چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
دختری اونجا نشسته ، داره گریه میکنه
گیتی پاشایی عزیز

که این ترانه اش ، همیشه محبوب پدر و مادرم بود و در خانه ی ما پخش میشد... . .

و تقدیم به " پولاد کیمیایی " عزیز ،
که چنین مادر خاص و عزیزی داشت...
بانو گیتی پاشایی ،

آهنگساز ، موسیقیدان و خواننده ای متفاوت از همه ... که دنیا ، ظرفیت نگهداری روح بلند او را نداشت.
و البته ،

من در لحظه لحظه ی داستان‌ 9 قسمتی #داشت_یادم_میامد

به این ترانه ی او و صدایش فکر میکردم .


من فقط آن دختر نبودم ، که زمانی آن گوشه نشسته ام و گریه میکنم...


همه ی ما ، زمانهایی نشسته ایم و گریه میکنیم... همه ، به نوعی دردمندیم...


همه ،خاطراتی دردناک در تاریکخانه ی جان خود داریم ، که از همه ،
حتی شاید از خودمان ، پنهان کرده ایم !


حال همه ی ما ، مثل هم است...

مگر گاهی به داد هم برسیم !

رنج می آید و میرود ،


#پرواز_را_بخاطر_بسپار
پرنده ، مردنیست
#فروغ




و گیتی پاشایی ، بلند پرواز و در یاد ماندنی....



#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#ترانه
#کلیپ
#موزیک_ویدیو
#داستان

#گیتی_پاشایی نازنین
مادر #بازیگر خوب
#پولاد_کیمیایی


داستان نه قسمتی
"داشت یادم‌ میامد "

علاوه بر این پیج ، در کانال رسمی تلگرام من موجود است ، و کانال #قصه های
#پاورقی ام .



لینک در بیو ی همین پیج

#کامل_کلیپ در کانال رسمی من است
#chista_yasrebi
#novelist
#story
#novel
#chistayasrebi
#song
@gitipashaei_official
@pouladkimiay

https://www.instagram.com/p/Boz2KfrHbWG/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=hcs3pd2j8e8k
در آغاز شعر
تو بودی و شب بود
و آغاز شب
پریشانی گیسوانت...
که هیچ اتفاقی نبود!



من از کودکی در اندازه های طبیعی نبودم
و در کوچه های فراوان شب
تمام قضا و قدر را
به گامی سراسیمه شوریده بودم ،

شبیه عطش
شبیه عتاب
من از قامت ناگهان گذشتن رسیدم
من از انتهای نثار نگاهت
من از بیت آخر رسیدم ،




و حجم عبورت چه کم بود
به گاهی که چشمت،
ردیف نخستین غزل بود ،


و هر کس که سهمی از آن داشت
همیشه سزاوار درد
و یا متهم بود ،


کسی جز تو نیست ،
و تقصیر چشم تو نیست
اگر بی هوا منتشر میشود
و هرگز شگفتی ندارد
اگر ما همه شاعریم
که وزن حضورت
همان وزن شعر شب است


همان وزن کفر
همان وزن آشفتگی
همان بی ادامه
همان عشق
همان مرگ
و یا زندگی...



#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا

#شاعر
#نویسنده
#عاشق
#زن
#مادر

#سریال_کره_ای
#هوانگ_جینی
#هاجی_وون
#ها_جی_وون
#بازیگران_کره_ای


#کلیپ
#درد
#رقص
#عشق
#شعر_نیمایی

کامل رقص" هاجی وون " در کانال رسمی من ،خواهد آمد .



این سریال جوایز زیادی را به خود اختصاص داد‌ ،
از جمله بهترین بازیگر زن و مرد درام تلویزیونی..


هاجی وون ، خیلی برای این نقش ، زحمت کشیده بود.
براستی ... سنگ تمام گذاشت.


و جایزه ی بهترین بازیگر زن سال درامهای کره ، حقش بود.


بگذریم که همه چیز این سریال ، خوب بود .

از ایده ، که گویی ایده ی زندگی خود من است ، تا
#فیلمنامه ،
#کارگردانی ، طراحی لباس ، گریم ، صحنه ، بازیها ، فیلمبرداری و بخصوص ، طراحی رقص و
#موسیقی .

یاد آن سالها بخیر
اینجا نبودیم ... 😀

#chista_yasrebi
#poet
#poetry
#poems
#novelist
#series
#koriandrama
#dance
#chistayasrebi

@chista_yasrebi.2


https://www.instagram.com/p/BpYAZkgnAJb/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=ewemnfk15q7y
#آوا
#قسمت_اول
رمانی از
#چیستا_یثربی
این‌ رمان، ‌نوشته ی
#چیستایثربی است و تنها در پیج و کانال شخصی خودش ، منتشر میشود.

اشتراک آن‌، در کانالها و گروهها ، تنها با ذکر نام نویسنده ممکن است. داستان در کانال خواهد آمد و
با صدای خود نویسنده ، خوانش خواهد شد و فایل صوتی خواهد داشت ، آدرس کانال رسمی در بیوی پیج اینستاگرام.

پیشاپیش از همکاری شما عزیزانم ،سپاسگزارم
#چیستا
#نویسنده
#رمان_نویس
#قصه
#داستان
#chista_yasrebi
#novelist
#story
#novel
#Ava
Written by
#chistayasrebi

نمیشد نگاهش کرد !
چشمانش آتش داشت...آدم را میسوزاند ، برای چند زمستان، گرمت میکرد....
اصلا باور نمیکردم به آقا سلیمان گفته میخواهد به خواستگاری من بیاید!

معلم کلاس خواهرم بود.
یکسال از مابزرگتر بودند. پیش دانشگاهی!
اول فکر کردم خواهرم را بامن اشتباه گرفته است ، اما آقا سلیمان تاکید کرد :

آقا معلم گفته آوا... خواهر کوچیکتره که شال قرمز میندازه دور گردنش ...
انگار دنیا را به من داده بودند !

آرزو ، خواهرم میگفت : همچین تحفه ای هم نیست... فقط تیپش گول زنکه ، پولدار هم که نیست!
گفتم: پولشو میخوام چیکار ؟ باسواده!وخوش تیپ! با شخصیت هم که هست.

گفت: احمقی دیگه ! ...
پشیمون میشی . من که خوشحالم از من خواستگاری نکرده! چون اگه آدم به معلمش بگه نه ، ممکنه تو درس ردش کنه! ...
حالا اخلاقاشو از نزدیک که ببینی ، میخوره تو ذوقت. میفهمی!
میدانستم که توی ذوقم نخواهد خورد...

این هفته قرار بود یکروز با اجازه ی پدرم، به خانه مان بیاید تا کمی با این معلم تهرانی آشناشویم ، دل توی دلم نبود.
من فقط هفده سال داشتم و او بیست و پنج سال...

#چیستایثربی

کلی کتاب خوانده بود. از بچه ها شنیده بودم ،
میترسیدم حرف احمقانه ای بزنم، اما میدانستم که من هم بلدم درباره چیزهایی حرف بزنم، مثل جنگ، داعش، ترامپ، کردهای عراق ، ریزگردها ، زلزله و فیلم جدایی نادر از سیمین فرهادی!

همینها فعلا کافی بود... زیاد هم بود، پدرم خوشش نمی آمد آدم زیاد حرف بزند. روز موعود رسید...
#ادامه_دارد

#چیستایثربی
#آوا
#قسمت_اول

https://www.instagram.com/p/BpcryG9n9zo/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=crgkohnbkra5



اگر بروی ،خورشید را هم ممکن است باخود ببری ،

و همه پرندگانی را که در آسمان تابستانی پرواز میکردند.



#خولیو_ایگلسیاس

#Julio_Iglesias
متولد ۲۳ سپتامبر ۱۹۴۳ در مادرید
خواننده، ترانه‌سرا و گیتاریست #اسپانیایی است. .
خاندان پدریِ وی از گالیسیا می‌باشند. تابه‌امروز آثار او بیش از ۲۰۰میلیون نسخه فروش داشته‌است. برحسب اطلاعات ارائه‌شده از سوی شرکت موسیقی سونی، ایگلسیاس یکی از ده هنرمند پرفروش همهٔ زمان‌هاست.

#ترانه

#اگر_بروی
#Ne_Me_Quitte_Pas
#if_you_go_away


💚💚💚💚💚

این طرفهای ما ،
زبان ، رمزی است ،

"الو ، یونس_ سلیمان "
بله" ‌ سلیمان _ یونس"

پیام دریافت شد ،
دخترک عاشقت شد ،

دخترک مرد !
تمام .



#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا

#chista_yasrebi

#poet
#novelist
#chistayasrebi

@yasrebi_chista
پیج رسمی #چیستایثربی که داستانها در آن می آیند👆👆👆👆👆



https://www.instagram.com/p/Bpd7iyOBAsw/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=111q8asecgnam
دونالد
#ترامپ، رئیس جمهور
#آمریکا ، در توئیتر رسمی‌اش، پوستری با تصویر خودش را منتشر کرد و از آغاز #تحریم‌_ایران خبر داد ، تا تمامی تحریم‌هایی را که پس از
#برجام لغو شده بودند، مجددا بازگردند.

بر روی این پوستر ، عبارت‌ :



«تحريم ها در راه هستند ، 5 نوامبر»
نوشته شده است.


این نوشته‌ی ترامپ ، شبیه به جمله‌ی معروف #سریال پرطرفدار " #بازی_تاج_و_تخت " است ،
#Game_of_Thrones

و به همین‌ دلیل ، سر و صدای زیادی در فضای مجازی راه انداخته است ،




در فصل‌های جدید «بازی تاج و تخت" ، از شعار " زمستان در راه است " :
#winter_is_coming


استفاده شده است ، که مربوط به یکی از داستان‌های اصلی این سریال ، یعنی جنگ میان مردگان و زندگان است‌.



مدیران کمپانی این سریال اعلام کردند که از این پیام آگاهی نداشتند و ترجیح می‌دهند تا از علامت تجاریشان برای مقاصد سیاسی استفاده نامناسب نشود!


این کمپانی و جرج آر آر مارتین ، (نویسنده این سریال) از #مخالفان_ترامپ هستند.


بازیگر نقش
#آریا_استارک ،
#میسی_ویلیامز " نوشت:
"هنوز نه ! "

بازیگر نقش
#سانسا ،

#سوفی_ترنر ، نوشت :
" نفرت " !

و نویسنده ی اصلی
#سریال ،

#جورج_آر_آر_مارتین نوشت :



" ترس ، نسبت به شمشیر ، سریع تر میدرد ، آقای ترامپ ! "

بازیگران هالیوود و سیاستمداران نیز ، به این جمله واکنش منفی نشان دادند ،
و بخصوص شبکه ی تهیه کننده سریال معتقد است :


استفاده از‌ یک‌ نام تجاری ، برای اهداف سیاسی غیر قابل بخشش است.



شعار : " زمستان در راه است "

در جهت‌اهداف ، متمدن شدن تدریجی بشر ، نوشته شده نه جنگ !

و نه دخالت در امور کشورهای دیگر !



این یک سوء استفاده ی زشت و غیر خلاقانه از سریالی است که مردم دوست دارند.‌.

ما واکنش منفی خود را نشان میدهیم ، حتی اگر تعدادی از طرفداران خود را از دست بدهیم !



👇👇👇👇👇👇




و اما نظر من :



به نظرم ایرانی ها باید ، در‌ این مورد هشیار باشند و نباید با‌ پوسترهای مشابه ، جنبه ی کاریکاتوری ، به این اقدام نسنجیده ببخشند ،


و به جای تبلیغات مشابه و بهره گیری از نام یک سریال مطرح و پر طرفدار ، واکنشهای منطقی تری نشان دهند .
طبقه ی متوسط که عملا حذف شده و مافقط طبقه ی فقیر و فقیر تر داریم .

طبقه ی مرفه ،عزیز دردانه ها ، لاکچری نشینها و دو پاسپورته ها هم ،که هرگز از هیچ چیز ککشان نمیگزد !....


این وسط فقط میماند استرس و تنگدستی برای مردم زحمتکش عادی .....

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا

#Maisie_Williams
#Sophie_Turner
#George_Raymond_Richard_Martin
#Grrm
#chista_yasrebi
#writer
#novelist
#playwright
#chistayasrebi
#Iranian_artists
#Iranian_writers

#Iran
#America
#united_states

https://www.instagram.com/p/BpvQnGyAjlv/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1fnf2ysjqrxk4
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
#آوا
#قسمت_اول
رمانی از
#چیستا_یثربی
این‌ رمان، ‌نوشته ی
#چیستایثربی است و تنها در پیج و کانال شخصی خودش ، منتشر میشود.

اشتراک آن‌، در کانالها و گروهها ، تنها با ذکر نام نویسنده ممکن است. داستان در کانال خواهد آمد و
با صدای خود نویسنده ، خوانش خواهد شد و فایل صوتی خواهد داشت ، آدرس کانال رسمی در بیوی پیج اینستاگرام.

پیشاپیش از همکاری شما عزیزانم ،سپاسگزارم
#چیستا
#نویسنده
#رمان_نویس
#قصه
#داستان
#chista_yasrebi
#novelist
#story
#novel
#Ava
Written by
#chistayasrebi

نمیشد نگاهش کرد !
چشمانش آتش داشت...آدم را میسوزاند ، برای چند زمستان، گرمت میکرد....
اصلا باور نمیکردم به آقا سلیمان گفته میخواهد به خواستگاری من بیاید!

معلم کلاس خواهرم بود.
یکسال از مابزرگتر بودند. پیش دانشگاهی!
اول فکر کردم خواهرم را بامن اشتباه گرفته است ، اما آقا سلیمان تاکید کرد :

آقا معلم گفته آوا... خواهر کوچیکتره که شال قرمز میندازه دور گردنش ...
انگار دنیا را به من داده بودند !

آرزو ، خواهرم میگفت : همچین تحفه ای هم نیست... فقط تیپش گول زنکه ، پولدار هم که نیست!
گفتم: پولشو میخوام چیکار ؟ باسواده!وخوش تیپ! با شخصیت هم که هست.

گفت: احمقی دیگه ! ...
پشیمون میشی . من که خوشحالم از من خواستگاری نکرده! چون اگه آدم به معلمش بگه نه ، ممکنه تو درس ردش کنه! ...
حالا اخلاقاشو از نزدیک که ببینی ، میخوره تو ذوقت. میفهمی!
میدانستم که توی ذوقم نخواهد خورد...

این هفته قرار بود یکروز با اجازه ی پدرم، به خانه مان بیاید تا کمی با این معلم تهرانی آشناشویم ، دل توی دلم نبود.
من فقط هفده سال داشتم و او بیست و پنج سال...
کلی کتاب خوانده بود. از بچه ها شنیده بودم ،
میترسیدم حرف احمقانه ای بزنم، اما میدانستم که من هم بلدم درباره چیزهایی حرف بزنم، مثل جنگ، داعش، ترامپ، کردهای عراق ، ریزگردها ، زلزله و فیلم جدایی نادر از سیمین فرهادی!

همینها فعلا کافی بود... زیاد هم بود، پدرم خوشش نمی آمد آدم زیاد حرف بزند. روز موعود رسید...
#ادامه_دارد

#چیستایثربی
#آوا
#قسمت_اول

https://www.instagram.com/p/BpcryG9n9zo/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=crgkohnbkra5
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
#آوا
#قسمت_اول
رمانی از
#چیستا_یثربی
این‌ رمان، ‌نوشته ی
#چیستایثربی است و تنها در پیج و کانال شخصی خودش ، منتشر میشود.

اشتراک آن‌، در کانالها و گروهها ، تنها با ذکر نام نویسنده ممکن است. داستان در کانال خواهد آمد و
با صدای خود نویسنده ، خوانش خواهد شد و فایل صوتی خواهد داشت ، آدرس کانال رسمی در بیوی پیج اینستاگرام.

پیشاپیش از همکاری شما عزیزانم ،سپاسگزارم
#چیستا
#نویسنده
#رمان_نویس
#قصه
#داستان
#chista_yasrebi
#novelist
#story
#novel
#Ava
Written by
#chistayasrebi

نمیشد نگاهش کرد !
چشمانش آتش داشت...آدم را میسوزاند ، برای چند زمستان، گرمت میکرد....
اصلا باور نمیکردم به آقا سلیمان گفته میخواهد به خواستگاری من بیاید!

معلم کلاس خواهرم بود.
یکسال از مابزرگتر بودند. پیش دانشگاهی!
اول فکر کردم خواهرم را بامن اشتباه گرفته است ، اما آقا سلیمان تاکید کرد :

آقا معلم گفته آوا... خواهر کوچیکتره که شال قرمز میندازه دور گردنش ...
انگار دنیا را به من داده بودند !

آرزو ، خواهرم میگفت : همچین تحفه ای هم نیست... فقط تیپش گول زنکه ، پولدار هم که نیست!
گفتم: پولشو میخوام چیکار ؟ باسواده!وخوش تیپ! با شخصیت هم که هست.

گفت: احمقی دیگه ! ...
پشیمون میشی . من که خوشحالم از من خواستگاری نکرده! چون اگه آدم به معلمش بگه نه ، ممکنه تو درس ردش کنه! ...
حالا اخلاقاشو از نزدیک که ببینی ، میخوره تو ذوقت. میفهمی!
میدانستم که توی ذوقم نخواهد خورد...

این هفته قرار بود یکروز با اجازه ی پدرم، به خانه مان بیاید تا کمی با این معلم تهرانی آشناشویم ، دل توی دلم نبود.
من فقط هفده سال داشتم و او بیست و پنج سال...
کلی کتاب خوانده بود. از بچه ها شنیده بودم ،
میترسیدم حرف احمقانه ای بزنم، اما میدانستم که من هم بلدم درباره چیزهایی حرف بزنم، مثل جنگ، داعش، ترامپ، کردهای عراق ، ریزگردها ، زلزله و فیلم جدایی نادر از سیمین فرهادی!

همینها فعلا کافی بود... زیاد هم بود، پدرم خوشش نمی آمد آدم زیاد حرف بزند. روز موعود رسید...
#ادامه_دارد

#چیستایثربی
#آوا
#قسمت_اول

https://www.instagram.com/p/BpcryG9n9zo/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=crgkohnbkra5
من باز نمیگردم، باز نمیگردم
نمیخواهم به یاد آورم ... #Gipsy_Kings #جیپسی_کینگز ، به معنای پادشاهان کولی، یک گروه موسیقی اسپانیایی است که با سبک منحصربه‌فرد خود در جهان شناخته شده‌است.
اعضای این گروه شامل برادران Reyes و Baliardo است که با یکدیگر نسبت فامیلی دارند و به گفته خودشان از دانش موسیقی آکادمیک بی اطلاع هستند. بسیاری از ملودی‌های ساخته شده توسط این گروه دارای شهرت جهانی است و گروه‌های بسیاری در سراسر جهان از آنها الگو برداری می‌کنند. برخی معتقدند ارزشهای هنری موسیقی این گروه در سایه شناخته شدن به عنوان یک گروه موسیقی پاپ در نظر بسیاری از مخاطبان ناشناخته مانده‌است.
.

دوستان قسمت بعدی داستان
#آوا_متولد۱۳۷۹
نیاز به تمرکز و خواندن قسمتهای پیشین دارد تا قسمت 24 در کانال من و #کانال_قصه من ،که لینک آن به کانال رسمی سنجاق شده، آمده است.
و تا27 همینجا.... لطفا ،بدون مرور نخوانید که سوالهای واضح یا احتمالا تکراری، برایتان پیش نیاید.
پیشاپیش، بار دیگر اعلام میکنم که هر گونه شباهت ، میان افراد واقعی و افراد قصه ما، تصادفیست! .

و #سردار یا #فرمانده ، آنکه شما ممکن است حدس بزنید ،نیست!
.
از دیروز ، حدسهای عجیبی شنیده ام و شنیده اند!... .
خداوند ، همه را ببخشد و رستگار کند.
.
من نمیگویم این داستان #واقعی نیست!
.
.قطعا حدس میزنید که چنین سوز دل نوشتنی ، باید به نوعی ، ریشه در واقعیت داشته باشد...
.
.فقط میگویم: دنبال آدمها نگردیم !
.
وگرنه اجازه به خودم نمیدهم که قصه را نشر دهم!
. و اما درباره قسمت 28
لطفا همه قسمت #بیست_وهفت را با دقت بخوانند.
سارا با دیدن فرمانده ، از حال میرود... چرا ؟
هر دو آدمهای رشد یافته و بزرگسالی هستند!
.
ممکن است برخی نکات نهفته در این#داستان، با اعتقادات برخی ، منافات داشته باشد.

سپاسگزارم که به اصل تفاوتهای‌ فردی و واقعیتها احترام میگذارید. من هم دوست نداشتم که بناز ، مورد #تعرض واقع شود! ولی هر روز این اتفاق، در اتاقهای تاریک جامعه، تکرار میشود... بنازهای زیادی در شهر ، روستا، مرز ،
جنگ ، زندانها، و حتی در خانه هایشان ، مورد تعرض خودی و غریبه، واقع میشوند!

فرمانده، با کوبیدن روی قلب بناز و تنفس مصنوعی، جسم او را نجات میدهد.
اما چه کسی ، روح کودکی از دست رفته ی او را نجات میدهد ؟! بااحترام به
روح ‌ادبیات
برای #نجات و رستگاری.

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
.
#رمان
#قصه
#داستان_دنباله_دار
#کتاب
#دور_همخوانی_کتاب
#آوا_چیستایثربی
#موزیک
#کلیپ#اسپانیش
#ویدیو
#موسیقی
#موزیک_ویدیو
.
.#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#novelist .

https://www.instagram.com/p/BsxDtlYAaG9/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=n5kz9nhkn71p
امشب قسمت نبود،
#قصه رو بذارم ، .
اما دلم سخت هوای این ترانه ی
#فریدون_فروغی عزیز رو کرده بود.‌‌‌.. دلم نیومد ، این آرزو را از خودم دریغ کنم...
.
. هر کی دوست داره ، شعرِ منو بخونه و ویدیوی
#فروغی رو ببینه و خدا ، هوای دل ما رو داشته باشه ...








.گاهی موقعیتهایی در زندگی ، پیش میاد ، که دو نفر ‌که سهله ، صد نفر هم ، نمیتونن تصمیم درست بگیرن ، که سالها بعد پشیمون نشن ... .

نمیشه برای مسائل #عاطفی ،حکم قطعی صادر کرد.هرگز ، این کار را نکنید!‌
وگرنه شاید یک‌ روز ،خود یا فرزند یا عزیرتون ،دچارش شید! و اکنون ، موقعیتِ #فرمانده و #سارا ، دقیقا در چنین وضعی است... برزخ عشق و تعهد!




کدام قدم درست و کدام قدم خطاست ؟!

وقتی تعهدات برای ما ، ارزش دارند ، اما ،
ما فقط یکبار زنده ایم!

و شاید فقط ، یکبار ، چنین از اعماق جان، عاشق شویم! اما ....اخلاقیات و اعتقادات فردی؟؟؟ ... .

تا ببینیم آنها چه میکنند.

👇👇👇👇👇👇👇👇👇
.

تو ، با شرمِ سلحشوری ،
و من ، با دلی شعله ور ،
شعری می آفرینیم ،
که خدا هم ، گریه اش میگیرد ... . .
.

شعر از :
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا

#موزیک
#موسیقی
#کلیپ
#ویدیو
#فریدون_فروغی
ترانه:
#خاک
#موزیک_ویدیو

فریدون ، هیچوقت وطنش را ترک نکرد و همیشه می‌گفت کارهای من برای مردم این "خاک" است. ما هم نمی‌خواهیم خلاف میل او عمل کنیم و آنقدر صبر می‌کنیم تا
#مجوز انتشار این آهنگ‌ها صادر شود. .
.
چقدر هم که شد!😶
.
.
.
.

چقدر دیر ،‌چقدر دور... .
.

چقدر به برخی ، ظلم شد و میشود!
مراقب باشیم!
.
.
.
.

#آوا_متولد۱۳۷۹
#داستان
#داستان_دنباله_دار
پست بعد
قسمت 42

#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#storytelle#writer
#novelist
#avaa_born_in_2000

#story
#book
#novel
.

https://www.instagram.com/p/BuCbz_7gd8t/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=z4txs5e8nrsq
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
#آوا
#قسمت_اول
رمانی از
#چیستا_یثربی
این‌ رمان، ‌نوشته ی
#چیستایثربی است و تنها در پیج و کانال شخصی خودش ، منتشر میشود.

اشتراک آن‌، در کانالها و گروهها ، تنها با ذکر نام نویسنده ممکن است. داستان در کانال خواهد آمد و
با صدای خود نویسنده ، خوانش خواهد شد و فایل صوتی خواهد داشت ، آدرس کانال رسمی در بیوی پیج اینستاگرام.

پیشاپیش از همکاری شما عزیزانم ،سپاسگزارم
#چیستا
#نویسنده
#رمان_نویس
#قصه
#داستان
#chista_yasrebi
#novelist
#story
#novel
#Ava
Written by
#chistayasrebi

نمیشد نگاهش کرد !
چشمانش آتش داشت...آدم را میسوزاند ، برای چند زمستان، گرمت میکرد....
اصلا باور نمیکردم به آقا سلیمان گفته میخواهد به خواستگاری من بیاید!

معلم کلاس خواهرم بود.
یکسال از مابزرگتر بودند. پیش دانشگاهی!
اول فکر کردم خواهرم را بامن اشتباه گرفته است ، اما آقا سلیمان تاکید کرد :

آقا معلم گفته آوا... خواهر کوچیکتره که شال قرمز میندازه دور گردنش ...
انگار دنیا را به من داده بودند !

آرزو ، خواهرم میگفت : همچین تحفه ای هم نیست... فقط تیپش گول زنکه ، پولدار هم که نیست!
گفتم: پولشو میخوام چیکار ؟ باسواده!وخوش تیپ! با شخصیت هم که هست.

گفت: احمقی دیگه ! ...
پشیمون میشی . من که خوشحالم از من خواستگاری نکرده! چون اگه آدم به معلمش بگه نه ، ممکنه تو درس ردش کنه! ...
حالا اخلاقاشو از نزدیک که ببینی ، میخوره تو ذوقت. میفهمی!
میدانستم که توی ذوقم نخواهد خورد...

این هفته قرار بود یکروز با اجازه ی پدرم، به خانه مان بیاید تا کمی با این معلم تهرانی آشناشویم ، دل توی دلم نبود.
من فقط هفده سال داشتم و او بیست و پنج سال...
کلی کتاب خوانده بود. از بچه ها شنیده بودم ،
میترسیدم حرف احمقانه ای بزنم، اما میدانستم که من هم بلدم درباره چیزهایی حرف بزنم، مثل جنگ، داعش، ترامپ، کردهای عراق ، ریزگردها ، زلزله و فیلم جدایی نادر از سیمین فرهادی!

همینها فعلا کافی بود... زیاد هم بود، پدرم خوشش نمی آمد آدم زیاد حرف بزند. روز موعود رسید...
#ادامه_دارد

#چیستایثربی
#آوا
#قسمت_اول

https://www.instagram.com/p/BpcryG9n9zo/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=crgkohnbkra5