148. #Commence: kəˈmens
Begin; start
آغاز کردن، آغاز شدن
a. Graduation will commence at ten o'clock.
جشن فارغ التحصیلی ساعت ده آغاز خواهد شد.
b. Bella hesitated before commencing her speech.
«بلا» پیش از شروع سخنرانی اش دچار تردید شد.
c. The discussion commenced with a report on urban affairs.
بحث با گزارشی درباره ی امور شهری شروع شد.
❄️ @coding_504 ❄️
Begin; start
آغاز کردن، آغاز شدن
a. Graduation will commence at ten o'clock.
جشن فارغ التحصیلی ساعت ده آغاز خواهد شد.
b. Bella hesitated before commencing her speech.
«بلا» پیش از شروع سخنرانی اش دچار تردید شد.
c. The discussion commenced with a report on urban affairs.
بحث با گزارشی درباره ی امور شهری شروع شد.
❄️ @coding_504 ❄️
148. #Commence: kəˈmens
Begin; start
آغاز کردن، آغاز شدن
a. Graduation will commence at ten o'clock.
جشن فارغ التحصیلی ساعت ده آغاز خواهد شد.
b. Bella hesitated before commencing her speech.
«بلا» پیش از شروع سخنرانی اش دچار تردید شد.
c. The discussion commenced with a report on urban affairs.
بحث با گزارشی درباره ی امور شهری شروع شد.
❄️ @coding_504 ❄️
Begin; start
آغاز کردن، آغاز شدن
a. Graduation will commence at ten o'clock.
جشن فارغ التحصیلی ساعت ده آغاز خواهد شد.
b. Bella hesitated before commencing her speech.
«بلا» پیش از شروع سخنرانی اش دچار تردید شد.
c. The discussion commenced with a report on urban affairs.
بحث با گزارشی درباره ی امور شهری شروع شد.
❄️ @coding_504 ❄️
#commence
شروع کردن-اغاز کردن
کدینگ: میگن آغاز کننده جنگ جهانی اول کمونیستها بودن. آی نامردا!!!
❄️ @coding_504 ❄️
شروع کردن-اغاز کردن
کدینگ: میگن آغاز کننده جنگ جهانی اول کمونیستها بودن. آی نامردا!!!
❄️ @coding_504 ❄️
148. #Commence: kəˈmens
Begin; start
آغاز کردن، آغاز شدن
a. Graduation will commence at ten o'clock.
جشن فارغ التحصیلی ساعت ده آغاز خواهد شد.
b. Bella hesitated before commencing her speech.
«بلا» پیش از شروع سخنرانی اش دچار تردید شد.
c. The discussion commenced with a report on urban affairs.
بحث با گزارشی درباره ی امور شهری شروع شد.
❄️ @coding_504 ❄️
Begin; start
آغاز کردن، آغاز شدن
a. Graduation will commence at ten o'clock.
جشن فارغ التحصیلی ساعت ده آغاز خواهد شد.
b. Bella hesitated before commencing her speech.
«بلا» پیش از شروع سخنرانی اش دچار تردید شد.
c. The discussion commenced with a report on urban affairs.
بحث با گزارشی درباره ی امور شهری شروع شد.
❄️ @coding_504 ❄️
#commence
شروع کردن-اغاز کردن
کدینگ: میگن آغاز کننده جنگ جهانی اول کمونیستها بودن. آی نامردا!!!
❄️ @coding_504 ❄️
شروع کردن-اغاز کردن
کدینگ: میگن آغاز کننده جنگ جهانی اول کمونیستها بودن. آی نامردا!!!
❄️ @coding_504 ❄️
148. #Commence: kəˈmens
Begin; start
آغاز کردن، آغاز شدن
a. Graduation will commence at ten o'clock.
جشن فارغ التحصیلی ساعت ده آغاز خواهد شد.
b. Bella hesitated before commencing her speech.
«بلا» پیش از شروع سخنرانی اش دچار تردید شد.
c. The discussion commenced with a report on urban affairs.
بحث با گزارشی درباره ی امور شهری شروع شد.
❄️ @coding_504 ❄️
Begin; start
آغاز کردن، آغاز شدن
a. Graduation will commence at ten o'clock.
جشن فارغ التحصیلی ساعت ده آغاز خواهد شد.
b. Bella hesitated before commencing her speech.
«بلا» پیش از شروع سخنرانی اش دچار تردید شد.
c. The discussion commenced with a report on urban affairs.
بحث با گزارشی درباره ی امور شهری شروع شد.
❄️ @coding_504 ❄️
👍1
#commence
شروع کردن-اغاز کردن
کدینگ: میگن آغاز کننده جنگ جهانی اول کمونیستها بودن. آی نامردا!!!
❄️ @coding_504 ❄️
شروع کردن-اغاز کردن
کدینگ: میگن آغاز کننده جنگ جهانی اول کمونیستها بودن. آی نامردا!!!
❄️ @coding_504 ❄️