ممکن است بیمناک‌تر از چیزی که واقعاً هست به‌نظررسد. پایانِ رشد به معنیِ تعطیل‌کردنِ فعالیت‌های اقتصادی نیست؛ تنها به این معنی است که سالِ آینده تولید و مصرفی بیشتر از امسال نخواهیم‌داشت. همچنین ممکن است به معنی کوچک‌کردن بخش‌های معینی که به طورِ خاص به محیط‌زیست آسیب می‌زنند و برای شکوفاییِ انسان غیرضروری‌اند باشد، بخش‌هایی چون تبلیغات، رفت‌وآمد به محل‌کار و محصولاتِ یک‌بارمصرف.

در نهایت، برگرداندنِ تمدن به درونِ مرزهای‌سیاره‌ای مستلزمِ آن است که بشر خود را از بندِ رشدِ اقتصادی رها کند و این مهم از کشور‌های ثروتمند آغاز شود.

اما پایانِ رشد به این معنا نیست که لزوماً ضربه‌ای به استانداردهای زندگی واردمی‌شود. سیاره‌ی زمین امکانِ تأمینِ همه‌ی انسان‌ها حتی بیش از نیازشان را دارد؛ مشکل این‌جاست که منابع به طورِ یکنواخت توزیع نشده‌ است. هم‌اکنون ما می‌توانیم تنها با به اشتراک‌گذاشتنِ عادلانه‌ترِ‌ آنچه داریم به جای غارتِ بیشترِ زمین، زندگیِ‌ انسان‌ها را بهبود بخشیم. پایانِ رشد شاید به معنای خدماتِ عمومیِ بهتر باشد. شاید به معنای حقوقِ پایه باشد. شاید به معنای کم‌کردنِ روزهای کاری باشد به صورتی که بتوان در عینِ استخدامِ تمام‌وقت مقیاسِ تولید را کوچک‌تر کرد. سیاست‌هایی از این قبیل –و مثال‌های بی‌شمارِ دیگر– نه‌تنها برای جانِ سالم به در بردن از قرنِ ۲۱، بلکه برای شکوفایی‌ در آن نیز حیاتی هستند.

پانویس‌ها:
https://t.me/daneshjooyanirani/4
۲- Planetary boundaries مرز‌های سیاره‌ای مفهومی‌ است که در سال ۲۰۰۹ توسط گروهی از دانشمندانِ زیست‌محیطی ارائه شد. با این قصد که «محدوده‌ی امنِ فعالیتِ انسان» را به عنوانِ پیش‌شرطِ توسعه‌ی پایدار مشخص‌کنند. این مفهوم مرزهایی در ۹ بخش نظر می‌گیرد: تغییراتِ‌ آب‌وهوایی، از بین رفتنِ تنوعِ زیستی، Biogeochemical، اسیدی شدن اقیانوس، کاربری زمین، کمبودِ آب، کاهشِ اوزون، و آلودگی شیمیایی

۳- Gross Domestic Product (GDP) تولیدِ ناخالصِ داخلی یکی از مقیاس‌های اصلی برای سنجشِ پیشرفتِ اقتصادیِ یک کشور است که ارزشِ کلِ محصولاتِ نهاییِ تولیدشده (کالا و خدمات) توسطِ واحدهای اقتصادیِ مقیمِ یک کشور در بازه‌ی زمانی معین را با استفاده از واحدِ پولِ جاری انداره‌گیری می‌کند.
۴- Organization for Economic Cooperation and Development (OECD)
۵- Best practice
۶- Carbon tax مالیات بر کربن، در واقع مالیات بر میزانِ کربنِ موجود در سوخت و نوعی قیمت‌گذاریِ کربن است. کربن در همه‌ی انواعِ سوخت‌های هیدروکربنی (ذغال‌سنگ، نفت و گازِ طبیعی) موجود بوده و در هنگامِ احتراق به دی‌اکسید‌کربن و دیگر مشتقات تبدیل می‌شود (بر خلافِ منابعِ انرژیِ غیرِاحتراقی -بادی، خورشیدی، زمین‌گرمایی، آبی و هسته‌ای-). دی‌اکسید‌کربن یک گازِ گل‌خانه‌ای است که اثرِ منفی‌اش بر سیستمِ آب‌وهوا اثبات‌شده است. از آن‌جایی که انتشارِ گازهای گل‌خانه‌ایِ حاصل از احتراقِ سوخت‌های فسیلی به شدت با میزانِ کربنِ موجود در آن سوخت‌ها مرتبط است، بنابراین می‌توان برای اعمالِ مالیات بر این نوع منابع‌ِ انرژی، بر میزانِ کربنِ موجود در سوخت‌ (در هر مرحله‌ای از چرخه‌ی زیستش) مالیات در نظر گرفت. مالیات بر کربن نتایجِ مثبتِ اجتماعی و اقتصادی به دنبال دارد. مالیاتی است که بدونِ ایجادِ تغییرِ عمده در اقتصاد، درآمد را افزایش می‌دهد و هم‌زمان، اهدافِ سیاستِ تغییراتِ آب‌وهوایی را دنبال می‌کند. هدف از مالیات بر کربن، کاهشِ مضراتِ ناشی از انتشارِ دی‌اکسید‌کربن است: کاهشِ تغییراتِ اقلیمی و اثراتِ منفیِ آن بر محیط‌‌زیست و سلامتِ انسان.
۷- Rebound Effect (RE) در مباحث مربوط به محیط‌زیست هنگامی به‌کار‌می‌رود که بخواهیم میزانِ اثربخشیِ استفاده از یک تکنولوژیِ پیشرفته در بهره‌برداری از منابع‌طبیعی را بررسی‌کنیم. میزانِ کم‌شدنِ نتایجی است که پیش‌بینی می‌شده با روی‌کارآمدنِ تکنولوژیِ پیشرفته، بهبود یابد. در واقع نسبتی است که از تقسیمِ فوایدِ حاصل‌نشده بر کلِ فوایدِ موردِ انتظار به‌دست‌می‌آید. برای مثال اگر با وجود ۵٪ بهبودِ کارایی سوختِ‌ خودرو تنها شاهدِ ۲٪ کاهشِ مصرفِ‌ سوخت باشیم، اثر برگشتی۶۰٪ است(۶۰٪=۵/(۲-۵)). این ۳٪ عدمِ حصول می‌تواند ناشی از افزایشِ سرعتِ حرکتِ خودرو و یا مسافتِ طی‌شده توسط رانندگان در شرایطِ جدید باشد.
۸- Genuine Progress Indicator (GPI) شاخص پیشرفت واقعی معیاری‌ست که به عنوانِ معیارِ جایگزین یا مکملِ تولیدِ ناخالصِ داخلی، پیشنهاد شده‌است. محاسبه‌ی GPI به گونه‌ای‌است که توجهِ‌ِ بیشتری به رفاهِ عمومی یک کشور دارد، تنها بخشی از آن به اندازه‌ی اقتصادِ کشور می‌پردازد که آن‌هم با در نظر گرفتن مواردی چون عواملِ محیط‌زیستی و اجتماعی ‌است (مواردی که در تولیدِ ناخالصِ داخلی لحاظ نمی‌گردند.) با استفاده از GPI می‌توان سنجید پیامد‌های محیط‌زیستی و هزینه‌های اجتماعیِ تولیدِ اقتصادی و مصرفِ آن در یک کشور، بر سلامت و رفاهِ عمومی مردم مثبت است یا منفی.
https://t.me/daneshjooyanirani
19 آبان سالگرد شهادت رامین پوراندرجانی: پزشک کهریزک
رامین پوراندرجانی (متولد ۱۹ خرداد ۱۳۶۲ تبریز - متوفی ۱۹ آبان ۱۳۸۸ تهران) پزشک بازداشتگاه کهریزک بود.

رامین متولد ۱۹ خرداد ۱۳۶۲ در شهر تبریز بود. در سال ۱۳۷۳ در سازمان ملی استعدادهای درخشان پذیرفته شد و مدت ۷ سال را به تحصیل در دبیرستان شهید مدنی، از زیر مجموعه‌های آن سازمان، پرداخت. در سال ۱۳۸۰ با رتبه ۱۰۶۹ کشوری در دانشگاه اردبیل پذیرفته شد و پس از انتقال به تبریز، در سال ۱۳۸۷ از دانشگاه تبریز فارغ‌التحصیل شد.

سوابق و افتخارات
رامین ضمن تسلط به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی، چند مقاله علمی پژوهشی پزشکی نیز منتشر نموده بود. او در طول تحصیل موفق به کسب افتخاراتی شده بود.
کسب رتبه اول در شعر دانش آموزی سال ۱۳۷۵
کسب رتبه اول استانی جشنواره خوارزمی سال ۱۳۷۸
برگزاری نمایشگاه توانمندی‌های دانش آموزان سمپاد تبریز در سال ۱۳۷۸
در سال ۱۳۸۷، رامین به عنوان پزشک وظیفه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، مشغول به خدمت شد. او از اردیبهشت سال ۱۳۸۸ مأموریت یافت تا بطور هفتگی به بازداشتگاه کهریزک اعزام شده و بیماران زندانی را معاینه و معالجه نماید. در جریان وقایع پس از انتخابات ایران در سال ۱۳۸۸، جمعاً چهار بار به سوله کهریزک اعزام شده بود
با درگذشت امیر جوادی‌فر و محسن روح الامینی، بازداشتگاه کهریزک تعطیل شد و قرار بود به اتهامات متهمان در دادگاهی علنی رسیدگی شود. رامین پوراندرجانی از سوی مقامات متهم شده بود که در امور پزشکی قصور نموده‌است .این در حالی است که دو روز قبل از مرگ محسن روح الامینی، وی توسط دکتر پوراندرجانی معاینه شده بود و نامبرده از وخامت حال روح الامینی مطلع گشته بود. از زمان تعطیلی بازداشتگاه کهریزک تا زمان مرگ پوراندرجانی بارها توسط بازرسی کل ناجا، دادسرای نظامی و شورای انتظامی پزشکی قانونی کشور مورد بازجویی قرار گرفته و چندین بار از طرف افراد ناشناس تهدید شده بود. رامین، اتفاقات کهریزک را قبل از مرگ، برای عده معدودی از دوستانش بیان نموده و نسبت به امنیت جانی خود نیز اظهار ترس کرده بود.

رامین پوراندرجانی در تاریخ ۱۹ آبان ماه ۱۳۸۸ در ساختمان بهداری نیروی انتظامی تهران درگذشت. مسئولان علت مرگ وی را «سکته قلبی هنگام خواب» عنوان نمودند؛ ولی نخستین بار وبگاه اصلاح‌طلب «تغییر» مدعی شد که وی خودکشی نموده‌است.دادسرای تهران در بیانیه‌ای در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۸۸ اعلام کرد که پرونده مرگ رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک در دادسرای امور جنایی در حال رسیدگی است.

عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران علت مرگ رامین پوراندرجانی را «مسمومیت دارویی» اعلام کرد و گفت که تحقیق دربارهٔ این که «این واقعه خودکشی بوده یا قتل ادامه دارد.» و اعلام نمود «قرص‌هایی که در سالاد کنار وی کشف شده با آنچه پزشکی قانونی اعلام کرده، مطابقت دارد.»

وبگاه موج سبز آزادی در گزارشی نوشت که علت مرگ وی شهادت در دادگاه علیه مجریان زندان کهریزک بوده‌است. او پس از دیدار و ارائه اطلاعاتی پیرامون جزئیات شکنجه‌ها و عوامل آن در کهریزک نگران جان خود بوده‌است. به نوشته این وبگاه او در کمیته ویژه مجلس گفته بود: محسن را با وضعیت اسفباری بعد از شکنجه‌های جسمی شدید دو روز قبل از مرگش نزد من آورده بودند. حال جسمی او بسیار وخیم بود و امکانات پزشکی من هم بسیار محدود، ولی آنچه توانستم برای نجات وی کردم. در همان زمان بود که از سوی مسئولان کهریزک تهدید شدم که در صورت توضیح علت جراحت‌های وارده بر مجروحان کهریزک از ادامه زندگی باز خواهم ماند.

مسئولان نیروی انتظامی در ابتدا ادعا کرده بودند که روح الامینی بر اثر مننژیت در گذشته‌است، ادعایی که از سوی سایر سازمانهای مسئول نیز رد شد.
مسئولان همچنین از کالبد شکافی جسد وی نیز جلوگیری کردند.خانواده پوراندرجانی پس از فوت وی و پیش از تشییع جنازه، اجازه کالبدشکافی و یافتن علت مرگ فرزند خود را نیافتند. از سوی دیگر مراسم تشییع جنازه وی در بین تدابیر شدید امنیتی برگزار شد و دوستان نزدیک وی نیز اجازه حضور در این مراسم را نیافتند.
https://t.me/daneshjooyanirani
19 آبان سالروز شهادت فاطمی،مبارز بزرگ راه استقلال وآزادی

سید حسین فاطمی هدایتی معروف به دکتر فاطمی (زاده ۱۲۹۶ در نایین - مرگ ۱۹ آبان ۱۳۳۳ در تهران) سیاست‌مدار و روزنامه‌نگار ایرانی و از ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ وزیر امور خارجه ایران بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد محاکمه و به اعدام محکوم شد. طرح «جمهوری» در آن مقطع از سوی فاطمی بوده‌ است،به گفتهٔ دکتر مصدق، فکر ملی شدن نفت پیشنهاد حسین فاطمی بود.

در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ طرح ملی‌شدن صنعت نفت ایران به تصویب مجلس شانزدهم رسید. در همین زمان در مجلس پیشنهاد نخست‌وزیری مصدق مطرح شد، مصدق موافقت خود را اعلام کرد و اجرای قانون ملی‌شدن صنعت نفت را در رأس برنامه‌های خود قرار داد، در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ مصدق اعضای کابینه خود را به مجلس معرفی کرد، حسین فاطمی را نیز در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۰ به‌عنوان معاون سیاسی و پارلمانی خود معرفی کرد

فاطمی به‌عنوان سخنگوی دولت هر روز کنفرانس مطبوعاتی داشت و همچنان سرمقالات «باختر امروز» را می‌نوشت تا از تشنجات ناشی از اخبار غیرموثق و شایعات جلوگیری کند، پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران، شرکت نفت ایران و انگلیس از دولت دکتر مصدق نزد دادگاه بین‌المللی لاهه شکایت کرد. مقابله عملی و قلمی فاطمی در برابر فشار انگلیس در فضای بین‌المللی ادامه داشت. فاطمی برای پیشبرد اهداف جبهه ملی از مقام معاونت سیاسی دکتر مصدق استعفا داد و در انتخابات مجلس هفدهم کاندیدای نمایندگی از تهران شد تا بتواند در مجلس بازوی حمایتی قوی‌تری برای دکتر مصدق باشد، فاطمی رأی آورد اما در بهمن ۱۳۳۰ ترور شد و به دلیل بستری‌شدن در بیمارستان نجمیه عملاً نتوانست در مجلس فعالیت خاصی انجام بدهد.

در ۲۵ بهمن ۱۳۳۰ فاطمی که نماینده مردم تهران نیز بود در حین سخنرانی بر مزار محمد مسعود توسط محمدمهدی عبدخدایی نوجوان ۱۵ ساله[ و عضو جمعیت فدائیان اسلام ترور شد که نافرجام ماند و گلوله به قلب او آسیبی نرساند.

حسین فاطمی در مورد ترور خود چنین می‌گوید :«برای جامعه و ملتی که می‌خواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، این‌طور رنج‌ها و جان سپردنها و قربانی دادن‌ها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد»

حسین فاطمی پس از کودتای ۲۸ مرداد نزد دوستانش در خفا بود تا ۶ اسفند که دستگیر شد
سید حسین فاطمی سرانجام پس از محاکمهٔ غیرعلنی در دادگاه نظامی (۷ مهر) به دلیل اقدام برای برکناری شاه و اقدام علیه سلطنت در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد.] اشرف پهلوی در اعدام ایشان اصرار زیادی می‌ورزید و نهایتاً در قبرستان ابن بابویه شهر ری در کنار کشتگان قیام ۳۰ تیر به خاک سپرده شد. سیف پور فاطمی، برادر حسین فاطمی در خصوص نحوه اعدام وی می‌گوید «حسین را وقتی برای اعدام بردند که بسیار ناخوش احوال و بیمار بود. او را برای اجرای حکم با برانکارد و در حال تب بردند و نصیری و بختیار با شلیک سه گلوله او را از بین بردند».

سام فال دبیر شرقی سفارت انگلیس در تهران در زمان کودتا می‌نویسد «... اعدام بی رحمانه، صرفنظر از غیرانسانی بودن آن، ممکن است در مورد مصدق عاقلانه نباشد ولی شاید برای فاطمی، اگر دستگیر شود، بهترین راه حل باشد. تا زمانی که اینگونه افراد زنده هستند و در ایران به سر می‌برند، همیشه خطر ضد کودتا وجود دارد، شدت عمل ضروری است…»

اندیشه‌ها
دکتر فاطمی قبل از اعدام گفته بود:
ما سه سال در این کشور حکومت کردیم و یک نفر از مخالفان خود را نکشتیم برای آنکه ما نیامده بودیم برادرکشی کنیم ما برای آن قیام کردیم که ایران را متحد کرده و دست خارجی را از کشور کوتاه کرده و معتقد بودیم اگر در گذشته بعضی از هم وطنان ما در اثر فشار اجانب تحت نفوذ آن‌ها قرار گرفته‌اند و منویات آن‌ها را اجرا کرده‌اند، بعد از آنکه به نهضت استقلال نائل شدیم رویه سابق را ترک خواهند گفت ولی افسوس که عاقبت گرگ زاده گرگ شود.

دکتر مصدق بعد از مرگ وی چنین گفت:
«اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. .»

پریوش سطوتی(همسر فاطمی) دربارهٔ اندیشه‌های دکتر فاطمی می‌گوید: «او به زنان احترام ویژه‌ای می‌گذاشت، برای او زن و مرد تفاوتی نمی‌کرد. معتقد بود که آن‌ها حقوق مساوی هستند و حتی بعضاً می‌گفت زنان باهوشتر از آقایان هستند. با آن‌که در یک خانواده روحانی و سنتی بزرگ شده بود، طرفدار آزادی بودند.
https://t.me/daneshjooyanirani
چگونه تحریم‌های آمریکا واردات غذا و دارو به ایران را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟

وزارت خزانه‌داری آمریکا در روز ۱۳ آبان، روز بازگشت تحریم‌ها، در بیانیه‌ای که نسخه‌ای از آن در وب‌سایت این وزارتخانه قرار گرفت، اعلام کرد که: «مبادلات مالی برای فروش محصولات کشاورزی، مواد غذایی، دارویی یا تجهیزات پزشکی به ایران قابل تحریم نیستند، مگر آنکه افرادی در آن دخیل باشند که به‌واسطه حمایت ایران از تروریسم بین‌المللی یا فعالیت‌های ایران در جهت توسعه تسلیحات کشتارجمعی در لیست سیاه ایالات‌متحده قرار دارند.»

از دیگر سو مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه روز ۱۷ آبان با بخش فارسی تلویزیون بی‌بی‌سی برای چندمین بار پس از وضع مجدد تحریم‌ها اعلام کرد که دارو و مواد غذایی و محصولات کشاورزی موضوع تحریم‌های آمریکا نیستند و آمریکا مبادله مالی و انتقال این اقلام به ایران را مستثنا کرده است.

موضوع مستثنا بودن دارو و مواد غذایی از تحریم‌های اعمال‌شده، نه‌فقط در این دور جدید تحریم‌ها که در تدوین گام‌به‌گام نظام قبلی تحریم‌ها که از ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۵ میلادی صورت گرفت همواره مورد تأکید دولت آمریکا بوده است. موضوعی که سیاستمداران ایرانی با شدت تمام آن را رد می‌کنند و نقطه تمرکز تحریم‌های آمریکا را ضربه به معیشت و سلامت مردم ایران می‌خوانند.

فارغ از اظهارات رسمی دولت آمریکا و نظام سیاسی ایران درباره نقطه اثر تحریم‌ها، در میان ایرانیان آنچه تأثیرپذیری مبادلات بشردوستانه از تحریم‌ها نامیده می‌شود نیز محل اختلاف بوده است. گروهی از مخالفان نظام سیاسی جمهوری اسلامی که از حامیان تحریم‌‌ها هستند می‌گویند که کمبود دارو و کمیاب شدن و افزایش قیمت کالاهای اساسی نه نتیجه تحریم‌ها که به دلیل فساد حاکمان و کمک‌های جمهوری اسلامی به حماس، حکومت سوریه، حشد‌الشعبی در عراق و حوثی‌ها در یمن است.

اما مخالفان نظام تحریم‌ها روایتی یکسره متفاوت دارند و با پیش‌کشیدن تجربه بلافصل مردم و دشواری‌های ایجادشده برای تأمین دارو و کالاهای اساسی، این موضوع را مطرح می‌کنند که تحریم‌ها زندگی و معیشت اقشار عادی را هدف گرفته است و بازنده بزرگ آن خیل گسترده طبقه متوسط و فرودست در ایران خواهند بود.

اما فارغ از جدل موافقان و مخالفان تحریم در شبکه‌های اجتماعی و سیاستمداران آمریکایی و ایرانی، چرا دولت آمریکا همواره بر مستثنا بودن اقلام بشردوستانه از تحریم‌ها تأکید می‌کند و آیا واقعاً تحریم‌ها آن‌قدر هوشمند هست که جاده مبادلات تجاری و مالی برای خرید، انتقال و توزیع مواد غذایی و دارو را به ایران باز بگذارد؟

نفت در برابر دارو و غذا
بر اساس اعلام رئیس سازمان غذا و دارو، در سال ۱۳۹۷، ایران ۳,۵ میلیارد دلار دارو و مواد اولیه از کشورهای مختلف در سراسر جهان وارد می‌کند. آلمان، دانمارک، سوئیس و فرانسه کشورهای اصلی تأمین‌کننده دارو و مواد اولیه دارویی برای شرکت‌های ایرانی هستند و عمده واردات این اقلام با ارز تخصیصی بانک مرکزی ایران و توسط شرکت‌های خصوصی انجام می‌شود که تداوم آن نیاز به باز ماندن خطوط اعتباری بانک‌های ایرانی و بانک‌های عامل کشورهای هدف جهت برقراری ارتباط مالی میان شرکت‌های دارویی داخلی و تأمین‌کنندگان بین‌المللی است.

درزمینه مواد غذایی، محصولات کشاورزی و خوراک دام و طیور اعداد بزرگ‌ترند. در سال گذشته، ایران حدود ۱۰ میلیارد دلار صرف واردات این اقلام کرده است. بر اساس آمار رسمی گمرک ، از این میزان واردات، ۱,۶ میلیارد دلار به ذرت دامی، ۱,۲ میلیارد دلار به برنج و حدود ۱ میلیارد دلار به سویا اختصاص داده شده است. بنابراین از ۳ قلم عمده واردات مواد غذایی، دو مورد کالای واسطه‌ای تولید و یک مورد کالای نهایی است.

به ارقام بالا هزینه تبادلات مالی برای خرید، انتقال و بیمه محموله‌ها نیز اضافه می‌شود. با ملاک قرار دادن تجربه دور قبل تحریم‌ها که با توافق هسته‌ای تعلیق شد، هزینه تبادلات مالی برای تأمین دارو و مواد غذایی که در حالت عادی نیم درصد است در سال ۲۰۱۵ و قبل از رفع تحریم‌ها به حدود ۱۰ درصد هم رسیده بود. تازه این در حالتی بود که چشم‌انداز مثبتی برای دستیابی به توافق هسته‌ای وجود داشت و دولت آمریکا از سال ۲۰۱۳ فشار مالی و روانی خود بر کشورها جهت رعایت بی‌قیدوشرط تحریم‌ها را تا حدود زیادی کنترل کرده بود.

بنابراین و با فرض ثابت ماندن میزان تقاضا، ایران برای تأمین دارو و مواد غذایی مردمش در سال ۲۰۱۹ میلادی به حدود ۱۵ تا ۱۷ میلیارد دلار نیاز دارد. تمامی ارز مورد نیاز برای واردات دارو و کالاهای اساسی توسط بانک مرکزی تأمین می‌شود و منبع بانک مرکزی برای تأمین این ارز، درآمد ناشی از فروش نفت کشور است.
https://t.me/daneshjooyanirani/13
از دیگر سو ایران در سال گذشته میلادی و با صادرات روزانه ۲,۲۵ میلیون بشکه‌ای نفت، درآمدی حدود ۴۰ میلیارد دلار داشته است. با توجه به نصف شدن میزان صادرات نفت ایران در سال جاری و تازه قبل از عملیاتی شدن تحریم‌ها، می‌توان تخمین زد که ایران در سال ۲۰۱۸ میلادی حدود ۲۰ میلیارد دلار درآمد ارزی از محل فروش نفت خواهد داشت.

اگر ایران بخواهد تأمین دارو و مواد غذایی در کشور سیر طبیعی داشته باشد، از ۲۰ میلیارد دلار درآمد نفتی خود باید ۱۵ تا ۱۷ میلیارد آن را صرف واردات این اقلام کند. این به آن معنا است که ایران در سال ۲۰۱۸ میلادی، ۷۵ تا ۸۵ درصد ارز حاصل از فروش نفت‌اش را صرف تأمین این کالاها خواهد کرد. برای سال ۲۰۱۹ میلادی و تنها برای ارز مورد نیاز برای تهیه دارو و غذا، ایران باید بتواند ۷۲۰ تا ۹۰۰ هزار بشکه نفت بفروشد. این میزان با فرض ثابت ماندن قیمت نفت در محدوده فعلی است و چنانچه با کاهش یا افزایش قیمت نفت روبرو شدیم این ارقام تغییر خواهد کرد.

حال چنانچه اظهارات وزیر خارجه و خزانه‌داری ایالات‌متحده مبنی بر مستثنا بودن دارو و مواد غذایی را در کنار دیگر اظهارات آن‌ها مبنی بر به صفر رساندن فروش نفت ایران قرار دهیم، تصویر روشنی از آن چیزی خواهیم داشت که فارغ از شعارهای سیاسی در نتیجه تحریم‌ها واقع خواهد شد؛ روی کاغذ، دارو و مواد غذایی تحریم نیستند ولی وقتی قرار است منابع ارزی ناشی از فروش نفت ایران به صفر برسد، عملاً به این معنا است که مکانیسم تأمین مالی و انتقال دارو و مواد غذایی به ایران به سمت صفر میل خواهد کرد.

گرچه مایک پمپئو به‌صراحت اعلام می‌کند که ایران درآمد ناشی از فروش نفت را صرف ماجراجویی‌های آیت‌الله خامنه‌ای و قاسم سلیمانی می‌کند، ولی آمار و ارقام به ما نشان می‌دهند که در بهترین حالت و با کنار گذاشتن ارز لازم برای تأمین دارو و کالاهای اساسی، تنها ۱۵ تا ۲۵ درصد از این ارز می‌تواند خرج تأمین مالی گروه‌های نزدیک به جمهوری اسلامی در فلسطین، لبنان، سوریه، یمن و عراق شوند. بنابراین سیاست به صفر رساندن فروش نفت ایران در کنار مستثنا کردن فروش دارو و مواد غذایی با یکدیگر قابل‌جمع نیستند و بیش از آنکه محدودیتی برای آنچه پمپئو «ماجراجویی‌های آیت‌الله خامنه‌ای و قاسم سلیمانی» ایجاد کنند به امنیت جانی و غذایی ایرانیان لطمه وارد می‌کند.

جنگی بدون مسئولیت اخلاقی
با نگاهی به آن چیزی که در دور قبل تحریم‌ها تجربه شده است می‌توان نتیجه گرفت که برخلاف ادعای تدوین‌کنندگان نظام هماهنگ تحریم‌ها، این نظام تحریمی سبب اختلال جدی در زنجیره تأمین دارو و مواد غذایی خواهد شد. مسئله فقط این است که طراحان و حامیان تحریم نمی‌خواهند مسئولیت اخلاقی عواقب ناشی از برقراری تحریم‌ها را به عهده بگیرند.

ریچارد نفیو، از طراحان تحریم‌های ایران در دوره جورج بوش و اوباما در کتاب «هنر تحریم‌ها» این موضوع را به‌وضوح توضیح می‌دهد: «تجربه نگارنده حاکی از این است که اعمال کننده تحریم می‌خواهد از تبعات انسانی موضوع بگریزد… برای دفاع از جنبه‌های منفی که از تحریم برمی‌خیزد می‌توان چنین برداشت کرد که این آثار به خود تحریم‌ها مرتبط نیست و آثار جانبی آن‌هاست. این چارچوب به تحریم‌کننده این امکان را می‌دهد که از قبول مسئولیت در مقابل مشکلات بشردوستانه تحریم‌ها شانه خالی کند، در عین اینکه مسئولیت همه منافع و امتیازاتی را که از تحریم به وجود می‌آید، متوجه خود می‌کند. دولت ایالات‌متحده سال‌ها از این روش استفاده کرده است، به‌خصوص در مورد اعمال تحریم‌ها در کشور ایران. در این زمینه دولت آمریکا مسئولیت خود در مورد مسائل بشردوستانه را در حداقل ممکن دانسته و از زیر بار آن‌ها شانه خالی کرده است».

به گفته نفیو، ساده‌انگارانه خواهد بود که بخواهیم جنبه‌های منفی اعمال تحریم را در طراحی سیاست تحریم نادیده بگیریم‌ . او استدلال می‌کند که کاهش توانایی ایران برای به دست آوردن ارز خارجی از طریق صادرات به طور طبیعی به اعمال فشار بر واردات آن کشور را به‌خصوص در زمینه غذا و دارو خواهد انجامید.

دور دوم تحریم‌های آمریکا علیه ایران از پنجم نوامبر / ۱۴ آبان اجرایی شد. این تحریم‌ها صنایع نفت و انرژی، کشتی‌رانی و مالی را هدف قرار داده‌اند.
اعتصاب غذای کارگران پیمانکاری پتروشیمی بیستون


کارگران پیمانکاری پتروشیمی بیستون که در بخش تعمیرات این پتروشیمی مشغول به کار هستند، در اعتراض به دستمزدهای پایین، عدم پرداخت پاداش بهره‌وری و شرایط ناعادلانه شغلی، از اواسط هفته گدشته دست به اعتصاب غذا زده‌اند.



این کارگران به دستمزدهای پایین، عدم پرداخت پاداش بهره وری و شرایط ناعادلانه شغلی معترضند.

یکی از مهمترین دلایل اعتراض این کارگران، واگذاری فعالیت‌های مختلف پتروشیمی به شرکت‌های پیمانکاری است.

کارگران معتقدند خصوصی‌سازی آن هم به شکل پراکنده و پروژه‌ای، منافع کارگران را زیر سوال می‌برد و تبعیض دستمزدی به وجود می‌آورد.

آنها خواهان پایان کار پیمانکاران و انعقاد قرارداد مستقیم با خود شرکت پتروشیمی هستند.

اعتراضات کارگران پیمانکاری به شرایط شغلی، یکی از مهمترین بخش‌های اعتراضات کارگری است اما به دلیل تمایل شدید سیستم به تداوم سودجویی واسطه‌های ملقب به «پیمانکار»، این اعتراضات با بی‌توجهی روبه‌رو می‌شود.

شرکت پتروشیمی بیستون در کیلومتر ۸ جاده کرمانشاه – بیستون و در شمال شرقی شهر کرمانشاه قرار دارد.
پرویز کاظمی، وزیر رفاه و تامین اجتماعی دولت محمود احمدی‌نژاد در بازداشتگاه اوین

یک منبع مطلع در قوه قضاییه از بازداشت پرویز کاظمی، وزیر رفاه و تامین اجتماعی دولت محمود احمدی‌نژاد خبر داده است. خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با اعلام این خبر از قول این منبع آگاه که نامش فاش نشده، نوشته است: «این فرد دو روز پیش به اتهام اخلال در نظام اقتصادی بازداشت و به بازداشتگاه اوین منتقل شده است.» کانال حامیان محمود احمدی‌نژاد،نیز گزارش کرده که آقای کاظمی به اندرزگاه چهار زندان اوین منتقل شده است. کاظمی برای مدتی رئیس هیات مدیره بانک سرمایه بوده است. سخنگوی قوه قضاییه نیز روز یک‌شنبه ۲۰ آبان در صد و سی و سومین نشست خبری خود از بازداشت دو مدیر سابق بانک خبر داده و گفته بود برای متهمان این پرونده (صندوق فرهنگیان) کیفرخواست صادر شده و پرونده برای رسیدگی به دادگاه رفته است. کاظمی عضو هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان بوده است
شرایط اقتصادی.3gp
17.4 MB
مصاحبه آقای بنی صدر نخستین رئیس جمهور ایران، درتحلیل برخورد،جمهوری اسلامی با شرایط اقتصادی پس از اعمال تحریم ها(قسمت اول)
https://t.me/daneshjooyanirani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مصاحبه آقای بنی صدر با کانال دانشجویان مستقل و آزاد، درباره وابستگی خارجی فرشگرد،رضا پهلوی ،آمدنیوز،وهمه تحریم خواهان /تحریم طلبان،عامل شکست، مبارزات مدنی مردم ایران هستند.@daneshjooyanirani
گسترش اعتراضات کارگری در ایران
کارگران فولاد اهواز حاضر به گفت‌وگو با فرستاده دولت به خوزستان نشدند

اعتراضات کارگران گروه ملی فولاد اهواز برای یازدهمین روز پیاپی ادامه یافت. آنها این بار پس از طی خیابان‌های مرکزی شهر اهواز، مقابل فرمانداری ایستادند و خواستار پرداخت کامل معوقات مزدی شدند. مدیرکل مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم گفت که دستور پرداخت یک ماه از مطالبات مزدی کارگران صادر شده است.

کریم یاوری مدیرکل مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که برای بررسی مشکلات گروه ملی فولاد اهواز به این شهر سفر کرده بود، صبح سه‌شنبه ۲۹ آبان گفت: «هفته آینده یک ماه از مطالبات کارگران گروه ملی فولاد پرداخت شود».

همزمان با حضور یاوری در اهواز، کارگران گروه ملی فولاد اهواز که طی روزهای گذشته مقابل ساختمان استانداری خوزستان تجمع می‌کردند، امروز پس از راهپیمایی مقابل فرمانداری اهواز تجمع کردند.

کارگران در گفت‌وگوی کوتاهی با فرستاده ویژه دولت، گفتند که حاضر به شنیدن حرف‌های تکراری و تحمل گفتار درمانی نیستند

دو تن از کارگران در سخنانی جداگانه اعلام کردند که سخنی با مسئولان دولتی ندارند و خواستار تحقق کامل مطالبات خود هستند. عیسی مرعی در تجمع مقابل ساختمان فرمانداری اهواز گفت که خواسته کارگران کاملا روشن است؛ آنها خواستار قطع شدن دست مافیا، دولتی شدن شرکت فولاد و پرداخت حقوق معوقه خود هستند.

او با اشاره به حضور یاوری در استان خوزستان، گفت که فرماندار تا به حال حاضر به گفت‌وگو با کارگران نشده و امروز هم به جلسه با مسئولان رفته، بگذارید آنها برای خودشان با صندلی خالی تشکیل جلسه بدهند. ما کارگران که نه وکیل داریم و نه اجازه اتحادیه و صنفی که از ما دفاع کند، چاره‌ای نداریم جز اینکه مطالباتمان را به کف خیابان بیاوریم وقتی هیچ اراده‌ای برای قطع کردن دست مافیا وجود ندارد.

مرعی همچنین در انتقاد از برخورد امنیتی با کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه گفت که روز گذشته نگذاشتند وکلا برای دفاع از کارگران داخل (دادگستری) بروند و گفتند مسئله امنیتی است، اعتراض ما صنفی است و نه امنیتی.

کارگران فولاد اهواز در طول مسیر بارها شعار دادند: «همشهری به هوش باش/ ما کارگریم نه اوباش، هیهات من الذله، کارگر می‌میرد/ ذلت نمی‌پذیرد». «ما کارگران فولادیم/ علیه ظلم و بیدادیم و میایستیم، می‌میریم/ حقمون رو می‌گیریم» از دیگر شعارهای کارگران در طول مسیر و مقابل فرمانداری بود


دور تازه اعتراضات کارگران فولاد اهواز از دو هفته قبل آغاز شد. حدود ۳ هزار کارگران این واحد صنعتی ۴ ماه دستمزد معوقه دارند. انها همچنین به توقف خط تولید فولاد اهواز اعتراض دارند و معتقدند که «دست‌های مافیایی پشت پرده» از تولید با تمام ظرفیت این مجتمع جلوگیری می‌کند.

گروه ملی صنعتی فولاد اهواز از شرکت‌های تحت مالکیت گروه امیرمنصور آریا (مه‌آفرید خسروی) بود که پس از اعدام او به اتهام فساد فی‌الارض اقتصادی در دوره‌های زمانی مختلف زیرنظر قوه قضائیه، بانک ملی، بخش خصوصی و دوباره بانک ملی اداره شده است.

اعتراضات کارگری طی یک ماه گذشته در خوزستان، و به ویژه شوش و اهواز، گسترش یافته است. کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه نیز صبح ۲۹ آبان باردیگر مقابل فرمانداری تجمع کردند.

به گزارش منابع خبری ۱۲ تن از کارگران نیشکر هفت‌تپه تا صبح سه‌شنبه ۲۹ آبان به صورت موقت آزاد شدند اما شش کارگر دیگر همچنان در زندان نگهداری می‌شوند.

این کارگران پس از تجمع ۲۷ آبان مقابل فرمانداری به دست ماموران امنیتی دستگیر شدند.

تشکل‌های کارگری مستقل، شوراهای صنفی دانشجویان، گروه اتحاد بازنشستگان، معلمان عدالتخواه و شورای هماهنگی کانون‌های صنفی معلمان بازداشت و سرکوب کارگران نیشکر هفت‌تپه را محکوم کرده و خواستار آزادی بدون قید و شرط کارگران زندانی شدند. همچنین کارگران چند واحد تولیدی در شوش نیز اعلام کردند که ۲۹ آبان به تجمع کارگران نیشکر می‌پیوندند.

در تهران نیز طی دو روز گذشته دانشجویان دانشگاه تهران و علامه طباطبایی در حمایت و همبستگی با کارگران نیشکر هفت‌تپه تجمع کردند.

اتحادیه آزاد کارگران نسبت به «احتمال انتقال نمایندگان کارگری نیشکر هفت‌تپه به نهادهای امنیتی تهران و تشکیل پرونده امنیتی برای آنها» ابراز نگرانی کرده و دولت را مسئول سلامت کارگران بازداشت شده دانسته است.
https://t.me/daneshjooyanirani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مصاحبه کانال دانشجویان مستقل و آزاد با جناب آقای فرامرز دادرس، درباره، جنگ غزه و نقش جمهوری اسلامی در آن و پشت پرده فرشگرد
@daneshjooyanirani
بیست سال پس از سلاخی فروهرها توسط سیستم امنیتی جمهوری اسلامی، مراسم یادبودشان در منزل شان برگزار گردید.


مراسم بزرگداشت بیستمین سالگرد قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری بعداز ظهر پنجشنبه یکم آذردر خانه و قتل‌گاه فروهرها در تهران، با حضور گروهی از فعالان سیاسی و مدنی برگزار شد. این مراسم برای دومین سال پیاپی است که به همت پرستو فروهر و بدون دخالت مستقیم نهادهای امنیتی اجازه برگزاری پیدا می‌کند. تا پیش از مراسم سال گذشته، نیروهای امنیتی بیش از یک دهه با روش‌های مختلفی از برگزاری این مراسم در تهران جلوگیری می‌کردند.
پرستو فروهر در دو دهه گذشته هر سال برای برگزاری مراسم بزرگداشت پدر و مادر خود از آلمان به ایران سفر می‌کند.
این دعوت با استقبال گسترده مردم و فعالان مدنی و سیاسی روبرو شد.

۲۰‌ سال از قتل سیاسی پروانه اسکندری، داریوش فروهر، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، پیروز دوانی، مجید شریف، حمید و کارون حاجی‌زاده می‌گذرد و دادخواهی این قتل‌‌ها، ۲۰ ساله می‌شود. پس از افشای قتل‌های زنجیره‌ای که در پاییز ۱۳۷۷ روی داد، وزارت اطلاعات ایران «عناصر خودسر» در این وزارت‌خانه را مسئول این قتل ها معرفی کرد.
https://t.me/daneshjooyanirani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آذر ماجدی در گفتگو با کانال دانشجویان مستقل و آزاد مطرح کرد:

اعتراضات کارگری توقف ناپذیرند

آمدنیوز و سلطنت‌طلبان حامی تحریم و جنایت علیه بشریت اند
@daneshjooyanirani
تاجزاده و مناظره اصلاح طلبانه
چند ماه پیش در گفتگویی، آقای مصطفی تاجزاده گفته بود، که آمادگی دارد تا با آقای ابوالحسن بنی صدر، مناظره کند. درپی این اعلام آمادگی، گروه دانشجویان مستقل و آزاد این پیشنهاد را با آقای بنی صدر در میان گذاشتند که با استقبال آقای بنی صدر مواجه شد.
پس از این اعلام که به صورت عمومی نیز بیان گردید، شخصی برای برگزاری این مناظره با آقای بنی صدر تماس می گیرد، که آقای بنی صدر پاسخ می دهد که اولویت برای برگزاری مناظره با کانال دانشجویان مستقل و آزاد است، پس از این واکنش اقای بنی صدر کانال دانشجویان پس از مدت زمانی موفق به یافتن شماره همراه آقای تاجزاده گردید. پس از تماس با آقای تاجزاده، موضوع برگزاری مناظره با اقای بنی صدر از طرف کانال دانشجویان، مطرح گردید، که پاسخ آقای تاجزاده این بود: "در واتساپ با بنده هماهنگ کنید " پس از بررسی معلوم گردید که آقای تاجزاده فاقد واتساپ می باشد و سپس از طریق اقای محمود دلخواسته پیامکی برای شماره همراه ایشان ارسال گردید که متاسفانه پاسخی نداشت، تمامی پاسخ های بعدی کانال دانشجویان برای ارتباط با اقای تاجزاده بی پاسخ ماند، در همین حال آقای تاجزاده از طریق، رابط شخصی خود، در تلاش بودند که مناظره را از کانال اصلی خود منحرف نمایند .
پیشنهاد، ایشان به آقای بنی صدر این بود که ، اقای بنی صدر ابتدا مقاله ای در تحریم انتخابات بنویسد، و پس از پاسخ آقای تاجزاده، مناظره ای حول شرکت یا تحریم انتخابات برگزار گردد.
تلاش اقای تاجزاده برای تقلیل بحث از دوگانه "اصلاحات یا براندازی" به "شرکت یا تحریم انتخابات" ، در راستای نزدیک شدن انتخابات مجلس در اسفندماه 98 ، قابل درک است.
به نظر می رسد که دیدگاه آقای تاجزاده از مناظره، نه آشکار شدن حقیقت و ایجاد فضایی برای عرضه داشته های فکری و نقد دربوته گفتمان، بلکه ایجاد فضایی برای فشار به مجموعه نظام در راستای امتیاز گیری می باشد، تا با این مناظره، چنین القا گردد که اگر فضایی برای حضور بیشتر اصلاح طلبان فراهم نگردد، کاهش آرا باعث قدرت گرفتن براندازان خواهد گردید.
خروج آقای تاجزاده از کانال یک مناظره آزاد و بدون سانسور سبب گردید تا اصل مناظره به کلی منتفی گردد.
امید است که آقای تاجزاده و دیگر دوستانشان در جبهه اصلاحات، بدانند که دوره شوآف با مناظره های کانالیزه و کنترل شده، مانند مناظره های نمایشی صدا وسیما که در یک قالب معین به دنبال تحکیم استبداد حاکم است به پایان رسده است.
ایران ازاد تنها برپایه گفتمان آزاد و بدون سانسور شکل خواهد گرفت.
The account of the user that created this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 27 days, that account will self-destruct and this channel will no longer have a creator.
مسیح علی‌نژاد در کجای شطرنج سیاست ایران قرار دارد؟




در بین چهره های تاثیر گذار بر فضای رسانه ای ایران امروز در بین اپوزیسیون چند نفر در صدر قرار دارند که یکی از آنان از جنس زنان است مسیح علی نژاد

این نوشته به تاثیر کنش های مسیح علی نژاد بر فضای سیاسی داخل ایران می پردازد

در علم اصلی به نام butterfly effect یا اثر پروانه ای وجود دارد.
اثر پروانه‌ای نام پدیده‌ای است که به دلیل حساسیت سیستم‌های آشوب‌ناک به شرایط اولیه ایجاد می‌شود. این پدیده به این اشاره می‌کند که تغییری کوچک در یک سیستم آشوب‌ناک چون جو سیارهٔ زمین (مثلاً بال‌زدن پروانه) می‌تواند باعث تغییرات شدید (وقوع توفان در کشوری دیگر) در آینده شود. اثر پروانه‌ای به این معناست که تغییر جزئی در شرایط اولیه می‌تواند به نتایج وسیع و پیش‌بینی نشده در ستاده‌های سیستم منجر گردد و این سنگ بنای تئوری آشوب است. (جیسون، ۱۹۹۶) در نظریه آشوب یا بی‌نظمی اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیده‌ها، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آن‌ها باعث تغییرات عظیم خواهد شد و در این رابطه سیستم‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی، همچون سیستم‌های جوی از اثر پروانه‌ای برخوردارند و تحلیلگران باید با آگاهی از این نکته مهم به تحلیل و تنظیم مسائل مربوط بپردازند

مسیح علی نژاد جزو فعالان حقوق زنان می‌باشد که با کارزار چهارشنبه‌های سفید، به شهرت رسید؛ کارزاری که هدف از آن مبازه با حذف حجاب اجباری در ایران عنوان گردیده است.

بدیهی است که حجاب اجباری یکی از دهها تبعیضی است که در جمهوری اسلامی علیه زنان اعمال می‌گردد؛ از حجاب اجباری تا ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه تا نداشتن حق طلاق و حق حضانت فرزند و…

مبارزه با تبعیض از هر نوع، چه جنسیتی باشد چه دینی، قومی و سیاسی باید هدف هر انسان آزاده و میهن پرستی باشد؛ اما گاه اشتباه در تاکتیک‌ها می‌تواند نتایج استراتژی‌ها را عوض کند.

از این منظر می‌توانیم نگاهی بیندازیم به برخی از رفتارهای مسیح که گاه به نفع دشمنان درجه یکش (بخش اصولگرای حاکمیت) تمام شده است.

مسیح اصلاح طلب در ابتدای خروج از ایران ویدیویی از مکالمه خود با محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق منتشر کرد که در آن از خاتمی می‌پرسد حکم آوازخوانی زنان چیست و خاتمی پاسخ می‌دهد: از نظر مراجع حرام شرعی است. سپس مسیح در حضور خاتمی شروع به آوازخوانی می‌کند!

انتشار این کلیپ به خاتمی که زیر ضرب تندروهای اصولگرا بود قطعا کمک به جبهه اصولگرایان و به اصطلاح یک گل به خودی مهم محسوب می‌شد. (البته این به معنای دفاع نگارنده از خاتمی نیست بلکه فقط از منظر آسیب شناسی رفتار نسبت به جبهه مورد علاقه مسیح انجام می‌پذیرد)

تلاش همیشگی اصولگرابان این بوده که سران اصلاحات را تحت عنوان سران فتنه، مخالف احکام اسلام در باطن و پیرو آن در ظاهر نشان دهند.

(https://www.youtube.com/watch?v=rBk45HPqziA )

مسیح علی نژاد در ابتدا حتی به صدای آمریکا معترض بود که چرا مجری محجبه ندارد (زیرا برخی از زنان ایران به حجاب اسلامی علاقمند و باورمندند و هر رسانه آزاد باید منعکس کننده باورهای ارزشهای متفاوت جامعه خود باشد.) که البته سخنی درست و دیدگاهی آزاداندیشانه بود.

اما در موضعی حتی دیدیم که مسیح حاضر به دیدار با مایک پمپئو وزیر امور خارجه‌ی زن ستیزترین رئیس جمهور آمریکا شد که علاوه بر زن ستیزی، حامی شدیدترین تحریم‌ها علیه ایران بوده و هست.

و این فرصتی برای رسانه‌های جمهوری اسلامی بود که وی را متهم به استفاده ابزاری از موضوع زنان برای منافع مالی و مقاصد شخصی کنند.

اما شاید بزرگترین اشتباه را می‌توان به کمپین #رای_بی_رای منتسب نمود، چرا؟
برای تحلیل ماجرا باید ابتدا به محاسبه سود و زیان این موضوع پرداخت.

استدلال تحریم کنندگان انتخابات این است که با عدم شرکت در انتخابات و با مشارکت کمتر از ۵۰٪ مردم در انتخابات می‌توانیم نشان دهیم رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم نامشروع است.

به این فرضیه چند اشکال جدی وارد است
۱- اگر عدم شرکت مردم در انتخابات را معیار مردمی بودن و مشروعیت در نظر بگیریم، به این موضوع اعتراف کرده‌ایم که رژیم جمهوری اسلامی تا کنون مردمی بوده است، و درحقیقت اپوزیسیون برانداز که تا امروز کمتر از۵۰٪ مردم (تعداد کل جمعیت – تعدادشرکت کنندگان در انتخابات مختلف) را تشکیل می‌داده‌اند، غیرمردمی و نامشروع هستند!

۲- مشروعیت یک رژیم سیاسی به عوامل فراوانی بستگی دارد که قطعا میزان مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات جزو آنها نیست.

کافی است نگاهی به انتخابات در رژیم‌های توتالیتر مانند آلمان نازی یا کوبای زمان کاسترو بیندازید. میزان مشارکت در تمامی این انتخابات‌ها بالا بوده است؛ برعکس میزان مشارکت در کشورهای آزاد مانند اروپا غالبا پایین و در حدود ۳۰ درصد می‌باشد.
3- حتی اگر مشارکت را بتوانیم به زیر 50% برسانیم، رژیم با راهکاری بسیار ساده می تواند نتیجه آن را خنثی نماید؛ کافی است با توافق دو جناح حاکمیت به دروغ میزان آرای عمومی را (با حفظ نسبت آرای اصلاح طلبان و اصولگرایان) بیش از 50% اعلام کند.

اما زیان های تحریم انتخابات:
تاکنون انتخابات های فراوانی در جمهوری اسلامی برگزار شده است که ما در اینجا به مهمترینش یعنی ریاست جمهوری می پردازیم.
میزان مشارکت در این انتخابات از 58% تا 87% متغیر بوده است. هرگاه به‌مانند سال 1376 میزان مشارکت مردم در انتخابات بالا بوده، اصلاح طلبان پیروز بوده‌اند.
در زیر نگاهی به نتایج این انتخابات ومیزان مشارکت مردم در آن‌ها می اندازیم.

نام دوره تاریخ برگزاری درصد مشارکت رئیس جمهور منتخب درصد آراء
دورپنجم ۱۳۶۸/۵/۶ ۵۴/۵۹ اکبر هاشمی رفسنجانی
۹۴/۵٪
دور ششم ۱۳۷۲/۳/۲۱ ۵۰/۶۶ اکبر هاشمی رفسنجانی
۶۳٪
دور هفتم ۱۳۷۶/۳/۲ ۷۹/۹۲ محمد خاتمی
۶۹٪
دورهشتم ۱۳۸۰/۳/۱۸ ۶۷/۷۷ محمد خاتمی
۷۷٪
دورنهم (مرحله اول) ۱۳۸۴/۳/۲۷ [۲] ۶۲/۶۶

دورنهم (مرحله دوم) ۱۳۸۴/۴/۳ [۳] ۵۹/۸۲
محمود احمدی‌نژاد
۶۲٪
دور دهم ۱۳۸۸/۳/۲۲ ۸۵ محمود احمدی‌نژاد
۶۳٪
دوره یازدهم ۱۳۹۲/۳/۲۴ ۷۲/۷ حسن روحانی
۵۰/۷۱٪
دوره دوازدهم ۱۳۹۶/۲/۲۹ ۷۳٫۰۷ حسن روحانی
۵۷٫۱۳٪

به وضوح می توانیم ببینیم در سی سال گذشته هرگاه درصد مشارکت پایین آمده اقتدارگرایان به قدرت رسیده اند (هاشمی رفسنجانی سال 68 با مشارکت 54% مردم به ریاست رسید، گرچه وی در دهه 80 به آرامی به سمت اصلاح طلبان متمایل شد، و احمدی نژاد در سال 84 با مشارکت 59% مردم به ریاست رسید) اما هرگاه مشارکت افزایش یافته نتایج به نفع تغییرات اجتماعی مطابق خواسته مردم رقم خورده است.
سال 76 با مشارکت 80% مردم خاتمی به ریاست جمهوری رسید که حداقل باعث از میان رفتن جو استالینی حاکم بر جامعه شد.
مشارکت 85% مردم در سال 88 تولد جنبش اعتراضی موسوم به جنبش سبز را در پی داشت که اولین جنبش بزرگ مدنی معترضان دردوران جمهوری اسلامی بود وبرای اولین بار حجم عظیم نارضایتی مردم آشکار شد.
مشارکت بیش از 70% مردم در سال های 92 و 96 به پا گرفتن اعتراضات 96 انجامید که اولین جرقه براندازی در این 40 سال محسوب می شود.
با کاهش مشارکت مردم، همیشه اقتدارگرایان بر کرسی قدرت تکیه زده اند که دلیل آن نیز واضح است؛ اقتدارگرایان حدود 30 درصد آرای مردم را در اختیار دارند که همیشه نیز بطور سنتی در انتخابات مشارکت دارند. با کاهش میزان مشارکت مردم به زیر 65% همیشه اصولگرایان پیروز میدان رقابت بوده اند (بنابراین آنان همیشه علاقمند به مشارکتی پائین در انتخابات هستند) و قطعا تفکر #رای_بی_رای مسیح علی نژاد به نفع اصولگرایان خواهد بود. (حتی ممکن است مبدع چنین نظریه ای، خود اصولگرایانی باشند که در پوشش برانداز مشغول فعالیتند)
اگرچه نگارنده خود مخالف تفکر اصلاح طلبی است، اما با توجه به شواهد، حضور اصلاح طلبان همیشه راه را برای براندازان هموارتر نموده است و قدرت گرفتن اصولگرایان، سرکوب را شدت بخشیده است.
ضمن اینکه براندازان به‌جای تمرکز بر کارهای بی حاصلی مانند انتخابات، باید ابتدا بر همدلی و ایجاد یک جبهه مشترک تمرکز نمایند و پس از آن با مبارزات مدنی مسالمت‌آمیز و خشونت‌پرهیز، جبهه براندازی را تقویت کنند؛ زیرا آنچه در نهایت می تواند به تغییر نظام جمهوری اسلامی بینجامد، مبارزات میدانی از قبیل مبارزات کارگری، دانشجویی، اعتصابات صنفی و... است که در نهایت می تواند نتایج عملی برای براندازان در بر داشته باشد.
سرمایه گذاری روی روش هایی مانند تحریم انتخابات، مبارزه ای است که رژیم اسلامی به راحتی قادر به تغییر نتیجه و در نتیجه عقیم کردن آن بوده و بنابراین پیشاپیش یک مبارزه از قبل شکست‌خورده وبی‌نتیجه است.
The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 9 days, that account will self-destruct and this channel will no longer have an owner.