چیستایثربی کانال رسمی
6.51K subscribers
6.04K photos
1.29K videos
56 files
2.12K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
سلام خسته نباشید
این سه قسمت ده بارم بخونی ضرر که نداره هیچ فایده هم داره.چون هر دفعه که می خونی یه چیز جدید کشف میکنی.نوشته ها در عین سادگی مرموزن.عمق دارن.یه حسی درونشون خوابیده.باید راجع بهش فکر کنی.دوست داری ادامش بدونی .با خودت کلی حدس میزنی.اون حس چی بود؟ صدای اون زن چی بود؟ چی قرار سر حامد بیاد؟ینی چی که این دختر بار زیاد برده و آورده.؟ دختر خاله قرار چه نقشی بازی کنه؟ سرطان مادر خوب شدنیه؟ و هزار سوال جور واجور...این یعنی کشش داستان.این یعنی همه منتظر قسمت بعدی هستن.
این یعنی عالی بود. خدا قوت💐💐💐💐
#رحمانی
#فالورها
@Chista_Yasrebi

"با ادبیات جهان بیشتر آشنا شویم "

#قطار

#داستان_کوتاه از #ریموند_کارور

سبک :واقع گرایی کثیف


اسم‌ زن‌ میس‌ دنت‌ بود و اوایل‌ آن‌ شب‌ هفت‌تیری‌ را روبه‌ مردی‌ گرفته‌ بود. او را وادار کرد که‌ زانو بزند و توی‌ گل‌ولای‌ برای‌ زنده‌ ماندن‌ التماس‌ کند. در حالی‌ که‌ مرد دست‌ به‌ هر خس‌ و خاشاکی‌ می‌انداخت‌ و اشک‌ در چشمانش‌ می‌جوشید، زن‌ لوله‌ی‌ تپانچه‌ را رو به‌ او گرفته‌ بود و هر چه‌ از دهانش‌ درمی‌آمد نثار مرد می‌کرد. سعی‌ می‌کرد حالی‌اش‌ کند که‌ نمی‌تواند با احساسات‌ مردم‌ بازی‌ کند. گفته‌ بود «بی‌حرکت!» هرچند مرد به‌ آشغال‌ها چنگ‌ می‌زد و پاهایش‌ را از ترس‌ تکان‌ می‌داد. وقتی‌ همه‌ی‌ حرف‌هایش‌ را زد و هر چه‌ به‌ ذهنش‌ می‌رسید بار او کرد، پایش‌ را گذاشت‌ پسِ‌ گردنِ‌ مرد و فشار داد و صورتش‌ را لای‌ گل‌ و لای‌ فرو برد. بعد رولور را گذاشت‌ توی‌ کیف‌ دستی‌اش‌ و به‌ ایستگاه‌ راه‌آهن‌ برگشت. روی‌ نیمکتی‌ در سالن‌ انتظار خلوت‌ نشست‌ و کیف‌ دستی‌ را روی‌ دامنش‌ گذاشت. دفتر فروش‌ بلیت‌ بسته‌ بود، هیچ‌کس‌ آن‌ دوروبر به‌ چشم‌ نمی‌آمد. حتی‌ پارکینگ‌ ایستگاه‌ هم‌ خالی‌ بود. چشمش‌ روی‌ ساعت‌ دیواری‌ بزرگ‌ ماند. می‌خواست‌ دیگر به‌ مرد فکر نکند و این‌ که‌ بعد از رسیدن‌ به‌ مقصود خودش‌ با او چطور رفتار کرده‌ بود. اما او هم‌ از یاد نمی‌برد که‌ مردک‌ وقتی‌ به‌ زانو افتاد چه‌ التماسی‌ می‌کرد و از بینی‌اش‌ چه‌ صداهایی‌ درمی‌آورد. نفس‌ عمیقی‌ کشید، چشمانش‌ را بست‌ و منتظر شنیدن‌ صدای‌ قطاری‌ شد....

#نویسنده :
#ریموند_کارور
#ترجمه:#اسد_الله_امرایی

#واقع_گرایی_کثیف چیست و چرا سبک #کارور را واقع گرایی کثیف میگویند ؟

زمانی كه #بدترین_واقعیت ها در قالب داستان و #رمان بیان می شود؛ #رئالیسم_كثیف آفریده می شود. در واقع آفرینش اینگونه واقعیت ها بازسازی و واگویه كردن بدترین حوادث دنیای بیرون است كه در شكل داستانی نوشته می شود.
نویسندگان این سبك اعتقاد دارند واقعیت ها همیشه زیبا نیست یا بهتر است بگوییم اصلا واقعیت زیبایی وجود ندارد. چرا كه هر واقعیتی آنچنان با دردها و رنج ها (چه مادی و چه معنوی) در هم می آمیزد كه دیگر زیبایی برایش باقی نمی ماند، شاید به همین دلیل است كه آدمی نقب های گوناگونی به سوی شدن ها و بایدها می زند تا خود را از دست واقعیت هایی كه زیبا نیست برهاند.
#ریموند_کارور
#نویسنده_معاصر_آمریکایی
1938_1988

#چیستا_یثربی
#ادبیات_جهان
#داستان
#چیستایثربی
برگرفته از #پیج_رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی


https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
@chista_yasrebi بخوانید.این داستان زندگی واقعی من است....
@chista_yasrebi کاش به جای تمام چیزها ؛ خاطرات تو ؛ گم میشدند...چقدر درد دارد زیر کاجها قدم زدن ؛ بی تو_چقدر درد دارد
#چیستایثربی
@chista_yasrebi همین الان__پشت صحنه ی برنامه ی
#آپارات
مصاحبه با
#چیستایثربی
زمان پخش و آدرس اعلام میشود
گروهی کاردان و صمیمی
@Chista_yasrebi #خواب_گل_سرخ

#داستان_دنباله_دار
#اینستاگرام
#چیستایثربی
در قلب هر کس ؛ گل سرخی پنهان است.مراقب باشیم...
برای اولین باردر فضای مجازی
#نقد_انلاین این هفته
#بلو_جاسمین
کاری از
#وودی_آلن
بابازی
#کیت_بلانشت
بر اساس نمایش
#اتوبوسی_به_نام_هوس
#تنسی_ویلیامز

جمله بلانشت :میخوام برم چیز یاد بگیرم.میخوام به مدرسه برگردم

#چیستایثربی

https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
رویداد #سیاهکل که همچنین به قیام سیاهکَل و جنبش سیاهکَل نیز مشهور است، به حمله مسلحانهٔ هواداران سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل در تاریخ ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹ انجام دادند، گفته می‌شود. هدف از این عملیات آزاد سازی یکی از اعضای دستگیر شده این سازمان بود. در درگیری پیش آمده سه نفر از چریک‌ها کشته و ده نفر دستگیر و سپس اعدام شدند. به نوشته" یان ریشار" و "نیکی کدی"، این واقعه، نخستین حرکت مسلحانه با اهداف سیاسی در تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود.
گرچه فداییان در این خیزش، از دستیابی به هدف نظامی خود ناکام ماندند، ولی از این درگیری تا سال‌ها بعد به عنوان بزرگ‌ترین عملیات مسلحانه بر علیه رژیم شاه یاد می‌شد. این واقعه باور ضربه‌پذیر بودن نظام شاهنشاهی از طریق مبارزهٔ مسلحانه را تقویت نمود.

این قیام همچنین موجب تأثیرگذاری بر روند پیشرفت 
#شعر_نوی_معاصر_فارسی شدو باعث به وجودآمدن یک دورهٔ جدید در شعر فارسی شد که #محمدرضا_شفیعی_کدکنی از آن با نام دورهٔ سیاهکل یاد می‌کند.

تابلوی سیاهکل در سال ۱۳۵۰ توسط بیژن جزنی و درزندان عشرت‌آباد ترسیم شده‌است. از محل نگهداری فعلی این اثر اطلاع دقیقی در دست نیست.همچنین محتمل است که  #مسعود_کیمیایی  در فیلم مشهور  #گوزن‌ها و انتخاب نام این فیلم اشاره‌ای به این مضمون داشته‌است.

در ترانه‌های پس از این واقعه نیز، آثار سیاهکل مشهود است.

فرهاد مهراد، خوانندهٔ ترانهٔ #جمعه، معتقد است که شهیار قنبری در سرودن شعر این ترانه به روز جمعه که قیام سیاهکل رخ داده‌است، نظر داشته‌است. همچنین ترانه #گنجشگک_اشی_مشی که با صدای  فرهاد مهراد بر روی فیلم گوزن‌ها اجرا شد و سروده#شهیار_قنبری است، وقتی در همان سال‌ها با صدای فرهاد و بر روی آهنگی از  #اسفندیار_منفرد_زاده خوانده‌شد، مدت‌ها در میان دانشجویان و روشنفکران ترانه‌ای سیاسی و تداعی‌گر واقعهٔ سیاهکل انگاشته می‌شد و البته لحن ترانه و محتوای کلام و نیز صدای به هم کوبیدن سنگ که یادآور نوعی مراسم عزاداری در میان اقوام مختلف ایرانی است، این برداشت را قوت می‌بخشید. اسفندیار_منفردزاده، آهنگ‌ساز این ترانه در گفت‌وگویی که پس از مرگ فرهاد مهراد با رادیو بی‌بی‌سی صورت گرفته بود، ارتباط میان این ترانه با قیام سیاهکل را رد نکرد.
از دیگر ترانه‌های مشهوری که در رابطه با واقعه سیاهکل سروده شد، ترانهٔ #جنگل  سروده #ایرج_جنتی_عطایی است که با آهنگسازی #بابک_بیات و صدای  #داریوش_اقبالی اجرا شده‌است. 



#این_پست_ربطی_به_قصه_ندارد!

صرفا جهت #آگاهی دوستان و علت وجودی ترانه ی عزیز
#جمعه ؛ با صدای جاودان
#فرهاد_مهراد و همکاری
#منفرد_زاده و
#قنبری برای به تصویر کشیدن یک #مبارزه و یک اعدام دسته جمعی دردناک ؛ در کانال #چیستایثربی آورده شده است....

#چیستایثربی
منبع:نت
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi از صفحه دیگران
Forwarded from چیستا_وان
میخواهم برایت بمیرم
مرگی سپیدتر از پیراهنم ؛
که قلبم را مثل گل سرخی
زیر پوستم ببینی...

.

که چگونه هنوز با دیدنت ؛
ارتشی به پا میکند !

#چیستا_وان
#چیستایثربی
@chista_yasrebi از صفحه
دیگران
#نگاهت همیشه دوشنبه است.

مجموعه شعر
#چیستایثربی
#پیشنهاد_کتاب برای خواندن و هدیه
#نشر_کوله_پشتی