خدایی شکل خواستَنمونم درست و حسابی نیست اخه. خدا رو مشروط دوسش داریم؛ مثلا میگیم خدایا اگه خواستمو براورده کنی من نمازامو میخونم. نذرم که میکنیم، منتظریم اول خواستمون براورده شه تا نذرمونو ادا کنیم، وگرنه حالا حالا خیالِ ادا کردنشو نداریم. یکی ما رو مشروط دوس داشته باشه به مراتب چه حسی پیدا میکنیم؟
بچها، مطمئن باشم شمام شب که میشه فکرش خیلی بیشتر اذیتتون میکنه و من تنها نیستم؟
بنظرم نایاب ترین چیز توو شرایط الان، کنارِ هم بودنه. افتادیم به جونِ هم، سر عقاید و نظراتمون ناسزا بارِ هم میکنیم. انگار نه انگار که حضورمون مهمترین نعمته و نیازمون به حضورِ همدیگه حقیقتی انکار نشدنی. یه سوال دارم فقط: مطمئنی فردا زنده ای؟
پادکستای کدعین
رفقایی که تمایل دارن همکاری کنن لطفا یه کلیک کنن رو لینک پایین https://t.me/+bVqiQJugYU5kNmJk چشامین🤍
بچه هایی که میخوان توو کتاب صوتی بعدی همکاری کنن، لطفا بکوبین رو لینک بوسی بوسیا💖.
حیف ازون چنلایی نیستم که بنویسم "یه دستی برسونین اینجا بره بالا" کلی فور بخوره و واقعا بره بالا. درد و نفرین.
"اِکشِف کَربی بِحَقِ اَخیکَ الحُسَین (ع) یا اَبَلفَضل (ع)"
- یا عباس، به حق برادرت حسین غم منو پاکش کن بره قربونت برم ...
وقتی صوفی بیست و یک ساله بود•
بیام و بهت بگم جهان در بود و نبودت چقدر فرق داره. تهش که چی؟
من بهش گفتم و تنها فرقش این بود که توو دلم نموند. همین. بگو ولی اگه اوضا وفق مرادت نشد تلاشتم بکن و باز اگه نشد سوگواری کن و کنار بیا. ولی کنار بیا و تمومش کن. ادامه دادن تا جایی میَرزه که مستقیما طرد نشی و حس نکنی تو به سمتش دویدی و اون نهایتا نیم قدم برداشته.
وقتی صوفی بیست و یک ساله بود•
میدونی، اگر فقط من میشناختمش مشکلی نبود. اما بحث، بحثه خانوادهست، بحثه چشم تو چشم شدنهاست، بحثه اینه که خودمم میدونم نمیشه، بحثه اینه که میدونم چقدر با هم فرق داریم اما خب، قلب این حرفارو حالیش نمیشه:) و واقعاً کاش میشد برم و بهش بگم، بگم که برام…
منم متوجه تفاوتامون بودم، و خب نشد ولی هیچوقت ازینکه فهموندم بهش پشیمون نمیشم خداروشکر. اون باید متوجهش میشد و منم باید نمیرسیدم. جفتمون جای درستی وایسادیم. نمیدونم. من فقط از حس خودم گفتم.
کی میشه منم ازین دستایی که یکیش لباس عروس پوشیده یکیش کت و شلوار و دوتا حلقه انگشتِ انگشتریشونه و دستاشون رو همدیگست بزارم بنویسم: "یا علی گفتیم و عشق آغاز شد"💅🏽.
پادکستای کدعین
ینی میشه من با تنهایی کنار بیام؟
اینو وقتی نوشتم که تنهایی خیلی اذیتم میکرد. الانم اذیتم میکنه ولی مدلش فرق کرده. منتاها تنهاییِ الانم، مظلومانه تره. تنهایی اونموقم خشم تووش داشت. الانیه آرومه. ساکته. ولی غمگین تر.