آکادمی ارتباطات
1.84K subscribers
4.43K photos
318 videos
111 files
3.67K links
آکادمی ارتباطات، مدرسه اي است از مطالب و اطلاعیه های آموزشي در حوزه ارتباطات، رسانه، روابط عمومي، فناوريهاي نوين ارتباطي، خصوصا هوش مصنوعی AI.
Download Telegram
روزنامهنگاری؛ روزنامهنگاری است اما ...

روزنامهنگاری؛ #روزنامه‌نگاری است. اما اصول ثابتی دارد كه در مراحل گردآوری؛ پردازش و توزيع اطلاعات لحاظ می‌شود و يا بايد لحاظ شود.
من تخصص را اصل مي‌دانم؛ اما تخصص در مهارت‌های گردآوري؛ پردازش و توزيع اطلاعات ديگر كفايت نمی‌كند. تخصص در عرصه تحت پوشش؛ بسيار مهم‌تر از عرصه تكنيكي و مهارتي شده است.
به گمان من الان يك موضوع خاص رخ داده است. زمين و زمان در چنبره يك مقوله به نام ديجيتاليسم قرار گرفته و حالا در اين فضاي #تازه؛ هر كه تنها اندكي تجربه نوشتن داشته است هر آنچه را كه می‌بيند؛ فارغ از تكنيك به دست انتشار می‌‌سپارد.
به ديگر زبان حالا #روزنامه‌نگاران_بدون‌كارت روزنامهنگاری هم به ميدان آمده‌اند و چون منابع تكنيكی هم سهل‌الوصول شده مردم آنها را هم می‌‌خوانند. این روزنامه‌نگاران بدون‌كارت، با گدار و بی‌گدار به آب می‌زنند و چون بارها و بارها هم به آب می‌‌زنند؛ خيلي زود به شناگران ماهري تبديل مي‌شوند:
#روزنامه‌نگاری_شهروندی همين است و به همين خاطر هم هست كه حالا همانطور که بارها دیده‌اید تعداد موبايل به دستان در صحنه‌های رويدادها بيشتر از فيلمبرداران و عكاسان حرفه‌ای شده است و تعداد شاهدان عينی هم به مراتب بيشتر از تعداد روزنامه‌نگاران.
لابد می‌‌خواهيد بگوئيد اما اين‌ها نمی‌‌توانند سوژه‌ها را خوب و حرفه‌ای پوشش بدهند. حق با شماست. اما من در عين حال می‌‌گويم سوژه‌ها را كه دست كم زخمی می‌كنند! واقعا مگر روزنامه‌نگاران حرفه‌ای به كجا گزارش می‌‌دهند كه اين آماتورها نمی‌دهند؟ آنچه به نام آیریپورت (iReport) موسوم شد و به قلب سی‌‌ان‌ان نفوذ كرد، اتفاق كوچكی نبود.
به گمانم روزنامهنگاری چاپي حتی اگر از نظر آزادی و دسترسی به اطلاعات و در سانسور نبودن هم دستانش باز بود، و صرف‌نظر از تنوع ژانرها و روايت‌هايش هم از مدت‌ها پيش در عرصه خبر رسانی؛ قافيه را در برابر سرعت رسانه‌های آلترناتيو آنلاين باخته است. مشکل اینجاست که رسانه‌های چاپی اصلا هنوز فضای آنلاین را جدی نگرفته‌اند. من فكر می‌كنم همه گونه‌های روزنامهنگاری بايد به ميدان آنلاين بيايند و تكنيك‌هایش را فرا بگيرند. در اين ميدان؛ تصميم‌سازی‌‌های مبتنی بر تجربه‌ها و رفتار حرفه‌ای، می‌تواند فاكتور برتری‌بخش حرفه‌ای‌‌ها بر آماتورها باشد. اما با اين‌همه بر اين باورم كه در حال حاضر قهرمانان ژانر خبر در عرصه رسانه‌های نوين برای مردم همين آماتورها هستند. دقت كنيد كه فقط بر خبر تاكيد می‌كنم و نه بر سایر ژانرها و مهارت‌های روزنامهنگاری نظیر گزارش و میزگرد و تحليل و تعقيب رويدادها.
باز هم تكرار كنم كه روزنامهنگاری؛ اصول ثابتی دارد كه در مراحل گردآوری؛ پردازش و توزيع اطلاعات لحاظ می‌شود و يا بايد لحاظ شود. آماتورها اگر چه در مخابره يك رويداد با تکیه بر فرصت‌های آنلاین بسيار سريع‌تر از حرفه‌ای‌ها عمل می‌‌كنند، اما در اين عرصه هم از جنبه عناصر خبری و هم از جنبه ارزش‌های خبری و هم از جنبه عدم پیگیری سوژه‌ها؛ ضعف‌های فراوانی دارند.
واقعیت این است که روزنامهنگاری چاپی بايد ابتدا از روی شكاف ديجيتال بپرد و برود درون ميدان آماتورهای آنلاين و بعد هسته‌های اصلی روزنامهنگاری را به نمایش بگذارد. تا این اتفاق رخ ندهد، روزنامهنگاری شهروندی در کانون ماجرا خواهد ماند، روزنامهنگاری شهروندی می‌داند پاشنه آشیلی به نام عدم اعتماد مخاطبان دارد و در مرزهای شایعه و خبر در گردش است. اما ورود روزنامهنگاری چاپی حرفه‌ای - با اتکا به لوگو و مسئولیت پذیری ‌- برای فضای آنلاین مشروعیت بیشتری به ارمغان خواهد آورد.
منبع:کانال دکتر شکرخواه
🆔 @commac
🔸ما روزنامه‌نگاران باید شرم کنیم
#پژمان_موسوی
روز پنجشنبه میهمان جمعی بودم که اتفاقا دو تن از مدیران #روابط_عمومی نیز میهمان آن جمع بودند؛ یکی از بخش خصوصی و دیگری از بخش دولتی. گرم صحبت بودیم که بحث از دغدغه‌های عام،به نسبت روابط‌عمومی‌ها و #خبرنگاران / #روزنامه‌نگاران رسید. من که همواره منتقد عملکرد روابط عمومی‌ها بودم، بادی در غبغب انداختم و در نقد موقعیت و شیوه‌ی تعامل روابط‌عمومی‌ها و خبرنگار / روزنامه‌نگاران داد سخن سر دادم. حرف‌هایی که آن دو مدیر در پاسخ به من بر زبان آوردند اما، به تمامی عرق شرم بر پیشانی‌ام نشاند و مرا به سکوتی طولانی واداشت. البته که همان لحظه در ذهن خود، بخشی از سخنان آن دو مدیر را توجیه عملکردشان در عدم توانایی برقراری یک رابطه حرفه‌ای با خبرنگار /روزنامه‌نگاران تفسیر کردم اما با خود فکر کردم که اگر ۵۰ درصدِ ادعاهای آن دو مدیر هم درست باشد، باید شرم کرد و به فکر چاره‌ای اساسی برای این بحران واقعا موجود کرد. اما این ادعاها چه بود؟ مدیری که از بخش دولتی سخن می‌گفت، از بی‌سوادی بخش زیادی از خبرنگاران حوزه‌تخصصی‌اش در وزارتخانه مربوطه گله می‌کرد، اینکه برخی خبرنگاران حوزه، حتی الفبا و مقدمات موضوع را هم نمی‌شناسند و فقط میرزا بنویس روابط‌عمومی آنها شده‌اند. می‌گفت حتی پیش می‌آید که برای یک گفتگوی اختصاصی هم، خبرنگار از واحد روابط عمومی، مهم‌ترین محورها و موضوعات قابل بحث را می‌پرسد و گاه حتی پرسش‌ها را هم از آنها می‌گیرد. با افتخار می‌گفت ما خبرنگاران را طوری تربیت کرده‌ایم که هر چه می‌خواهند درباره ما بنویسند را قبل از انتشار با ما چک می‌کنند و در صورت تایید، به دست چاپ یا انتشار می‌سپارند. شاهد مثال بی‌سوادی و عدم اشراف خبرنگاران به حوزه تخصصی‌شان را کلیپی می‌آورد که چند روزی است در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود و در آن، خبرنگاری درباره موضوعی از کارگردان اثری سینمایی پرسشی را مطرح می‌کند که خودش نمی‌داند دقیقا چیست و کجای آن فیلم مطرح شده است. مدیرِ بخش خصوصی اما، از این هم پا را فراتر گذاشت و به صراحت از پولی شدن و پولی نوشتن بخش زیادی از خبرنگار / روزنامه‌نگاران گفت؛می‌گفت کافی است هر از چند گاهی ۲۰۰ تا ۵۰۰ تومن کارت هدیه به خبرنگاران حوزه بدهیم تا اصلا ما را نقد نکند، یا به زعم او «نزنند»! مثال‌های زیادی هم می‌زد و به قول خودش «این کاره‌های» رسانه‌ها را به خوبی می‌شناخت.
بحث‌مان بالا گرفت و در اینکه روابط‌عمومی‌ها مقصر وضع موجودند یا خبرنگار /روزنامه‌نگاران، داستانمان حکایت مرغ و تخم‌مرغ شد! اما یک نکته‌ی مهم در حرف‌های آقا و خانم مدیر بود؛ نکته‌ای که به نظر، حلقه‌ی مفقوده و شاه‌کلید این بحران واقعا موجود است: هر دو به صراحت از رسانه‌ها و خبرنگار / روزنامه‌نگارانی نام بردند که هم «کارشان را بلدند» و «حرفه‌ای هستند» هم به هیچ وجه نه تنها نمی‌توان آنها را «خرید»، کسانی که حتی در مراسم‌های دورهمی سالیانه «کارت هدیه» هم قبول نمی‌کنند. احترامی که این دو مدیر برای خبرنگارانی از این جنس در حوزه کاری خودشان قائل بودند، در نهایت درجه‌ی خود بود. یک لحظه در میان آن همه حس شرم، احساس سربلندی کردم؛ پیش خودم گفتم خبرنگار / روزنامه‌نگار یعنی این. یعنی آنقدر در کار خودت حرفه‌ای باشی و آنقدر شرافت کاری داشته باشی که حتی کسانی که دنبالِ خریدن تو هستند هم در خلوتشان تو را تحسین کنند. نمی‌دانم ما خبرنگار / روزنامه‌نگاران کجای راه را اشتباه رفتیم، کدام مفهوم برایمان دچار بدفهمی شد، تاریخ را چگونه دیدیم، راه #پیشکسوتان #روزنامه‌نگاری را چگونه تحلیل کردیم، تجربیات جهانی را چگونه برای خودمان ترجمه کردیم که کارمان به اینجا کشید؟
با انکار واقعیت کاری پیش نمی‌رود، باید واقعیت را پذیرفت و برای تغییرِ آن کوشید. واقعیت هم این است که تعدادِ زیادی از ما خبرنگار / روزنامه‌نگاران حوزه کاری خود را نمی‌شناسیم، اصول کارِ حرفه‌ای را بلد نیستیم، بله‌قربان گوی سازمان و نهادها هستیم، نگاه انتقادی و موشکافانه خود را از دست داده‌ایم و قدرت روایت‌گریِ مستقل خود را فراموش کرده‌ایم. آن طرف هم با روابط‌عمومی‌هایی مواجهیم که نه تنها تحمل نگاه انتقادی و مستقلِ خبرنگار / روزنامه‌نگاران را ندارند که حتی کار حرفه‌ای روابط‌عمومی خودشان را هم بلد نیستند و روابط عمومی را تنها و تنها در توجیه عملکرد مدیران می‌دانند. روابط‌عمومی‌ها را نمی‌دانم و چندان امیدی به اصلاح وضعِ موجودشان ندارم اما فکر می‌کنم ما خبرنگار / روزنامه‌نگاران خیلی زود و به قید فوریت می‌بایست با اصلاح سازوکارهای موجود، مسیرِ #حرفه‌ای‌گری را بپیماییم و جز در مسیر #شرافت، در مسیرِ دیگری قدم نگذاریم. هر آنچه جز این، بیراهه و مایه‌ی بی‌آبرویی حرفه‌ای است که تمام اعتبارش را از آبرویش می‌گیرد...
▫️روزنامه شرق ۳۱ خرداد
💠
@commac
🔻روزنامه نگاری توسعه‌محور، نیاز امروز

دکتر محمد‌رضا نوروزپور مدیرعامل ایرنا در یادداشتی در سایت شهرآرا نیوز نوشت:

🔹روزنامه نگار خوب لزوما روزنامه نگار منتقد نیست؛ اُور دوز «روزنامه نگاری انتقادی» خلاف منافع ملی است.

در این یادداشت آمده است:

🔹سال‌هاست هر کجا بوده‌ام، از رواج روزنامهنگاری انتقادی در کشور گله و از آن انتقاد کرده ام. انتقاد من به روزنامهنگاری انتقادی، گاه تبدیل به یک فریضه شده است. حتی چهره‌به‌چهره با برخی دوستان طرح موضوع کرده‌ام و خواسته‌ام در کلاس‌های درس، در مجالس، کنفرانس‌ها، مقالات و... به آن بپردازند. منتقدان دولت دکتر روحانی گاه پای را از روزنامهنگاری انتقادی هم فراتر گذاشته و وارد حوزه «روزنامهنگاری پرخاشگرانه» شده‌اند؛ معادلی که من برای The journalism of outrageousness برگزیده‌ام که نوعی روزنامهنگاری عصبانی، بی‌اخلاق، بدزبان و ناسزاگواست که بیشتر ریشه در کنش‌های هیستیریک سیاسی‌امنیتی برای ازپای‌درآوردن و نابودکردن و له‌کردن رقیب سیاسی به هر قیمتی دارد.

🔹متأسفانه باور غلطی در میان روزنامه‌نگاران ما پدید آمده و اینکه روزنامه‌نگار خوب روزنامه نگار منتقد وضع موجود است یا اینکه مثلا روزنامهنگاری بهترین روزنامه‌نگار است که حتما سوت بزند، افشاگری کند، به زوایای تاریک و زشت جامعه نور بتاباند یا بهتر پاچه سیاستمداران یا اصحاب قدرت را بگیرد. نوع سانتیمانتالی آن هم این است که اشک مخاطب را با نشان‌دادن تصاویری از بدبختی‌ها و مشکلات پایان‌ناپذیر بشری که حتی در توسعه‌یافته‌ترین کشور‌های جهان هم می‌توان با کنکاش نمونه‌هایی از آن‌ها یافت سرازیر کند و قلب آن‌ها را بفشارد.

🔹این‌ها البته بخش‌هایی از روزنامهنگاری است و من منکر آن‌ها نیستم. من معتقدم اگر اتخاذ این رویکرد‌ها در روزنامهنگاری کشور از حالت توازن خارج شود، آن وقت روزنامهنگاری نه‌تنها به ضد خود، بلکه به ضد منافع ملی تبدیل خواهد شد.

#روزنامه‌نگاری_توسعه
#محمد_رضا_نوروزپور
🆔 @commac
🔸تجربه نیویورک‌تایمز برای روزنامهنگاری ایران
#پژمان_موسوی
روزنامه #نیویورک‌تایمز به تاریخِ ١٩ سپتامبر ٢٠٢٠ واردِ یکصد و هفتادمین سالِ انتشارِ خود شد؛ روزنامه‌ای مهم و تاثیرگذار که تقریبا در تمامیِ سال‌هایی که منتشر شده است، یک منبع معتبر برای مردم و مخاطبانش از یک‌سو و سیاستگزاران و تصمیم‌گیرانِ امریکایی و غیر امریکایی از سوی دیگر بوده است. روزنامه‌ای که «شاهد‌مثالِ» اعتبارِ همچنان پابرجایِ #روزنامه‌نگاری_مکتوب در عصر ماست. این اعتبار به حدی است که اگر هر کسی در هر کجای جهان از پایانِ عصر روزنامهنگاریِ مکتوب سخن گفت، می‌توان نیویورک تایمز را برایش مثال آورد و از اعتبار و کیانِ روزنامهنگاریِ مکتوب دفاع کرد و با صدای بلند گفت: هنوز هم در عصر رسانه‌های دیجیتال و حاکمیتِ فراگیرِ #شبکه‌هایاجتماعی، می‌توان روزنامه منتشر کرد، روزنامه خوب منتشر کرد، بر افکار عمومی و سیاست‌های حاکم اثر گذاشت و عنوان «منبع ملی» را نیز یدک کشید.
نیویورک تایمز در ١۶٩ سالی که منتشر شده است نه تنها جوایز بین‌المللی بی‌شماری از جمله ١١٢ جایزه پولیتزر کسب کرده، که توانسته خود را به عنوان یک منبع معتبر و ملی که ویژگی ثبت در منابع تاریخی دارد نیز معرفی و جایگاه خود را در این حوزه تثبیت نماید. این مختصاتِ چند لایه برای یک روزنامه‌ی در حال انتشار و معتبرِ بین‌المللی، ویژگیِ کمی نیست؛ همین ویژگی‌ها هم هست که منجر به این شده که این روزها کمتر شهروندی در کشوری از جهان از شرق تا غربِ عالم، با نام نیویورک تایمز، تحلیل‌ها، نوشته‌ها و خط‌مشی‌های آن آشنا نباشد. از این مهم‌تر، تاثیرِ این روزنامه بر تصمیم‌گیری‌های کلانِ بین‌المللی است به نحوی که تقریبا سیاستمدارِ معتبری در دنیا نیست که قبل یا بعد از اتخاذِ یک سیاستِ مهم، گوشه چشمی به نیویورک تایمز نداشته باشد و تحلیلِ آن را درباره تصمیم خویش نخواند. همین ویژگی هم هست که تمایزِ اصلیِ روزنامهنگاریِ مکتوب با فعالیتِ رسانه‌ای در شبکه‌های اجتماعی است، فاصله‌ای جدی از «برکه‌ای عمیق» تا «اقیانوسی به عمقِ یک وجب»! هر چقدر شبکه‌های اجتماعی اطلاعاتی وسیع اما به عمقِ یک وجب در اختیارِ مخاطب می‌گذارند و تمرکز را از مخاطب می‌گیرند، روزنامه‌ها اطلاعاتی دقیق، جدی، علمی و با ویژگیِ تحلیلی و تفسیری در اختیارِ مخاطب می‌گذارند و آنها را «اهل‌نظر» و «دقت» بار می‌آورند.
نیویورک تایمز امروز یک الگوی تمام عیار برای روزنامهنگاری مکتوب در ایران است، یعنی می‌تواند باشد؛ اینکه می‌توان از #خبر که مزیتِ نسبیِ شبکه‌های اجتماعی و روزنامهنگاریِ دیجیتال است فراتر رفت و به #تحلیل رسید؛ همین عبور از «نیوز» به «فیچر» هم هست که حلقه گمشده و حفره‌ی عمیقِ امروزِ سپهر رسانه‌ای ایران است و اینکه بسیاری از روزنامه‌نگاران هنوز نتوانسته‌اند کارنامه‌ی قابل قبولی از خود در این عبورِ تاریخ‌ساز و استراتژیک ارائه دهند. واقعیتِ امروز مخاطبینِ سپهر رسانه‌ای ایران، مویدِ این واقعیت است که آنها از روزنامه‌ها به عنوانِ ابزاری اطلاع‌رسان عبور کرده‌اند و هنوز به الگوی روزنامه‌ها به عنوان ابزاری آگاهی بخش همراه با تحلیل، تفسیر و توصیفِ واقعیت‌های موجود و ترسیمِ چشم‌اندازی واقعی از صحنه‌ی پیشِ رو نرسیده‌اند؛ همین هم هست که وضعیتِ امروزِ روزنامهنگاریِ ایران را با حالتی مبهم از آینده‌ای نامعلوم روبرو کرده است و در صورتی که همه می‌دانند مشکل از کجاست و گیرِ کار چیست، عجیب است که کمتر کسی کمر همت بالا زده و الگویی قابل قبول از روزنامهنگاری مکتوب ارائه می‌دهند.
به نظر می‌رسد تجربه نیویورک تایمز می‌تواند مانند یک الگوی گران‌سنگ، همچنان پیش روی ما باشد؛ تجربه‌ای که هم می‌تواند از کیان و اعتبار روزنامهنگاریِ مکتوب و حرفه‌ای دفاع کند و هم مانند یک چراغ راه، مسیر و پیچ و خم‌های آن را برای ما #روزنامه‌نگاران به نمایش بگذارد و هم نتیجه‌ای قابل قبول برای مخاطب به ارمغان بیاورد.
▫️روزنامه شرق ٢٩ شهریور ٩٩
☑️ @commac
#ارتباطات #سایبرژورنالیسم
🔸استروترفینگ
#استروترفینگ (Astroturfing) یک اصطلاح در #سایبرژورنالیسم است. این اصطلاح در #روزنامه‌نگاری #سایبر در اشاره به حمایت مردمی #فیک از طریق #کامنت‌گذاری در یک #وب‌سایت یا #وبلاگ به کار می‌رود. این رویه عمدتا از سوی روابط‌عمومی‌ها، آژانس‌های تبلیغاتی و گروه‌های سیاسی به کار برده می‌شود
🌀@commac
🔸ادای دين به روزنامهنگاری معتبر

▫️#مهرداد_احمدی_شيخانی

وقتي حدود ۴٠ سال پيش و در دوره مديريت آقای خاتمي وارد روزنامه كيهان شدم، جواني ١٩ ساله بودم و مثل هر جوان ديگری، سرد و گرم روزگار نچشيده و در نتيجه با تصورات هنوز خام كه برای پخته شدن نياز به گذشت زمان و تنوری
فروزان داشت.

در آن ايام بزرگ‌ترين شانس من قرار گرفتن در محيطی بود كه بهترين روزنامه‌نگاران زمانه را در خود جمع كرده بود از سردبيری آن موقع كه شامل #هادی_خانيكی و #رضا_تهراني و #محمود_شمس‌الواعظين می‌شد تا دبيران تحريريه چون #يونس_شكرخواه و #فريدون_صديقی و #مهدی_فرقاني و #محمود_مختاريان و گروهی روزنامه‌نگار قدر و صاحب سبك چون #رضا_قوی‌فكر و #مسعود_شهامی‌پور.

در آن دوران و در جمعی چنين نخبه كه امروز نام هر كدامشان به تنهايی برای اعتباربخشی به يك رسانه كافی است، بهترين مركز آموزش #روزنامه‌نگاری فراهم شده بود و براي جوانی چون من، فرصت پخته شدن در تنوری شعله‌ور و دوری از خامی. نام بسياری ديگر را هم به خاطر دارم كه فقط براي جلوگيری از طولانی شدن از آوردنشان پرهيز می‌كنم و الا حق آن است كه روزی نام يك يكشان را ببرم و به همجوارب چند ساله با تك تكشان به ديگران فخر بفروشم كه محضر چنين بزرگانی را درك كرده‌ام...

▫️ادامه یادداشت:
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/159966
@commac
روزنامه اعتماد
اداي دين به روزنامه‌نگاري معتبر
مهرداد احمدي شيخاني
🔸روزنامهنگاری؛مقریامعبر؟
#پژمان_موسوی | روزنامه شرق
از پسِ چند ماه دوری، هفته گذشته فرصتی مغتنم برای دیدار با #سیدفرید_قاسمی نویسنده، روزنامه‌نگار و مجله‌پژوه دست داد. در این دیدار که بیشترش به گپ و گفت درباره‌ی وضعیتِ امروزِ روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران گذشت، او جمله‌ای گفت که به باورم شاه‌کلیدِ مسائل و دغدغه‌ها و البته آسیب‌های سپهر رسانه‌ای ایران است. سید فرید، مثل همیشه ساده و بی‌تکلف رو به من کرد و گفت: می‌دانی مشکل از کجا آغاز شد؟ مشکل دقیقا از روزی آغاز شد که روزنامهنگاری برای طیفِ بزرگی از روزنامه‌نگاران، به جای اینکه «مقر» باشد، «معبر» شد. تعبیرش از ریشه‌ی معضل، آنقدر دقیق و حکیمانه بود که جایِ هیچ اما و اگری را باقی نمی‌گذاشت. از آن روز تا همین دیروز که این چند کلام را روی کاغذ آوردم، با خودم فکر می‌کردم که واقعا برای چند درصد از روزنامه‌نگارانِ ایرانی، روزنامهنگاری معبر بوده و برای چند درصد مقر؟ راهِ دور نرویم که در آن سال‌های دور، روزنامهنگاری برای روزنامه‌نگاران مقر بود و جز آن نبود، از از یک زمانی در سال‌های گذشته بود که روزنامهنگاری از «مقربودگی» به «معبربودگی» تغییر وضعیت داد و ما ماندیم و روزنامه‌نگارانی که خیلی زود یا مدیر شدند، یا اصحابِ روابط‌عمومی، یا کارشناسِ برندینگ و تبلیغات یا عضو هیات‌مدیره و شورای راهبردی و یا.... یعنی مطبوعات برای اینان، جایی بود برای شهرت و ارتباط و وقتی این دو حاصل شد، تنها یک لابی کافی بود تا عطای روزنامهنگاری را به لقایش ببخشند و دیگر حتی پشتِ سرشان را هم نگاه نکنند! کافی است سری بچرخانیم و این روزنامه‌نگارانِ سابق را رصد کنیم و ببینیم امروز کجایند و چه می‌کنند. در مقابل، روزنامه‌نگارانی که روزنامهنگاری برایشان مقر بود و البته مامن، آنقدر سختی پیشِ راه داشتند که تمامِ عمرِ حرفه‌ای‌شان، به پیدا کردنِ راهی برای عبور از موانع گذشت و اگر نبود این موانع، حتی همین عددِ پایین نیز می‌توانست چراغِ روزنامهنگاری را روشن‌تر از امروز نگاه دارد؛ گرچه همین که این چراغ خاموش نشد و هنوز روزنامه‌ها و مجلاتی هستند که هم خوب و هم با کیفیت منتشر می‌شوند، به مددِ همین گروهِ قلیل است.
خلطِ مبحث نشود، کسی نمی‌تواند بگوید روزنامه‌نگار حق ندارد مشاوره بدهد، حق ندارد تولید محتوا کند و... تمامِ سخن این است که روزنامهنگاری که روزنامهنگاری برایش نه هدف که ابزاری برای کسبِ قدرت است و جایگاهِ حرفه‌ایِ خود را نه مقر که معبر می‌بیند، اساسا روزنامه‌نگار به معنای دقیقِ کلمه نیست اما چه می‌شود کرد که این “مثلا روزنامه‌نگاران” در تمامِ این سال‌ها دستِ بالا را داشته‌اند و همین هم، روزنامهنگاریِ ما را به این حال و روز انداخته است. #روزنامه‌نگاری در شکلِ درستِ آن، ایستادگی می‌خواهد، ماندگاری می‌خواهد، جستجوگری می‌خواهد، سواد می‌خواهد، نگاه می‌خواهد، حقیقت‌طلبی می‌خواهد، پرسشگری می‌خواهد، آزادی‌خواهی می‌خواهد، طرفِ مردم بودن می‌خواهد... اما می‌دانید چیست؟ روزنامهنگاری مهم‌تر از تمامِ این‌ها، تداوم می‌خواهد و مداومت، بودن می‌خواهد و ماندن. روزنامهنگاری، حرفه‌ای نیست که چند صباحی در آن باشی و نام و نانی بهم بزنی و ترکش کنی، ترکش کنی و عملا در موقعیتِ جدید، به ضدِ آن بدل شوی. همه‌ی این «نباید»ها اما، دستورالعمل و نقشه‌ی راهِ آنهایی است که روزنامهنگاری برایشان نه مقر که معبر است، محلِ عبور است. دقیق هم که ببینیم، بخشی از بی‌اعتباری و بی‌آبروییِ حرفه‌ی روزنامهنگاری در ذهنِ طیفی از مخاطبان، حاصلِ عملکردِ همین‌هایی بوده که گرچه مدت زمانِ کوتاهی روزنامه‌نگار بوده‌اند، اما صدایشان بلند بوده و جداییِ پر سروصدایی هم از عالمِ روزنامهنگاری داشته‌اند.
نمی‌دانم می‌توان امیدوار بود یا نه اما می‌دانم که حداقل باید به قدرِ توان، تلاش کرد. تلاش کرد که آنها که روزنامهنگاری برایشان معبر است، دستِ بالا را در این روزگار پیدا نکنند و نتوانند با اعتبار و آبروی حرفه بازی کنند؛ شاید در این صورت بتوان آینده‌ی روشن‌تری را انتظار کشید و روزنامهنگاری را به مقری برای «ماندن» و نه معبری برای «رفتن» تبدیل کرد.
↪️ @commac
Pejman Mousavi, [07.03.21 10:27]
[Forwarded from عرصه‌های ارتباطی]
#روزنامه‌نگاری
🔸دروغ مرگ اسلامی‌ندوشن؛ یک آبروریزی رسانه‌ای
#پژمان_موسوی
▫️روزنامه شرق ۱۶ اسفند ٩٩
چهارشنبه‌ شب گذشته، خبر دروغ درگذشت دکتر محمدعلی اسلامی‌ ندوشن، در عرض چند دقیقه، آنقدر وسیع و گسترده منتشر شد که بسیاری از چهره‌ها و صفحات معتبر مجازی هم اسیرِ آن صحنه‌آرایی عجیب شدند و برای اینکه از قافله عقب نمانند، اقدام به باز نشر این خبر کردند.
این "شایعه" که خیلی زود "خبر" شد، نقطه‌ عطفی است مهم در بررسی نقش و جایگاه رسانه‌های رسمی و حرفه‌ای، تاثیرِ آنها در فضای مجازی و بی‌آبرویی انتشار خبری از پایه دروغ.
بگذارید ماجرا را خیلی سریع با هم مرور کنیم؛ چهارشنبه حوالی ساعت ۹ شب بود که یکی دو اکانت توییتری و چند کانال تلگرامی، اطلاعیه‌ای بی‌نام و نشان را منتشر کردند که در آن فوت دکتر محمد علی اسلامی ندوشن اطلاع‌رسانی شده بود. سَر و شکل این اطلاعیه آنقدر حرفه‌ای و وزین تنظیم شده بود که در همان دقایق اول، برخی از کانال‌ها و اکانت‌های دیگر توییتری، با استناد به آن، درگذشتِ این استاد فرزانه‌ دانشگاه را به جامعه دانشگاهی و ادیبان و اهالی فرهنگ ایران تسلیت گفتند و برای خانواده‌ی آن مرحوم صبر آرزو کردند. هنوز اما در حالی که ساعت حوالی ده و نیمِ شب بود، خیلی‌ها با تردید به اصل خبر نگاه می‌کردند و از بازنشر آن خودداری کردند. در ادامه‌ همین تردیدها هم بود که برخی منتشرکنندگان اولیه‌ی خبر و برخی دیگر، با حذف خبر اولیه و ارائه توضیحی کوچک که "هنوز چیزی مشخص نیست"، اقدام به حذف خبرِ درگذشت ایشان کردند. حوالی ساعت یازده و نیم شب اما، خبرگزاری #ایرنا خبری کوتاه را با این مضمون منتشر کرد: "دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، استاد و ادیب برجسته، مترجم، شاعر، فردوسی‌شناس، مولف، حقوق‌دان، سفرنامه‌نویس و از بزرگان نثرِ فارسی، در ۹۶ سالگی از دنیا رفت".
همین خبرِ دو خطی، در عرض چند دقیقه مثل توپ ترکید و این بار دیگر تمامی صفحات و اکانت‌های رسمی و غیررسمی تلگرام، توییتر، اینستاگرام و برخی وب‌سایت‌های خبری این خبر را با آب و تاب و با قطعیتی مثال‌زدنی منتشر کردند. البته طبیعی هم بود وقتی بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین خبرگزاری کشور این خبر را منتشر کرده است، این اتفاق بیفتد.
هنوز اما شب پایان نیافته بود؛ برخی دیگر که هنوز هم خبر را باور نکرده بودند، در تماس با خانواده‌ی استاد و دکتر #اصغر_دادبه، رییس شورای نشرِ آثارِ دکتر اسلامی‌ندوشن با حقیقتی دیگر روبرو شدند: "استاد در سلامت هستند و جز عوارض کهولت سن، مشکل دیگری ندارند".
همین خبر کافی بود که در فاصله‌ی ساعت دوازده و پانزده دقیقه‌ تا یکِ بامداد، تمامی آن اکانت‌ها و صفحاتِ رسمی و غیر رسمی، خبر درگذشتِ استاد را حذف و توضیحات خانواده و دکتر اصغر دادبه را در تکذیب این خبر منتشر کنند. بماند که خیلی‌ها هم اساسا زحمت حذف خبر فوت را به خود ندادند و برخی‌ها هم هنوز دارند همان خبر اولیه‌ی ایرنا مبنی بر درگذشت این استادِ فرزانه را منتشر می‌کنند!
این دروغ، تکذیبش و بازتاب و واکنش‌های پس از آن، دو نکته‌ی مهم در خود نهان داشت؛ اول اینکه با وجودِ حاکمیت بلامنازع #فضای_مجازی غیررسمی در سپهر رسانه‌ای ایران، هنوز هم این رسانه‌های حرفه‌ای و رسمی هستند که "اعتبار" دارند و تا زمانی که آنها خبری را تایید یا رد نکنند، آن خبر رسمیت نمی‌یابد و به صورت گسترده منتشر نمی‌شود.
نکته دوم اما، بی‌حیثیتی و بی‌آبرویی رسانه‌های حرفه‌ای (خبرگزاری جمهوری اسلامی)، از پس انتشار این خبرِ دروغ بود. رویدادی که بارِ دیگر #روزنامه‌نگاران حرفه‌ای و رسانه‌هایشان را در معرض اتهام بزرگ بی‌دقتی و بی‌اخلاقی حرفه‌ای قرار داد؛ موضوعی که نه فقط دامن خبرگزاری ایرنا، که عملا دامن طیف بزرگی از روزنامه‌نگاران را گرفت و پس از این هم خواهد گرفت.
می‌ماند یک انتقاد صنفی-حرفه‌ای به دوستانمان در خبرگزاری ایرنا. پرسش کوتاه و ساده است: واقعا تفاوت ما با شبه روزنامه‌نگاران و فعالان فضای مجازی چیست؟ مگر ما بر خلاف آنها، نباید "دقت" را جایگزین "سرعت" کنیم؟ مگر ما نباید در انتشارِ اخبارِ مهمی چون فوت بزرگان فرهنگ و ادب این سرزمین که نه ‌تنها ممکن است برایمان بی‌اعتباری بیاورد که مهم‌تر از آن، با روح و روان خانواده‌ی آنها بازی می‌کند، وسواس بیشتری به خرج دهیم؟ مگر ما نمی‌دانیم که برای تایید یک خبر، آن هم خبرِ فوت چهره‌ای چون اسلامی‌ندوشن، باید با منابع خبری دست اول و معتبر تماس بگیریم و در صورت تایید، اقدام به انتشار آن کنیم؟ مگر شما یک سیستم عریض و طویل رسانه‌ای با ده‌ها دفتر منطقه‌ای و صدها خبرنگار حرفه‌ای ندارید؟ اگر آبروی خودتان برای خودتان مهم نیست، لطفا به فکرِ آبروی روزنامهنگاری این سرزمین باشید و به آسانی به آن چوب حراج نزنید.
↪️ @commac
#روزنامه‌نگاری
🔸بدون نوآوری روزنامه‌ها آینده‌ای ندارند
همزمان با آغاز به‌کار رسمی مرکز نوآوری رسانه #ابوالحسن_ریاضی، مدیرعامل موسسه #همشهری، از لزوم تحول دیجیتال در رسانه‌های کشور گفته است
ابوالحسن ریاضی: اگر رسانه‌ها بخواهند روی پای خود بایستند و وابستگی مالی به جریان‌ها و نهادها نداشته باشند باید وارد حوزه نوآوری و استفاده از استارت‌آپ‌های خلاق شوند تا بتوانند با سابقه‌ای که دارند بار دیگر سهم خود را در بازار پیدا کنند.
مراکز نوآوری جزو معدود مواردی است که می‌تواند چشم‌اندازهای آینده را قبل از اینکه ما با آن روبه‌رو شویم، برای ما شفاف کند و ما را آماده کند که قبل از آنکه دومرتبه با تنش‌ها و ریزش‌های جدی در این حوزه روبه‌رو شویم، در یک تحول دائمی باشیم. اپلیکیشن نیازمندی‌ها را توانستیم راه‌اندازی کنیم، در حوزه‌های فضای مجازی تغییراتی انجام دادیم.... متن کامل گفت‌و‌گوی #محمد_کرباسی و #عمادالدین_قاسمی‌پناه را اینجا بخوانید
💠 @CommaC
#روزنامه‌نگاری
🔸جای خالی اینفوگرافیک و روزنامهنگاری تحلیلی برای حل بحران کم ‌آبی
▫️چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۰
شفقنا رسانه- #مریم_سلیمی
این روزها شاهد اعتراضاتی مرتبط با مشکلات آبی در برخی شهرهای کشور هستیم. رسانه‌ها و سلبریتی‌ها نیز در این حوزه یا دچار افراط‌اند، یا تفریط یا انفعال. در این میان جای خالی آمارها، #اینفوگرافیک‌ها و #نیوزگرافیک‌ها به خوبی محسوس است. آثاری که به درستی بررسی کنند که وضعیت رودها و آب‌های ایران، حجم بارش‌ها در سال‌های اخیر به چه شکل بوده و این وضعیت به طور خاص، ویژه استان‌های درگیر کم‌‌آبی چگونه‌اند؟ تایم لاین‌هایی که روند بروز بحران را در سال‌های مختلف به دقت تشریح کنند و نشان دهند که داستان از کجا شروع شده و اکنون به کجا رسیده است؟ دیاگرام‌هایی که گلوگاه‌ها را مشخص کرده و تحلیل‌هایی که نگاهی راهکار مدارانه داشته باشند.
https://media.shafaqna.com/news/525700/
🆔 @commac
#روزنامه‌نگاری #روابط‌عمومی
🔸درباره مناسبات روزنامهنگاری و روابط‌عمومی
▫️دکتر #یونس_شکرخواه
▫️روابط‌عمومی طولاتی‌ترین مرز و خط تماس را با روزنامهنگاری دارد و در عین حال بر روی گسل روزنامهنگاری قرار دارد.
▫️پرداختن به خبر و نظر و ایده از مشابهت‌های روزنامهنگاری و روابط‌عمومی است.
▫️دامنه مخاطبان روزنامهنگاری به مراتب وسیع‌تر از مخاطبان روابط‌عمومی است.
▫️روابط‌عمومی به دنبال ارتقای افراد؛ نهادها و سازمان‌ها است و روزنامهنگاری در پی گسترش و تقویت آزادی‌بیان، تفکر انتقادی، صداقت، صحت و تامین منافع و صلاح عامه و ...
▫️روابط‌عمومی به حفظ وضعیت موجود و روزنامهنگاری به تامین وضعیت مطلوب نزدیک‌تر است.
▫️چشم روزنامهنگاری به بیانیه‌های روابط‌عمومی نیست به منافع مخاطبان پیام‌های روابط‌عمومی است.
▫️روزنامهنگاری به دلیل نقش نظارتی می‌تواند بر کنش‌ها و کارکردهای روابط‌عمومی نظارت داشته باشد.
▫️اطلاع رسانی اشتباه - عامدانه و غیرعامدانه -می‌تواند هم روزنامهنگاری و هم روابط‌عمومی را به مخاطره بیندازد.
▫️فساد در کمین هر دو طرف است؛ هم در کمین روزنامهنگاری و هم در کمین روابط‌عمومی. به دیگر زبان؛ حرفه و ضدحرفه می‌تواند در هر دو اردوگاه وجود داشته باشد.
▫️اصطلاح تازه #استروترفینگ (Astroturfing) که در سطح جهانی به یک عارضه روابط‌عمومی مشهور شده است، همه گونه‌های جوسازی نظیر چهره‌سازی‌ها، برجسته‌سازی‌ها، فیک‌نیوزها، فالوئرهای فیک، رشوه‌دهی‌های پنهانی، محتوای اسپانسری شده، نقاب‌زنی بر صورت اسپانسرها، طرفداری‌ها و دشمنی‌های دروغین در اتاق‌های پژواک و ... را دبر می‌گیرد، استروترفینگ خطر بزرگی برای روابط عمومی‌ها است.
▫️روزنامهنگاری می‌تواند ریشه استروترفینگ را از جا در آورد و تلاش مشترک برای حذف استروترفینگ یکی از را‌های مهم ترمیم مناسبات روزنامهنگاری و روابط‌عمومی است.
▫️روزنامهنگاری کامل نیست، اما حضورش برای روابط‌عمومی ضروری است. بهتر است روابط‌عمومی‌ها به جای سایر گسل‌ها بر روی همین گسل روزنامهنگاری بیتوته کنند؛ روابط خود را با روزنامهنگاری ترمیم و حفظ کند و بگذارند روزنامهنگاری نقش نظارتی خود را دنبال کند. این مسیر مشترک می‌تواند هر دو سوی ماجرا را به اعتماد عمومی برساند. زیستن در یک زیست‌بوم بیمار که به جای نفع عامه بر مدار منافع افراد و سازمان‌ها دور می‌زند به نفع هیچکس نیست.
@younesshokrkhah
📮 @commac
#تاریخ_رسانه

🔘 نخستین دوره آموزش #روزنامه‌نگاری برای زنان در ایران در سال ۱۳۴۵ در هنرستان دخترانه فرح که به نام همسر شاه نام‌گذاری شده بود با ۱۲ دانش‌آموز دارای سیکل اول دبیرستان برگزار شد.

🔘 این دوره سه‌ساله بود و علاوه‌بر آموزش عمومی دبیرستان، درس‌های تخصصی نظری و عملی روزنامهنگاری را نیز در برمی‌گرفت. برنامه درسی را مدیر هنرستان خانم موسوی تنظیم کرده بود. درس‌های نظری عبارت بودند از: قانون‌ها و مقررات روزنامه‌نویسی، آشنایی با مطبوعات و سیر تحول آن، سازمان روزنامه، اصول خبرنگاری، وظایف و تکالیف اخلاقی و اجتماعی خبرنگار، آگهی و روابط عمومی، رادیو و تلویزیون و سینما (سازمان و طرز کار)، عکاسی و فیلم‌برداری خبری و شیمی عکاسی.

🔘 از این دوره چنان استقبال شد که هنرستان برنامه چهار ساله دیگری با ۱۰۰ ساعت کار آموزی در سال ایجاد کرد.

منبع: نگاهی به آموزش روزنامهنگاری در ایران/
مجله رسانه، سال ۱۳۶۹

🆔 @medialesson
@commac
🍁 روزنامهنگاری تحقیقی چگونه مقابله با فساد را ممکن می‌سازد؟ 

در آوریل سال ۲۰۱۶، نتایج یک گزارش تحقیقی به طور همزمان در ۷۶ کشور جهان منتشر شد که نشان می‌داد فسادی بزرگ در یک شرکت فراساحلی ارائه‌دهنده تسهیلات مالی در پاناما روی داده و پای بسیاری از بزرگان جهان در آن گیر است. ماجرا از آنجا آغاز شد که یک فرد ناشناس که خود را «جان دو» معرفی کرده اسناد ۴۰ساله یک شرکت مالی پانامایی به نام «Mossack Fonseca» را جمع‌آوری و در اختیار دو روزنامه‌نگار آلمانی قرار می‌دهد. کار این شرکت فراساحلی ارائه تسهیلات مالی به شهروندان سایر کشورهایی که خارج از پاناما زندگی می‌کنند بوده است. جان دو حدود ۱۱٫۵ میلیون سند از اطلاعات محرمانه مردم در ۲۰۰ کشور را جمع‌آوری کرده بود که از سال ۱۹۷۷ تا ۲۰۱۶ را دربر می‌گرفت. این اسناد شامل پنج میلیون ایمیل، دو میلیون فایل پی‌دی‌اف و چهار میلیون فایل‌های دیگر می‌شد.

خبرنگاران آلمانی که به این اسناد دست پیدا کرده بودند به تنهایی قادر به استخراج اطلاعات کلیدی نبودند. به همین دلیل، سراغ «کنسرسیوم بین‌المللی روزنامه‌نگاران تحقیقی» در واشنگتن دی سی آمریکا می‌روند. این موسسه از ورود به این پرونده استقبال می‌کند و کار تحقیق روی اسناد به‌دست‌آمده را با همکاری ۳۵۰ خبرنگار از ۷۶ کشور دنیا در دستور کار قرار می‌دهد. آنها برای خبرنگاران مشارکت کننده در این پروژه تحقیقاتی دو شرط می‌گذارند:

۱. هیچ خبرنگاری مجاز نیست اطلاعاتی از این پرونده را منتشر کند و همه با هم و به طور همزمان گزارش خود را منتشر خواهند کرد.

۲. خبرنگاران مشارکت‌کننده متعهد می‌شوند هر اطلاعات دیگری در این زمینه پیدا کردند، با دیگران به اشتراک بگذارند.

لذا آنها برای مدت یک سال در یک تحریریهٔ خبری آنلاین با رعایت کامل نکات امنیت سایبری با هم روی این پروژه کار و فسادهای متعددی را استخراج کردند. «فرار مالیاتی» یکی از مهم‌ترین مصادیق فساد برخی از رهبران جهان و چهره‌های سرشناس بود که با انتشار «اسناد پاناما» برملا شد.

با انتشار این گزارش، راهپیمایی گسترده‌ای در ایسلند در اعتراض به فساد نخست وزیر وقت روی داد که به استعفای او منجر شد. در مکزیک مقر یک کارتل بزرگ قاچاق مواد مخدر لو رفت و افراد آن دستگیر شدند. در روسیه پوتین که با سؤال‌هایی از سوی فعالان این پروژه تحقیقاتی روبه‌رو شده بود، به جای پاسخ‌گویی، یک کنفرانس خبری برگزار کرد و از توطئه‌ای از سوی غرب علیه خود و اطرافیانش خبر داد. کنفرانسی که یک هفته قبل از انتشار نتایج این گزارش برگزار شد و بیم آن می‌رفت تا این پروژه را با مشکل مواجه کند. نتایج منتشره به احیا و بازگشت بیش از ۱٫۲ میلیارد دلار پول منجر شد. 

رسانه‌ها، به ویژه روزنامهنگاری تحقیقی، نقش مهمی در افشای فساد، قرار دادن اسناد فساد در معرض دید عموم و مبارزه با فساد دارند. روزنامهنگاری تحقیقی، همان‌گونه که از نام آن پیداست، بر تحقیق استوار است، ولی تحقیق در روزنامهنگاری تحقیقی از جنس پژوهش دانشگاهی نیست، بلکه بیشتر شبیه تحقیقات پلیسی است. رسانه‌ها با تکیه بر مهارت‌های روزنامهنگاری تحقیقی، یا روزنامهنگاری دیده‌بان، می‌توانند در کشف حقیقت و گزارش موارد پنهان، نقش سازنده‌ای ایفا کنند.

موضوع روزنامهنگاری تحقیقی همیشه از جنس «اسناد پاناما» نیست که فساد بسیار گسترده و افشایی خارق‌العاده را در پی داشته باشد، بلکه هر مسئله‌ای که:

ـ جامعه را از یک موضوع پنهان آگاه کند؛
ـ به اقشار آسیب‌پذیر جامعه کمک کند؛
ـ با فاسد مقابله کند؛
ـ با ارائه اطلاعات نادرست به مردم از سوی مدیران مبارزه کند؛
ـ منافع عمومی را افزایش دهد؛
 
می‌تواند موضوعی در خور توجه برای روزنامهنگاری تحقیقی باشد. روزنامهنگاری تحقیقی مهارت و ابزاری است که این قدرت را به روزنامه‌نگاران می‌دهد تا با انجام تحقیقات به اطلاعات دقیق و آمارهای واقعی دست یابند و آنها را قادر می‌سازد تا با کشفیات خود، با فساد مبارزه کنند.

پاسخ‌گویی و شفافیت به عنوان دو اصل کلیدی دموکراسی محقق نمی‌شود، مگر اینکه رسانه‌ها بتوانند آزادانه و مستقل فعالیت کنند. در چنین جامعه‌ای است که می‌توان انتظار داشت رسانه‌ها نقش خود را در مقابله با فساد بازی کنند. در جوامع دموکراتیک، افشاگری فساد و مبارزه با مصونیت فراقانونی صاحبان قدرت بر‌عهده رسانه‌هاست. در واقع، آنچه در این جوامع، افشای فساد را ممکن می‌سازد، به‌رسمیت‌شناختنِ آزادی بیان و آزادی رسانه‌هاست. «افزایش تکثرگرایی سیاسی»، «ایجاد احساس مسئولیت‌پذیری در میان سیاست‌مداران و نهادها»، «الزام به پاسخ‌گویی» و «رعایت اصول شفافیت» چهار اثر مهم تلاش‌های ضد فساد رسانه‌هاست.

📝 متن کامل را در اینجا بخوانید.

© تهیه و تدوین: مدرسه پرتو | #روزنامه‌نگاری
🆔 @commac
کتاب #خبرسازان؛ #هوش‌_مصنوعی و آینده‌ی #روزنامه‌نگاری منتشر شد

آیا هوش مصنوعی روزنامه‌نگاران را بیکار می‌کند؟

📘در این کتاب، فرانچسکو مارکُنی به چالش‌های ظهور هوش مصنوعی در اتاق‌های خبر می‌پردازد.

🔺یکی از مسائلی که در این کتاب مطرح شده است، پرسش این است که آیا ماشین‌ها جایگزین خبرنگاران می‌شود؟ آیا می‌توان به ماشین‌ها اعتماد کرد؟

🔺زمانی روزنامهنگاری سنتی از یک رویه خطی نسبتاً دشوار در منبع‌یابی و بسته‌بندی اطلاعات پیروی می‌کرد. اما با توجه به ظهور هوش مصنوعی، یک #روزنامه‌نگار توانایی دسترسی به بسیاری از منابع اطلاعاتی را دارد و این کار را با سرعت بیشتری انجام می‌دهد.

🔺نویسنده بر این باور است که هدف از استفاده از هوش مصنوعی در روزنامهنگاری، بهبود کارایی جمع‌آوری اخبار است و نه خودکارسازی صنعت.

🔺در این کتاب، تاثیر الگوریتم‌های هوش مصنوعی در کار روزنامه‌نگاران و نحوهٔ استفادهٔ بهینه از آن بررسی شده است.

🖋این کتاب برای همهٔ روزنامه‌نگاران و محققان رسانه‌ای پیشنهاد می‌شود.
#همشهری #انتشارات
🆔 @commac