دادگر
2K subscribers
1.24K photos
64 videos
2.22K files
477 links
Download Telegram
🔴نکته
🔅وقف عقدی است #مجانی
شرط عوض دروقف #باطل است

🔅وقف عقدی است #لازم
قبض درآن شرط صحت است

عقدوقف قبل ازحصول قبض محقق #نمیشود

🔅در #قبض فوریت شرط #نیست
مادامی که واقف رجوع ازوقف نکرده
هروقت قبض بدهد وقف تمام است

🔅قبض بایدبا إذن #واقف انجام شود
زیرا جزء عمل حقوقی است

🔅مرگ واقف #پیش ازقبض دادن وقف سبب #بطلان آن میشود

🔅قبض یکی ازمنتفعان وقف،عقدرادرباره اومحقق میکند
👈🏻مگراینکه موقوف علیهم عنوان عامی مانند اولاد باشد👉🏻

مالی که قبض واقباض آن ممکن نیست وقف آن #باطل است

🔺خواه قابل قبض نبودن،طبیعی باشد
(مانند: کلی)
🔻خواه درنتیجه اوضاع واحوال
(مانند:پرنده فراری-جعبه شناوردردریا)

اگرواقف قادربه اخذواقباض آن نباشد
ولی موقوف علیهم قادربه اخذآن باشد #صحیح است


اگرواقف به متولی دستوردهدکه #بخشی ازمنافع وقف راصرف ادای دیون یاتامین معیشت اوکند
چه راجع به حال حیات باشد
چه بعدازفوت
وقف این بخش #باطل است


دروقف برمصالح عامه
دروقف برغیرمحصور
واقف #میتواند خودازمصداق های موقوف علیهم وغیرمحصورباشدومنتفع گردد

واقف یا حاکم #نمیتواند کسی راکه در #ضمن وقف،متولی قرارداده شده عزل کند
مگردرصورتی که
👈حق عزل اوشرط شده باشد
🔴نکته

@dadgar_chnl
💠اگرواقف برای ۲نفریابیشتربه طور #استقلال تولیت قرارداده باشد
هریک ازآنهافوت کند
دیگری یادیگران مستقلاً تصرف میکنند

💠اگر به نحواجتماع قرارداده باشد
تصرف هریک بدون تصویب دیگری یادیگران نافذ #نیست
بعدازفوت آنها
حاکم شخصی راضمیمه آنهاکه باقی مانده است مینماید

💠تولیت متولی بایدبه وسیله
⬅️شعبه تحقیق اداره اوقاف➡️
گواهی شود
درصورت اختلاف #دادگاه حکم میکند

💠تعیین متولی:
انتصاب مدیربرای وقف است
و #ایقاع میباشد

🔴نکته

@dadgar_chnl
✴️اگرمتولی نسبت به مال موقوفه مرتکب #خیانت شود
⬅️حاکم ضّم امین میکند➡️


✴️اگر واقف وصف خاصی رادرمتولی شرط کند
ومتولی #فاقد آن وصف باشد
#منعزل میشود


#بعد آنکه منافع موقوفه حاصل شد
وحصه هریک ازموقوف علیهم معین شد
موقوف علیهم #میتوانند حصه خودراتصرف کنند
👈اگرچه متولی اذن نداده باشد👉

اگرواقف اذن درتصرف راشرط کرده باشد
حق تصرف #ندارند تامتولی اذن دهد

#پیش ازتعیین حصه موقوف علیهم،حق موقوف علیهم برمال معین نیست و #طلب است

#پس ازتعیین حصه،حق عینی اوبرمال تحقق میابد
وبه این جهت اذن متولی ضروری نمیباشد

@dadgar_chnl
🔴نکته
🔅وقف عقدی است #مجانی
شرط عوض دروقف #باطل است

🔅وقف عقدی است #لازم
قبض درآن شرط صحت است

عقدوقف قبل ازحصول قبض محقق #نمیشود

🔅در #قبض فوریت شرط #نیست
مادامی که واقف رجوع ازوقف نکرده
هروقت قبض بدهد وقف تمام است

🔅قبض بایدبا إذن #واقف انجام شود
زیرا جزء عمل حقوقی است

🔅مرگ واقف #پیش ازقبض دادن وقف سبب #بطلان آن میشود

🔅قبض یکی ازمنتفعان وقف،عقدرادرباره اومحقق میکند
👈🏻مگراینکه موقوف علیهم عنوان عامی مانند اولاد باشد👉🏻

مالی که قبض واقباض آن ممکن نیست وقف آن #باطل است

🔺خواه قابل قبض نبودن،طبیعی باشد
(مانند: کلی)
🔻خواه درنتیجه اوضاع واحوال
(مانند:پرنده فراری-جعبه شناوردردریا)

اگرواقف قادربه اخذواقباض آن نباشد
ولی موقوف علیهم قادربه اخذآن باشد #صحیح است


اگرواقف به متولی دستوردهدکه #بخشی ازمنافع وقف راصرف ادای دیون یاتامین معیشت اوکند
چه راجع به حال حیات باشد
چه بعدازفوت
وقف این بخش #باطل است


دروقف برمصالح عامه
دروقف برغیرمحصور
واقف #میتواند خودازمصداق های موقوف علیهم وغیرمحصورباشدومنتفع گردد

واقف یا حاکم #نمیتواند کسی راکه در #ضمن وقف،متولی قرارداده شده عزل کند
مگردرصورتی که
👈حق عزل اوشرط شده باشد
🔴نکته

@dadgar_chnl
💠اگرواقف برای ۲نفریابیشتربه طور #استقلال تولیت قرارداده باشد
هریک ازآنهافوت کند
دیگری یادیگران مستقلاً تصرف میکنند

💠اگر به نحواجتماع قرارداده باشد
تصرف هریک بدون تصویب دیگری یادیگران نافذ #نیست
بعدازفوت آنها
حاکم شخصی راضمیمه آنهاکه باقی مانده است مینماید

💠تولیت متولی بایدبه وسیله
⬅️شعبه تحقیق اداره اوقاف➡️
گواهی شود
درصورت اختلاف #دادگاه حکم میکند

💠تعیین متولی:
انتصاب مدیربرای وقف است
و #ایقاع میباشد

🔴نکته

@dadgar_chnl
✴️اگرمتولی نسبت به مال موقوفه مرتکب #خیانت شود
⬅️حاکم ضّم امین میکند➡️


✴️اگر واقف وصف خاصی رادرمتولی شرط کند
ومتولی #فاقد آن وصف باشد
#منعزل میشود


#بعد آنکه منافع موقوفه حاصل شد
وحصه هریک ازموقوف علیهم معین شد
موقوف علیهم #میتوانند حصه خودراتصرف کنند
👈اگرچه متولی اذن نداده باشد👉

اگرواقف اذن درتصرف راشرط کرده باشد
حق تصرف #ندارند تامتولی اذن دهد

#پیش ازتعیین حصه موقوف علیهم،حق موقوف علیهم برمال معین نیست و #طلب است

#پس ازتعیین حصه،حق عینی اوبرمال تحقق میابد
وبه این جهت اذن متولی ضروری نمیباشد

@dadgar_chnl
🔴برخے اصطلاحات حقوقی


#انفساخ: انحلال قهرے عقد را گویند.

#مهایات: تقسیم منافع بر حسب زمان.

#مجازات ترذیلی: مجازاتے ڪہ لطمہ بہ افتخار و شئون اجتماعے مجرم بزند.محرومیت از حقوق اجتماعے

#تقاص: بہ این معنا است ڪہ داین حق خود را از اموال مدیون بدون مراجعہ بہ قاضے استیفا ڪند.

#جعاله: التزام شخص بہ اداے اجرت معلوم در مقابل عملے اعم از این ڪہ طرف معین باشد یا غیر معین.

#اخذ بہ السوم: یڪ نفر مالے را مے گیرد ڪہ معاینہ ڪند ڪہ اگر خوب باشد بخرد و اگر بد باشد نخرد.

#ایلاء: سوگندے است ڪہ زوج یاد ڪند ڪہ همیشہ یا بیش از ۴ ماہ با زوجہ دائم خود مقاربت نڪند.

#استفسار: تفسیر و توضیح خواستن.

#معافیت : عفو از حق بہ معنے چشم پوشے از حق خود بہ نفع طرف است.

#معاوضه: عقدے است ڪہ بہ موجب آن یڪے از طرفین مالے مے دهد بہ عوض مال دیگر ڪہ از طرف دیگر اخذ مے ڪند.

#معوض: در عقد معوض مالے ڪہ از طرف ایجاب ڪنندہ دادہ مے شود معوض نام دارد

#سازش: تراضے (توافق) طرفین دعوے بر فیصلہ نزاع معین در دادگاہ و با دخالت دادرس.

#سبب: خویشاوندے است بین دو نفر ڪہ بر اثر رابطہ زناشویے بہ وجود مے آید.

#سفیه: ڪسے است ڪہ تصرفات او در اموال و حقوق مالے خود عقلایے نباشد.

#سقوط: تنزل و از بین رفتن حق را گویند.



#سڪنی: حق انتفاع هرگاہ بہ صورت سڪونت منتفع در مسڪن متعلق بہ غیر باشد، آن را سڪنے نامند.

#سلطه: عبارت است از اختیار قانونے شخص بر اشیاء یا اموال یا اشخاص دیگر.

#شخص حقوقی: عبارت است از گروهے از افراد انسان با منفعتے از منافع عمومے.

#شخص حقیقی: بہ معناے شخص طبیعے است.

#شخص طبیعی: اشخاص انسانے را گویند ڪہ موضوع حق و تڪلیف  هستند.

#صداق: مهر.

#صغیر: ڪسے ڪہ بہ سن ۱۸ سال تمام نرسیدہ باشد.

#صلح: عقدے است ڪہ در آن طرفین، توافق بر امرے از امور ڪنند؛ بدون اینڪہ توافق آنها بہ عنوان یڪے از عناوین معروف عقود باشد.

#صیغه: در عقود و ایقاعات تشریفاتے الفاظ معین را گویند ڪہ عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ صحیح نیست.

#ضامن: متعهد در عقد ضمان را گویند.

#ضمان: بہ معنے عقد ضمان است و عبارت است از اینڪہ شخصے مالے را ڪہ بر ذمہ دیگرے است، بہ عهدہ بگیرد.

#طلب: تعهدے ڪہ بر ذمہ شخصے بہ نفع ڪسے وجود دارد.

#عرف: چیزے ڪہ در ذهن شناختہ شدہ و مأنوس و مقبول خردمندان است.

#عطف قانون بہ ماسبق: یعنے حڪومت قانون نسبت بہ وقایعے قبل از تاریخ وضع و نشر آن.

$عقد: تعهد یڪ طرف بر قبول امرے ڪہ مورد قبول طرف دیگر باشد.

#علت: امرے است ڪہ بہ محض وقوع آن چیز دیگرے بدون اینڪہ تأخیرے رخ دهد بہ دنبال آن واقع شود.

#عوض: در معاملات معوض هر یڪ از دو موضوع مورد معاملہ را گویند.

#عین: اشیاء مادے مستقل.

#غش: از جرایم مربوط بہ تقلب در ڪسب است.

#غصب: تصرف در مال غیر بہ نحو عدوان.

#غیرمنقول: مالے ڪہ از جایے بہ جایے قابل انتقال نباشد مانند زمین  و معدن.

#قرض: عقدے است ڪہ بہ موجب آن یڪے از طرفین عقد مقدار معینے از مال خود را بہ طرف دیگر تملیڪ مے ڪند و طرف او مثل آن را از حیث مقدار، جنس و وصف رد ڪند.

#شاهد: ڪسے ڪہ شهادت بر امرے مے دهد.

#شبہ عقد: عبارت است از یڪ عمل ارادے ڪہ قانون آن را منع نڪردہ و بدون اینڪہ عقدے منعقد شود، ایجاد تعهد در مقابل غیر ڪند.

#شخص: ڪسے ڪہ موضع حق قرار گیرد، مانند انسان و شرڪت تجارے.

#شرط: امرے است محتمل الوقوع در آیندہ ڪہ طرفین عقد یا ایقاع ڪنندہ، حدوث اثر حقوقے عقد یا ایقاع را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع ڪنند.

#قسم: گواہ گرفتن یڪے از مقدسات بر صدق اظهار خود.

#قصد: مصمم شدن بہ انجام یڪ عمل حقوقے از قبیل اقرار، بیع و غیرہ.

#قولنامه: نوشتہ اے غالباً عادے حاڪے از توافق بر واقع ساختن عقدے درمورد معینے ڪہ ضمانت اجراے تخلف از آن، مشخص است.

#قیم: نمایندہ قانونے محجور ڪہ از طرف مقامات صلاحیتدار قضایے در صورت نبودن ولے قهرے و وصے او تعیین مے شود.

#گرو : مترادف رهن است. گرودهندہ، راهن و گروگیر، مرتهن است و  گروگان عین مرهونہ را گویند.

#مؤجل: تعهدے ڪہ انجام دادن آن، مشروط بہ رسیدن اجل معین باشد.

#مأجور: بہ معناے عین مستأجرہ استعمال شدہ است.

#ماترڪ: مالے ڪہ با فوت مالڪ آن و بہ حڪم قانون بہ وارث تعلق گیرد.

#مالڪ: صاحب ملڪ، صاحب مال غیرمنقول، صاحب اراضے و صاحب سرمایہ در عقد مضاربہ.

#مالڪیت: حق ا ستعمال، بهر ہ بردارے و انتقال یڪ چیز بہ هر صورت مگر در مواردے ڪہ قانون استثناء ڪردہ باشد.

#مایملڪ: قسمت مثبت از دارایے شخص را گویند.

#متصالح: قبول ڪنندہ را در عقد صلح گویند.

#مثمن: معوض را در عقد بیع گویند.

#مجنون: ڪسے ڪہ فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن و قبح است.