چیستایثربی کانال رسمی
6.57K subscribers
6.04K photos
1.28K videos
56 files
2.12K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
سلام زن اتفاق های عجیب

خوشحالم که نفس می کشی هنوز...
گاهی فکر می کنم دور و بر دامن تو یک عالمه اتفاق مثل موج روی هم می لولند و در تلاشند تا یکی از آن ها موفق شوند دامنت را بگیرند ...چه دامن بلندی داری بانو!
روی دامنت چقدر ستاره خوابیده !!

شاگردت
#معصومه



@chista_yasrebi
چیستا !! دلت برای شکستن همیشه آمادست ...دلت مدام تنگ است ...امان از این دلت...خدا دل تو را تنگ آفریده....چرا عادت نمی کنی به نفس کشیدن؟چرا عادت نمی کنی به خوردن و خوابیدن؟عادت تا نکنی به روی زمین زیستن..... مدام دلت تنگ است...مدام دلت شکسته است .امثال #تو سند این هستند که
#قیامتی هم هست....


#شاگردت
#معصومه_امیر_زاده
#کارگاه_نمایشنامه_نویسی

@chista_yasrebi
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿


مدام می روی تا مرز پیوستن و بر می گردی...

گاهی دوست داری آغوشش قبر تو باشد ؛ که از آن برنخیزی ....

اما آنچه تو را از سر مرز بر می گرداند ؛ همیشه صدای نیایش است ؛
#صدای_نیایش....

یک بار اما می روی و دیگر بر نمی گردی!

#معصومه_امیرزاده
برای
#چیستایثربی


معصومه جان ؛ درست میگویی !
تکرار نمیکنم جمله ی آخرینت را....
اما همان است...
تمام آنچه نوشته ای ؛ خلاصه ی زندگی من در چند خط است....سپاس که فهمیدی!🌿🌹


#چیستا_یثربی
@Chista_Yasrebi

https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
من یک زن بیوه را میشناسم که شش سال است روی دریا و در کشتی است ؛
به محض اینکه کشتی به آخرین اسکله ی مقصدش میرسد ؛ خانواده اش بلیت مقصد جهانی بعدی را به او میدهند...

خوبی اش این است که وقتی در دریا بمیری ؛ کاپیتان جسدت را میاندازد توی دریا و دیگر خانواده ات نمیخواهد برایت هزینه کند....و مراسم کفن و دفن برگزار کنند !...

#ایزابل_آلنده
#امریکای_لاتین
#رمان_نویس.متولد 1942
ترجمه
#معصومه_عسکری

#دیالوگ_خوب
#جمله
#مونولوگ
#چیستایثربی

خرافه ای در میان مردم برخی اقوام آمریکای لاتین هست که میگویند حضور زن بیوه در خانه شگون ندارد.
#آلنده با هنرنمایی در این چند جمله ؛ #بیمعنایی و طنز تلخ این باور را ؛ به تصویر کشیده است.

#بیشتر_بخوانیم ؛ یعنی
بیشتر
#زندگی_میکنیم
@Chista_Yasrebi

https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#نیچه و انتقادش از واعظان #مرگ

معنای مرگ در تاریخ فلسفه بیشترین قرابت را با این سخن سقراط، در رسالۀ فایدون افلاطون که:







«فیلسوفان در کار چگونه مردن اند و تلاش می کنند تا روح را از زندان تن رها سازند.»
داشته است.




اما #فریدریش_نیچه، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم، صاحبان چنین اندیشه هایی را «واعظین مرگ» می نامید و نظراتی از این دست را مورد نکوهش قرار می داد



. نزد او مرگ (حتمیِ هر زندگی) ممکن بود قطره ای گوارا و عطرآگین از ساده اندیشی را همراه داشته باشد،




حال آنکه روح های داروساز از آن قطره ای سمی و بد طعم ساخته اند که تمامی زندگی را نفرت بخش می سازد (آواره و سایه اش،۶۹۴).



در کتاب "چنین گفت زرتشت " ، این افراد به سه صورت معرفی می شوند:

آنهایی که #نیروی_شهوت_انگیزی درون خود دارند که می بایست شهوت پرست شوند و یا نفس خویش را بکشند و آنها کشتن نفس خویش را بر می گزینند.



البته این کشتن خود نمود همان شهوت پرستی است.

اشخاصی که #روانی_بیمار دارند و همواره از مرگ می گویند. اینها زندگی را #رنج می دانند و از ادامه دادن به حیات خویش #ناتوانند.

برخی دیگر شهوت و غرایز لذت بخش آدمی و خواستن را #گناه دانسته و اینچنین هستی را نفی می کنند.

واعظ مرگ تنها به یک بعد زندگی می نکرد و مشخصۀ اصلی حیات را رنج می داند.


زرتشت نیچه به چنین افرادی می گوید:« این کسانی که زندگی بهترتان کار توان فرساست و مایۀ عذاب:



مگر از زندگی بسیار خسته نیستید؟ مگر برای وعظ مرگ بسیار رسیده نیستید؟ پس چرا به زندگی خویش پایان نمی بخشید؟ "



این امر نشان می دهد که واعظان مرگی که مدام از رنج و عذاب سخن می گویند در حقیقت به دنبال مرگ نیستند!!!!!




چرا که اگر جز این بود به جای شکوه و گلایه با اشتیاق به سوی مرگ می شتافتند!

نزد نیچه هر نظری که گوشه ای هرچند کوچک از زندگی، واقعیت و یا آنچه هست را نفی کند، شامل این نوع نگاه به زندگی می شود.



همانند سقراط که در بستر مرگش گفت: زندگی همانند بیماری است.



بنابراین باورمندان به زندگی جاوید نیز از این دسته خواهند بود. چرا که برای فرار از این جهان ، جهان خیالی دیگری برای خویش ساخته اند.




زرتشت نیچه می گوید:« زمین پر است از آنانی که بایدشان ترک زندگی را موعظه کرد یا زندگی جاوید را.. این هر دو نزد من یکسان اند.»



«بادا که به طعم زندگی جاوید از این زندگی در گذرند!»

#معصومه_قایمی
#فلسفه_نو


#چیستایثربی
@chista_yasrebi_original
لطف دوستان
با #معصومه_امیر_زاده عزیز
نویسنده و از هنرجویان نمایشنامه نویسی کلاس دانشگاه تهران من

#خاطرات
و احیای آنها



#چیستایثربی
@chista_yasrebi
آخه چرا هرچی می نویسید اینقدر دلچسپه؟
خداوند گل شما رو از کجا برداشته؟
با چی مخمر کرده؟
از کدوم بخش روحش در شما دمیده؟
"این همه آشفته حالی این همه نازک خیالی
از که داری از که داری؟"

همیشه شاگردت
#معصومه_امیرزاده

پیام دیشب یک دوست و هنرجویی عزیز که خودش هم مینویسد.



مرسی معصومه جان
از زخم جان شروع میکنم به نوشتن و بقیه اش زخمه میزند..چه روزهایی بود کلاسهایمان...یادش خوش
دانشگاه تهران.۹۵
#چیستایثربی

یادداشت معصومه عزیز
دیشب بعد از انتشار‌قصه ی
#آوا
#رمان
#قسمت_دوم

#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
قیافه شما خیلی عجیبه
واقعا اون تعبیر خودم درست بود
که امروز زنی را دیدم که یک چهره نداشت.
انگار مثل روحتون مدام در حال تموج هست.

کلاس نمایشنامه نویسی دانشگاه تهران
معصومه و بقیه
#معصومه_امیرزاده
م. امیرزاده:
دوستت دارم
و این خلاصه زندگی است....



این جملات واقعا دیالوگ ها و جملات یک داستانند؟
اگر اینها متن اند پس شعر چیست؟
چرا آن صد و اند واحد دانشگاه ما را با تو آشنا نکرد؟
چرا به ما نگفتند که برای معجزه لازم نیست کتاب تاریخ بخوانیم
گاهی یک جمله معجزه است.

دوستت دارم
و این خلاصه زندگی است.....

زیر سایه این جمله ها که می نویسی می شود نشست.
مثل یک درختند .
می شود زیر این جمله ها آرام گرفت و خوابید.
مثل لحاف نرم مادربزرگ معطر و امن و راحتند...
می شود کنارشان گریه کرد و زیست....
مثل یک دوستند...

دوستت دارم
و این خلاصه زندگی است....

همیشه شاگردت معصومه




مرسی
#معصومه_امیر زاده عزیز


تو دست کم حست را بیان میکنی...


کاش ناشران من که برای کتابهایم،مدام به من زنگ میزنند ، همکارانم ، همصنفانم،گاهی بااکانت فیک در صفحه ام😶 ، و بخصوص مدیران فرهنگی هنری کشور ،که مدام روی من تمرکز کرده اند ،قدر این دور هم خوانی فرهنگی را در پیج من میدانستند و کلمه ای میگفتند...

حتی یک‌کلمه !
دریغ از نشان دادن حضورشان در پیج!
درحالی که میدانم دارند میخوانند !

ما بلد نیستیم حتی عقده های خود را پنهان کنیم!
و همین سکوت اتفاقا ، پیروزی من‌است
اتفاقی که در رمان
#پستچی افتاد...


افتخار میکنم که مردم به
#رمان و
#تاریخ_جنگ و
#کردها ، با رمان‌ جدید من ،علاقه پیدا کرده اند


و قطعا
آشتی با
#کتابخوانی


همین ، بزرگترین پاداش من است!
مرسی عزیز که همیشه، حست را بیان میکنی....

گرچه دوران بسیار کوتاهی ، هنرجوی نمایشنامه نویسی من بودی!

مرسی که
#میخوانی
و
#مینویسی

همین مارا بس!
#چیستایثربی
#نویسنده
#شاعران_معاصر
#نمایشنامه_نویس
#فیلمنامه_نویس



رمان
#آوا_متولد۱۳۷۹

#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi