به نظر شما اعتماد مخاطبان و اعتبار رسانههای جمعی چه نسبتی با هم دارند؟
پروفسور #یحیی_کمالی_پور:
نسبت کاملاً مستقیم. اعتماد مخاطبان یکی از ارکان مهم رسانههای گروهی است. اگر این رکن وجود نداشته باشد، فعالیت رسانه ارزش عملی ندارد و تنها اتلاف سرمایه و زمان است. فرض کنید در یک جامعه، مخاطبان و دریافتکنندگان محتوای یک رسانه به هر دلیلی از آن رسانه قطع اعتماد کرده باشند، محتوای تولیدشدهاش را با دیده شک و تردید دریافت کنند یا اصلاً ترجیح دهند دیگر خود را در معرض پیامهای آن رسانه قرار ندهند، فعالیت این رسانه دیگر چه اهمیتی دارد؟ در این شرایط، مخاطب دست به انتخاب رسانههای جایگزین میزند و رسانههایی را برمیگزیند که اعتماد او را تا حد ممکن خدشهدار نکنند.
متن کامل گفت و گوی دکتر #نگین_حسینی با پروفسور #یحیی_کمالی_پور
👇
http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6154&Number=19&Appendix=0
👇
@cm_magazine
برای خرید و یا اشتراک #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات با شماره ۸۸۹۰۴۸۸۲ تماس بگیرید.
پروفسور #یحیی_کمالی_پور:
نسبت کاملاً مستقیم. اعتماد مخاطبان یکی از ارکان مهم رسانههای گروهی است. اگر این رکن وجود نداشته باشد، فعالیت رسانه ارزش عملی ندارد و تنها اتلاف سرمایه و زمان است. فرض کنید در یک جامعه، مخاطبان و دریافتکنندگان محتوای یک رسانه به هر دلیلی از آن رسانه قطع اعتماد کرده باشند، محتوای تولیدشدهاش را با دیده شک و تردید دریافت کنند یا اصلاً ترجیح دهند دیگر خود را در معرض پیامهای آن رسانه قرار ندهند، فعالیت این رسانه دیگر چه اهمیتی دارد؟ در این شرایط، مخاطب دست به انتخاب رسانههای جایگزین میزند و رسانههایی را برمیگزیند که اعتماد او را تا حد ممکن خدشهدار نکنند.
متن کامل گفت و گوی دکتر #نگین_حسینی با پروفسور #یحیی_کمالی_پور
👇
http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6154&Number=19&Appendix=0
👇
@cm_magazine
برای خرید و یا اشتراک #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات با شماره ۸۸۹۰۴۸۸۲ تماس بگیرید.
رسانههای جمعی و حقوق کودکان دارای معلولیت، با نگاهی به 2 کنوانسیون جهانی
دکتر #نگین_حسینی
عضو بورد تخصصی ژورنال بینالمللی مطالعات معلولیت، دانشگاه هاوایی
اینجا
👇
yon.ir/8kWeW
👇
@cm_magazine
دکتر #نگین_حسینی
عضو بورد تخصصی ژورنال بینالمللی مطالعات معلولیت، دانشگاه هاوایی
اینجا
👇
yon.ir/8kWeW
👇
@cm_magazine
⭕️ رسانههای جمعی و حقوق کودکان دارای معلولیت، با نگاهی به 2 کنوانسیون جهانی
دکتر #نگین_حسینی
عضو بورد تخصصی ژورنال بینالمللی مطالعات معلولیت، دانشگاه هاوایی
♦️ هرچند معلولیت به طور کلی سهم زیادی در رسانههای جمعی جهان ندارد، این وضعیت برای کودکان دارای معلولیت به مراتب سختتر است. هرگاه معلولیت مورد توجه (هرچند اندک) رسانهها قرار میگیرد، بیشتر مسائلی مطرح میشود که بزرگسالان دارای معلولیت با آنها روبهرو هستند: اشتغال، ازدواج، مشکلات مالی و خانوادگی، مسکن و استقلال. حتی حضور در رسانههای جمعی بیشتر در دایره بزرگسالان معلول اتفاق میافتد و کودکان دارای معلولیت سهم بسیار ناچیزی از بازنماییهای رسانهای دارند.
متن کامل:
👇
yon.ir/8kWeW
👇
@cm_magazine
دکتر #نگین_حسینی
عضو بورد تخصصی ژورنال بینالمللی مطالعات معلولیت، دانشگاه هاوایی
♦️ هرچند معلولیت به طور کلی سهم زیادی در رسانههای جمعی جهان ندارد، این وضعیت برای کودکان دارای معلولیت به مراتب سختتر است. هرگاه معلولیت مورد توجه (هرچند اندک) رسانهها قرار میگیرد، بیشتر مسائلی مطرح میشود که بزرگسالان دارای معلولیت با آنها روبهرو هستند: اشتغال، ازدواج، مشکلات مالی و خانوادگی، مسکن و استقلال. حتی حضور در رسانههای جمعی بیشتر در دایره بزرگسالان معلول اتفاق میافتد و کودکان دارای معلولیت سهم بسیار ناچیزی از بازنماییهای رسانهای دارند.
متن کامل:
👇
yon.ir/8kWeW
👇
@cm_magazine
به مناسبت روز جهانی معلولیت
دکتر #نگین_حسینی
عضو بورد تخصصی ژورنال بینالمللی مطالعات معلولیت، دانشگاه هاوایی
اینجا
👇
yon.ir/8kWeW
👇
@cm_magazine
دکتر #نگین_حسینی
عضو بورد تخصصی ژورنال بینالمللی مطالعات معلولیت، دانشگاه هاوایی
اینجا
👇
yon.ir/8kWeW
👇
@cm_magazine
به مناسبت روز جهانی معلولیت
دکتر #نگین_حسینی
عضو بورد تخصصی ژورنال بینالمللی مطالعات معلولیت، دانشگاه هاوایی
اینجا
👇
yon.ir/8kWeW
👇
@cm_magazine
دکتر #نگین_حسینی
عضو بورد تخصصی ژورنال بینالمللی مطالعات معلولیت، دانشگاه هاوایی
اینجا
👇
yon.ir/8kWeW
👇
@cm_magazine
دکتر #نگین_حسینی: این نوع روش جمعآوری، تحلیل و جمعبندی سوژههای ارتباطی، که در واقع گاه از روشهای ژورنالیستی پیروی میکند و گاه علمی و پژوهشی است، میتواند هم نقطه قوت ماهنامه باشد و هم نقطه ضعف آن.
گنجینه محتوایی ارتباطات ایران
👇
http://www.magiran.com/cmmagazine
👇
@cm_magazine
گنجینه محتوایی ارتباطات ایران
👇
http://www.magiran.com/cmmagazine
👇
@cm_magazine
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
#یادگاری
شرح عکس را #نگین_حسینی نویسنده کتاب مسافردهکده جهانی خطاب به پروفسور #یحیی_کمالی_پور قلمی کرده است
اردیبهشت ۱۳۹۱
👇
@cm_magazine
شرح عکس را #نگین_حسینی نویسنده کتاب مسافردهکده جهانی خطاب به پروفسور #یحیی_کمالی_پور قلمی کرده است
اردیبهشت ۱۳۹۱
👇
@cm_magazine
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
رقص گندم؛ تمثیلی برای پروفسور #یحیی_کمالی_پور
پیامی از دکتر #نگین_حسینی، نویسنده کتاب #زندگی_نامه پروفسور یحیی کمالی پور با عنوان مسافر دهکده جهانی که در مراسم رونمایی از این کتاب در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ خوانده شد.
به نام خدای مهربان
مهمانان گرانقدر،
جناب آقای پروفسور کمالیپور،
مادر مهربانم و خانواده عزیزم،
سلام مرا از هزاران مایل فاصلهی جغرافیایی و در فاصلهی صفرِ جغرافیای دل، پذیرا باشید.
روزی به این فرخندگی مگر چند بار در زندگی هر کسی اتفاق میافتد؟ یک مرتبه هم غنیمت است؛ و من چه بداقبالم که همین یک روز را هم نشد که در میان شما باشم.
وقتی کتابی به دنیا میآید، انگار که کودکی زاده میشود. چه شیرین که آفرینهای متعلق به تک تک اعضای #جامعه #ایران متولد شد، و چه تلخ که کودک من، دور از مادر به دنیا آمد!
شیرینی و تلخی ماجرای زندگی آقای دکتر #کمالی_پور را نوشتم و خواندید، یا شاید که خواهید خواند. در نگارش کتاب، سعی کردم به روحِ کویری «یحیی کمالیپور راوی» وفادار بمانم و آن را در جریانِ آبِ زلالی که از وسطِ حیاطِ خانهی کودکیاش میگذشت، تا رودخانهی می سی سی پی حفظ کنم. سعی کردم بخشندگی کویریاش را از قصهخوانی برای بی بی و باشا تا تقسیم میوههای باغچهاش در امریکا امانتدار باشم. سعی کردم تعلق ذاتیاش به دنیای #ارتباطات را از تلفن کاغذی دست سازش تا ریاست دپارتمان ارتباطات پوردو کلیومت قدم به قدم توصیف کنم. سعی کردم انعطافش را با تمثیل #رقص_گندم در باد، به تصویر بکشم.
تمام سعیام بر این بود که یحیی را با جنس ناب کویریاش بشناسانم. اگر کاستی هست در این تلاش شبانهروزی بر من ببخشایید.
میدانم که خواندن این ماجرای واقعی، #لبخند بر لب شما نشانده یا #اشک از چشمانتان جاری کرده است. خود نیز چه هنگام گفت و گو با پروفسور کمالیپور و چه موقع نگارش کتاب، سرشار از شوق یا اندوه میشدم. هرگز چشمان اشکبار آقای دکتر را در زمانی که بخشهای تلخ زندگیاش را مرور میکرد، از یاد نمیبرم. پس از هر بار گفت و گو، با اشک شوق یا اندوه، به کتابخانه موردعلاقهام میرفتم و دستنوشتههایم را تندتند تایپ میکردم. گاه آنقدر غرق در ماجراها میشدم که وقتی یکباره کسی کلامی به انگلیسی به من میگفت، انگار سوار بر ماشین زمان، از گذشتههای دور در راور کرمان ناگهان به امریکا برمیگشتم و با دستپاچگی سعی میکردم خود را در زمان حال پیدا کنم. گاه چنان در گذشتهها غرق میشدم که وقتی به زمان و مکان واقعیام برمیگشتم، حس میکردم چقدر در این مقطع غریبهام. گاه دلم میخواست در همان دورانی که به تصویرش میکشیدم باقی بمانم، و از بازگشتنم به دنیای خلوت و خالی مسافری دور از وطن، خوشحال نبودم. گاه تایپ میکردم و اشک میریختم و در همان حال نمیتوانستم دست از نوشتن بردارم. فکر میکنم احساساتم در تمامی آن لحظهها کمک کرد تا زندگی ایشان را بیش از آنکه «بیان» کنم، به تصویر بکشم.
از آقای پروفسور کمالیپور که افتخار نگارش این کتاب را به من دادند، صمیمانه سپاسگزارم. از همه یاران و دوستان که در مراحل مختلف نگارش تا انتشار کتاب همراهی کردند، تشکر میکنم. از برگزارکنندگان این مراسم، به ویژه آقای تقی پور عزیز هم سپاسگزارم.
اجازه دهید اگر نگارش این کتاب، افتخاری برای نویسنده به همراه داشته است، آن را تقدیم کنم به روحِ بلند #پدر مهربانم که زندگی شرافتمندانهاش، مثال گوشههایی از این زندگینامه بوده است؛ و نیزبه #مادر عزیزتر از جانم که مهربانیاش را چون آفتاب، از هیچ کس دریغ نمیکند.
در پایان برای آنکه لبخندی بر لبان شما بنشانم، از ناشر کتاب درخواست میکنم برای چاپهای آینده ضمیمهای به کتاب اضافه کند: دستمال کاغذی رایگان!
برای همگی امید، شادابی و سربلندی آرزومندم.
👇
@cm_magazine
پیامی از دکتر #نگین_حسینی، نویسنده کتاب #زندگی_نامه پروفسور یحیی کمالی پور با عنوان مسافر دهکده جهانی که در مراسم رونمایی از این کتاب در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ خوانده شد.
به نام خدای مهربان
مهمانان گرانقدر،
جناب آقای پروفسور کمالیپور،
مادر مهربانم و خانواده عزیزم،
سلام مرا از هزاران مایل فاصلهی جغرافیایی و در فاصلهی صفرِ جغرافیای دل، پذیرا باشید.
روزی به این فرخندگی مگر چند بار در زندگی هر کسی اتفاق میافتد؟ یک مرتبه هم غنیمت است؛ و من چه بداقبالم که همین یک روز را هم نشد که در میان شما باشم.
وقتی کتابی به دنیا میآید، انگار که کودکی زاده میشود. چه شیرین که آفرینهای متعلق به تک تک اعضای #جامعه #ایران متولد شد، و چه تلخ که کودک من، دور از مادر به دنیا آمد!
شیرینی و تلخی ماجرای زندگی آقای دکتر #کمالی_پور را نوشتم و خواندید، یا شاید که خواهید خواند. در نگارش کتاب، سعی کردم به روحِ کویری «یحیی کمالیپور راوی» وفادار بمانم و آن را در جریانِ آبِ زلالی که از وسطِ حیاطِ خانهی کودکیاش میگذشت، تا رودخانهی می سی سی پی حفظ کنم. سعی کردم بخشندگی کویریاش را از قصهخوانی برای بی بی و باشا تا تقسیم میوههای باغچهاش در امریکا امانتدار باشم. سعی کردم تعلق ذاتیاش به دنیای #ارتباطات را از تلفن کاغذی دست سازش تا ریاست دپارتمان ارتباطات پوردو کلیومت قدم به قدم توصیف کنم. سعی کردم انعطافش را با تمثیل #رقص_گندم در باد، به تصویر بکشم.
تمام سعیام بر این بود که یحیی را با جنس ناب کویریاش بشناسانم. اگر کاستی هست در این تلاش شبانهروزی بر من ببخشایید.
میدانم که خواندن این ماجرای واقعی، #لبخند بر لب شما نشانده یا #اشک از چشمانتان جاری کرده است. خود نیز چه هنگام گفت و گو با پروفسور کمالیپور و چه موقع نگارش کتاب، سرشار از شوق یا اندوه میشدم. هرگز چشمان اشکبار آقای دکتر را در زمانی که بخشهای تلخ زندگیاش را مرور میکرد، از یاد نمیبرم. پس از هر بار گفت و گو، با اشک شوق یا اندوه، به کتابخانه موردعلاقهام میرفتم و دستنوشتههایم را تندتند تایپ میکردم. گاه آنقدر غرق در ماجراها میشدم که وقتی یکباره کسی کلامی به انگلیسی به من میگفت، انگار سوار بر ماشین زمان، از گذشتههای دور در راور کرمان ناگهان به امریکا برمیگشتم و با دستپاچگی سعی میکردم خود را در زمان حال پیدا کنم. گاه چنان در گذشتهها غرق میشدم که وقتی به زمان و مکان واقعیام برمیگشتم، حس میکردم چقدر در این مقطع غریبهام. گاه دلم میخواست در همان دورانی که به تصویرش میکشیدم باقی بمانم، و از بازگشتنم به دنیای خلوت و خالی مسافری دور از وطن، خوشحال نبودم. گاه تایپ میکردم و اشک میریختم و در همان حال نمیتوانستم دست از نوشتن بردارم. فکر میکنم احساساتم در تمامی آن لحظهها کمک کرد تا زندگی ایشان را بیش از آنکه «بیان» کنم، به تصویر بکشم.
از آقای پروفسور کمالیپور که افتخار نگارش این کتاب را به من دادند، صمیمانه سپاسگزارم. از همه یاران و دوستان که در مراحل مختلف نگارش تا انتشار کتاب همراهی کردند، تشکر میکنم. از برگزارکنندگان این مراسم، به ویژه آقای تقی پور عزیز هم سپاسگزارم.
اجازه دهید اگر نگارش این کتاب، افتخاری برای نویسنده به همراه داشته است، آن را تقدیم کنم به روحِ بلند #پدر مهربانم که زندگی شرافتمندانهاش، مثال گوشههایی از این زندگینامه بوده است؛ و نیزبه #مادر عزیزتر از جانم که مهربانیاش را چون آفتاب، از هیچ کس دریغ نمیکند.
در پایان برای آنکه لبخندی بر لبان شما بنشانم، از ناشر کتاب درخواست میکنم برای چاپهای آینده ضمیمهای به کتاب اضافه کند: دستمال کاغذی رایگان!
برای همگی امید، شادابی و سربلندی آرزومندم.
👇
@cm_magazine
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
درباره #مسافر_دهکده_جهانی؛ زندگینامه پروفسور #یحیی_کمالی_پور:
🔻 کتاب زندگی پروفسور یحیی کمالیپور راوری، استاد بر جسته علوم ارتباطات در دو بخش تنظیم شده است: زندگی در ایران و زندگی در آمریکا. در بخش اول، زندگی پروفسور کمالیپور از بدو تولد در راور کرمان در سال ۱۳۲۶ تا زمان خروج از ایران در سال ۱۳۵۱ ترسیم شده و پس از مقدمهای در مورد وضعیت آن سالهای راور، خاطرات دوران خردسالی و دبستان، تحصیل در کرمان، دوره سربازی و مقدمات سفر به آمریکا تشریح شده است. در نخستین صفحات بخش اول آمده است:
«من در خیر آباد متولد شدم؛ آبادی کوچکی که در مجاورت راور بود. آن زمان پدرم در باغ بزرگ میوه و پسته کار میکرد. البته پستهکاری آن روز نه به وسعت حالا بود و نه درآمد زیادی عاید کشاورزان می کرد. خانه محقر ما در خیرآباد وسط همان باغ قرار داشت: اتاقکی کاهگلی با در چوبی قدیمی، کف خاکی و آتشدان کوچکی که هم وسیله گرمایی خانه بود، هم جایی که مادر کماجدان را روی آن میگذاشت تا غذا که اغلب آبگوشت بود، خوب بپزد؛ بهعلاوه یک دار قالی که پدر و مادر پای آن مینشستند و گره روی گره مینشاندند تا پول حاصل از فروش قالی را به زخمی از زندگیمان بزنند...». در بخش دوم کتاب، فراز و نشیبهای زندگی خانوادگی و فعالیتهای علمی و حرفهای پروفسور کمالیپور در طول چهل سال زندگی در #آمریکا ترسیم شده و در تشریح لحظهی ورود او به آمریکا آمده است:
«...در میان جمعیتی که به استقبال مسافران آمده بودند، کسی منتظر من نبود. ابتدا کمی ترسیدم؛ فکر کردم حالا چطور باید خودم را به دانشگاه برسانم؟ آرزو کردم ایکاش میشد چهره آشنایی را ببینم. بدتر اینکه حتی متوجه یک جمله از مکالمات آمریکاییها نمیشدم؛ انگار نه انگار که به کلاس زبان انگلیسی رفته بودم! همین ترسم را بیشتر کرد.
یادم افتاد که روی برگههای ثبتنام دانشگاه سنتلوییس، تلفن و نشانی آنجا نوشته شده که کمک خوبی برای پیداکردن مقصدم بود. برگهها را از ساک درآوردم و از سالن فرودگاه خارج شدم...».
پروفسور کمالیپور میگوید: سالها پیش وقتی پس از هجده سال دوری به وطن بازگشتم و شور و شوق و هوش و ذکاوت جوانان ایرانی را از نزدیک دیدم، به توصیه دوستان زیادی تصمیم به انتشار کتاب زندگیام گرفتم تا شاید سرگذشت زندگی من بتواند راهنمای عمل نوجوانان و جوانانی باشد که باوجود ظرفیتهای بالای هوشی و فکری، تصور میکنند برخی مشکلات و گاه شرایط زندگی، به آنها اجازه نمیدهد به اهدافشان در راه کسب علم و پیشرفت برسند. او ادامه میدهد: نوشتن این کتاب به دلیل مشغلههای زیادی که داشتم، سالها به تأخیر افتاد؛ ضمن اینکه دوستانی که در جریان مسیر زندگیام بودند، همواره توصیه میکردند که ماجراهای زندگیام را بنویسم و منتشر کنم. او اعتماد به نفس، تلاش و اخلاق را از عوامل مؤثر در پیشرفت انسان میداند و ادامه میدهد: باید با بیان تجربههای خود، از ناامیدی و مأیوس شدن جوانان جلوگیری کنیم و همه با هم برای رسیدن به فردایی بهتر، امیدوارانه تلاش کنیم. پروفسور کمالیپور با اینکه بیش از چهار دهه از عمر خود را در خارج از ایران سپری کرده است، همواره بر این نکته تأکید دارد که: «ایرانی هر کجای دنیا که زندگی کند، ایرانی است و من همواره سعی کردهام که یک سفیر فرهنگی در سطح جهانی باشم».
نویسنده زندگینامه پروفسور کمالیپور، دکتر #نگین_حسینی، نویسنده و روزنامهنگار باسابقه است. ویراستار این کتاب، #شادی_حامدی_آزاد است و همسر و فرزندان پروفسور کمالیپور نیز به همراه #علی_عبدالرشیدی و #امیر_عباس_تقیپور او را در انتشار کتاب یاری میکنند.
گفتنی است پروفسور کمالیپور در سال ۱۳۲۶ در راور کرمان متولد شد. او داراي ليسانس روابط عمومي از دانشگاه ايالتي مينوسوتا، فوقليسانس رسانههاي جمعي، راديو، تلويزيون و فيلم از دانشگاه ويسكانسين و دكتراي اين رشته از دانشگاه ميسوری است. پروفسور كمالی پور با ۱۲ اثر برجسته جهانی در رشته ارتباطات و بيش از ۳۰ سال تدريس تحقیق، مدیریت، برنامهریزی و توسعه ارتباطات در دانشگاههای آمريكا، از استادان ايراني بنام علوم ارتباطات در سطح جهان بهشمار میآید. او بنیانگذار و رئیس مرکز جهانی ارتباطات، بنیانگذار و سردبیر نشریه جهانی ارتباطات و بنیانگذار و رئیس انجمن ارتباطات جهانی است.
ناشر این کتاب که به چاپ سوم رسیده است #انتشارات_سیمای_شرق است.
👇
@simayeshargh
🔻 کتاب زندگی پروفسور یحیی کمالیپور راوری، استاد بر جسته علوم ارتباطات در دو بخش تنظیم شده است: زندگی در ایران و زندگی در آمریکا. در بخش اول، زندگی پروفسور کمالیپور از بدو تولد در راور کرمان در سال ۱۳۲۶ تا زمان خروج از ایران در سال ۱۳۵۱ ترسیم شده و پس از مقدمهای در مورد وضعیت آن سالهای راور، خاطرات دوران خردسالی و دبستان، تحصیل در کرمان، دوره سربازی و مقدمات سفر به آمریکا تشریح شده است. در نخستین صفحات بخش اول آمده است:
«من در خیر آباد متولد شدم؛ آبادی کوچکی که در مجاورت راور بود. آن زمان پدرم در باغ بزرگ میوه و پسته کار میکرد. البته پستهکاری آن روز نه به وسعت حالا بود و نه درآمد زیادی عاید کشاورزان می کرد. خانه محقر ما در خیرآباد وسط همان باغ قرار داشت: اتاقکی کاهگلی با در چوبی قدیمی، کف خاکی و آتشدان کوچکی که هم وسیله گرمایی خانه بود، هم جایی که مادر کماجدان را روی آن میگذاشت تا غذا که اغلب آبگوشت بود، خوب بپزد؛ بهعلاوه یک دار قالی که پدر و مادر پای آن مینشستند و گره روی گره مینشاندند تا پول حاصل از فروش قالی را به زخمی از زندگیمان بزنند...». در بخش دوم کتاب، فراز و نشیبهای زندگی خانوادگی و فعالیتهای علمی و حرفهای پروفسور کمالیپور در طول چهل سال زندگی در #آمریکا ترسیم شده و در تشریح لحظهی ورود او به آمریکا آمده است:
«...در میان جمعیتی که به استقبال مسافران آمده بودند، کسی منتظر من نبود. ابتدا کمی ترسیدم؛ فکر کردم حالا چطور باید خودم را به دانشگاه برسانم؟ آرزو کردم ایکاش میشد چهره آشنایی را ببینم. بدتر اینکه حتی متوجه یک جمله از مکالمات آمریکاییها نمیشدم؛ انگار نه انگار که به کلاس زبان انگلیسی رفته بودم! همین ترسم را بیشتر کرد.
یادم افتاد که روی برگههای ثبتنام دانشگاه سنتلوییس، تلفن و نشانی آنجا نوشته شده که کمک خوبی برای پیداکردن مقصدم بود. برگهها را از ساک درآوردم و از سالن فرودگاه خارج شدم...».
پروفسور کمالیپور میگوید: سالها پیش وقتی پس از هجده سال دوری به وطن بازگشتم و شور و شوق و هوش و ذکاوت جوانان ایرانی را از نزدیک دیدم، به توصیه دوستان زیادی تصمیم به انتشار کتاب زندگیام گرفتم تا شاید سرگذشت زندگی من بتواند راهنمای عمل نوجوانان و جوانانی باشد که باوجود ظرفیتهای بالای هوشی و فکری، تصور میکنند برخی مشکلات و گاه شرایط زندگی، به آنها اجازه نمیدهد به اهدافشان در راه کسب علم و پیشرفت برسند. او ادامه میدهد: نوشتن این کتاب به دلیل مشغلههای زیادی که داشتم، سالها به تأخیر افتاد؛ ضمن اینکه دوستانی که در جریان مسیر زندگیام بودند، همواره توصیه میکردند که ماجراهای زندگیام را بنویسم و منتشر کنم. او اعتماد به نفس، تلاش و اخلاق را از عوامل مؤثر در پیشرفت انسان میداند و ادامه میدهد: باید با بیان تجربههای خود، از ناامیدی و مأیوس شدن جوانان جلوگیری کنیم و همه با هم برای رسیدن به فردایی بهتر، امیدوارانه تلاش کنیم. پروفسور کمالیپور با اینکه بیش از چهار دهه از عمر خود را در خارج از ایران سپری کرده است، همواره بر این نکته تأکید دارد که: «ایرانی هر کجای دنیا که زندگی کند، ایرانی است و من همواره سعی کردهام که یک سفیر فرهنگی در سطح جهانی باشم».
نویسنده زندگینامه پروفسور کمالیپور، دکتر #نگین_حسینی، نویسنده و روزنامهنگار باسابقه است. ویراستار این کتاب، #شادی_حامدی_آزاد است و همسر و فرزندان پروفسور کمالیپور نیز به همراه #علی_عبدالرشیدی و #امیر_عباس_تقیپور او را در انتشار کتاب یاری میکنند.
گفتنی است پروفسور کمالیپور در سال ۱۳۲۶ در راور کرمان متولد شد. او داراي ليسانس روابط عمومي از دانشگاه ايالتي مينوسوتا، فوقليسانس رسانههاي جمعي، راديو، تلويزيون و فيلم از دانشگاه ويسكانسين و دكتراي اين رشته از دانشگاه ميسوری است. پروفسور كمالی پور با ۱۲ اثر برجسته جهانی در رشته ارتباطات و بيش از ۳۰ سال تدريس تحقیق، مدیریت، برنامهریزی و توسعه ارتباطات در دانشگاههای آمريكا، از استادان ايراني بنام علوم ارتباطات در سطح جهان بهشمار میآید. او بنیانگذار و رئیس مرکز جهانی ارتباطات، بنیانگذار و سردبیر نشریه جهانی ارتباطات و بنیانگذار و رئیس انجمن ارتباطات جهانی است.
ناشر این کتاب که به چاپ سوم رسیده است #انتشارات_سیمای_شرق است.
👇
@simayeshargh
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
متن کامل گفت و گوی دکتر #نگین_حسینی با پروفسور #یحیی_کمالی_پور
👇
http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6154&Number=19&Appendix=0
بخشی از این گفت وگو را بخوانید:
اینجا:
👇
@cm_magazine
👇
http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6154&Number=19&Appendix=0
بخشی از این گفت وگو را بخوانید:
اینجا:
👇
@cm_magazine