.
#حسینیه_مجازی

آفتاب محرم برمی آید و کربلای دل را در پرتو خود می‌سوزاند. سرخی بیرق ایستادگی، از گلدست دست‌ها بالا می‍رود و در باد به حرکت در می‌آید.
عطر شهادت مشام را می‌نوازد و چشم‌ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می‌نشیند. عقربه زمان روی نقطه پنجم عشق قفل می‌شود. خواب‌ها از چشم‌های خسته می‌گریزد و حسینیه سینه‌ها سیاه پوش می‌شود. آری محرم شده و انتظار لباس‌های مشکی به سر آمده است. این شب‌ها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین(ع) .

شبکه دانش بنیان | @Daneshbonyan_isti
.

.
#حسینیه_مجازی

سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشم‌‏های کوچک تو خلاصه شده است.
سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین علیه‌‏السلام رها بودی و پا به پای آبله، زخم‌‏هایش را به جستجو.
سلام بر کوچکی گام‏هایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها مانده‌‏ات.
سلام بر تو که آتش، کوتاه‏‌تر از دامنت نیافت.
تو را خوب‏تر از شام غریبان، زینب می‌‏شناسد و تو بهتر از همه، شام غریبان را.
سلام به تو ای سوال بزرگ تاریخ! پس از گذشت قرن‌‏ها آیا آبله پاهایت خوب شده‏‌است؟

🏴 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ

شبکه دانش بنیان | @Daneshbonyan_isti
.

#حسینیه_مجازی

آرام آرام از لشکر سیاهی کناره می‏گرفت و به سوی وادی نور پیش می‏رفت. مصمّم، امّا خجلت زده، در این اندیشه که آیا فرزند فاطمه (ع) او را می‌‏پذیرد؟ چشم‏هایش را بست: «خدایا! ای خدای توبه‏ پذیر!»
حادثه در آستانه اتفاقی تازه‌‏تر از خون رگ‌های غیرت حرّ بود. حادثه در تماس تبسم ‏های حسین (ع) و اشک‌های حر، سرشار از شکوه شده بود. نگاه حسین (ع) چونان آفتاب، بر نگاه جاری حرّ تابید. حرّ بی‏‌قرار و بی‌‏تاب، سر به زیر انداخت که آیا از این هزار توی شرمساری مرا توان گریزی هست؟!
در اندیشه «آیا»ی دوباره‌‏ای بود که شکفتن شانه‌‏های خویش را در ناگهانی از گل و لبخند احساس کرد. هنوز به خویش نیامده بود که حسین (ع)، مهربانی خویش را به او بارید.
حر هنوز باور نکرده بود که عاشق شده است ...

🏴 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَنْ تَرَکَ الْطُّغیاَنَ، وَ اَطَاعَ الْوَاحِدَ الْدیَّانَ، وَ دَخَلَ فِی طَاعهِ الْرَّحْمنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَاحُرَّ بْنَ یَزیدَ الْرِّیَاحِی

شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
.

.
#حسینیه_مجازی

سه روز است در اوج عشق‏ بازى با خدا، با دشمن خدا مى‏ جنگد و شجاعت حسينى و صولت حيدرى را به نمايش گذاشته‏ است.
حلقه‏ ى محاصره، تنگ شده؛ لحظات وصال فرا رسيده، و ميدان عشق ‏بازى فراهم شده...
گرگانِ لعين، آخرين ضربه را زد. آسمان، تيره و تار شد. غلغله در افلاك افتاد. قاسم به زمين خورد، خون سرخ شهادت جارى شد.
رفت اما کاشکی می‌ماند تا جای پدر، چشم هایِ عمه زینب(س) را روی تل می‌گرفت ...

🏴 السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ‏ عَلَى‏ هَامَتِهِ‏

شبکه دانش بنیان | @Daneshbonyan_isti
.

.
#حسینیه_مجازی

لحظه ای که تاریخ، در آستانه یک اتفاق سرخ بود.
و تو هم به ضیافت عشق رفتی.
«قنداقه‌ات» را «اِحرام» خویش کردی و راهی «خانه دوست» شدی
به نیمه های حجّت که رسیدی
تقدیر این شد که پدر
حج نیمه تمامش را در کربلا کامل کند ...

🏴 السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ

شبکه دانش بنیان | @Daneshbonyan_isti
.

.
#حسینیه_مجازی

حماسه از چشم‏‌های تو آغاز می‏‌شود در روزی داغ و خون‌‏آلود...
رشادت یعنی «تو»؛ وقتی که در رکاب پدر، تار و پود حادثه را شمشیر زدی.
تو علی اکبری؛ علوی سیرت و محمّدی صورت.
هنوز می‏ آید نوای کربلایی‌‌ات از عمق میدان، ای آفتاب غروب کرده در ظهر عاشورا! هنوز می‌‏آید غریو فریادت از بلندای آسمان؛ فریادی که دژخیمان کوفی را به مبارزه می‌‏خواست.
هنوز می‏‌آید عطر حضورت، از حوالی خیمه‌‏هایی که آکنده از نگاه سکینه بود.
میدان کربلا چه بی‌‏فروغ می‏شد، اگر به میدان نمی‌‍‏آمدی! هنوز هم وقتی خورشید به آسمان کربلا می‌‏رسد، درنگ می‏‌کند و به یاد فروغ چهره‏‌ات، اشک حسرت می‏ریزد.

🏴 السَّلامُ عَلَیكَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ

شبکه دانش بنیان | @Daneshbonyan_isti
.

#حسینیه_مجازی

خیابان‌ها هم عزاداری می کنند. عطر تو را از کنار علقمه می‌شنوم. عطر تو در نفس عزاداران و اشک‌ها جاری است. صدای فرات را می‌توانم بشنوم؛ دارد دنبال تو می‌گردد؛ دنبال دست‌های دور از مشک تو؛ دست‌های در راه مانده‌ات...
چه قدر نزدیک آسمان شده‌ایم ...

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ

🏴 تاسوعای حسینی تسلیت باد.

شبکه دانش بنیان | @Daneshbonyan_isti
.

.
#حسینیه_مجازی

عاشورا، عاشقانه‌اي آرام در قلب واقعه کربلاست.
عاشورا، تداوم رسالت انسان در پهنه خلقت است.
عاشورا، شراره عشق حق است که بر جان عاشقان حسين فرو مي ريزد.
عاشورا، انفجاري از نور بود و تابشي از حق، که بر انديشه ها تجسم کرد.
عاشورا، تکليف است و عاشورايي شدن عمل به تکليف.
عاشورا يک نيم روز بيش نيست که در آن، شهادت به روشني بر سر تکليف خويش ايستاده است.
شهادت، طرحِ کربلاست و اسارت، شرح آن...

اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

🏴 عاشورای حسینی تسلیت باد.

شبکه دانش بنیان | @Daneshbonyan_isti
.