#visible
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
32. #visible : ˈvɪzəbl̩
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
#visible
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وزی موهاش انقدر زیاده که قابل دیدنه حتی از فاصله ی 100کیلومتری
🍂 @coding_504 🍂
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وزی موهاش انقدر زیاده که قابل دیدنه حتی از فاصله ی 100کیلومتری
🍂 @coding_504 🍂
#visible
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
32. #visible : ˈvɪzəbl̩
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
#visible
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وزی موهاش انقدر زیاده که قابل دیدنه حتی از فاصله ی 100کیلومتری
🍂 @coding_504 🍂
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وزی موهاش انقدر زیاده که قابل دیدنه حتی از فاصله ی 100کیلومتری
🍂 @coding_504 🍂
#visible
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
32. #visible : ˈvɪzəbl̩
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
#visible
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
32. #visible : ˈvɪzəbl̩
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
#visible
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
👍1
32. #visible : ˈvɪzəbl̩
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
👍1
#visible
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
32. #visible : ˈvɪzəbl̩
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
able to be seen
قابل رویت
a. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی از میان مه غلیط به سختی قابل دیدن بود
b. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
پیش ازینکه ستارگان دیده شوند، آسمان باید کاملا تاریک شود
c. You need a powerful lens to make some germs visible.
برای اینکه میکروب ها را ببینید به یک عدسی قدرتمند احتیاج دارید
🍂 @coding_504 🍂
#visible
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
معنی: قابل رویت، نمایان، مرئی
کدینگ: وی زود بیل رو برداشت تا خشمش قابل رویت بشه
🍂 @coding_504 🍂
👍3