چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
وقتی دنیا خالی شد
و فقط من و تو ماندیم،

آنوقت به تو میگویم
خدا به موسی چه گفت!

راز شکفتن را در نیستی نبین !
در زندگی ؛ دنبالش کن !

مرگ ، نام‌ دیگر ‌‌عشق است.

#چیستا_یثربی
#چبستایثربی
#چیستا

#مینیمال
#مینیمالها

#موسی
#کلیم_الله

#حرف زدن با #خدا
#مرگ
#عشق
#راز_زندگی
#راز
#رازها
.

#توضیح
#سوال #حضرت_موسی از خداوند :
‍خدایا چرا انسان را متولد میکنی و بعد نابودش میکنی؟

#chistsyasrebi
#chista_yasrebi
#poetry
#poem
#poets
https://www.instagram.com/p/CNxe4Azl0of/?igshid=1bk0c9w9ytlyl
#عباس_کیارستمی
#فیلمساز
.
#خاطرات
#جملات

روحش شاد

#دین
#مذهب
#خدا
#آزادی
#آزادی_انتخاب

#حریم_خصوصی
#رابطه_قلبی

پس برای همین ، ما نسل اندر نسل؛ در انواع گزینشها رد شدیم !🙄😶😏

....
یادم است در گزینش #رادیو یک آقایی به من گفت ؛ #نماز رو‌نمایشی بخون ببینم ؛ با وضوء...

اوایل #دهه_هفتاد بود.

گفتم: ببخشید ، شما حتی به من نگاه‌‌ نمیکنید!
آنوقت میخواهید #نمایش نماز را بازی کنم؟!

آستینهایم را برای وضوی نمایشی بالا بزنم و مقابل شما ؛ رکوع و سجود کنم؟!
هرگز !

او در جا ردم کرد.
در واقع از اتاق ؛ بیرونم کرد...

سردبیر #شب_بخیر_کوچولو بودم و قرار بود #تهیه_کننده شوم.

از فردا داخل سازمان هم ، راهم ندادند!
شاید قسمت؛ چنین بود و قسمت خجسته ای بود.

گرچه استاد #قیصر_امین_پور ، به هسته مرکزی حراست ، نامه ی #اعتراض آمیز نوشت، اما توجهی نشد !

متن اخراجم از هسته مرکزی #گزینش ؛ در همین پیج آمده است.
#پستهای_قبل

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا

#سردبیری

#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#freelancer
https://www.instagram.com/p/CNwUtEGlakT/?igshid=nqfk8fx4t0wp
Forwarded from Chista777
در کلاس بازیگری که
#مارلون_براندو هم در آن بود، از کلاس خواسته شد نقش مرغ‌هایی رو بازی کنن که قراره یه بمب بیفته رو سرشون...


اکثر افراد کلاس با وحشت شروع کردن به قدقد کردن! اما مارلون براندو سر جای خودش نشسته بود و وانمود می‌کرد که داره تخم میذاره!


وقتی #استلا_آدلر استادش ؛ دلیل این رفتارش رو پرسید، براندو گفت:

"من یه مرغم! بمب چه میدونم چیه؟"

#تفاوت انسانها در
#نوع_اندیشیدن آنها به قضایاست.


#چیستایثربی
#چیستا_یثربی


@chista777
#یادداشتهای_آیدا
#یادداشتهای_واقعی
#قسمت_بیست_و_هشتم
نویسنده: #چیستایثربی


حتی خدا هم درآن لحظه، اگر صورت مرا می دید یا صدای مرا می شنید، شاید یکی از فرشتگان خاصش را صدا می کرد تا به کمک من بیاید...
نمی دانم، شاید فرشته آمده بود!

ابل مثل همیشه نبود!
رفتارش تغییرکرده بود...
مهربان بنظر می رسید و انگار واقعا می خواست کمک کند.

گفت: چرا کاری می کنی که مجبورشم همسایه رو هم گرفتار کنم!

آلیس گفت: ما می دونیم که اون همسایه نیست، رفیقته، برات کار می کنه...
بذار بریم، بذار این دختررو از اینجا ببرم، خودم برمی گردم.

ابل عصبی شد!...

_چرا نمی فهمین؟!
ما یه ماموریت بزرگ داریم!
جهان از کارِ ما تکون میخوره.
ما به قدرت تک تک شما نیاز داریم و این دختر، توانمنده!

به من اشاره کرد!...

گفتم: من برای تو کار نمی کنم!

_اگه جون مادرت در خطر باشه چی؟

ساکت شدم...
درباره ی چه چیز حرف می زد؟
آن بیرون چه اتفاقی افتاده بود؟!
چرا پدر و مادر من هیچ تماسی نمی گرفتند؟
چرا گوشی را جواب نمی دادند؟
جان مادرم؟
جان مادرم چرا در خطر بود؟

نفسم تنگ شد...

گفتم: خب از من چی می خوای؟
من مراسم معارفه انجام نمیدم.

گفت: مراسم معارفه فقط فرمایشیه، من ازت می خوام نقش یه قربانی رو بازی کنی دختر!
و بعد خودت، خیلی چیزا دستت میاد.

_قربانی؟

گفت: آره...
ما تو پیجمون همه جور دختر داریم، همه جور سرنوشت رو دنبال می کنیم، صدها کانال، توییت، فیسبوک، وبسایت و...
برای ما خبررسانی می کنن.
تو باید قربانی شی!
شخصیتی به نام آیدا، دیگه وجود خارجی نخواهد داشت، ولی تو واقعا نمیمیری!

_یعنی چی؟
از نظر مردم که می میرم، آخرش چی؟اسمم رو عوض می کنین؟

_فقط اسمت رو نه...
آیدا کلا میمیره!
و مریم یا یکی دیگه، یه جای دیگه زندگی رو ادامه میده.
تو باید کشته شی، اما ما واقعا نمی کشیمت. این یه نمایشه!

_چه اجباری به این نمایشه؟

_خیلی زیاد!
مردم دارن به ما گوش میدن، حرف مارو دنبال می کنن، اونا ما رو باور کردن، پس باید ما هم قابل اعتماد باشیم، حقیقت رو به اونا بگیم!
باید بگیم‌ چه کسانی می تونن به اونا آسیب بزنن...
نمیشه مستقیم گفت، ولی نمادین و با یه سناریوی خوب چرا...

من یه سناریوی عالی دارم...
ممکنه که تو آخر این قصه کشته شی، ولی هر چیزی که هست تنت و روحت، مال خودته!
بعد، هر کجای دنیا بخوای می تونی بری، با یه اسم جدید، هویت جدید و یه پاسپورت نو...

تقریبا می فهمیدم چه می گوید، ولی نمی خواستم باور کنم.
شنیده بودم با برخی از سیاستمداران دنیا، اینکار را می کنند. همه جا می گویند کشته شده، اما طرف؛ با نام دیگری درجای دیگر و با شکل دیگری زندگی می کند...

من نه سیاستمدار بودم، نه آدم مطرح...
یک دختر معمولی بودم!

ابل، انگار فکر مرا خوانده بود...

گفت: من یه دختر معمولی می خوام، یه دختر که تو خیابون کشته میشه، یه دختری که تصادفی داشته از کلاس میامده!
یه دختری که...

بقیه حرفش را نگفت!
نتوانست...


#چیستا_یثربی
ادامه دارد

@chista_yasrebi

#کانال_رسمی_چیستایثربی

https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ