🖋 بررسی کتاب مدیریت سیاسی بحرانهای قومی (نوشته دکتر حمید احمدی)
نقد و بررسی از سالار سیفالدینی
«کتاب مدیریت سیاسی بحرانهای قومی (مطالعه موردی کانادا، اسپانیا، آفریقای جنوبی، عراق، لبنان و ایران) تألیف دکتر حمید احمدی توسط انتشارات مرکز آموزش وزارت کشور و دانشگاه تهران (۱۳۹۶) چاپ و به بازار کتاب عرضه شد. انتشار این کتاب با استقبال پژوهشگران و جامعه دانشگاهی روبرو شد و ضمن جلسه رونمایی در دانشگاه تهران گزارشهایی در برخی رسانهها در این بار منتشرشده است. این نوشته تلاش دارد تا به معرفی اجمالی کتاب حاضر بپردازد و تصویری کلی از این کتاب به علاقهمندان ارائه دهد.»
📎ادامه مطلب در این نشانی:
goo.gl/6r8dB8
@cppstehran
نقد و بررسی از سالار سیفالدینی
«کتاب مدیریت سیاسی بحرانهای قومی (مطالعه موردی کانادا، اسپانیا، آفریقای جنوبی، عراق، لبنان و ایران) تألیف دکتر حمید احمدی توسط انتشارات مرکز آموزش وزارت کشور و دانشگاه تهران (۱۳۹۶) چاپ و به بازار کتاب عرضه شد. انتشار این کتاب با استقبال پژوهشگران و جامعه دانشگاهی روبرو شد و ضمن جلسه رونمایی در دانشگاه تهران گزارشهایی در برخی رسانهها در این بار منتشرشده است. این نوشته تلاش دارد تا به معرفی اجمالی کتاب حاضر بپردازد و تصویری کلی از این کتاب به علاقهمندان ارائه دهد.»
📎ادامه مطلب در این نشانی:
goo.gl/6r8dB8
@cppstehran
🔔 حمایت از رسالههای دکترا
🔖 سومین فراخوان صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور آغاز شده است.
♨️ به اطلاع کلیه دانشجویان مقطع دکتری می رساند صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور (بنیاد ملی علم ایران) در چارچوب سیاستهای راهبردی پژوهش و فناوری نظام، کمک به هدایت رساله های دکتری به سمت نیاز های اساسی پژوهشی و فناوری کشور، گسترش مرزهای دانش و استفاده حداکثری از ظرفیت های بالقوه کشور از تاریخ 11/01/ 96 لغایت 96/12/29 به منظور حمایت از رساله های دکتری طبق آیین نامه منتشر شده ثبت نام به عمل می آورد.
⭕️ برای اطلاعات بیشتر، نشانی زیر ببینید:
http://insf.org/index.aspx?siteid=32&fkeyid=&siteid=32&pageid=8197%20&newsview=31059
@cppstehran
🔖 سومین فراخوان صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور آغاز شده است.
♨️ به اطلاع کلیه دانشجویان مقطع دکتری می رساند صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور (بنیاد ملی علم ایران) در چارچوب سیاستهای راهبردی پژوهش و فناوری نظام، کمک به هدایت رساله های دکتری به سمت نیاز های اساسی پژوهشی و فناوری کشور، گسترش مرزهای دانش و استفاده حداکثری از ظرفیت های بالقوه کشور از تاریخ 11/01/ 96 لغایت 96/12/29 به منظور حمایت از رساله های دکتری طبق آیین نامه منتشر شده ثبت نام به عمل می آورد.
⭕️ برای اطلاعات بیشتر، نشانی زیر ببینید:
http://insf.org/index.aspx?siteid=32&fkeyid=&siteid=32&pageid=8197%20&newsview=31059
@cppstehran
🖋 نگاهی به علوم سیاست و سياستگذاری عمومی در ايران
یادداشی از دکتر مجید وحید
📎 متن کامل در این نشانی:
goo.gl/ayNaqF
@cppstehran
یادداشی از دکتر مجید وحید
📎 متن کامل در این نشانی:
goo.gl/ayNaqF
@cppstehran
🖋 نگاهی به علوم سیاست و سياستگذاری عمومی در ايران
یادداشی از دکتر مجید وحید:
📌«علم سياست و علم سياستگذاري عمومي كه بدان وابسته است، داراي اهميتي حياتي در يك كشور هستند. مطالعات سياست، با عطف توجه به بنيانهاي سياسي كشور و موضوعاتي مركزي نظير قدرت و دولت، اين امكان را فراهم ميآورند كه انديشه و علم سياست براي ايجاد سازوكاري مشروع از زندگي اجتماعي مورد بهرهبرداري قرار گيرد.»
📎ادامه مطلب در این نشانی:
goo.gl/ayNaqF
@cppstehran
یادداشی از دکتر مجید وحید:
📌«علم سياست و علم سياستگذاري عمومي كه بدان وابسته است، داراي اهميتي حياتي در يك كشور هستند. مطالعات سياست، با عطف توجه به بنيانهاي سياسي كشور و موضوعاتي مركزي نظير قدرت و دولت، اين امكان را فراهم ميآورند كه انديشه و علم سياست براي ايجاد سازوكاري مشروع از زندگي اجتماعي مورد بهرهبرداري قرار گيرد.»
📎ادامه مطلب در این نشانی:
goo.gl/ayNaqF
@cppstehran
Forwarded from آذریها |Azariha
پایان سرایش شاهنامه شاد باد
اشاره دقیق فردوسی به این روز:
سرآمد کنون نامه یزدگرد
به ماه سپندارمذ، روز اِرْد(۲۵ اسفند)
که پیوستم این نامهی نامدار
ز هجرت شده پنج، هشتاد بار(۴۰۰قمری،۳۸۸شمسی)
@azariha_3
اشاره دقیق فردوسی به این روز:
سرآمد کنون نامه یزدگرد
به ماه سپندارمذ، روز اِرْد(۲۵ اسفند)
که پیوستم این نامهی نامدار
ز هجرت شده پنج، هشتاد بار(۴۰۰قمری،۳۸۸شمسی)
@azariha_3
Forwarded from آذریها |Azariha
به جمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
برآسوده از رنج روی زمین
چنین جشن فرخ ازان روزگار
به ما ماند ازان خسروان یادگار
#فردوسی
@Azariha_3
مران روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
برآسوده از رنج روی زمین
چنین جشن فرخ ازان روزگار
به ما ماند ازان خسروان یادگار
#فردوسی
@Azariha_3
خنک شهر ایران که تخت ترا
پرستند بیدار بخت ترا
همه دشمنان از تو پر بیم باد
دل بدسگالان به دو نیم باد
همه ساله بخت تو پیروز باد
شبان سیه بر تو نوروز باد🌷
@cppstehran
پرستند بیدار بخت ترا
همه دشمنان از تو پر بیم باد
دل بدسگالان به دو نیم باد
همه ساله بخت تو پیروز باد
شبان سیه بر تو نوروز باد🌷
@cppstehran
Saz va Avaz
Mohammad Reza Shajarian
🌹 بهاریهای بهمناسبت نوروز 1397
🎼 آواز در مایه بیات ترک، محمدرضا شجریان
🔸 تار محمدرضا لطفی
🔸 شعر سایه
🔸سال اجرا: 1357
@cppstehran
🎼 آواز در مایه بیات ترک، محمدرضا شجریان
🔸 تار محمدرضا لطفی
🔸 شعر سایه
🔸سال اجرا: 1357
@cppstehran
مرکز مطالعات سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران
Mohammad Reza Shajarian – Saz va Avaz
🎼 آواز در مایه بیات ترک، محمدرضا شجریان
🔸 تار محمدرضا لطفی
🔸 شعر سایه
🔸سال اجرا: 1357
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید
به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینه جویبار گریه بید
به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست
ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟
که راست سایه درین فتنهها امید امان؟
شد آن زمان که دلی بود در امان امید
@cppstehran
🔸 تار محمدرضا لطفی
🔸 شعر سایه
🔸سال اجرا: 1357
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید
به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینه جویبار گریه بید
به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست
ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟
که راست سایه درین فتنهها امید امان؟
شد آن زمان که دلی بود در امان امید
@cppstehran
نوروز و پایداری ایرانیان
به قلم استاد زندهیاد دکتر پرویز ناتل خانلری
نوروز اگر چه روز نو سال است، روز کهنهی قرنهاست. پیری فرتوت است که سالی یک بار جامهی جوانی میپوشد تا به شکرانهی آن که روزگاری چنین دراز بسر برده و با این همه دَمسردی زمانه تاب آوردهاست، چند روزی شادی کند. از اینجاست که شکوه پیران و نشاط جوانان در اوست.
پیر نوروز یادها در سر دارد. از آن کرانهی زمان میآید، از آنجا که نشانش پیدا نیست. در این راه دراز رنجها دیده و تلخیها چشیدهاست. اما هنوز شاد و امیدوار است. جامههای رنگرنگ پوشیدهاست، اما از آن همه، یک رنگ بیشتر آشکار نیست و آن رنگ ایران است.
کمتر ملتی را در جهان میتوان یافت که عمری چنین دراز بسرآورده و با حوادثی چنین بزرگ روبهرو شده و تغییراتی چنین عظیم در زندگیش روی داده باشد و پیوشته در همه حال، خود را به یاد داشته باشد و دمی از گذشته و حال و آیندهی خویش، غافل نشود.
کدام ملت دیگر را میشناسیم که به گذشتهی خود، به تاریخ باستان خود، به آیین و آداب گذشتهی خود بیش از این پایبند و وفادار باشد؟ این جشن نوروز که دو سه هزار سال است با همهی آداب و رسوم در این سرزمین باقی و برقرار است، مگر نشانی از ثبات و پایداری ایرانیان در نگهداشتن آیین ملی خود نیست؟
نوروز، یکی از نشانههای ملیت ماست. نوروز، یکی از روزهای تجلی روح ایرانی است، نوروز، برهان این دعوی است که ایران، با همهی سالخوردگی هنوز جوان و نیرومند است.
(بخش کوتاهی از مقاله ایی بلند درباره نوروز که در مجموعه مقالات استاد توسط انتشارات توس منتشر شده است).
@bukharamag
@cppstehran
به قلم استاد زندهیاد دکتر پرویز ناتل خانلری
نوروز اگر چه روز نو سال است، روز کهنهی قرنهاست. پیری فرتوت است که سالی یک بار جامهی جوانی میپوشد تا به شکرانهی آن که روزگاری چنین دراز بسر برده و با این همه دَمسردی زمانه تاب آوردهاست، چند روزی شادی کند. از اینجاست که شکوه پیران و نشاط جوانان در اوست.
پیر نوروز یادها در سر دارد. از آن کرانهی زمان میآید، از آنجا که نشانش پیدا نیست. در این راه دراز رنجها دیده و تلخیها چشیدهاست. اما هنوز شاد و امیدوار است. جامههای رنگرنگ پوشیدهاست، اما از آن همه، یک رنگ بیشتر آشکار نیست و آن رنگ ایران است.
کمتر ملتی را در جهان میتوان یافت که عمری چنین دراز بسرآورده و با حوادثی چنین بزرگ روبهرو شده و تغییراتی چنین عظیم در زندگیش روی داده باشد و پیوشته در همه حال، خود را به یاد داشته باشد و دمی از گذشته و حال و آیندهی خویش، غافل نشود.
کدام ملت دیگر را میشناسیم که به گذشتهی خود، به تاریخ باستان خود، به آیین و آداب گذشتهی خود بیش از این پایبند و وفادار باشد؟ این جشن نوروز که دو سه هزار سال است با همهی آداب و رسوم در این سرزمین باقی و برقرار است، مگر نشانی از ثبات و پایداری ایرانیان در نگهداشتن آیین ملی خود نیست؟
نوروز، یکی از نشانههای ملیت ماست. نوروز، یکی از روزهای تجلی روح ایرانی است، نوروز، برهان این دعوی است که ایران، با همهی سالخوردگی هنوز جوان و نیرومند است.
(بخش کوتاهی از مقاله ایی بلند درباره نوروز که در مجموعه مقالات استاد توسط انتشارات توس منتشر شده است).
@bukharamag
@cppstehran
🔴 فرخوان ارسال آثار برای دهمین جشنواره فارابی تا 31 اردیبهشت
اطلاعات بیشتر در تارنمایی جشنواره: farabiaward.ir 🖇
@cppstehran
اطلاعات بیشتر در تارنمایی جشنواره: farabiaward.ir 🖇
@cppstehran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💎نوای سرود مرزپرگهر، در آرامگاه فردوسی بزرگ
🔺 نوروز1397، توس، خراسان
#نوروز #فردوسی #خراسان #ایران
@cppstehran
🔺 نوروز1397، توس، خراسان
#نوروز #فردوسی #خراسان #ایران
@cppstehran
♨️اول ایرانی بعد کالا
پدرام سلطانی، فعال اقتصادی
▫️در این چند سالی که دستی در کسب و کار و سری در تشکل گرایی داشته ام، هیچ دولت و دولتمرد، و هیچ مجلس و وکیلی را ندیدهام که به باور و بر سبیل خودش به حمایت از کالای ایرانی نپرداخته باشد. اصولا باید بعید پنداشت که در کشوری این مسئله مدنظر کشورداران نباشد. اما ما در شمار کشورهایی هستیم که در این رویکرد نتایج مطلوبی نگرفتهایم و نخواهیم گرفت، زیرا گفتهها و تصمیمات همین چند روز، بوی نم سیاستهای کهنه را دوباره به مشام مى رساند و خاک کتابهای قدیمی روی طاقچه را بلند کرده است.
جای بسی پرسش است که چرا به جای عجله در پیشنهاد و تصویب این کهنه سیاستها، به اندیشه در علل و عوامل ناکامی کالای ایرانی پرداخته نمیشود. برای یک کشور سیاستزده راه بالندگی کالای وطنی از دالانهای دیگری میگذرد. ما در حالی تمام این سالها نسخههای کلیشهای برای تقویت تولید ایرانی پیچیدهایم که بیماری اقتصاد ما دیگر به این درمانها جواب نمیدهد. میکربهای اقتصاد ایران به داروهای روی پیشخوان مقاوم شدهاند زیرا آنها در بهترین حالت فقط تب این بیمار را برای کوتاه زمان پایین میآورند اما علاج بیماری او نیستند. پس رنجوری "کالای ایرانی" از چیست؟
مشتری کالای ایرانی دو گروه هستند: شهروندانی ایرانی و خریداران سایر کشورها
مشتری وطنی، گسست عاطفی با کالای ایرانی پیدا کرده است. ایرانی که به فکر مهاجرت است، شهروندی که غرور ملی خود را در گذشته به ودیعه گذاشته است، ملتی که برای تکریم عناصر هویت ایرانی دچار چالش است، ناخودآگاه نمیتواند با کالای ایرانی ارتباط قوی برقرار کند. اعتبار کالای ایرانی به ادراک او از اعتبار شهروندی گره خورده است. اگر تولیدکننده مسئول کیفیت کالای ایرانی است، دولت هم مسئول کیفیت شهروندی ایرانی است. شهروندی که حاضر به پرداخت مبالغ کلان برای گرفتن گذرنامه کشور دیگر یا اقامت یک کشور اروپایی است، خواه ناخواه ارزش شهروندی ایرانی در ذهنش فرو میافتد و علاقه ی او به هر چیزی که نام ایران را یدک میکشد کمرنگ میشود. شهروندی که برای خرید کالای عمومی (کالایی که تولید آن وظیفه دولت است) به سایر کشورها سفر میکند طبیعتا به همان سیاق، کالای ایرانی را عیار پائینتر میزند.
اما در خصوص خریدار خارجی کالای ایرانی هم این موضوع به شکل دیگری صادق است. در علم بازاریابی اصلی وجود دارد که میگوید: "خریدار زمانی به خرید یک کالا مبادرت میکند که ارزش ادراکی کالا برای وی از برچسب قیمت روی کالا بالاتر باشد." به بیان دیگر، خریدار فقط برای تصاحب فیزیک کالا پول نمیدهد، بلکه برای اعتبار و برند آن هم پول میپردازد. در سالهای اخیر، تعاملات بینالمللی ما با دنیا و هزینه نکرده ما برای ترویج و تصحیح برند ایران، ذهنیت و ارزش مثبت ادراکی در خریدار خارجی به وجود نیاورده است. دوست عربی از کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس داشتم که میگفت: "نسل پدران ما از کالای ایرانی ذهنیت مثبتی داشتند و در زمان ایشان هر کالایی را که میخواستند بفروشند، راست یا دروغ، میگفتند ایرانی است. اما اکنون این ذهنیت تغییر یافته است و نسل جدید نگاه دیگری به کالای ایرانی دارد." بر من، که به کیفیت کالای ایرانی آشنا هستم، معلوم است که کیفیت کالای ایرانی تغییر نزولی مشهودی نداشته است. آنچه که تغییر کرده است ذهنیت مصرفکننده خارجی از برند ایران ماست.
بنا بر این بهترین حمایت از کالای ایرانی، بازسازی هویت و اعتبار شهروندی ایرانی برای خریدار ایرانی و بهسازی چهره ایران در نزد خریدار خارجی است. اگر به این مهم نگاه انتزاعی نداشته باشیم میدانیم که وجهه و اعتبار یک کشور سر نخ سایر تعاملات نیز هست. رابطه خوب در ادامه با خود، توافقات تجاری، عضویت در سازمانهای اقتصادی منطقهای و جهانی، خطوط اعتباری، افزایش ورود گردشگر، تغییر رویکرد رسانههای بینالمللی نسبت به کشور و خروج از تیتر یک اخبار منفی را به دنبال خواهد داشت. فهم این موضوع ساده است که کسی که شب گذشته و شبهای قبلش مرتب نام ایران را در اخبار و شایعات خبری رسانههای کشورش با لعابی منفی شنیده و دیده باشد، روز بعد در خرید کالای ایرانی درنگ میکند.
تیغ سیاستهای انبساطی و حمایتی اقتصاد ما برای بریدن پیله تولید داخلی کندتر از همیشه شده است. حمایت مؤثر و پایدار از کالای ایرانی از مسیر ترمیم زخمهای چهره شهروندی ایرانی میگذرد. این ترمیم یکی از آن تصمیمات سختی است که در یادداشت نوروزی اشاره کرده بودم. در این جراحی بزرگ و وسیع نیروهای سیاسی، فرهنگی، امنیتی و نظامی سهمی کمتر از نیروهای اقتصادی ندارند. فردریک باستیا، اقتصاددان معروف سوئیسی قرن نوزدهم جمله ی پرمغزی دارد. او گفته است: "اگر کالاها از مرزها عبور نکنند، سربازان عبور خواهند کرد." ما در این دوگانه چگونه تصمیم خواهیم گرفت؟
@jameeno
@cppstehran
پدرام سلطانی، فعال اقتصادی
▫️در این چند سالی که دستی در کسب و کار و سری در تشکل گرایی داشته ام، هیچ دولت و دولتمرد، و هیچ مجلس و وکیلی را ندیدهام که به باور و بر سبیل خودش به حمایت از کالای ایرانی نپرداخته باشد. اصولا باید بعید پنداشت که در کشوری این مسئله مدنظر کشورداران نباشد. اما ما در شمار کشورهایی هستیم که در این رویکرد نتایج مطلوبی نگرفتهایم و نخواهیم گرفت، زیرا گفتهها و تصمیمات همین چند روز، بوی نم سیاستهای کهنه را دوباره به مشام مى رساند و خاک کتابهای قدیمی روی طاقچه را بلند کرده است.
جای بسی پرسش است که چرا به جای عجله در پیشنهاد و تصویب این کهنه سیاستها، به اندیشه در علل و عوامل ناکامی کالای ایرانی پرداخته نمیشود. برای یک کشور سیاستزده راه بالندگی کالای وطنی از دالانهای دیگری میگذرد. ما در حالی تمام این سالها نسخههای کلیشهای برای تقویت تولید ایرانی پیچیدهایم که بیماری اقتصاد ما دیگر به این درمانها جواب نمیدهد. میکربهای اقتصاد ایران به داروهای روی پیشخوان مقاوم شدهاند زیرا آنها در بهترین حالت فقط تب این بیمار را برای کوتاه زمان پایین میآورند اما علاج بیماری او نیستند. پس رنجوری "کالای ایرانی" از چیست؟
مشتری کالای ایرانی دو گروه هستند: شهروندانی ایرانی و خریداران سایر کشورها
مشتری وطنی، گسست عاطفی با کالای ایرانی پیدا کرده است. ایرانی که به فکر مهاجرت است، شهروندی که غرور ملی خود را در گذشته به ودیعه گذاشته است، ملتی که برای تکریم عناصر هویت ایرانی دچار چالش است، ناخودآگاه نمیتواند با کالای ایرانی ارتباط قوی برقرار کند. اعتبار کالای ایرانی به ادراک او از اعتبار شهروندی گره خورده است. اگر تولیدکننده مسئول کیفیت کالای ایرانی است، دولت هم مسئول کیفیت شهروندی ایرانی است. شهروندی که حاضر به پرداخت مبالغ کلان برای گرفتن گذرنامه کشور دیگر یا اقامت یک کشور اروپایی است، خواه ناخواه ارزش شهروندی ایرانی در ذهنش فرو میافتد و علاقه ی او به هر چیزی که نام ایران را یدک میکشد کمرنگ میشود. شهروندی که برای خرید کالای عمومی (کالایی که تولید آن وظیفه دولت است) به سایر کشورها سفر میکند طبیعتا به همان سیاق، کالای ایرانی را عیار پائینتر میزند.
اما در خصوص خریدار خارجی کالای ایرانی هم این موضوع به شکل دیگری صادق است. در علم بازاریابی اصلی وجود دارد که میگوید: "خریدار زمانی به خرید یک کالا مبادرت میکند که ارزش ادراکی کالا برای وی از برچسب قیمت روی کالا بالاتر باشد." به بیان دیگر، خریدار فقط برای تصاحب فیزیک کالا پول نمیدهد، بلکه برای اعتبار و برند آن هم پول میپردازد. در سالهای اخیر، تعاملات بینالمللی ما با دنیا و هزینه نکرده ما برای ترویج و تصحیح برند ایران، ذهنیت و ارزش مثبت ادراکی در خریدار خارجی به وجود نیاورده است. دوست عربی از کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس داشتم که میگفت: "نسل پدران ما از کالای ایرانی ذهنیت مثبتی داشتند و در زمان ایشان هر کالایی را که میخواستند بفروشند، راست یا دروغ، میگفتند ایرانی است. اما اکنون این ذهنیت تغییر یافته است و نسل جدید نگاه دیگری به کالای ایرانی دارد." بر من، که به کیفیت کالای ایرانی آشنا هستم، معلوم است که کیفیت کالای ایرانی تغییر نزولی مشهودی نداشته است. آنچه که تغییر کرده است ذهنیت مصرفکننده خارجی از برند ایران ماست.
بنا بر این بهترین حمایت از کالای ایرانی، بازسازی هویت و اعتبار شهروندی ایرانی برای خریدار ایرانی و بهسازی چهره ایران در نزد خریدار خارجی است. اگر به این مهم نگاه انتزاعی نداشته باشیم میدانیم که وجهه و اعتبار یک کشور سر نخ سایر تعاملات نیز هست. رابطه خوب در ادامه با خود، توافقات تجاری، عضویت در سازمانهای اقتصادی منطقهای و جهانی، خطوط اعتباری، افزایش ورود گردشگر، تغییر رویکرد رسانههای بینالمللی نسبت به کشور و خروج از تیتر یک اخبار منفی را به دنبال خواهد داشت. فهم این موضوع ساده است که کسی که شب گذشته و شبهای قبلش مرتب نام ایران را در اخبار و شایعات خبری رسانههای کشورش با لعابی منفی شنیده و دیده باشد، روز بعد در خرید کالای ایرانی درنگ میکند.
تیغ سیاستهای انبساطی و حمایتی اقتصاد ما برای بریدن پیله تولید داخلی کندتر از همیشه شده است. حمایت مؤثر و پایدار از کالای ایرانی از مسیر ترمیم زخمهای چهره شهروندی ایرانی میگذرد. این ترمیم یکی از آن تصمیمات سختی است که در یادداشت نوروزی اشاره کرده بودم. در این جراحی بزرگ و وسیع نیروهای سیاسی، فرهنگی، امنیتی و نظامی سهمی کمتر از نیروهای اقتصادی ندارند. فردریک باستیا، اقتصاددان معروف سوئیسی قرن نوزدهم جمله ی پرمغزی دارد. او گفته است: "اگر کالاها از مرزها عبور نکنند، سربازان عبور خواهند کرد." ما در این دوگانه چگونه تصمیم خواهیم گرفت؟
@jameeno
@cppstehran
🖋 به سمت میانمایگی دانشگاهی نرویم
دکتر روح الله اسلامی
🖇سرمقاله دنیای اقتصاد 23/ 1/ 1397
♦️مینویسم برای آیندگان که نگویند ظلم و بیعدالتی را دیدی اما دم برنیاوردی. قرار نیست همه به فکر منافع خود باشند یا از صنف خود دفاع کنند و در نهایت ژست روشنفکرانه بگیرند و دولت و حاکمیت را نقد کنند. گاهی باید رویهها، قوانین و موضوعات ریز و جزئی زندگی روزمره را که به حالت بدیهی فرض شده است، مورد چالش قرار داد و برایش راهکار ارائه داد.
♦️گزارههای من در مورد شیوه برگزاری شکلی و محتوایی آزمون دکترا است که به حدی غیرعادلانه است که اگر قرعهکشی صورت گیرد، نتیجه بهتری خواهد داشت.
♦️چه کسی باید دانشجوی دکترا باشد؟ دانشجوی دکترا به لحاظ استاندارد فردی علاقهمند، نخبه، بااستعداد، دارای طرح پژوهشی و تربیت شده در سنت علمی است که از بین داوطلبان جذب میشود. در دانشگاههای برتر دنیا استاد و دانشگاه با توجه به شاخصهای کیفی و سنجههایی چون آزمون زبان، استعداد تحصیلی، نمره معدل، معرفینامه، طرحنامه پژوهشی، کیفیت رزومه آموزشی و پژوهشی دانشجوی دکترا جذب میکنند. در ایران قبل از سال ۱۳۸۹ دانشگاههای کشور هر کدام جداگانه ابتدا آزمون زبان میگرفتند و سپس با آزمونهای کتبی و مصاحبه دانشجویان شایسته را جذب میکردند. در دوره آقای احمدینژاد با توجه به عدماعتماد به دانشگاهها و استادان، آزمون دکترا دومرحلهای شد؛ قسمت اول که ۹۰ تست تخصصی و تستهای زبان و استعداد توسط سازمان سنجش برگزار میشد و سپس دانشجویانی چند برابر ظرفیت به دانشگاهها معرفی میشدند که آزمون کتبی و مصاحبه را بدهند. این شیوه که هشت سالی است در حال برگزاری است، عیبهای اساسی دارد یعنی سطح آزمون پایین آمده است، کسانی که استعداد تخصصی دارند از امکان جذب پایینی برخوردار هستند و آشفتگی زیادی را رقم زده است.
♦️سازمان سنجش صلاحیت برگزاری آزمون دکترا را ندارد. شیوه سازمان سنجش تستی است و برگزاری آزمون جداگانه تخصصی برای همه رشتهها که صلاحیت داوطلبان را بسنجد، امکانپذیر نیست. سازمان سنجش فقط باید آزمون زبان و استعداد تحصیلی بگیرد و آزمون تخصصی را به دانشگاهها و گروهها واگذار کند. تستی بودن توقعات فزاینده را شکل داده است و همه کسانی که صلاحیت ندارند و قصدی برای ادامه تحصیل به علت کمکاری، افزایش سن، جدایی از محیط علم نداشتهاند اکنون به چرخه رقابتی کور وارد شدهاند. آزمون تستی تخصصی سازمان سنجش منابع و طراحان مشخصی ندارد و هر سال تغییر میکند. در حالی که دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد با توجه به گرایشهای مختلف تفکیک شدهاند، دوباره برای این آزمون ترکیب میشوند و دانشجو باید ۹۰ تست کلی را بیمبنا و آشفته از گرایشهایی که هیچ تخصصی ندارد، امتحان بدهد. این امر دانشجویان مستعد و باانگیزه را که در کارشناسی ارشد بر اساس رساله و گرایش کارهای مهمی انجام دادهاند از گردونه رقابت حذف و «میانمایگانی» را که کلی و تستی هر مطلبی خواندهاند به صدر میآورد.
♦️بنابراین اکنون منابع مشخص نیست، سوالها مبنای لازم را ندارد، از همه گرایشهای یک رشته تست میآید و نمره تست سازمان سنجش ۵۰ درصد قبولی را رقم میزند. این شیوه ظلمی آشکار و ناقض اصل شایستهسالاری و تخصصمحوری است. کجای دنیا بر اساس تستهای کلی و غیرشفاف بهصورت رویه کور بوروکراتیک دانشجوی دکترا جذب میکنند؟ این شیوه مکانیسمی بدتر از قرعهکشی دارد، به نحوی که تعداد بسیار زیادی خارج از حد توان ارزیابی گروهها به دانشگاهها معرفی میشوند. مثلا ۵۰ نفر برای ارزیابی یک روزه به گروهی معرفی میشوند و خود بسنجید این تعداد معرفی شده که اغلب حتی گرایش فوق لیسانسشان به گرایشی که قصد ادامه تحصیل در مقطع دکترا دارند نمیخورد، چگونه باید بررسی شوند. هر سال تعداد زیادی داوطلب بدون انگیزه و بیارتباط به گرایش معرفی میشوند که داوطلبان نیز گرفتار چرخه کور بوروکراتیکی شدند که به استقلال دانشگاهها باوری ندارند.
♦️به چه زبانی بگویم این شیوه ظلم و بیعدالتی است و با هر شیوه ارزیابی و مکانیسمی که قصد دارید بسنجید تا به ناکارآمدی آن پی ببرید. نظر اکثریت داوطلبان ملاک نیست؛ چرا که آزمون دکترا قصد فراهم آوردن فضای پژوهش برای معدودی از نخبگان را دارد و طبیعی است که هر چه تخصصیتر و کارآمدتر شود، انبوهی از داوطلبان که به قصد برآورد شانس و تست زدن وارد رقابت شدهاند، ناراضی خواهند بود. پیشنهاد این است وزارت علوم لایحهای به کمیسیون آموزش و در نهایت مجلس بدهد برای اینکه سازمان سنجش فقط آزمون زبان و استعداد تحصیلی بگیرد و در ادامه دانشگاهها و گروهها، آزمون کتبی و مصاحبه تخصصی را جداگانه برگزار کنند. اگر به دانشگاهها، گروهها و استادان کشور اعتماد ندارید آیا نهادها و بوروکراسی رویه مناسبی برای جایگزینی آنها است؟
@cppstehran
دکتر روح الله اسلامی
🖇سرمقاله دنیای اقتصاد 23/ 1/ 1397
♦️مینویسم برای آیندگان که نگویند ظلم و بیعدالتی را دیدی اما دم برنیاوردی. قرار نیست همه به فکر منافع خود باشند یا از صنف خود دفاع کنند و در نهایت ژست روشنفکرانه بگیرند و دولت و حاکمیت را نقد کنند. گاهی باید رویهها، قوانین و موضوعات ریز و جزئی زندگی روزمره را که به حالت بدیهی فرض شده است، مورد چالش قرار داد و برایش راهکار ارائه داد.
♦️گزارههای من در مورد شیوه برگزاری شکلی و محتوایی آزمون دکترا است که به حدی غیرعادلانه است که اگر قرعهکشی صورت گیرد، نتیجه بهتری خواهد داشت.
♦️چه کسی باید دانشجوی دکترا باشد؟ دانشجوی دکترا به لحاظ استاندارد فردی علاقهمند، نخبه، بااستعداد، دارای طرح پژوهشی و تربیت شده در سنت علمی است که از بین داوطلبان جذب میشود. در دانشگاههای برتر دنیا استاد و دانشگاه با توجه به شاخصهای کیفی و سنجههایی چون آزمون زبان، استعداد تحصیلی، نمره معدل، معرفینامه، طرحنامه پژوهشی، کیفیت رزومه آموزشی و پژوهشی دانشجوی دکترا جذب میکنند. در ایران قبل از سال ۱۳۸۹ دانشگاههای کشور هر کدام جداگانه ابتدا آزمون زبان میگرفتند و سپس با آزمونهای کتبی و مصاحبه دانشجویان شایسته را جذب میکردند. در دوره آقای احمدینژاد با توجه به عدماعتماد به دانشگاهها و استادان، آزمون دکترا دومرحلهای شد؛ قسمت اول که ۹۰ تست تخصصی و تستهای زبان و استعداد توسط سازمان سنجش برگزار میشد و سپس دانشجویانی چند برابر ظرفیت به دانشگاهها معرفی میشدند که آزمون کتبی و مصاحبه را بدهند. این شیوه که هشت سالی است در حال برگزاری است، عیبهای اساسی دارد یعنی سطح آزمون پایین آمده است، کسانی که استعداد تخصصی دارند از امکان جذب پایینی برخوردار هستند و آشفتگی زیادی را رقم زده است.
♦️سازمان سنجش صلاحیت برگزاری آزمون دکترا را ندارد. شیوه سازمان سنجش تستی است و برگزاری آزمون جداگانه تخصصی برای همه رشتهها که صلاحیت داوطلبان را بسنجد، امکانپذیر نیست. سازمان سنجش فقط باید آزمون زبان و استعداد تحصیلی بگیرد و آزمون تخصصی را به دانشگاهها و گروهها واگذار کند. تستی بودن توقعات فزاینده را شکل داده است و همه کسانی که صلاحیت ندارند و قصدی برای ادامه تحصیل به علت کمکاری، افزایش سن، جدایی از محیط علم نداشتهاند اکنون به چرخه رقابتی کور وارد شدهاند. آزمون تستی تخصصی سازمان سنجش منابع و طراحان مشخصی ندارد و هر سال تغییر میکند. در حالی که دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد با توجه به گرایشهای مختلف تفکیک شدهاند، دوباره برای این آزمون ترکیب میشوند و دانشجو باید ۹۰ تست کلی را بیمبنا و آشفته از گرایشهایی که هیچ تخصصی ندارد، امتحان بدهد. این امر دانشجویان مستعد و باانگیزه را که در کارشناسی ارشد بر اساس رساله و گرایش کارهای مهمی انجام دادهاند از گردونه رقابت حذف و «میانمایگانی» را که کلی و تستی هر مطلبی خواندهاند به صدر میآورد.
♦️بنابراین اکنون منابع مشخص نیست، سوالها مبنای لازم را ندارد، از همه گرایشهای یک رشته تست میآید و نمره تست سازمان سنجش ۵۰ درصد قبولی را رقم میزند. این شیوه ظلمی آشکار و ناقض اصل شایستهسالاری و تخصصمحوری است. کجای دنیا بر اساس تستهای کلی و غیرشفاف بهصورت رویه کور بوروکراتیک دانشجوی دکترا جذب میکنند؟ این شیوه مکانیسمی بدتر از قرعهکشی دارد، به نحوی که تعداد بسیار زیادی خارج از حد توان ارزیابی گروهها به دانشگاهها معرفی میشوند. مثلا ۵۰ نفر برای ارزیابی یک روزه به گروهی معرفی میشوند و خود بسنجید این تعداد معرفی شده که اغلب حتی گرایش فوق لیسانسشان به گرایشی که قصد ادامه تحصیل در مقطع دکترا دارند نمیخورد، چگونه باید بررسی شوند. هر سال تعداد زیادی داوطلب بدون انگیزه و بیارتباط به گرایش معرفی میشوند که داوطلبان نیز گرفتار چرخه کور بوروکراتیکی شدند که به استقلال دانشگاهها باوری ندارند.
♦️به چه زبانی بگویم این شیوه ظلم و بیعدالتی است و با هر شیوه ارزیابی و مکانیسمی که قصد دارید بسنجید تا به ناکارآمدی آن پی ببرید. نظر اکثریت داوطلبان ملاک نیست؛ چرا که آزمون دکترا قصد فراهم آوردن فضای پژوهش برای معدودی از نخبگان را دارد و طبیعی است که هر چه تخصصیتر و کارآمدتر شود، انبوهی از داوطلبان که به قصد برآورد شانس و تست زدن وارد رقابت شدهاند، ناراضی خواهند بود. پیشنهاد این است وزارت علوم لایحهای به کمیسیون آموزش و در نهایت مجلس بدهد برای اینکه سازمان سنجش فقط آزمون زبان و استعداد تحصیلی بگیرد و در ادامه دانشگاهها و گروهها، آزمون کتبی و مصاحبه تخصصی را جداگانه برگزار کنند. اگر به دانشگاهها، گروهها و استادان کشور اعتماد ندارید آیا نهادها و بوروکراسی رویه مناسبی برای جایگزینی آنها است؟
@cppstehran
📚 معرفی کتاب درآمدی نظری بر سیاست عمومی (کوین بی. اسمیت و کریستفر دبلیو. لریمر، مترجم: بهزاد عطارزاده، انتشارات علمی و فرهنگی: 1396)
🖊 کتاب درآمدی نظری بر سیاست عمومی نوشتۀ کوین بی. اسمیت، استاد علم سیاست در دانشگاه نبراسکا ـ لینکن، و کریستفر وِزلی لریمر ، استادیار علم سیاست در دانشگاه آیوایِ شمالی .
♦️این دو در این کتاب، کوشش دارند تا حوزۀ پراکندۀ مطالعات سیاستگذاری را ذیل زمینۀ مطالعاتی منسجمی سازمان دهند.
اسمیت و لریمر واقفاند که مطالعات سیاستگذاری مجموعهای كاملاً منسجم از دانشی نظاممند که بتوان آن را بیشبهه «علم» خواند نیست؛ با این حال، کوشش دارند تا رویکردها و نظریههای گوناگون جاری را حول پرسشهای عمدۀ مطرح در مطالعات سیاستگذاری، سازماندهی کنند تا بلکه بتوان مدعی چیزی با عنوان رشته یا «زمینۀ مطالعاتی» سیاست عمومی شد. پرسشهای کلیدی دربارۀ سرشت سیاستگذاری، رابطۀ سیاست عمومی و مناسبات سیاسی، مبانی تصمیمگیری در سیاستگذاری، شرایط و زمینههای ظهور و شکلگیری یک سیاست، عوامل مؤثر در تبیین پایداری و گسست در سیاستها، رویکردهای تحلیل و ارزیابی سیاستهای عمومی، مباحث نظری مربوط به اجرای سیاست، نسبت سیاستگذاری و ارزشها و مواردی از این دست، میتوانند چونان نقاط کانونی در زمینۀ مطالعاتی ادعاشده عمل کنند؛ به طوری که بر مبنای آنها، بتوان سنتزی از رویکردها و مباحث نظری مرتبط در علوم اجتماعی را ذیل عنوان کلی «مطالعات سیاستگذاری عمومی» فراهم کرد.
♦️در مجموعِ فصلهای گوناگون کتاب، که هر کدام حول پرسشهای کلیدی مذکور پیش میروند، با بسیاری از رویکردها و نظریههای عمده در علوم اجتماعی و بهویژه علم سیاست، که معطوف به مباحثِ سیاستگذاری هستند و طی نیمۀ دوم قرن بیستم در ایالات متحده مطرح شدهاند، آشنا میشویم. در پایانِ بحث، نویسندگان بر این ادعا هستند که کوشش آنها در ادغامِ پژوهشها و مباحث پراکنده حول یک زمینۀ مطالعاتی واحد و متشکل از زمینههای فرعی معین، تا حدی قرین توفیق بوده است؛ سیاستگذاری عمومی، اگرچه هنوز به هیئت یک «علم» درنیامده است، به نحوی مشروع، میتواند مدعی باشد که یک «زمینۀ مطالعاتی» است.
🔸حداقل فایدۀ کتاب حاضر برای دانشجویان و محققان سیاستگذاری عمومی در ایران، این است که با بسیاری از مفاهیم، اسامی، پرسشها و مباحث عمده و همچنین، پیچیدگیهای روششناختیِ تحقیق و اعتباری بودن نتایج آنها در مطالعات سیاستگذاری آشنا میشوند و به شبهتحقیقهای تفننی برخی هموطنان که بعضاً ایدهها، نتایج و تبیینهای آنها فاقد هر نوع پشتوانۀ نظری، تجربی و اعتبار روشی است، قانع نمیشوند.
🖇cpps.ut.ac.ir/2018/04/12/publicpolicytheoryprimer/
@cppstehran
🖊 کتاب درآمدی نظری بر سیاست عمومی نوشتۀ کوین بی. اسمیت، استاد علم سیاست در دانشگاه نبراسکا ـ لینکن، و کریستفر وِزلی لریمر ، استادیار علم سیاست در دانشگاه آیوایِ شمالی .
♦️این دو در این کتاب، کوشش دارند تا حوزۀ پراکندۀ مطالعات سیاستگذاری را ذیل زمینۀ مطالعاتی منسجمی سازمان دهند.
اسمیت و لریمر واقفاند که مطالعات سیاستگذاری مجموعهای كاملاً منسجم از دانشی نظاممند که بتوان آن را بیشبهه «علم» خواند نیست؛ با این حال، کوشش دارند تا رویکردها و نظریههای گوناگون جاری را حول پرسشهای عمدۀ مطرح در مطالعات سیاستگذاری، سازماندهی کنند تا بلکه بتوان مدعی چیزی با عنوان رشته یا «زمینۀ مطالعاتی» سیاست عمومی شد. پرسشهای کلیدی دربارۀ سرشت سیاستگذاری، رابطۀ سیاست عمومی و مناسبات سیاسی، مبانی تصمیمگیری در سیاستگذاری، شرایط و زمینههای ظهور و شکلگیری یک سیاست، عوامل مؤثر در تبیین پایداری و گسست در سیاستها، رویکردهای تحلیل و ارزیابی سیاستهای عمومی، مباحث نظری مربوط به اجرای سیاست، نسبت سیاستگذاری و ارزشها و مواردی از این دست، میتوانند چونان نقاط کانونی در زمینۀ مطالعاتی ادعاشده عمل کنند؛ به طوری که بر مبنای آنها، بتوان سنتزی از رویکردها و مباحث نظری مرتبط در علوم اجتماعی را ذیل عنوان کلی «مطالعات سیاستگذاری عمومی» فراهم کرد.
♦️در مجموعِ فصلهای گوناگون کتاب، که هر کدام حول پرسشهای کلیدی مذکور پیش میروند، با بسیاری از رویکردها و نظریههای عمده در علوم اجتماعی و بهویژه علم سیاست، که معطوف به مباحثِ سیاستگذاری هستند و طی نیمۀ دوم قرن بیستم در ایالات متحده مطرح شدهاند، آشنا میشویم. در پایانِ بحث، نویسندگان بر این ادعا هستند که کوشش آنها در ادغامِ پژوهشها و مباحث پراکنده حول یک زمینۀ مطالعاتی واحد و متشکل از زمینههای فرعی معین، تا حدی قرین توفیق بوده است؛ سیاستگذاری عمومی، اگرچه هنوز به هیئت یک «علم» درنیامده است، به نحوی مشروع، میتواند مدعی باشد که یک «زمینۀ مطالعاتی» است.
🔸حداقل فایدۀ کتاب حاضر برای دانشجویان و محققان سیاستگذاری عمومی در ایران، این است که با بسیاری از مفاهیم، اسامی، پرسشها و مباحث عمده و همچنین، پیچیدگیهای روششناختیِ تحقیق و اعتباری بودن نتایج آنها در مطالعات سیاستگذاری آشنا میشوند و به شبهتحقیقهای تفننی برخی هموطنان که بعضاً ایدهها، نتایج و تبیینهای آنها فاقد هر نوع پشتوانۀ نظری، تجربی و اعتبار روشی است، قانع نمیشوند.
🖇cpps.ut.ac.ir/2018/04/12/publicpolicytheoryprimer/
@cppstehran
📎 ترجمه کتاب درآمدی نظری بر سیاست عمومی (کوین بی. اسمیت و کریستفر لریمر، 1396، انتشارات علمی و فرهنگی) دربردارنده 93 صفحه مقدمه مترجم است که ملاحظاتی مقدماتی درباره مختصات مفهومی «سیاست عمومی» ذیل علم سیاست، تاریخچهای از شکلگیری این زمینه دانشگاهی و اهمیت آکادمیک و حرفهای تحلیل سیاست است. گذشته از این، در بخش مقدمه مترجم، نقد جدی و مستندی بر ترجمه دیگری از کتاب مذکور که پیشتر در سال 1392 (توسط انتشارات صفار) منتشر شده، نیز آمده است؛ ترجمهای که مشت نمونه خروار از ترجمههای مغلوط و گمراهکننده از نوع خودش هست!
🖇پارهای کوتاه از بخش مقدمه مترجم- درباره یک شبه ترجمه:
🔺شبهترجمۀ درآمدی بر نظریۀ خطمشیگذاری عمومی (کذا)، که عنوان ترجمۀ آقای دکتر داناییفرد از کتاب اسمیت و لریمر است، مصداقی از این آشفتهنویسیهاست که نه ربطی به متن اصلی دارد و نه به مقدمات نگارش فارسی متعهد است. در ادامه با ملاحظۀ فقراتی از ترجمۀ داناییفرد و تطبیق آن با متن اصلی، بخشی از ژرفای آشفتگی آن را نشان میدهیم. از آنجا که در این مجال، فرصت برای بررسی کل متن ترجمۀ ایشان فراهم نیست، در ابتدا صفحاتی از کتاب را به صورت تصادفی نقد میکنیم و سپس، به منظور تقویت مبنای نقادی خود، مواردی را به صورت گزینشی به نقد میکشیم. برای نمونه، از آغاز فصل هفتم کتاب شروع میکنیم؛ یعنی صفحۀ 155 متن اصلی یا 179 ترجمۀ آقای داناییفرد. در بند دوم از صفحۀ 155 متن اصلی چنین آمده است:
When Congress passes a law to, say, decrease pollutants in public waterways, the legislature does not adjourn to carry water filters down to the bank of the Potomac. The declaration of intent—the passage of a law—has to somehow be translated into reality (p. 155).
اما ترجمۀ آقای داناییفرد:
«وقتی مجلس (مجلسین) و در امریکا کنگره نوعی قانون، برای مثال کاهش آلایندهها در آبراهههای عمومی را تصویب میکند، قانونگذار، انتقال تصفیهکنندگان آب را به بانک الف موکول نمیکند. اعلام نیت - پیام یک قانون - باید تا حدی به درون واقعیت برگردانیده شود» (ص۱۷۹).
از نگارش نامفهوم این فقره از ترجمه که بگذریم، خواننده هر قدر بکوشد تا منظور عبارات فوق را دریابد، موفق نخواهد شد؛ حتی اگر هم گمان برد که توفیقی در درک منظور مترجم داشته، سخت در اشتباه بوده است. نویسندگان در متن اصلی گفتهاند: «هنگامي كه كنگره قانوني را، مثلاً دربارۀ كاهش آلایندهها در راههای آبیِ عمومی، تصویب میکند، اینطور نخواهد بود که متعاقبِ تصویبِ قانونگذار، بیدرنگ، صافیهای آب به ساحل رودخانه پاتُمِک انتقال یابند»(ترجمه ما). آقای داناییفرد تصور کردهاند که the bank of the Potomac نام بانکی در ناکجاآباد است و وقتی «مجلس (مجلسین) و در امریکا کنگره» (کذا!) قانونی را در مورد «کاهش آلایندهها در آبراهههای عمومی» تصویب میکند، «قانونگذار، انتقال تصفیهکنندگان آب را به بانک الف موکول نمیکند» (کذا). البته اگر نام رودخانۀ پاتُمِک به گوش استاد نخورده باشد، اِشکالی نیست؛ اِشکال در آنجاست که استادِ «خطمشی» زحمت جستوجو دربارۀ معنای واژگان را متقبل نمیشود و آنچه را نمیداند، به «بانک الف» (کذا) حوالت میدهد و چون بانک مذکور در خیالات حضرت استاد خلق شده است، مجلس و مجلسینی را هم، در آغاز جمله، به «کنگره» میبندد تا بلکه خیال خواننده را هم به سرزمینی نامعلوم، که میزبان «بانک الف» است، هدایت کند. اما خوانندهای که لابد از بد حادثه، کتاب استاد را میخواند، سر در نخواهد آورد که چرا قانونگذار باید «انتقال تصفیهکنندگان آب» را «موکول» (!) به «بانک الف» نکند یا بکند! مگر بانکْ پیمانکار انتقال دستگاه تصفیۀ آب است؟! استاد در ادامه، در عبارتی جالب فرمودهاند که «اعلام نیت ــ پیام یک قانون ــ باید تا حدی به درون واقعیت برگردانیده شود» (کذا). کار از ترجمۀ واژهبهواژه گذشته است. مترجم محترم عبارت the passage of a law به معنای تصویب قانون را به «پیام یک قانون» (کذا) ترجمه کرده است!
[متن کامل نقد ترجمه را میتوانید در صفحات پنجاه و سه تا هشتاد و هفت کتاب بخوانید.]
cpps.ut.ac.ir/2018/04/12/publicpolicytheoryprimer/
@cppstehran
🖇پارهای کوتاه از بخش مقدمه مترجم- درباره یک شبه ترجمه:
🔺شبهترجمۀ درآمدی بر نظریۀ خطمشیگذاری عمومی (کذا)، که عنوان ترجمۀ آقای دکتر داناییفرد از کتاب اسمیت و لریمر است، مصداقی از این آشفتهنویسیهاست که نه ربطی به متن اصلی دارد و نه به مقدمات نگارش فارسی متعهد است. در ادامه با ملاحظۀ فقراتی از ترجمۀ داناییفرد و تطبیق آن با متن اصلی، بخشی از ژرفای آشفتگی آن را نشان میدهیم. از آنجا که در این مجال، فرصت برای بررسی کل متن ترجمۀ ایشان فراهم نیست، در ابتدا صفحاتی از کتاب را به صورت تصادفی نقد میکنیم و سپس، به منظور تقویت مبنای نقادی خود، مواردی را به صورت گزینشی به نقد میکشیم. برای نمونه، از آغاز فصل هفتم کتاب شروع میکنیم؛ یعنی صفحۀ 155 متن اصلی یا 179 ترجمۀ آقای داناییفرد. در بند دوم از صفحۀ 155 متن اصلی چنین آمده است:
When Congress passes a law to, say, decrease pollutants in public waterways, the legislature does not adjourn to carry water filters down to the bank of the Potomac. The declaration of intent—the passage of a law—has to somehow be translated into reality (p. 155).
اما ترجمۀ آقای داناییفرد:
«وقتی مجلس (مجلسین) و در امریکا کنگره نوعی قانون، برای مثال کاهش آلایندهها در آبراهههای عمومی را تصویب میکند، قانونگذار، انتقال تصفیهکنندگان آب را به بانک الف موکول نمیکند. اعلام نیت - پیام یک قانون - باید تا حدی به درون واقعیت برگردانیده شود» (ص۱۷۹).
از نگارش نامفهوم این فقره از ترجمه که بگذریم، خواننده هر قدر بکوشد تا منظور عبارات فوق را دریابد، موفق نخواهد شد؛ حتی اگر هم گمان برد که توفیقی در درک منظور مترجم داشته، سخت در اشتباه بوده است. نویسندگان در متن اصلی گفتهاند: «هنگامي كه كنگره قانوني را، مثلاً دربارۀ كاهش آلایندهها در راههای آبیِ عمومی، تصویب میکند، اینطور نخواهد بود که متعاقبِ تصویبِ قانونگذار، بیدرنگ، صافیهای آب به ساحل رودخانه پاتُمِک انتقال یابند»(ترجمه ما). آقای داناییفرد تصور کردهاند که the bank of the Potomac نام بانکی در ناکجاآباد است و وقتی «مجلس (مجلسین) و در امریکا کنگره» (کذا!) قانونی را در مورد «کاهش آلایندهها در آبراهههای عمومی» تصویب میکند، «قانونگذار، انتقال تصفیهکنندگان آب را به بانک الف موکول نمیکند» (کذا). البته اگر نام رودخانۀ پاتُمِک به گوش استاد نخورده باشد، اِشکالی نیست؛ اِشکال در آنجاست که استادِ «خطمشی» زحمت جستوجو دربارۀ معنای واژگان را متقبل نمیشود و آنچه را نمیداند، به «بانک الف» (کذا) حوالت میدهد و چون بانک مذکور در خیالات حضرت استاد خلق شده است، مجلس و مجلسینی را هم، در آغاز جمله، به «کنگره» میبندد تا بلکه خیال خواننده را هم به سرزمینی نامعلوم، که میزبان «بانک الف» است، هدایت کند. اما خوانندهای که لابد از بد حادثه، کتاب استاد را میخواند، سر در نخواهد آورد که چرا قانونگذار باید «انتقال تصفیهکنندگان آب» را «موکول» (!) به «بانک الف» نکند یا بکند! مگر بانکْ پیمانکار انتقال دستگاه تصفیۀ آب است؟! استاد در ادامه، در عبارتی جالب فرمودهاند که «اعلام نیت ــ پیام یک قانون ــ باید تا حدی به درون واقعیت برگردانیده شود» (کذا). کار از ترجمۀ واژهبهواژه گذشته است. مترجم محترم عبارت the passage of a law به معنای تصویب قانون را به «پیام یک قانون» (کذا) ترجمه کرده است!
[متن کامل نقد ترجمه را میتوانید در صفحات پنجاه و سه تا هشتاد و هفت کتاب بخوانید.]
cpps.ut.ac.ir/2018/04/12/publicpolicytheoryprimer/
@cppstehran
مرکز مطالعات سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران
🌷یکم اردیبهشت، روز بزرگداشت «افصحالمتکلمین» سعدی شیرازی، گرامی باد. @cppstehran
📌 بزرگی را پرسیدند: با چندین فضیلت که دست راست را هست، خاتم در انگشت چپ چرا میکنند؟
گفت: ندانی که اهل فضیلت همیشه محروم باشند؟
آنکه حظ آفرید و روزی داد
یا فضیلت همی دهد یا بخت
ـــ گلستان سعدی، باب هشتم
@cppstehran
گفت: ندانی که اهل فضیلت همیشه محروم باشند؟
آنکه حظ آفرید و روزی داد
یا فضیلت همی دهد یا بخت
ـــ گلستان سعدی، باب هشتم
@cppstehran