184. #Doubt ˈdaʊt   
Not believe; not be sure of; feel uncertain about; lack of certainty
باور نکردن، مطمئن نبودن از، احساس اطمینان نکردن، عدم اطمینان، تردید کردن
 
a. Scientists doubt that a total cure for cancer will be found soon.
دانشمندان تردید دارند که بزودی درمانی کامل برای سرطان یافت خواهد شد.
b. The question of whether he could survive the winter was left in doubt.
این مسئله که آیا او می توانست از زمستان جان سالم به در ببرد، مورد تردید بود.
c. We don't doubt that the tradition of marriage will continue.
تردیدی نداریم که سنت ازدواج ادامه خواهد یافت.
❄️ @coding_504 ❄️
  Not believe; not be sure of; feel uncertain about; lack of certainty
باور نکردن، مطمئن نبودن از، احساس اطمینان نکردن، عدم اطمینان، تردید کردن
a. Scientists doubt that a total cure for cancer will be found soon.
دانشمندان تردید دارند که بزودی درمانی کامل برای سرطان یافت خواهد شد.
b. The question of whether he could survive the winter was left in doubt.
این مسئله که آیا او می توانست از زمستان جان سالم به در ببرد، مورد تردید بود.
c. We don't doubt that the tradition of marriage will continue.
تردیدی نداریم که سنت ازدواج ادامه خواهد یافت.
❄️ @coding_504 ❄️
184. #Doubt ˈdaʊt   
Not believe; not be sure of; feel uncertain about; lack of certainty
باور نکردن، مطمئن نبودن از، احساس اطمینان نکردن، عدم اطمینان، تردید کردن
 
a. Scientists doubt that a total cure for cancer will be found soon.
دانشمندان تردید دارند که بزودی درمانی کامل برای سرطان یافت خواهد شد.
b. The question of whether he could survive the winter was left in doubt.
این مسئله که آیا او می توانست از زمستان جان سالم به در ببرد، مورد تردید بود.
c. We don't doubt that the tradition of marriage will continue.
تردیدی نداریم که سنت ازدواج ادامه خواهد یافت.
❄️ @coding_504 ❄️
  Not believe; not be sure of; feel uncertain about; lack of certainty
باور نکردن، مطمئن نبودن از، احساس اطمینان نکردن، عدم اطمینان، تردید کردن
a. Scientists doubt that a total cure for cancer will be found soon.
دانشمندان تردید دارند که بزودی درمانی کامل برای سرطان یافت خواهد شد.
b. The question of whether he could survive the winter was left in doubt.
این مسئله که آیا او می توانست از زمستان جان سالم به در ببرد، مورد تردید بود.
c. We don't doubt that the tradition of marriage will continue.
تردیدی نداریم که سنت ازدواج ادامه خواهد یافت.
❄️ @coding_504 ❄️