نادر قنبری
244 subscribers
1.42K photos
722 videos
5 files
1.2K links
نادر قنبری، مشاور و کوچ

دارای پروانه اشتغال از سازمان نظام روانشناسی و دارای مدرک بین‌المللی لایف‌کوچ از موسسه رایمانا و آکادمی انتخاب آمریکا

وبسایت موسسه آموزشی تبیان: tebpsy.com

تلفن موسسه( فقط پیام ): 09021832554
Download Telegram
کرونای روان

این روزها ویروس کرونا نقل محافل شده. همه جا صحبت از اوست و اثراتش. ماسک این روزها در داروخانه‌ها پیدا نمی‌شود و ماده ضدعفونی کننده دست کمیاب شده است. با یکدیگر یا دست نمی‌دهیم و یا مشت‌های گره کرده خود را بهم می‌زنیم. پست می‌گذاریم که چون دوستت دارم با تو دست نمی‌دهم و سعی می‌کنیم از اجتماعات دوری کنیم چرا که می‌گویند کرونا از آن ویروس‌های بی پدر و مادر است که فلفل نبین چه ریزه.

هم خودمان تازگی ها بیشتر رعایت می‌کنیم و هم به خانواده و فرزندانمان گوشزد می‌کنیم که رعایت اصول بهداشتی را بکنند. خلاصه که به دنبال دردسر نیستیم و معتقدیم به اندازه کافی مسائل حل نشده بسیار داریم این یکی به آن اضافه نشود.

خطرات ویروس کرونا را منکر نیستیم و رعایت اصول بهداشتی را اصل عقلی می‌دانیم اما به نظر نویسنده، که عمری است بنا به اقتضای شغلی و تخصصی خود با اقشار مختلف جامعه حشر و نشر داشته و هم اکنون نیز در کسوت مشاور مشغول خدمت است، نوع دیگری از ویروس کرونا و حتی ویروس‌های خطرناکتر و مشابه دیگر وجود دارد که در روح و روانمان مستقر می‌شود و آن را به تدریج از بین می‌برد. اسمش را گذاشته ام کرونای روان.

کرونای روان خطرناکتر از کرونای جسم است چون به شدت مسری است و حتی اگر هم تماس فیزیکی با کسی نداشته باشی به راحتی به دیگران منتقل می‌کنی. اول ازهمه به همسر و فرزندان و پدر و مادرت و بعدش به دیگران. کرونای روان حتی از پای تلفن و فضای مجازی هم به راحتی منتقل می‌شود بدون آنکه حتی مخاطب را ببینی.

وقتی من در تعاملاتم با دیگران نیاموخته ام که آنها هم انسانند، فقط مثل من و تو فکر نمی‌کنند و هر طور که راحت تر عقده هایم خالی می‌شود با آن‌ها رفتار می‌کنم، بی شک به کرونای روانی مبتلا شده‌ام. وقتی من حقوق دیگران را مثل آب خوردن ضایع می‌کنم و تازه طلبکار هم هستم، کرونای روانی گرفته‌ام. وقتی من از همه عالم طلبکار هستم که چنین و چنان و خود ته مسئولیت گریزی و بی وجدانی حتما کرونای روانی گرفته‌ام و احتمالا متوجه نیستم.

عزیزان، ای کاش همه‌مان به مقداری که از ویروس کرونا و خطرات جسمی دیگر هراس داریم و دوری می‌کنیم و سعی در کنترل و مدیریت آن داریم، کمی هم به ویروس‌های روانی‌مان توجه بیشتری کنیم. قطعا اطرافمان کم نیستند افرادی که نباید بهشان نزدیک شد. آن‌هایی که ظاهر سالمی دارند اما ناقل ویروس‌های روانی خطرناک هستند. با آن‌هایی که گفتگوی از راه دور هم مریضت می‌کند و ناخواسته جسم و روح و روانت را رفته رفته از دست خواهی داد.


#نادر_قنبری
#اشاره_روز

🌐 tebpsy.com
💎 https://instagram.com/counselingtebyan
اضطراب مهمان ناخوانده

همه ما از صبح کله سحر تا شب و در همه روزها، ساعات و دقایق زندگی واژه اضطراب را با تمام وجود درک می‌کنیم. از شغل و تحصیل گرفته تا تعاملات بین فردی. اصولا نوع نگرش ما درباره واژه اضطراب در نهادینه شدن آن در وجودمان نقش تعیین کننده‌ای بازی می‌کند. امروزه کتاب‌ها در این باب نوشته شده و توصیه‌هایی گهگاه از عدم آگاهی و تخصص ارائه می‌شود که هیچ کاربردی در زندگی ندارد. تنها کتب و مقالاتی برای ما سودمند است که مبتنی بر ساختار ذهنی انسان و بر پایه اصول و نظریه‌های روانشناسی باشد و آن وقت خواهید دید چه اثرات مفیدی برایتان به ارمغان می‌آورد.

تنها راه کاهش اضطراب این است که آن را تجربه‌اش کنی و وقتی تجربه شد، یا از بین خواهد رفت و یا به مقدار قابل ملاحظه‌ای کم خواهد شد. راس هریس نویسنده کتاب سیلی واقعیت که کتاب خود را بر مبنای رویکرد اکت ( درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) به نگارش درآورده خود می‌گوید در یکی از جلسات سخرانی‌ام در حالی که اساتید بسیار مشهوری در ردیف اول سالن همایش نشسته بودند، اضطراب شدیدی داشتم به طوری که کف دستانم خیس عرق شده بودند. تنها راهی که می‌توانستم بر این اضطراب غلبه کنم فقط تجربه کردن آن بود. رو به حضار و اساتید کردم و گفتم: صحبت کردن در مقابل شما بزرگان کار سختی است و این قطعا از چهره من قابل درک است ولی من استرس را در کنار خود نگه می‌دارم و شروع به کارم می‌کنم تا او هم نظاره گر باشد که من از پس این کار چگونه با موفقیت بر خواهم آمد.

اصولا به رسمیت شناختن اضطراب و استرس به این معناست که وجودش را نفی نخواهیم کرد ولی تسلط خود را در امور مختلف زندگی به رخش خواهیم کشید و این مساله ناخودآگاه در از بین بردن آن نقش بسزایی دارد. شاید این مثل را شنیده باشید که اگر در یک شهر بیماری بیفتد اولین کسانی که به آن مبتلا می‌شوند ترسو های آن شهر هستند. بنابر این شناخت اضطراب و درک آن به ما ثابت می‌کند که در حال انجام یک امر مهم و حیاتی هستیم پس چنان به تقویت خود می‌پردازیم که اضطراب خود، از ذهن ما رخت بربندد و جایی دیگر خودنمایی کند.

#اشاره_روز
#نادر_قنبری
#کرونا_را_شکست_میدهیم

🌐 tebpsy.com
💎 https://instagram.com/counselingtebyan
کودکان را دریابیم

در زمان کودکی ما آدم های دهه پنجاه و شصت کشور آبستن حوادثی از قبیل جنگ و نابسامانی بود. همه ما یادمان هست از دور شاهد خط سفیدی در آسمان بودیم و شاید باورمان نمی‌شد موشکی دارد روی سر هموطنی می‌افتد و تا صدای انفجارش را نمی‌شنیدیم درکش نمی‌کردیم. یادم هست پدر و مادرها وقتی آژیر قرمز را می‌شنیدند بدون معطلی بچه ها را به زیرزمین منتقل می‌کردند و ما بچه‌ها با وجود ترس می‌گفتیم و می‌خندیدیم و در عالم خودمان بودیم. گهگاه از خوراکی‌های خوشمزه‌ای که مادر از قبل آماده کرده بود می‌خوردیم و شاید عمق فاجعه برایمان قابل درک نبود. آن‌هایی که این صحنه‌ها یادشان نیست و یا به دنیا نیامده بودند، فیلم "بمب، یک عاشقانه" پیمان معادی را یک بار ببینند که زیبا آن صحنه‌ها را به تصویر کشیده.

امروز حدود چهل سال از آن وقایع می‌گذرد ولی زخمش روی دل کودکان آن روزها و پدران و مادران امروز خودنمایی می‌کند. شاید مقایسه غلطی نباشد از کودکان آن روزها و کودکان این روزها که بی شک هر دو گروه زخم خورده دوران خویش‌اند. بچه‌های امروز، ناخواسته درگیر نوعی دیگر از حوادث زمانه خود شده‌اند که نمی‌توان کم اهمیت تر بمب و موشک دانسته شود. آن‌ها هم درگیر جنگی ناخواسته‌اند که شاید ظاهرش بمب و موشک نیست ولی باطنش همان است. شاید زیر زمین و پناهگاه آن‌ها امروز منازل‌شان شده باشد که مجبورند یا بواسطه آلودگی هوا و یا ویروس کرونا و غیره روزها را بدون انگیزه با هم بودن و لذت از دوران تحصیل و کودکی و نوجوانی در آن بگذرانند.

و البته هنوز امیدی هست، همانگونه که مادران و پدران‌مان نگذاشتند این زخم عمیق تر شود ما هم به عنوان پدر و مادر می‌توانیم فضا را برای فرزندانمان به گونه‌ای دیگر بسازیم. از آن فرصتی بسازیم برای ارتباط بیشتر با سرمایه‌های اصلی زندگیمان. روی صحبت بیشتر با مادران عزیزی است که مسئولیت اصلی تربیت خواسته یا ناخواسته بیشتر به گردن‌شان است و چنین واژه‌ای را مقدس کرده اند. فرصتی برای بازی با بچه ها، گپ و گفت با آنان، دیدن گروهی فیلم هایی با مضامین خوب و عالی در محیط خانه و درست کردن غذاهای خوشمزه ای که بچه ها دوست دارند و حال و هوایشان را تغییر می‌دهد.

اگر چنین کردیم، آنها هم وقتی پدران و مادران عصر خود شدند، به ما افتخار خواهند کرد که چنین همدلی جانانه ای با ایشان کرده ایم و این ناخوداگاه به نسل های بعد از ایشان نیز منتقل خواهد شد. فرصت ها مثل ابر ها در حال درگذر هستند، آنها را دریابیم و برایشان برنامه داشته باشیم.

#نادر_قنبری
#اشاره_روز
#کرونا_را_شکست_میدهیم

🌐 tebpsy.com
💎 https://instagram.com/counselingtebyan
تجارب نا گفتنی

همه ما در زندگی تجاربی تلخ و شیرین را پشت سر گذاشته‌ایم. چه در روابط‌‌‌مان با افراد آشنا و غریبه، چه در شغل‌مان و چه در زندگی مشترک. از دیدگاه هر کس بعضی از آن‌ها قابل انتقال به کسی نیست و از نظر بعضی می‌توان بدون هیچ سانسور آنها را در اختیار دیگران قرار داد. این مساله به باورهای هر کس درباره موضوعات برمی‌گردد و چندان قابل بحث نیست.

جوانان عزیزی که به تازگی قدم در راه زندگی مشترک برمی‌دارند، با چالش بزرگی در این زمینه روبرو هستند که آیا در جلسات ابتدایی خواستگاری و آشنایی، بیان تجارب گذشته کمکی به ایجاد رابطه جدید می‌کند یا خیر. تعداد خواستگاری‌هایی که رفته‌ای و عنوان کردن اینکه با چند نفرشان تا کجا پیش رفتی و اینکه در دوران مجردی با جنس مخالف چگونه رابطه داشته‌ای و غیره آیا باعث پیوند محکم تر تو می‌شود و یا برعکس دیوار بی اعتمادی را برافراشته‌ای.

بر فرض اینکه من و شما بیست خواستگار داشته و سی بار خواستگاری رفته‌ایم، آیا این مساله بر چیزی در رابطه جدید دلالت می‌کند و یا اینکه ذهن دیگری را تحریک به کنکاش می‌کند که چرا قبلی‌ها با تو به نتیجه نرسیده‎اند. اینکه هر جوانی به اقتضای سنش ممکن است درگیر تجارب خواسته و یا ناخواسته‌ای شده باشد اهمیت زیادی ندارد، مهم آن است که هر کس تصمیم گرفت قدم در راه زندگی مشترک بگذارد، اولین چیزی که می‌بایست آویزه گوشش نماید تعهد و مسئولیت پذیری است. واژه‌ای که گفتند یافت می‌نشود جسته ایم ما، گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست.

پس اگر مرد این راهی آستین بالا باید زد و بدون اندیشه غلط و رفتار مسئولیت گریزانه، قدم در جاده صدق و وفا بزن تا پیروز شوی و اگر هنوز دل خوشی به تجربه های سرد و گرم روزگار و تکرار آن ها حتما صلاح مملکت خویش خسروان دانند. فقط بدان کسانی که در زندگی زناشویی موفق بوده‌اند، بی شک هزینه‌های گزاف پرداخت کرده‌اند و برایش عرق‌ها ریخته و خون دل‌ها خورده‌اند. یادمان باشد موفقیت در هر زمینه‌ای اتفاقی نیست.

#نادر_قنبری
#اشاره_روز

🌐 tebpsy.com
💎 https://instagram.com/counselingtebyan
سریال پایتخت ۶ از نیمه گذشته است.شاید این مجموعه با سلیقه بعضی هایمان همسو و با بعضی ناهمسو باشد. البته با وجودی که شخصا به این مجموعه علاقمندم اعتقاد دارم پایتخت های ۱ تا ۵ خوش ساخت تر و پر محتوا تر از پایتخت ۶ است. در هر صورت نمی‌توان اثری را که سال‌هاست با مردم زندگی کرده سیاه و سفید مطلق دید. فکر نکنیم شخصیت هایش با واقعیت جامعه ما فاصله دارند.

نقی معمولی در بسیاری از خانواده‌های ایرانی وجود دارد. مردی خانواده دوست و سنتی مزاج که در بیشتر مواقع قادر به مدیریت هیجاناتش نیست. دیگران را به راحتی قضاوت می‌کند و خود شیفتگی در رفتارش به وضوح به چشم می‌خورد اما قلبی مهربان دارد و در قبال تک تک افراد خانواده احساس مسئولیت می‌کند.

شاید در این چند سطر نتوان تمام شخصیت‌های سریال را تحلیل کرد اما بدانیم جریانات تلخ و شیرین این داستان قصه زندگی جامعه ایرانی است. فقط نقطه ضعف اصلی مجموعه ششم از نظر من علاوه بر داستان ضعیف تر از ۵ سری قبل حجم بالای دروغ و توهین نسبت به یکدیگر است که ایکاش نویسنده آن را تعدیل می‌کرد. اعتقاد دارم این سریال در کنار معایب اندکش هنوز شیرینی ها و جذابیت‌های ‎خاص خودش را دارد و خواهد داشت.


#نادر_قنبری
#اشاره_روز


🌐 tebpsy.com
💎https://instagram.com/counselingtebyan
غیر منتظره

❇️ تخت گاز داشتیم در جاده می‌رفتیم. بدون توجه به پیرامون و تغییرات آن. آنقدر سرعتمان بالا بود که فقط به جلو و پیش رفتن توجه داشتیم. مقصدی که اسمش را موفقیت، پیشرفت و ثروت گذاشته بودیم. هر از گاهی هم سرعت گیری ظاهر می‌شد و نیش ترمزی می‌زدیم و باز پیش می‌رفتیم. می‌رفتیم و گاهی خوشحال از سرعت و گاهی سرخورده از نرسیدن ولی همچنان با همان شکل می‌رفتیم. سال‌ها شیوه مان همین بود. انگار زندگی همین تاختن و رفتن بود. ناگهان مانعی در برابرمان قد علم کرد. متوقف شدیم. در بهت، در گیجی و بدون هیچ تصوری از توقف. ناباورانه پیاده شدیم و به خانه برگشتیم. خانه!

❇️ با همان گیجی و سرگشتگی از مانعی که نمی‌دانیم از زمین سر برآورده بود یا از آسمان نازل شده، به خانه‌ها برگشتیم.
برگشتیم به جایی که شاید خیلی حواسمان به ساکنان و اتفاقاتش نبود. خانه‌ای که حالا هم آشنا بود و هم غریب. ساکنانی که بودن‌ و نبودن‌هایشان، رفتارهای‌شان، نگاه‌شان تا قبل از این برای‌مان کاملا عادی بود. عادت کرده بودیم به شیوه بودن‌شان.

❇️ یک هفته‌ای با همان حال گمگشتگی گذشت و خبری از رفتن مانع نبود. با همان رفتارهای همیشگی گذراندیم. کم کم چیزهای دیگری یادمان آمد. به یاد آوردیم خیلی قبل‌ترها، آن موقع که هنوز سوار ماشین سرعت نشده بودیم کارهای دیگری هم می‌کردیم. کتاب می‌خواندیم، فیلم می‌دیدیم، ورزش می‌کردیم، با حوصله و از سر شوق آشپزی می‌کردیم، تغییر احوالات اطرافیان را به راحتی درک می کردیم و هزاران کاری که وقتی با سرعت پیش می‌رفتیم فرصتش را نداشتیم. هفته بعدش را با از سر گیری آن کارها گذراندیم و خاطره بازی کردیم. ولی انگار مثل قبل نبود. هفته بعدی رسید. انجام آن‌ها هم برای بیرون آمدن از سردرگمی توقف کافی نبود. چیزی کم بود.

❇️ رابطه‌های مان طوری دیگر شد. از طرفی غمگین و دلتنگ از ندیدن فامیل، دوستان و همکاران خود بودیم و از طرفی دیگر دلخور و خسته از رفتارهای ساکنین خانه. با اینکه زمان بیشتری کنار اصلی‌ترین افراد زندگی خود بودیم در تعاملات‌مان به چالش‌های جدی‌تری برخوردیم.

❇️ رابطه، درک متقابل، همدلی، حد و مرز، احترام و صمیمیت تبدیل به مفاهیمی تامل برانگیز شدند که سال‌ها با کم‌ترین توجه به آن‌ها از کنارشان عبور کرده بودیم و در کمال خوش خیالی بر این باور بودیم که به خوبی آن‌ها را بکار می بریم. حالا که به توقفی اجباری وا داشته شده‌ایم شک و تردید بر دیوارهای باورهای‌مان آویخته شدند و بازنگری در آن‌ها از هر چیزی پررنگ‌تر به نظر می‌رسد.

❇️ به نظر می‌رسد اصول برقراری رابطه صحیح همان چیزی است که مدت‌ها از آن غافل بودیم و حالا باید فرصت را برای بازسازی‌اش مغتنم بشماریم.
🔸 گوش شنوا باشیم برای دغدغه‌های همسرمان...
🔸 همدلی کنیم با احساسات فرزندان‌مان...
🔸احترام بگذاریم به تجربه والدین‌مان...
🔸 به رسمیت بشناسیم فردیت و حد و مرزهای یکدیگر را...
🔸 صمیمیت را از سر گیریم....

❇️ آنچه این میان بیش از هر چیزی آسیب دیده و نیاز به بازسازی دارد روابط ماست. همان چیزی که به اعتقاد روان‌شناسان متاخر و جامعه شناسان عامل اصلی اختلالات، اعتیادها و بزهکاری‌هاست.

رابطه رابطه رابطه

❇️ احتمالا این بهترین درسی باشد که بتوانیم از این توقف غیر منتظره بگیریم. به نظر من اگر رابطه‌های‌مان ترمیم شود، آنگاه که دوباره حرکت را از سر گرفتیم، قطعا در مسیری که می‌رویم، نوع روابطی که با همسفرهای‌مان داریم، ارزشمندتر از انتهای راه خواهد بود.


#لیلاگیاهی
#اشاره_روز
#در_خانه_بمانیم


🌐 tebpsy.com
💎https://instagram.com/counselingtebyan