سلام خانم یثربی
چند روزیست... از وقتی که خبر نقد کتاب پستچی را در کانال قرار دادید...همش با خودم فکر میکنم مگر زندگی را هم نقد میکنند.مگر واقعیت را هم نقد میکنند مگر عشق را....
در هر صورت امیدوارم جلسه خوبی برایتان بوده باشه.خدا قوت🌺🌺🌺🌺

#رحمانی

سلام خسته نباشید
این سه قسمت ده بارم بخونی ضرر که نداره هیچ فایده هم داره.چون هر دفعه که می خونی یه چیز جدید کشف میکنی.نوشته ها در عین سادگی مرموزن.عمق دارن.یه حسی درونشون خوابیده.باید راجع بهش فکر کنی.دوست داری ادامش بدونی .با خودت کلی حدس میزنی.اون حس چی بود؟ صدای اون زن چی بود؟ چی قرار سر حامد بیاد؟ینی چی که این دختر بار زیاد برده و آورده.؟ دختر خاله قرار چه نقشی بازی کنه؟ سرطان مادر خوب شدنیه؟ و هزار سوال جور واجور...این یعنی کشش داستان.این یعنی همه منتظر قسمت بعدی هستن.
این یعنی عالی بود. خدا قوت💐💐💐💐
#رحمانی
#فالورها

شما از او چگوارا ساختید....او چه ساخت؟
او که قرار بود ماه پیشونی را از تنور درآورد...بدتر که در تنور کرد...
شما دختران دیگر را هم شیفته او کردید...او به شما نامه نوشت که میتوانی بروی....
اگر او میتواند مدافع کشوری به این بزرگی باشد چرا نتواند از زنی دفاع کند که از شانزده سالگی تا به امروز دیوانه اوست....از چه می ترسد...مگر مرد هم می ترسد....مردها فقط از یک چیز می ترسند ...کسی دوستشان نداشته باشد...او که عاشقی این چنین دارد،پس کجاست....
بی انصافیست اگر بگوییم چیستا یثربی را با پستچی شناختیم...چیستا یثربی از خیلی وقت پیش شناخته شده بود ....با چیستا یثربی پستچی را شناختیم.
جناب پستچی دیروز، امروز که در بالاترین مقام ها هستید.این میان زنی به خاطر تنهایی چکش بدست میگیرد....همسایه اش در حقش ناجوانمردی میکند...
زنی با بیش از نود کتاب...یک دکتر روانشناس....بخاطر تنهایی کفشهای مردی از گذشته را پشت در میگذارد....
رک بگویم چیستا یثربی از سیزده سالگی سوخت و ساخت تا به امروز که شد زنی از جنس فولاد....
فولاد سخت...قیمتش بیش از اینهاست... در آرزوی شهادت است ....فقط خدایش خریدار است.
#رحمانی
#کانال