8) #designate /ˈdezɪɡneɪt/
(v.) (1) to specify, name, or select to do a task; (2) to indicate
(syn.) assign
(n.) designation; designator
مثال👇👇
a. The president designated the vice president to represent him at the meeting.
b. The designated driver drove every one home after the party.
🔸 @coding_toefl 🔸
(v.) (1) to specify, name, or select to do a task; (2) to indicate
(syn.) assign
(n.) designation; designator
مثال👇👇
a. The president designated the vice president to represent him at the meeting.
b. The designated driver drove every one home after the party.
🔸 @coding_toefl 🔸
#designate
معنی: مشخص کردن، منصوب کردن، گماشتن، نامزد کردن
کدینگ: دِ سگ نِت اومده عکسش رو گذاشته و آدرسش رو هم مشخص کرده.
@coding_toefl
معنی: مشخص کردن، منصوب کردن، گماشتن، نامزد کردن
کدینگ: دِ سگ نِت اومده عکسش رو گذاشته و آدرسش رو هم مشخص کرده.
@coding_toefl
Forwarded from 🍂coding TOEFL | کدینگ تافل 🍂
8) #designate /ˈdezɪɡneɪt/
(v.) (1) to specify, name, or select to do a task; (2) to indicate
(syn.) assign
(n.) designation; designator
مثال👇👇
a. The president designated the vice president to represent him at the meeting.
b. The designated driver drove every one home after the party.
🔸 @coding_toefl 🔸
(v.) (1) to specify, name, or select to do a task; (2) to indicate
(syn.) assign
(n.) designation; designator
مثال👇👇
a. The president designated the vice president to represent him at the meeting.
b. The designated driver drove every one home after the party.
🔸 @coding_toefl 🔸
Forwarded from 🍂coding TOEFL | کدینگ تافل 🍂
#designate
معنی: مشخص کردن، منصوب کردن، گماشتن، نامزد کردن
کدینگ: دِ سگ نِت اومده عکسش رو گذاشته و آدرسش رو هم مشخص کرده.
@coding_toefl
معنی: مشخص کردن، منصوب کردن، گماشتن، نامزد کردن
کدینگ: دِ سگ نِت اومده عکسش رو گذاشته و آدرسش رو هم مشخص کرده.
@coding_toefl
8) #designate /ˈdezɪɡneɪt/
(v.) (1) to specify, name, or select to do a task; (2) to indicate
(syn.) assign
(n.) designation; designator
مثال👇👇
a. The president designated the vice president to represent him at the meeting.
b. The designated driver drove every one home after the party.
🔸 @coding_toefl 🔸
(v.) (1) to specify, name, or select to do a task; (2) to indicate
(syn.) assign
(n.) designation; designator
مثال👇👇
a. The president designated the vice president to represent him at the meeting.
b. The designated driver drove every one home after the party.
🔸 @coding_toefl 🔸
#designate
معنی: مشخص کردن، منصوب کردن، گماشتن، نامزد کردن
کدینگ: دِ سگ نِت اومده عکسش رو گذاشته و آدرسش رو هم مشخص کرده.
@coding_toefl
معنی: مشخص کردن، منصوب کردن، گماشتن، نامزد کردن
کدینگ: دِ سگ نِت اومده عکسش رو گذاشته و آدرسش رو هم مشخص کرده.
@coding_toefl
لیست کلمات #درس_4 کتاب لغات ضروری تافل
🔸1) #ambiguous مبهم،دوپهلو
🔸2) #arbitrary دلخواهانه، بدون برنامه ریزی، مستبدانه، بصورت تصادفی
🔸3) #assert گفتن، اعلان کردن
🔸4) #astounding شگفت انگیز، حیرت انگیز
🔸5) #astute تیز، زیرک، باهوش
🔸6) #concur موافق بودن ، هم رای بودن
🔸7) #deceptively به طرز گول زننده
🔸8) #designate مشخص کردن، منصوب کردن، گماشتن، نامزد کردن
🔸9) #determined مصمم، قطعی
🔸10) #elicit بیرون کشیدن، استخراج کردن
🔸11) #embody مظهر بودن ، تجلی
🔸12) #instigate راه انداختن، باعث شدن
🔸13) #mundane پیش پا افتاده، معمولی
🔸14) #petition دادخواهی، خواهش کردن
🔸15) #relinquish از دست دادن، رها ساختن
🔸16) #resilient سرسخت، کله شق، مقاوم
🔸17) #tempt وسوسه کردن، تحریک کردن، جذب کردن
🔸 @coding_toefl 🔸
🔸1) #ambiguous مبهم،دوپهلو
🔸2) #arbitrary دلخواهانه، بدون برنامه ریزی، مستبدانه، بصورت تصادفی
🔸3) #assert گفتن، اعلان کردن
🔸4) #astounding شگفت انگیز، حیرت انگیز
🔸5) #astute تیز، زیرک، باهوش
🔸6) #concur موافق بودن ، هم رای بودن
🔸7) #deceptively به طرز گول زننده
🔸8) #designate مشخص کردن، منصوب کردن، گماشتن، نامزد کردن
🔸9) #determined مصمم، قطعی
🔸10) #elicit بیرون کشیدن، استخراج کردن
🔸11) #embody مظهر بودن ، تجلی
🔸12) #instigate راه انداختن، باعث شدن
🔸13) #mundane پیش پا افتاده، معمولی
🔸14) #petition دادخواهی، خواهش کردن
🔸15) #relinquish از دست دادن، رها ساختن
🔸16) #resilient سرسخت، کله شق، مقاوم
🔸17) #tempt وسوسه کردن، تحریک کردن، جذب کردن
🔸 @coding_toefl 🔸
لیست کلمات #درس_4 کتاب لغات ضروری تافل
🔸1) #ambiguous مبهم،دوپهلو
🔸2) #arbitrary دلخواهانه، بدون برنامه ریزی، مستبدانه، بصورت تصادفی
🔸3) #assert گفتن، اعلان کردن
🔸4) #astounding شگفت انگیز، حیرت انگیز
🔸5) #astute تیز، زیرک، باهوش
🔸6) #concur موافق بودن ، هم رای بودن
🔸7) #deceptively به طرز گول زننده
🔸8) #designate مشخص کردن، منصوب کردن، گماشتن، نامزد کردن
🔸9) #determined مصمم، قطعی
🔸10) #elicit بیرون کشیدن، استخراج کردن
🔸11) #embody مظهر بودن ، تجلی
🔸12) #instigate راه انداختن، باعث شدن
🔸13) #mundane پیش پا افتاده، معمولی
🔸14) #petition دادخواهی، خواهش کردن
🔸15) #relinquish از دست دادن، رها ساختن
🔸16) #resilient سرسخت، کله شق، مقاوم
🔸17) #tempt وسوسه کردن، تحریک کردن، جذب کردن
🔸 @coding_toefl 🔸
🔸1) #ambiguous مبهم،دوپهلو
🔸2) #arbitrary دلخواهانه، بدون برنامه ریزی، مستبدانه، بصورت تصادفی
🔸3) #assert گفتن، اعلان کردن
🔸4) #astounding شگفت انگیز، حیرت انگیز
🔸5) #astute تیز، زیرک، باهوش
🔸6) #concur موافق بودن ، هم رای بودن
🔸7) #deceptively به طرز گول زننده
🔸8) #designate مشخص کردن، منصوب کردن، گماشتن، نامزد کردن
🔸9) #determined مصمم، قطعی
🔸10) #elicit بیرون کشیدن، استخراج کردن
🔸11) #embody مظهر بودن ، تجلی
🔸12) #instigate راه انداختن، باعث شدن
🔸13) #mundane پیش پا افتاده، معمولی
🔸14) #petition دادخواهی، خواهش کردن
🔸15) #relinquish از دست دادن، رها ساختن
🔸16) #resilient سرسخت، کله شق، مقاوم
🔸17) #tempt وسوسه کردن، تحریک کردن، جذب کردن
🔸 @coding_toefl 🔸