🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
58.4K subscribers
5.24K photos
2.8K videos
367 files
5.38K links
ما به شما کمک میکنیم تا سریعتر زبان انگلیسی را بیاموزید,
ادمین شما @O2021

کانال های دوره های ما👇🏻👇🏻
@Friends_en
@Coding_Toefl
@Extra_en
@Joey_en

نظرات و نتایج 👈 @coding_comments
Download Telegram
درس دوم لغت ششم #numb
@codind_504
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: نامبرده رنج گنج ، بی حس میشود انگشت پنج
🍂 @coding_504 🍂
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: شنیدن بعضی نام ها، ادم رو کرخت و بی حس میکنه.
🍂 @coding_504 🍂
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: نام بی حسی رو میشنوم کرخت میشم.
🍂 @coding_504 🍂
18. #numb : ˈnəm
without the power of feeling, deadened
بدون قدرت احساس، کرخت

a. My fingers quickly became numb in the frigid room.
انگشتان من در اتاق بسیار سرد به سرعت کرخت شد
b. A numb feeling came over Mr. Massey as he read the telegram.
احساس کرختی و بی حسی آقای "ماسی" را فراگرفت وقتی که تلگرام را خواند
c. When the nurse stuck a pin in my numb leg, I felt nothing.
وقتی پرستار سوزن را در پای بی حس من فرو کرد هیچ چیز احساس نکردم
🍂 @coding_504 🍂
درس دوم لغت ششم #numb
@codind_504
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: نامبرده رنج گنج ، بی حس میشود انگشت پنج
🍂 @coding_504 🍂
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: نام بی حسی رو میشنوم کرخت میشم.
🍂 @coding_504 🍂
18. #numb : ˈnəm
without the power of feeling, deadened
بدون قدرت احساس، کرخت

a. My fingers quickly became numb in the frigid room.
انگشتان من در اتاق بسیار سرد به سرعت کرخت شد
b. A numb feeling came over Mr. Massey as he read the telegram.
احساس کرختی و بی حسی آقای "ماسی" را فراگرفت وقتی که تلگرام را خواند
c. When the nurse stuck a pin in my numb leg, I felt nothing.
وقتی پرستار سوزن را در پای بی حس من فرو کرد هیچ چیز احساس نکردم
🍂 @coding_504 🍂
درس دوم لغت ششم #numb
@codind_504
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: نامبرده رنج گنج ، بی حس میشود انگشت پنج
🍂 @coding_504 🍂
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: نام بی حسی رو میشنوم کرخت میشم.
🍂 @coding_504 🍂
18. #numb : ˈnəm
without the power of feeling, deadened
بدون قدرت احساس، کرخت

a. My fingers quickly became numb in the frigid room.
انگشتان من در اتاق بسیار سرد به سرعت کرخت شد
b. A numb feeling came over Mr. Massey as he read the telegram.
احساس کرختی و بی حسی آقای "ماسی" را فراگرفت وقتی که تلگرام را خواند
c. When the nurse stuck a pin in my numb leg, I felt nothing.
وقتی پرستار سوزن را در پای بی حس من فرو کرد هیچ چیز احساس نکردم
🍂 @coding_504 🍂
درس دوم لغت ششم #numb
@codind_504
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: نامبرده رنج گنج ، بی حس میشود انگشت پنج
🍂 @coding_504 🍂
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: نام بی حسی رو میشنوم کرخت میشم.
🍂 @coding_504 🍂
18. #numb : ˈnəm
without the power of feeling, deadened
بدون قدرت احساس، کرخت

a. My fingers quickly became numb in the frigid room.
انگشتان من در اتاق بسیار سرد به سرعت کرخت شد
b. A numb feeling came over Mr. Massey as he read the telegram.
احساس کرختی و بی حسی آقای "ماسی" را فراگرفت وقتی که تلگرام را خواند
c. When the nurse stuck a pin in my numb leg, I felt nothing.
وقتی پرستار سوزن را در پای بی حس من فرو کرد هیچ چیز احساس نکردم
🍂 @coding_504 🍂
👍3
درس دوم لغت ششم #numb
@codind_504
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: نامبرده رنج گنج ، بی حس میشود انگشت پنج
🍂 @coding_504 🍂
#numb
معنی :بی حس، کرخت
کدینگ: نام بی حسی رو میشنوم کرخت میشم.
🍂 @coding_504 🍂