🎓کدینگ ۵۰۴ | coding 504 🎓
58.4K subscribers
5.24K photos
2.8K videos
367 files
5.38K links
ما به شما کمک میکنیم تا سریعتر زبان انگلیسی را بیاموزید,
ادمین شما @O2021

کانال های دوره های ما👇🏻👇🏻
@Friends_en
@Coding_Toefl
@Extra_en
@Joey_en

نظرات و نتایج 👈 @coding_comments
Download Telegram
#hardship
معنی: سختی، مشقت، گرفتاري

جهت ثبتنام کلاس های تلگرام،کدینگ 504 و TOEFL ، به این آی دی پیام بدین
👇👇🏿👇🏼
🆔 t.me/O2021
#hardship
معنی: سختی، مشقت، گرفتاري
کدینگ:لورل و هاردی شیب رو به سختی بالا میروند
🍂 @coding_504 🍂
7. #hardship : ˈhɑːrdˌʃɪp
something that is hard to bear, difficulty
سختی، دشواری

a. The fighter had to face many hardships before he became champion.
مبارز پیش از آن که قهرمان شود باید با مشکلات بسیاری مبارزه کند
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
"ابی لینکلن" میتوانست بر مشکلات یکی پس از دیگری غلبه کند
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.
به خاطر مشکلاتش، به "برت" اجازه داده شد از ارتش خارج شود تا از مادر بیمارش مراقبت کند
🍂 @coding_504 🍂
#hardship
معنی: سختی، مشقت، گرفتاري
کدینگ:لورل و هاردی شیب رو به سختی بالا میروند
🍂 @coding_504 🍂
7. #hardship : ˈhɑːrdˌʃɪp
something that is hard to bear, difficulty
سختی، دشواری

a. The fighter had to face many hardships before he became champion.
مبارز پیش از آن که قهرمان شود باید با مشکلات بسیاری مبارزه کند
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
"ابی لینکلن" میتوانست بر مشکلات یکی پس از دیگری غلبه کند
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.
به خاطر مشکلاتش، به "برت" اجازه داده شد از ارتش خارج شود تا از مادر بیمارش مراقبت کند
🍂 @coding_504 🍂
#hardship
معنی: سختی، مشقت، گرفتاري
🍂 @coding_504 🍂
#hardship
معنی: سختی، مشقت، گرفتاري
کدینگ:لورل و هاردی شیب رو به سختی بالا میروند
🍂 @coding_504 🍂
7. #hardship : ˈhɑːrdˌʃɪp
something that is hard to bear, difficulty
سختی، دشواری

a. The fighter had to face many hardships before he became champion.
مبارز پیش از آن که قهرمان شود باید با مشکلات بسیاری مبارزه کند
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
"ابی لینکلن" میتوانست بر مشکلات یکی پس از دیگری غلبه کند
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.
به خاطر مشکلاتش، به "برت" اجازه داده شد از ارتش خارج شود تا از مادر بیمارش مراقبت کند
🍂 @coding_504 🍂
#hardship
معنی: سختی، مشقت، گرفتاري
کدینگ:لورل و هاردی شیب رو به سختی بالا میروند
🍂 @coding_504 🍂
7. #hardship : ˈhɑːrdˌʃɪp
something that is hard to bear, difficulty
سختی، دشواری

a. The fighter had to face many hardships before he became champion.
مبارز پیش از آن که قهرمان شود باید با مشکلات بسیاری مبارزه کند
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
"ابی لینکلن" میتوانست بر مشکلات یکی پس از دیگری غلبه کند
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.
به خاطر مشکلاتش، به "برت" اجازه داده شد از ارتش خارج شود تا از مادر بیمارش مراقبت کند
🍂 @coding_504 🍂
#hardship
معنی: سختی، مشقت، گرفتاري
کدینگ:لورل و هاردی شیب رو به سختی بالا میروند
🍂 @coding_504 🍂
7. #hardship : ˈhɑːrdˌʃɪp
something that is hard to bear, difficulty
سختی، دشواری

a. The fighter had to face many hardships before he became champion.
مبارز پیش از آن که قهرمان شود باید با مشکلات بسیاری مبارزه کند
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
"ابی لینکلن" میتوانست بر مشکلات یکی پس از دیگری غلبه کند
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.
به خاطر مشکلاتش، به "برت" اجازه داده شد از ارتش خارج شود تا از مادر بیمارش مراقبت کند
🍂 @coding_504 🍂
#hardship
معنی: سختی، مشقت، گرفتاري
کدینگ:لورل و هاردی شیب رو به سختی بالا میروند
🍂 @coding_504 🍂
7. #hardship : ˈhɑːrdˌʃɪp
something that is hard to bear, difficulty
سختی، دشواری

a. The fighter had to face many hardships before he became champion.
مبارز پیش از آن که قهرمان شود باید با مشکلات بسیاری مبارزه کند
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
"ابی لینکلن" میتوانست بر مشکلات یکی پس از دیگری غلبه کند
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.
به خاطر مشکلاتش، به "برت" اجازه داده شد از ارتش خارج شود تا از مادر بیمارش مراقبت کند
🍂 @coding_504 🍂
#hardship
معنی: سختی، مشقت، گرفتاري
کدینگ:لورل و هاردی شیب رو به سختی بالا میروند
🍂 @coding_504 🍂
7. #hardship : ˈhɑːrdˌʃɪp
something that is hard to bear, difficulty
سختی، دشواری

a. The fighter had to face many hardships before he became champion.
مبارز پیش از آن که قهرمان شود باید با مشکلات بسیاری مبارزه کند
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
"ابی لینکلن" میتوانست بر مشکلات یکی پس از دیگری غلبه کند
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.
به خاطر مشکلاتش، به "برت" اجازه داده شد از ارتش خارج شود تا از مادر بیمارش مراقبت کند
🍂 @coding_504 🍂
👍1
#hardship
معنی: سختی، مشقت، گرفتاري
کدینگ:لورل و هاردی شیب رو به سختی بالا میروند
🍂 @coding_504 🍂
👍1