Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
The bird king
سلطان پرندگان
#داستان_کوتاه_انگلیسی
All the animals in the jungle had a king. The birds were jealous. They wanted a king too.
همه حیواناتِ جنگل رئیس و سلطانی داشتند. پرندهها حسودیشان شد. آنها هم یک سلطان میخواستند.
“Let me be king. Look at my wonderful colours!” said the beautiful parakeet.
طوطی دمدراز گفت: «بزارید من سلطان بشم. پرهای رنگارنگ و فوقالعادهام رو ببینید!»
“No, no,” said the myna. “I can speak and talk to the other animals. I should be king.”
مینا گفت: نه نه، من می تونم حرف بزنم و با حیوونای دیگه صحبت کنم. من باید سلطان بشم.»
“And I have a fantastic beak!” said Toucan. “I want to be the bird king.”
توکان گفت: من منقاری عجیبوغریب دارم. من میخواهم سلطان پرندگان شوم.»
“I know,” said the macaw. “Why don’t we have a competition? The bird who can fly the highest will be the bird king.”
طوطی مکو گفت: می دونم. چرا مسابقه ندهیم؟ پرندهای که بتواند از بقیه بالاتر پرواز کند، سلطان جنگل شود.»
Everyone thought this was an excellent idea, especially the eagle. “Make me king now,” he said. “I am the strongest, and I can fly the highest.”
همه و مخصوصاً عقاب قبول کردند که این فکر خوبی است. او گفت: «مرا سلطان کنید. من از همه قویترم و میتوانم بالاتر از همه پرواز کنم.»
“Ah,” said a little voice. “But you might not win!”
صدای ضعیفی گفت: «آه، شایدم تو برنده نشی!»
“Ha ha!” laughed the eagle. “You can’t beat me, little sparrow!”
عقاب خندهای کرد: «ها ها! گنجشک کوچولو تو نمی تونی منو شکست بدی!»
“We’ll see,” said the sparrow.
گنجشک گفت: «خواهیم دید.»
The race began, and all the birds flew high into the sky. They flew higher, and higher, and the eagle flew the highest. “Ha! I told you!” squawked the eagle. “I, I am the king!”
مسابقه شروع شد و همه پرندهها به اوج آسمان پرواز کردند. بالا و بالاتر رفتند و عقاب از همه بالاتر بود. عقاب جیغی زد: «من که گفته بودم. من سلطانم!»
But the sparrow was hiding under the eagle’s wing. Suddenly, he flew higher than the eagle’s head. The sparrow was the highest bird of all! He won the competition! And the sparrow was the new bird king.
اما گنجشک زیر بالهای عقاب قایم شده بود. ناگهان بالاتر از عقاب به پرواز درآمد. گنجشک بالاتر از سر عقاب پرواز میکرد. گنجشک از همه بالاتر بود! او برنده مسابقه و سلطان پرندگان شد.
#Short_story_40
🦉 @coding_504 🦅
سلطان پرندگان
#داستان_کوتاه_انگلیسی
All the animals in the jungle had a king. The birds were jealous. They wanted a king too.
همه حیواناتِ جنگل رئیس و سلطانی داشتند. پرندهها حسودیشان شد. آنها هم یک سلطان میخواستند.
“Let me be king. Look at my wonderful colours!” said the beautiful parakeet.
طوطی دمدراز گفت: «بزارید من سلطان بشم. پرهای رنگارنگ و فوقالعادهام رو ببینید!»
“No, no,” said the myna. “I can speak and talk to the other animals. I should be king.”
مینا گفت: نه نه، من می تونم حرف بزنم و با حیوونای دیگه صحبت کنم. من باید سلطان بشم.»
“And I have a fantastic beak!” said Toucan. “I want to be the bird king.”
توکان گفت: من منقاری عجیبوغریب دارم. من میخواهم سلطان پرندگان شوم.»
“I know,” said the macaw. “Why don’t we have a competition? The bird who can fly the highest will be the bird king.”
طوطی مکو گفت: می دونم. چرا مسابقه ندهیم؟ پرندهای که بتواند از بقیه بالاتر پرواز کند، سلطان جنگل شود.»
Everyone thought this was an excellent idea, especially the eagle. “Make me king now,” he said. “I am the strongest, and I can fly the highest.”
همه و مخصوصاً عقاب قبول کردند که این فکر خوبی است. او گفت: «مرا سلطان کنید. من از همه قویترم و میتوانم بالاتر از همه پرواز کنم.»
“Ah,” said a little voice. “But you might not win!”
صدای ضعیفی گفت: «آه، شایدم تو برنده نشی!»
“Ha ha!” laughed the eagle. “You can’t beat me, little sparrow!”
عقاب خندهای کرد: «ها ها! گنجشک کوچولو تو نمی تونی منو شکست بدی!»
“We’ll see,” said the sparrow.
گنجشک گفت: «خواهیم دید.»
The race began, and all the birds flew high into the sky. They flew higher, and higher, and the eagle flew the highest. “Ha! I told you!” squawked the eagle. “I, I am the king!”
مسابقه شروع شد و همه پرندهها به اوج آسمان پرواز کردند. بالا و بالاتر رفتند و عقاب از همه بالاتر بود. عقاب جیغی زد: «من که گفته بودم. من سلطانم!»
But the sparrow was hiding under the eagle’s wing. Suddenly, he flew higher than the eagle’s head. The sparrow was the highest bird of all! He won the competition! And the sparrow was the new bird king.
اما گنجشک زیر بالهای عقاب قایم شده بود. ناگهان بالاتر از عقاب به پرواز درآمد. گنجشک بالاتر از سر عقاب پرواز میکرد. گنجشک از همه بالاتر بود! او برنده مسابقه و سلطان پرندگان شد.
#Short_story_40
🦉 @coding_504 🦅
Forwarded from فرندز فارسی و انگلیسی
🔴 دریافت بسته ویژه و جامع آموزش لغات 504 به روش کدینگ و با تدریس استاد یکتا
با واریز مبلغ ۳۰۰ هزار تومان به شماره کارت زیر و ارسال فیش به ادمین دریافت کنید :💳💳
بنام محمدصادق عسکری(بانک سامان)
🌐یا از طریق درگاه امن پرداخت👇
www.moneyar.me/Coding
👤 روابط عمومی ثبتنام (پاسخگوی 24 ساعته)
🆔 t.me/O2021
با واریز مبلغ ۳۰۰ هزار تومان به شماره کارت زیر و ارسال فیش به ادمین دریافت کنید :💳💳
6219-8619-1842-6064
بنام محمدصادق عسکری(بانک سامان)
🌐یا از طریق درگاه امن پرداخت👇
www.moneyar.me/Coding
👤 روابط عمومی ثبتنام (پاسخگوی 24 ساعته)
🆔 t.me/O2021
فرندز فارسی و انگلیسی
🔴 دریافت بسته ویژه و جامع آموزش لغات 504 به روش کدینگ و با تدریس استاد یکتا با واریز مبلغ ۳۰۰ هزار تومان به شماره کارت زیر و ارسال فیش به ادمین دریافت کنید :💳💳 6219-8619-1842-6064 بنام محمدصادق عسکری(بانک سامان) 🌐یا از طریق درگاه امن پرداخت👇 www.moneyar.me/Coding…
جهت ثبت نام عدد ۱ را برای ادمین ارسال کنید
@O2021
@O2021
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 چندلر و ماجرای کات کردن 2
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
Little Red Riding Hood
شنل قرمزی
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Little Red Riding Hood lived in a wood with her mother. One day Little Red Riding Hood went to visit her granny. She had a nice cake in her basket.
شنل قرمزی به همراه مادرش در جنگلی زندگی میکرد. یک روز شنل قرمزی به دیدن مادربزرگش رفت. او یک کیک خیلی خوب در سبد داشت.
On her way Little Red Riding Hood met a wolf. “Hello!” said the wolf. “Where are you going?”
در راه گرگی را دید. گرگ گفت: سلام! کجا میروی؟
“I’m going to see my grandmother. She lives in a house behind those trees.”
شنل قرمزی: به دیدن مادربزرگم میروم. خانهاش پشت آن درختها است.
The wolf ran to Granny’s house and ate Granny up. He got into Granny’s bed. A little later, Little Red Riding Hood reached the house. She looked at the wolf.
گرگ بهطرف خانه مادربزرگ دوید و او را خورد. بعد در رختخواب او خوابید. کمی بعد شنل قرمزی به آنجا رسید. او به گرگ نگاهی کرد.
“Granny, what big eyes you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه چشمهای بزرگی دارید!
“All the better to see you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه تو را بهتر ببینم!
“Granny, what big ears you have!”
شنل قرمزی: شما چه گوشهای بزرگی دارید!
“All the better to hear you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه صدای تو را بهتر بشنوم!
“Granny, what a big nose you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه بینی بزرگی دارید!
“All the better to smell you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه تو را بهتر بو کنم!
“Granny, what big teeth you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه دندانهای بزرگی دارید!
“All the better to eat you with!” shouted the wolf. A woodcutter was in the wood. He heard a loud scream and ran to the house.
گرگ فریاد زد: برای اینکه تو را بهتر بخورم. هیزمشکنی در جنگل بود. او صدای جیغ بلندی را شنید و بهطرف خانه دوید.
The woodcutter hit the wolf over the head. The wolf opened his mouth wide and shouted and Granny jumped out.The wolf ran away and Little Red Riding Hood never saw the wolf again.
هیزمشکن ضربهای به سر گرگ زد. گرگ دهانش را باز کرد و داد زد و مادربزرگ بیرون پرید. گرگ فرار کرد و شنل قرمزی دیگر هیچوقت او را ندید.
#Short_story_43
🌳 @coding_504 🌳
شنل قرمزی
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Little Red Riding Hood lived in a wood with her mother. One day Little Red Riding Hood went to visit her granny. She had a nice cake in her basket.
شنل قرمزی به همراه مادرش در جنگلی زندگی میکرد. یک روز شنل قرمزی به دیدن مادربزرگش رفت. او یک کیک خیلی خوب در سبد داشت.
On her way Little Red Riding Hood met a wolf. “Hello!” said the wolf. “Where are you going?”
در راه گرگی را دید. گرگ گفت: سلام! کجا میروی؟
“I’m going to see my grandmother. She lives in a house behind those trees.”
شنل قرمزی: به دیدن مادربزرگم میروم. خانهاش پشت آن درختها است.
The wolf ran to Granny’s house and ate Granny up. He got into Granny’s bed. A little later, Little Red Riding Hood reached the house. She looked at the wolf.
گرگ بهطرف خانه مادربزرگ دوید و او را خورد. بعد در رختخواب او خوابید. کمی بعد شنل قرمزی به آنجا رسید. او به گرگ نگاهی کرد.
“Granny, what big eyes you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه چشمهای بزرگی دارید!
“All the better to see you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه تو را بهتر ببینم!
“Granny, what big ears you have!”
شنل قرمزی: شما چه گوشهای بزرگی دارید!
“All the better to hear you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه صدای تو را بهتر بشنوم!
“Granny, what a big nose you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه بینی بزرگی دارید!
“All the better to smell you with!” said the wolf.
گرگ: برای اینکه تو را بهتر بو کنم!
“Granny, what big teeth you have!”
شنل قرمزی: مادربزرگ شما چه دندانهای بزرگی دارید!
“All the better to eat you with!” shouted the wolf. A woodcutter was in the wood. He heard a loud scream and ran to the house.
گرگ فریاد زد: برای اینکه تو را بهتر بخورم. هیزمشکنی در جنگل بود. او صدای جیغ بلندی را شنید و بهطرف خانه دوید.
The woodcutter hit the wolf over the head. The wolf opened his mouth wide and shouted and Granny jumped out.The wolf ran away and Little Red Riding Hood never saw the wolf again.
هیزمشکن ضربهای به سر گرگ زد. گرگ دهانش را باز کرد و داد زد و مادربزرگ بیرون پرید. گرگ فرار کرد و شنل قرمزی دیگر هیچوقت او را ندید.
#Short_story_43
🌳 @coding_504 🌳
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
🥳] یه خبر خیلی توپ برای فرندز فنا:
برای اولین بار کتاب اورجینال فرندز چاپ شد !
📙] درمورد کتاب:
این کتاب بی نظیر با تصاویر رنگی که داره مارو تو حال و هوای سریال میبره و بی شک بهترین هدیه برای عزیزانتون هست. ♡
🐝] کتاب شامل چیاست؟
شامل دیالوگ ها
مصاحبه ها
بیوگرافی
خاطرات
نقل قول ها
خود سریال
و...
😎] همین کتابو تو آمازون سه چار تومن میفروشن ولی ما با قیمت ۲۰۰ تومن براتون موجود کردیم تا همه بتونن بخرن.
گلاسه | تصاویر رنگی | جلد سخت | تقویت زبان
قیمت : ۲۰۰
جهت سفارش🤵🏻♀ 👇🏽
@Bookvip
برای اولین بار کتاب اورجینال فرندز چاپ شد !
📙] درمورد کتاب:
این کتاب بی نظیر با تصاویر رنگی که داره مارو تو حال و هوای سریال میبره و بی شک بهترین هدیه برای عزیزانتون هست. ♡
🐝] کتاب شامل چیاست؟
شامل دیالوگ ها
مصاحبه ها
بیوگرافی
خاطرات
نقل قول ها
خود سریال
و...
😎] همین کتابو تو آمازون سه چار تومن میفروشن ولی ما با قیمت ۲۰۰ تومن براتون موجود کردیم تا همه بتونن بخرن.
گلاسه | تصاویر رنگی | جلد سخت | تقویت زبان
قیمت : ۲۰۰
جهت سفارش🤵🏻♀ 👇🏽
@Bookvip
🎧 Diamond 🎧
🎼Rihanna🎙
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Find light in the beautiful sea, I choose to be happy
نور و روشنایی رو در دریایی زیبا پیدا کردم ، خوشحالی رو انتخاب کردم
You and I, you and I , we’re like diamonds in the sky
تو و من، تو و من؛ ما مثل الماس های توی آسمونیم
You’re a shooting star I see, a vision of ecstasy
تو یه ستاره دنباله داری که میبینم،(تصوری هست که از اکستازی بدست اومده و یا) تصوری الهام آوری
When you hold me, I’m alive
وقتی در آغوش تو هستم زنده ام
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمونیم
I knew that we’d become one right away
من میدونستم که ما سریع یکی میشیم
Oh, right away
خیلی سریع
At first sight I felt the energy of sun rays
در اولین نظر ، من پرتو (درخشش) های خورشید رو حس کردم
I saw the life inside your eyes
زندگی رو در چشمات دیدم
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Palms rise to the universe, as we moonshine and molly
دستامونو به سمت جهان و کائنات بلند میکنیم،درحالی که شراب مینوشیم و اکستازی مصرف میکنیم
Feel the warmth, we’ll never die
گرما رو احساس کن، ما هیچوقت نمیمیریم
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی اسمان
You’re a shooting star I see, a vision of ecstasy
تو یه ستاره دنباله داری که میبینم،(تصوری هست که از اکستازی بدست اومده و یا) تصوری الهام آوری
When you hold me, I’m alive
وقتی در آغوش تو هستم زنده ام
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمونیم
At first sight I felt the energy of sun rays
در اولین نظر ، من پرتو (درخشش) های خورشید رو حس کردم
I saw the life inside your eyes
زندگی رو در چشمات دیدم
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
💎 @coding_504 💎
🎼Rihanna🎙
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Find light in the beautiful sea, I choose to be happy
نور و روشنایی رو در دریایی زیبا پیدا کردم ، خوشحالی رو انتخاب کردم
You and I, you and I , we’re like diamonds in the sky
تو و من، تو و من؛ ما مثل الماس های توی آسمونیم
You’re a shooting star I see, a vision of ecstasy
تو یه ستاره دنباله داری که میبینم،(تصوری هست که از اکستازی بدست اومده و یا) تصوری الهام آوری
When you hold me, I’m alive
وقتی در آغوش تو هستم زنده ام
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمونیم
I knew that we’d become one right away
من میدونستم که ما سریع یکی میشیم
Oh, right away
خیلی سریع
At first sight I felt the energy of sun rays
در اولین نظر ، من پرتو (درخشش) های خورشید رو حس کردم
I saw the life inside your eyes
زندگی رو در چشمات دیدم
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Palms rise to the universe, as we moonshine and molly
دستامونو به سمت جهان و کائنات بلند میکنیم،درحالی که شراب مینوشیم و اکستازی مصرف میکنیم
Feel the warmth, we’ll never die
گرما رو احساس کن، ما هیچوقت نمیمیریم
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی اسمان
You’re a shooting star I see, a vision of ecstasy
تو یه ستاره دنباله داری که میبینم،(تصوری هست که از اکستازی بدست اومده و یا) تصوری الهام آوری
When you hold me, I’m alive
وقتی در آغوش تو هستم زنده ام
We’re like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمونیم
At first sight I felt the energy of sun rays
در اولین نظر ، من پرتو (درخشش) های خورشید رو حس کردم
I saw the life inside your eyes
زندگی رو در چشمات دیدم
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shining bright like a diamond
مثل یه الماس میدرخشی
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
So shine bright tonight
پس امشب بدرخش
You and I
تو و من
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Eye to eye
چشم تو چشم
So alive
بسیار روشن و سرزنده
We’re beautiful like diamonds in the sky
مثل الماس های توی آسمون زیباییم
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
Shine bright like a diamond
روشن و درخشان مثل یه الماس بدرخش
💎 @coding_504 💎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 لو رفتن رابطه ی مانیکا و چندلر 😂😂🤣
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
George and the dragon
جورج و اژدها
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Once upon a time there was a brave knight called George. George had lots of adventures as he travelled by horse across many lands.
روزی روزگاری شوالیه شجاعی به نام جورج زندگی میکرد. جورج سوار بر اسبش از سرزمینهای زیادی عبور کرده و ماجراهای بسیاری داشت.
One day he came to a small village and met a man who lived in a cave next to the village.
روزی او به روستای کوچکی رسید و مردی را دید که در غاری نزدیک روستا زندگی میکرد.
The hermit told the knight about the awful things that were happening there. A terrible dragon had come to live in the lake and attacked the village every day.
مرد غارنشین اتفاقات وحشتناکی که در آنجا افتاده بود برای شوالیه تعریف کرد. اژدهای وحشتناکی برای زندگی به دریاچه آمده بود و هرروز به روستا حمله میکرد.
The villagers didn’t know what to do. First, they gave the dragon all their food, but the dragon just took the food and still attacked the village.
مردم روستا نمیدانستند چه کنند. اول، همهی خوراکیها و غذاهایشان را به اژدها دادند اما اژدها غذاهایشان را خورد و باز هم به مردم روستا حمله میکرد.
So then the villagers gave the dragon all the animals from their farms. The dragon took all the animals, but continued to attack the villagers.
سپس همه حیوانات مزرعههایشان را به اژدها دادند. اژدها همه حیوانات را خورد ولی باز هم به حملههایش به مردم روستا ادامه داد.
So then they gave the dragon all their gold and jewels. The dragon took all their money, but still was not satisfied.
سپس مردم همه طلاها و جواهراتشان را به اژدها بخشیدند اما او باز هم راضی نشد.
The king sent his army to try and capture the dragon, but the dragon was too strong and the knights of the army were too scared and they ran away.
پادشاه ارتش خود را برای گرفتن اژدها فرستاد اما اژدها خیلی قوی بود و شوالیههای ارتش خیلی ترسیدند و فرار کردند.
With nothing left to give, the king could only think of one thing to help protect his people. He sent his only daughter, the princess, to the lake to wait for the dragon.
پادشاه که دیگر هیچچیزی نداشت که به اژدها بدهد برای حفاظت از مردم روستا به یکچیز فکر کرد. او تنها دخترش را به دریاچه فرستاد تا در انتظار اژدها بماند.
When George heard this he rode as fast as he could to the lake. Just then the dragon jumped out from the lake and was going to eat the princess.
وقتی جورج اینها را شنید، با نهایت سرعت به سمت دریاچه تاخت. در همان لحظه بود که اژدها از دریاچه بیرون آمد تا شاهزاده را بخورد.
George attacked the dragon. He fought very bravely, won the fight and killed the dragon. George and the princess returned to the village and everyone was very pleased that they would have no more problems with the dragon.
جورج به اژدها حمله کرد. او شجاعانه با اژدها جنگید و پیروز شد و اژدها را کشت. جورج و شاهزاده خانم به روستا برگشتند و همه از اینکه دیگر اژدها برایشان مشکل درست نمیکند خوشحال بودند.
Today, the story of George’s bravery is remembered and George is known as the patron saint of many countries.
امروزه همه داستان شجاعت جورج را به یاد دارند و جورج قدیس حامی بسیاری از کشورها است.
#Short_story_44
🐲 @coding_504 🐉
جورج و اژدها
#داستان_کوتاه_انگلیسی
Once upon a time there was a brave knight called George. George had lots of adventures as he travelled by horse across many lands.
روزی روزگاری شوالیه شجاعی به نام جورج زندگی میکرد. جورج سوار بر اسبش از سرزمینهای زیادی عبور کرده و ماجراهای بسیاری داشت.
One day he came to a small village and met a man who lived in a cave next to the village.
روزی او به روستای کوچکی رسید و مردی را دید که در غاری نزدیک روستا زندگی میکرد.
The hermit told the knight about the awful things that were happening there. A terrible dragon had come to live in the lake and attacked the village every day.
مرد غارنشین اتفاقات وحشتناکی که در آنجا افتاده بود برای شوالیه تعریف کرد. اژدهای وحشتناکی برای زندگی به دریاچه آمده بود و هرروز به روستا حمله میکرد.
The villagers didn’t know what to do. First, they gave the dragon all their food, but the dragon just took the food and still attacked the village.
مردم روستا نمیدانستند چه کنند. اول، همهی خوراکیها و غذاهایشان را به اژدها دادند اما اژدها غذاهایشان را خورد و باز هم به مردم روستا حمله میکرد.
So then the villagers gave the dragon all the animals from their farms. The dragon took all the animals, but continued to attack the villagers.
سپس همه حیوانات مزرعههایشان را به اژدها دادند. اژدها همه حیوانات را خورد ولی باز هم به حملههایش به مردم روستا ادامه داد.
So then they gave the dragon all their gold and jewels. The dragon took all their money, but still was not satisfied.
سپس مردم همه طلاها و جواهراتشان را به اژدها بخشیدند اما او باز هم راضی نشد.
The king sent his army to try and capture the dragon, but the dragon was too strong and the knights of the army were too scared and they ran away.
پادشاه ارتش خود را برای گرفتن اژدها فرستاد اما اژدها خیلی قوی بود و شوالیههای ارتش خیلی ترسیدند و فرار کردند.
With nothing left to give, the king could only think of one thing to help protect his people. He sent his only daughter, the princess, to the lake to wait for the dragon.
پادشاه که دیگر هیچچیزی نداشت که به اژدها بدهد برای حفاظت از مردم روستا به یکچیز فکر کرد. او تنها دخترش را به دریاچه فرستاد تا در انتظار اژدها بماند.
When George heard this he rode as fast as he could to the lake. Just then the dragon jumped out from the lake and was going to eat the princess.
وقتی جورج اینها را شنید، با نهایت سرعت به سمت دریاچه تاخت. در همان لحظه بود که اژدها از دریاچه بیرون آمد تا شاهزاده را بخورد.
George attacked the dragon. He fought very bravely, won the fight and killed the dragon. George and the princess returned to the village and everyone was very pleased that they would have no more problems with the dragon.
جورج به اژدها حمله کرد. او شجاعانه با اژدها جنگید و پیروز شد و اژدها را کشت. جورج و شاهزاده خانم به روستا برگشتند و همه از اینکه دیگر اژدها برایشان مشکل درست نمیکند خوشحال بودند.
Today, the story of George’s bravery is remembered and George is known as the patron saint of many countries.
امروزه همه داستان شجاعت جورج را به یاد دارند و جورج قدیس حامی بسیاری از کشورها است.
#Short_story_44
🐲 @coding_504 🐉
ابتدا داستان را به صورت روزنامه وار بخوانید.
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
سپس با خواندن موشکفانه، داستان رو دوباره بخونید و این موارد رو چک کنید:
۱. لغت های جدید
۲. ساختارهای گرامری
۳. عبارت کاربردی
۴. تلفظ
🗣 @coding_504 🗣
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 اشتباه مانیکا دوست پسر یا برادر؟ 2⃣
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en
قسمت های کوتاهی از سریال محبوب فرندز با زیرنویس انگلیسی و فارسی
🇺🇸 A short movie . Listen to it
If you wanna improve your English
👈🏻 فوق العاده موثر برای تقویت مکالمه و لیسنینگ
برای تهیه ی مجموعه کامل سریال فرندز با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی در فروش ویژه عدد 5 را به ایدی زیر ارسال کنید👈🏻 🆔 T.me/O2021
🇺🇸 Join @Coding_504 | @Friends_en