Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
ادامه ی پست قبل _ادامه ی قسمت 35🔼
گفتم: تو میخوای انصراف بده ! من میتونم اعلام کنم فشار تو افتاده ؛ چون رنگتم بد جوری پریده ها !
اونوقت ببین ؛ شاگردات و طرفدارات چه حالی پیدا می کنن !
گفت : مانا ؛ من تو رو نمی فهمم... واقعا ! در چشمانم ؛ خیره شد...گفت :
این مسابقه برای اینه که ثابت کنی اسکیتت از من بهتره ؟!...
میدونی که نیست ! من معلمتم دختر ! من با اسکیت ؛ زنده موندم ؛ و گرنه الان ؛ توی اون کارناوال لعنتی بودم...
می خوای بگی شجاعی یا من ترسوام ؟ خب که چی ؟!...اصلا هر چی!... انقدر مهمه؟! مثل بچه بازیه !
گفتم : برای من مهمه...بله ! خیلی چیزا مثل بچه بازیه...حتی گاهی حس عاشق شدن...
این مسابقه برای اینه ؛ که به خودم ثابت کنم ؛ استقامت دارم ؛ نمی ترسم ؛... حتی از رقیب قدر!....
چون زندگی پر از رقیبای قدره....توی هر کاری ! حتی عاشق شدن...آدم فکر میکنه عاشق شده ؛ اما بچه بازیه.....
و سومیشم که مهم ترین دلیله ؛ بعد از مسابقه بهت میگم !
بر خلاف آنچه فکر می کردم ؛ فقط مربیان و شاگردان اسکیت ؛ نیامده بودند ؛
افراد زیادی در محوطه ی بلوار ؛ جمع شده بودند. مردم عادی که نمیدانم چطور از طریق فضای مجازی ؛ خبردار شده بودند !
شاید کار مینا و فرید بود !...
هجوم افراد داشت مرا هم ؛ اذیت میکرد ؛ اما سعی میکردم نگاهشان نکنم...
چون داشتند متلک میگفتند و حرفهای بی ادبی....بیشتر درباره ی من ؛ خطاب به محسن !
پلیس ها مجبور بودند مدام ؛ در صف هایی ؛ جمعیت را منظم و مهار کنند و تهدید کنند که در صورت عدم رعایت نظم ؛ مسابقه را تعطیل میکنند !
یک لحظه فکر کردم ؛ بین جمعیت ؛ مادرم را دیدم ؛...
ولی اشتباه کردم !
عجیب بود که باید مقابل این همه آدم ؛ از یک قهرمان اسکیت خوش تیپ ؛ با این همه طرفدار دختر ؛ برنده شوم !
و در واقع ؛ او را از زندگی ساقط کنم! زندگی که همه ی عمرش ؛ با زحمت ساخته بود ؛
اما حس بدی نداشتم ؛ با خودم میگفتم : رقابت سالم ؛ رقابته....باعث رشد آدم میشه....حتی رقابت عشقی!
و اگر می باختم چه ؟!...
به قول اسکارلت اوهارا ؛ فردا
درباره ی آن فکر می کردم.
سوت داور !
مسابقه شروع شد...
گفتم : خدایا ! این من و این تو !
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_سی_و_پنجم
#چیستا_یثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.
#کانال_قصه_چیستایثربی
@chista_2
کانال رسمی
@chista_yasrebi
http://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
گفتم: تو میخوای انصراف بده ! من میتونم اعلام کنم فشار تو افتاده ؛ چون رنگتم بد جوری پریده ها !
اونوقت ببین ؛ شاگردات و طرفدارات چه حالی پیدا می کنن !
گفت : مانا ؛ من تو رو نمی فهمم... واقعا ! در چشمانم ؛ خیره شد...گفت :
این مسابقه برای اینه که ثابت کنی اسکیتت از من بهتره ؟!...
میدونی که نیست ! من معلمتم دختر ! من با اسکیت ؛ زنده موندم ؛ و گرنه الان ؛ توی اون کارناوال لعنتی بودم...
می خوای بگی شجاعی یا من ترسوام ؟ خب که چی ؟!...اصلا هر چی!... انقدر مهمه؟! مثل بچه بازیه !
گفتم : برای من مهمه...بله ! خیلی چیزا مثل بچه بازیه...حتی گاهی حس عاشق شدن...
این مسابقه برای اینه ؛ که به خودم ثابت کنم ؛ استقامت دارم ؛ نمی ترسم ؛... حتی از رقیب قدر!....
چون زندگی پر از رقیبای قدره....توی هر کاری ! حتی عاشق شدن...آدم فکر میکنه عاشق شده ؛ اما بچه بازیه.....
و سومیشم که مهم ترین دلیله ؛ بعد از مسابقه بهت میگم !
بر خلاف آنچه فکر می کردم ؛ فقط مربیان و شاگردان اسکیت ؛ نیامده بودند ؛
افراد زیادی در محوطه ی بلوار ؛ جمع شده بودند. مردم عادی که نمیدانم چطور از طریق فضای مجازی ؛ خبردار شده بودند !
شاید کار مینا و فرید بود !...
هجوم افراد داشت مرا هم ؛ اذیت میکرد ؛ اما سعی میکردم نگاهشان نکنم...
چون داشتند متلک میگفتند و حرفهای بی ادبی....بیشتر درباره ی من ؛ خطاب به محسن !
پلیس ها مجبور بودند مدام ؛ در صف هایی ؛ جمعیت را منظم و مهار کنند و تهدید کنند که در صورت عدم رعایت نظم ؛ مسابقه را تعطیل میکنند !
یک لحظه فکر کردم ؛ بین جمعیت ؛ مادرم را دیدم ؛...
ولی اشتباه کردم !
عجیب بود که باید مقابل این همه آدم ؛ از یک قهرمان اسکیت خوش تیپ ؛ با این همه طرفدار دختر ؛ برنده شوم !
و در واقع ؛ او را از زندگی ساقط کنم! زندگی که همه ی عمرش ؛ با زحمت ساخته بود ؛
اما حس بدی نداشتم ؛ با خودم میگفتم : رقابت سالم ؛ رقابته....باعث رشد آدم میشه....حتی رقابت عشقی!
و اگر می باختم چه ؟!...
به قول اسکارلت اوهارا ؛ فردا
درباره ی آن فکر می کردم.
سوت داور !
مسابقه شروع شد...
گفتم : خدایا ! این من و این تو !
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_سی_و_پنجم
#چیستا_یثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.
#کانال_قصه_چیستایثربی
@chista_2
کانال رسمی
@chista_yasrebi
http://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
@Chista_Yasrebi
قصه نیستم که بگویی؛
نغمه نیستم که بخوانی ؛
صدا نیستم که بشنوی ؛
من درد مشترکم ؛ مرا فریاد کن!
#احمد_شاملو
#شاملو
#دکلمه
@chista_yasrebi
قصه نیستم که بگویی؛
نغمه نیستم که بخوانی ؛
صدا نیستم که بشنوی ؛
من درد مشترکم ؛ مرا فریاد کن!
#احمد_شاملو
#شاملو
#دکلمه
@chista_yasrebi
#شب
به فاصله یک دست یا کمتر؛ در برابرم نشسته ای !
اتاق از تو موج می زند ؛
به سایه ات تکیه می دهم تا نیفتم ؛
اتاق قایقی می شود ؛
ما را با خود به ژرفای شب می برد ؛
کسی ما را نمی بیند...
کسی نمی پرسد...
کسی نمی خواهد چیزی بداند ؛
تو اینجایی؛
و من با تو شب را به آتش می کشم ؛
تو چون چشم از قله های قلب من
می جوشی ؛
و چون پرنده ای از سینه ی من پر
می کشی ؛
تو چون شعله ای؛
در چشم های من؛ سوسو می زنی؛
آرام...
و من با تو سیاهی را به آتش می کشم،
نامت مثل شمردن روزهاست...
من برای تماشای چشم های تو شاعر شدم
تو برای به آتش کشیدن شب ؛
به دنیا آمدی
#چیستایثربی
#شب
http://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
به فاصله یک دست یا کمتر؛ در برابرم نشسته ای !
اتاق از تو موج می زند ؛
به سایه ات تکیه می دهم تا نیفتم ؛
اتاق قایقی می شود ؛
ما را با خود به ژرفای شب می برد ؛
کسی ما را نمی بیند...
کسی نمی پرسد...
کسی نمی خواهد چیزی بداند ؛
تو اینجایی؛
و من با تو شب را به آتش می کشم ؛
تو چون چشم از قله های قلب من
می جوشی ؛
و چون پرنده ای از سینه ی من پر
می کشی ؛
تو چون شعله ای؛
در چشم های من؛ سوسو می زنی؛
آرام...
و من با تو سیاهی را به آتش می کشم،
نامت مثل شمردن روزهاست...
من برای تماشای چشم های تو شاعر شدم
تو برای به آتش کشیدن شب ؛
به دنیا آمدی
#چیستایثربی
#شب
http://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
ما دلمان میخواهد همه چیز را به دست آوریم و هیچ از دست ندهیم.....این ممکن نیست !
...هر هدیه ی جدیدی؛ از سوی جهان ؛ بهایی دارد....حالا ببینید حاضرید در ازای چیزهایی که میخواهید به دست آورید ؛ چه چیز را از دست دهید؟
هنوز حاضر به معامله هستید؟
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
...هر هدیه ی جدیدی؛ از سوی جهان ؛ بهایی دارد....حالا ببینید حاضرید در ازای چیزهایی که میخواهید به دست آورید ؛ چه چیز را از دست دهید؟
هنوز حاضر به معامله هستید؟
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
سعادتمند کسیست که از هر خطایی که از او سر بزند ؛ تجربه ی تازه به دست آورد.
#سقراط
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#سقراط
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
تاریکی لال است
وگرنه چرااز کسی
چراغی نمیخواهد؟
#لطیف_هلمت
#شاعرکرد
ترجمه
مختارشکری پور
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
وگرنه چرااز کسی
چراغی نمیخواهد؟
#لطیف_هلمت
#شاعرکرد
ترجمه
مختارشکری پور
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
بی تو مهتاب شبی ؛ باز از آن کوچه گذشتم
همه تن ؛ چشم شدم ؛ خیره به دنبال تو گشتم ؛
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم ؛
شدم آن عاشق دیوانه که بودم....
#فریدون_مشیری
از شعر
#کوچه
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
همه تن ؛ چشم شدم ؛ خیره به دنبال تو گشتم ؛
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم ؛
شدم آن عاشق دیوانه که بودم....
#فریدون_مشیری
از شعر
#کوچه
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi
بدترین ؛ اتفاق از دست دادن یک نفر ؛ حتی دلتنگی نیست !...
جملاتی است که میخواستی به او بگویی و نتوانستی !...
#چیستایثربی
بدترین ؛ اتفاق از دست دادن یک نفر ؛ حتی دلتنگی نیست !...
جملاتی است که میخواستی به او بگویی و نتوانستی !...
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
خسته شدم که مردم ؛ بهم میگن"اینم یه موقعیته که میگذره!"
لعنت به شما !....شما چه میدونید در سر من چی میگذره!
#روانشناسی
ترجمه
#چیستایثربی
خسته شدم که مردم ؛ بهم میگن"اینم یه موقعیته که میگذره!"
لعنت به شما !....شما چه میدونید در سر من چی میگذره!
#روانشناسی
ترجمه
#چیستایثربی
خب....راستش.....
#صبر کنید.بااعضای کانال کارهای واجب دارم....حرفهایی که فقط اینجا میشه گفت ؛ نه اینستاگرام
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#صبر کنید.بااعضای کانال کارهای واجب دارم....حرفهایی که فقط اینجا میشه گفت ؛ نه اینستاگرام
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
۸ منتقد و نویسنده سینمایی، در یک نظرخواهی برای انتخاب
#بهترینهای_تاریخ_دوبله_ایران که توسط ماهنامه سینمایی فیلم در اسفندماه ۱۳۸۴ انجام شد، دوبله این فیلم را بعنوان
#برترین_دوبله_فارسی برای یک فیلم خارجی انتخاب نمودند.[۴]
دوبله فارسی این فیلم با مدیریت دوبلاژ علی کسمایی در سال ۱۳۴۵ در استودیو دماوند به مدیریت «روبیک گریگوریانس» انجام شد. اجرا و ضبط ترانههای فارسی نیز در استودیوی وزارت فرهنگ و هنر صورت پذیرفت. صداگذاری نهایی فیلم که بصورت استریوفونیک ۶ بانده بود، در کشور آلمان انجام شد.[۵]
در نسخه دوبله شده فیلم اشکها و لبخندها، سه نوع آواز وجود دارد:
(۱) آوازهایی که ترجمه و دوبله نشدند، مثل آوازهای اول و آخر فیلم و آواز «از هر کوهی، بالا برو» که مادر روحانی در صومعه برای قوت قلب دادن به ماریا میخواند. کسمایی در اینباره میگوید:
«... فارسی شدن بعضی آوازها هم خوش آیند نبود، بهمین جهت اصلاً از آن صرفنظر شد. مثل آواز مادر روحانی. به هرحال قسمتهایی که قابلیت بیشتری برای برگرداندن به فارسی را داشت، انتخاب کردیم»
(۲) آوازهایی که کاملاً ترجمه و به فارسی خوانده شدهاند مثل همهٔ آوازهایی که بچهها در آن حضور دارند.
(۳) یک آواز هم (در اتاقک شیشهای باغ) با حالتی بین دکلمه و گفتار متن اجرا شده و آواز اصلی زیر آن شنیده میشود. کسمایی دربارهٔ این آواز چنین توضیح میدهد:
«آواز اتاقک شیشهای یک آواز عاشقانه بود که به شکل فارسی مطلوب از کار درنمیآمد اما تماشاگران میبایست معنایش را در مییافتند. بهمین دلیل ترجمهاش با آن شکل، رویِ تصویر و صدای اصلیِ پائین آمده، قرار گرفت.»
شعرهای فارسی که برای ترانههای فیلم اجرا شد، توسط «کریم فکور» سروده شده بود. او که از ترانه سرایان موفق آن دوران بود، ترانههای فارسی را بر اساس شعرهای اصلی و ریتم موسیقی و لحن و حالتِ آوازهایِ اصلی فیلم نوشت و این ترانهها، توسط هنرجویان هنرستان عالی موسیقی و زیر نظر «تورج نگهبان» اجرا شد. اعضای این گروه موسیقی که توسط «عنایت رضایی» رئیسِ وقتِ اپرای تهران برای این منظور انتخاب شده بودند به این شرح است:[۵]
دوبلورهای صحنههای غیرآوازی
ماریا (جولی اندروز): «ژاله کاظمی»
کاپیتان فون تراپ (کریستوفر پلامر): «ابوالحسن تهامینژاد»
بارونِس اِلسا شرایدر (النور پارکر): «رفعت هاشمپور»
ماکس (ریچارد هایدن): «خسرو خسروشاهی»
رولف (دانیل تروهیت): «مهدی آژیر»
لیزل فون تراپ، بزرگترین دختر خانواده (شارمین کار): «زهره شکوفنده»
یکی از پسرها: «خسرو شکوفنده»
یکی دیگر از پسرها: «شهرام شکوفنده»
دو تا از دخترها: «منیژه نویده»
یکی دیگر از دخترها: «شهین صحت نژاد»
گرتل، کوچکترین دختر خانواده (کیم کاراث): «ناهید امیریان»
خوانندگان صحنههای آوازی
سودابه صفاییه: خوانندگی بجای «ماریا» (جولی اندروز)
فریدون معزّی مقدّم: خوانندگی بجای «کاپیتان فون تراپ» (کریستوفر پلامر)
همایون معزی مقدم: خوانندگی بجای «رولف» (دانیل تروهیت)
نازیلا زندکریمی: خوانندگی بجای «لیزل، دختر بزرگ خانواده» (شارمین کار)
سیمین قدیری: خوانندگی بجای یکی از دخترها
آزیتا آزرمی: خوانندگی بجای یکی از دخترها
نسرین آزرمی: خوانندگی بجای یکی از دخترها
شمسی شادمند: خوانندگی بجای یکی از دخترها
ناهید امیریان: خوانندگی بجای «گرتل» (کیم کاراث)
خسرو شکوفنده: خوانندگی بجای یکی از پسرها
شهرام شکوفنده: خوانندگی بجای یکی از پسرها
#چیستایثربی
هم اکنون
پیج رسمی
#اینستاگرام
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#بهترینهای_تاریخ_دوبله_ایران که توسط ماهنامه سینمایی فیلم در اسفندماه ۱۳۸۴ انجام شد، دوبله این فیلم را بعنوان
#برترین_دوبله_فارسی برای یک فیلم خارجی انتخاب نمودند.[۴]
دوبله فارسی این فیلم با مدیریت دوبلاژ علی کسمایی در سال ۱۳۴۵ در استودیو دماوند به مدیریت «روبیک گریگوریانس» انجام شد. اجرا و ضبط ترانههای فارسی نیز در استودیوی وزارت فرهنگ و هنر صورت پذیرفت. صداگذاری نهایی فیلم که بصورت استریوفونیک ۶ بانده بود، در کشور آلمان انجام شد.[۵]
در نسخه دوبله شده فیلم اشکها و لبخندها، سه نوع آواز وجود دارد:
(۱) آوازهایی که ترجمه و دوبله نشدند، مثل آوازهای اول و آخر فیلم و آواز «از هر کوهی، بالا برو» که مادر روحانی در صومعه برای قوت قلب دادن به ماریا میخواند. کسمایی در اینباره میگوید:
«... فارسی شدن بعضی آوازها هم خوش آیند نبود، بهمین جهت اصلاً از آن صرفنظر شد. مثل آواز مادر روحانی. به هرحال قسمتهایی که قابلیت بیشتری برای برگرداندن به فارسی را داشت، انتخاب کردیم»
(۲) آوازهایی که کاملاً ترجمه و به فارسی خوانده شدهاند مثل همهٔ آوازهایی که بچهها در آن حضور دارند.
(۳) یک آواز هم (در اتاقک شیشهای باغ) با حالتی بین دکلمه و گفتار متن اجرا شده و آواز اصلی زیر آن شنیده میشود. کسمایی دربارهٔ این آواز چنین توضیح میدهد:
«آواز اتاقک شیشهای یک آواز عاشقانه بود که به شکل فارسی مطلوب از کار درنمیآمد اما تماشاگران میبایست معنایش را در مییافتند. بهمین دلیل ترجمهاش با آن شکل، رویِ تصویر و صدای اصلیِ پائین آمده، قرار گرفت.»
شعرهای فارسی که برای ترانههای فیلم اجرا شد، توسط «کریم فکور» سروده شده بود. او که از ترانه سرایان موفق آن دوران بود، ترانههای فارسی را بر اساس شعرهای اصلی و ریتم موسیقی و لحن و حالتِ آوازهایِ اصلی فیلم نوشت و این ترانهها، توسط هنرجویان هنرستان عالی موسیقی و زیر نظر «تورج نگهبان» اجرا شد. اعضای این گروه موسیقی که توسط «عنایت رضایی» رئیسِ وقتِ اپرای تهران برای این منظور انتخاب شده بودند به این شرح است:[۵]
دوبلورهای صحنههای غیرآوازی
ماریا (جولی اندروز): «ژاله کاظمی»
کاپیتان فون تراپ (کریستوفر پلامر): «ابوالحسن تهامینژاد»
بارونِس اِلسا شرایدر (النور پارکر): «رفعت هاشمپور»
ماکس (ریچارد هایدن): «خسرو خسروشاهی»
رولف (دانیل تروهیت): «مهدی آژیر»
لیزل فون تراپ، بزرگترین دختر خانواده (شارمین کار): «زهره شکوفنده»
یکی از پسرها: «خسرو شکوفنده»
یکی دیگر از پسرها: «شهرام شکوفنده»
دو تا از دخترها: «منیژه نویده»
یکی دیگر از دخترها: «شهین صحت نژاد»
گرتل، کوچکترین دختر خانواده (کیم کاراث): «ناهید امیریان»
خوانندگان صحنههای آوازی
سودابه صفاییه: خوانندگی بجای «ماریا» (جولی اندروز)
فریدون معزّی مقدّم: خوانندگی بجای «کاپیتان فون تراپ» (کریستوفر پلامر)
همایون معزی مقدم: خوانندگی بجای «رولف» (دانیل تروهیت)
نازیلا زندکریمی: خوانندگی بجای «لیزل، دختر بزرگ خانواده» (شارمین کار)
سیمین قدیری: خوانندگی بجای یکی از دخترها
آزیتا آزرمی: خوانندگی بجای یکی از دخترها
نسرین آزرمی: خوانندگی بجای یکی از دخترها
شمسی شادمند: خوانندگی بجای یکی از دخترها
ناهید امیریان: خوانندگی بجای «گرتل» (کیم کاراث)
خسرو شکوفنده: خوانندگی بجای یکی از پسرها
شهرام شکوفنده: خوانندگی بجای یکی از پسرها
#چیستایثربی
هم اکنون
پیج رسمی
#اینستاگرام
#چیستایثربی
@chista_yasrebi