79. #unique :
having no like or equal, being the only one of its kind
برابر یا شبیه ندارد، در نوع خود تک است، منحصر به فرد، بی همتا
a. Going to Africa was a unique experience for us.
رفتن به آفریقا برای ما یک تجربه منحصر به فرد بود
b. The inventor developed a unique method of making ice cream.
مخترع یک روش خاص را برای ساخت بستنی پیدا کرد
c. Albie has a unique collection of Israeli stamps.
"آلبی" یک کلکسیون بی نظیر از نمبر های رژیم صهیونیستی دارد
🍂 @coding_504 🍂
having no like or equal, being the only one of its kind
برابر یا شبیه ندارد، در نوع خود تک است، منحصر به فرد، بی همتا
a. Going to Africa was a unique experience for us.
رفتن به آفریقا برای ما یک تجربه منحصر به فرد بود
b. The inventor developed a unique method of making ice cream.
مخترع یک روش خاص را برای ساخت بستنی پیدا کرد
c. Albie has a unique collection of Israeli stamps.
"آلبی" یک کلکسیون بی نظیر از نمبر های رژیم صهیونیستی دارد
🍂 @coding_504 🍂
79. #unique : juːˈniːk
having no like or equal, being the only one of its kind
برابر یا شبیه ندارد، در نوع خود تک است، منحصر به فرد، بی همتا
a. Going to Africa was a unique experience for us.
رفتن به آفریقا برای ما یک تجربه منحصر به فرد بود
b. The inventor developed a unique method of making ice cream.
مخترع یک روش خاص را برای ساخت بستنی پیدا کرد
c. Albie has a unique collection of Israeli stamps.
"آلبی" یک کلکسیون بی نظیر از نمبر های رژیم صهیونیستی دارد
🍂 @coding_504 🍂
having no like or equal, being the only one of its kind
برابر یا شبیه ندارد، در نوع خود تک است، منحصر به فرد، بی همتا
a. Going to Africa was a unique experience for us.
رفتن به آفریقا برای ما یک تجربه منحصر به فرد بود
b. The inventor developed a unique method of making ice cream.
مخترع یک روش خاص را برای ساخت بستنی پیدا کرد
c. Albie has a unique collection of Israeli stamps.
"آلبی" یک کلکسیون بی نظیر از نمبر های رژیم صهیونیستی دارد
🍂 @coding_504 🍂
16) #unique /juːˈniːk/
(adj.) to be the only one of a kind; special
(syn.) rare
(n.) uniqueness
(adv.) uniquely
مثال👇👇
a. He was presented with a unique opportunity to attend the conference.
b. His style of writing is uniquely his own.
🔸 @coding_toefl 🔸
(adj.) to be the only one of a kind; special
(syn.) rare
(n.) uniqueness
(adv.) uniquely
مثال👇👇
a. He was presented with a unique opportunity to attend the conference.
b. His style of writing is uniquely his own.
🔸 @coding_toefl 🔸
#unique
معنی: منحصر بفرد، تک، بی نظیر
کدینگ: اونیکه یونیکه، تو هر کاری یونیکه، تک و منحصر به فرده
@coding_toefl
معنی: منحصر بفرد، تک، بی نظیر
کدینگ: اونیکه یونیکه، تو هر کاری یونیکه، تک و منحصر به فرده
@coding_toefl
#unique
معنی: منحصر بفرد، تک، بی نظیر
کدینگ: اونیکه یونیکه، تو هر کاری یونیکه، تک و منحصر به فرده
@coding_toefl
معنی: منحصر بفرد، تک، بی نظیر
کدینگ: اونیکه یونیکه، تو هر کاری یونیکه، تک و منحصر به فرده
@coding_toefl
#unique
معنی: منحصر بفرد، تک، بی نظیر
کدینگ: اونیکه یونیکه، تو هر کاری یونیکه، تک و منحصر به فرده
@coding_toefl
معنی: منحصر بفرد، تک، بی نظیر
کدینگ: اونیکه یونیکه، تو هر کاری یونیکه، تک و منحصر به فرده
@coding_toefl
79. #unique : juːˈniːk
having no like or equal, being the only one of its kind
برابر یا شبیه ندارد، در نوع خود تک است، منحصر به فرد، بی همتا
a. Going to Africa was a unique experience for us.
رفتن به آفریقا برای ما یک تجربه منحصر به فرد بود
b. The inventor developed a unique method of making ice cream.
مخترع یک روش خاص را برای ساخت بستنی پیدا کرد
c. Albie has a unique collection of Israeli stamps.
"آلبی" یک کلکسیون بی نظیر از نمبر های رژیم صهیونیستی دارد
🍂 @coding_504 🍂
having no like or equal, being the only one of its kind
برابر یا شبیه ندارد، در نوع خود تک است، منحصر به فرد، بی همتا
a. Going to Africa was a unique experience for us.
رفتن به آفریقا برای ما یک تجربه منحصر به فرد بود
b. The inventor developed a unique method of making ice cream.
مخترع یک روش خاص را برای ساخت بستنی پیدا کرد
c. Albie has a unique collection of Israeli stamps.
"آلبی" یک کلکسیون بی نظیر از نمبر های رژیم صهیونیستی دارد
🍂 @coding_504 🍂
79. #unique :
having no like or equal, being the only one of its kind
برابر یا شبیه ندارد، در نوع خود تک است، منحصر به فرد، بی همتا
a. Going to Africa was a unique experience for us.
رفتن به آفریقا برای ما یک تجربه منحصر به فرد بود
b. The inventor developed a unique method of making ice cream.
مخترع یک روش خاص را برای ساخت بستنی پیدا کرد
c. Albie has a unique collection of Israeli stamps.
"آلبی" یک کلکسیون بی نظیر از نمبر های رژیم صهیونیستی دارد
🍂 @coding_504 🍂
having no like or equal, being the only one of its kind
برابر یا شبیه ندارد، در نوع خود تک است، منحصر به فرد، بی همتا
a. Going to Africa was a unique experience for us.
رفتن به آفریقا برای ما یک تجربه منحصر به فرد بود
b. The inventor developed a unique method of making ice cream.
مخترع یک روش خاص را برای ساخت بستنی پیدا کرد
c. Albie has a unique collection of Israeli stamps.
"آلبی" یک کلکسیون بی نظیر از نمبر های رژیم صهیونیستی دارد
🍂 @coding_504 🍂