چیستایثربی کانال رسمی
6.47K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
#او_یکزن
#قسمت_چهل_وچهارم
#چیستایثربی


صدایش عوض شده بود. بم و خشن و وحشی...انگار ؛ یکی از نقشهای سینمایی اش را بازی میکرد ؛ ادامه داد: پدرمو سوار ماشین کردن؛ با چشم بسته، دهن منم بستن ؛ با یکی از همون چشم بندای سیاه، توی همین کمد ؛ زندانیم کردن...."! گفتم؛ دارم خفه میشم"...صدای جیغ آهسته ی مادرمو شنیدم، از درز شکسته کمد نگاه کردم؛ هنوز روشن بود. نه مثل الان تاریک... ؛ نزدیکای غروب بود. مرد لاغره، در کلبه رو بازگذاشت تا پدر همه چیزو بشنوه ! گندهه ؛ کمربندشو باز کرد ؛ حتی اسلحه شو از جیبش در نیاورد؛ با دستای بسته به در کمد کوبیدم ؛ با لگد! با همه جون یه بچه ی شیش ساله!

نمیخواستم مادرمو بزنه! ضعیف و شکننده بود ؛ زیر ضربه های اون کمربند دووم نمی آورد ؛ دیگه نمیتونستم تو کمد نیکان نفس بکشم...خداحافظ نلی بیچاره....با خودم حرف میزدم....! با پا به کمد کوبیدم. شهرام آسم نداشت؛ من داشتم!

شهرام محل نذاشت.داد زد : " مادرمو ول کن مردتیکه!"....انگار با خودش حرف میزد، فریاد ذهنش بود.... ولش نکرد! روی زمین؛ جلوی همین کمد خوابوندش ؛ لباساشو پاره کرد؛ لباسایی که پدر با عشق براش خریده بود؛ میدیدم مادرم دست و پا میزنه، میدیدم که عمدا میخوان اون زن بدبخت ؛ جیغ بزنه ؛ تا پدر بشنوه.اما مادر، عمدا جیغ نمیزد تا پدر نشنوه ! تا من نشنوم... !تا قوی باشیم..... فقط دست و پا میزد ؛ با دستا و پاهای کوچیکش میجنگید.....و اونا میزدنش! گندهه ؛ مثل جونور وحشی روی مادرم افتاد...از درز شکسته کمد ؛ میدیدم، دستام بسته بود. به کمد لگد میزدم. مردک به مادرم سیلی میزد: میگفت:خوشت میاد که جیغ نمیزنی؟ نه؟! من که میدونم داری درد میکشی پتیاره! جیغ بزن! میخوام اون قاضی کمونیستت؛ جیغتو بشنوه! درگوش مادرم؛ میخواباند: جیغ بزن ماده سگ! بم التماس کن! شاید بت رحم کنم...مادر جیغ نمیزد! من دیدم؛ دیدم با کمربند؛ به جون بدن نحیفش افتاد؛ باز مادر جیغ نزد؛ که پدر نشنوه و من توی کمد ؛ نترسم...بعد اون کثافت؛ ...روی مادرم بود ؛ مثل هیولا نفس نفس میزد.مادرم بیصدا اشک میریخت.اما باز جیغ نزد.گندهه وحشی شد...
وحشی!...نمیتونم بگم.....شهرام؛ مکث کرد....نفس عمیقی کشید...و کمی از بطری اش خورد...

ادامه داد : کارش که تموم شد؛ کمربندش رو بست. به لاغره گفت: توله سگشونو از کمد بیار بیرون! دهان بندم رو باز کردن؛ داد زدم؛ داد از ته دل! خدا.....؛ خدا؛ خدا...شهرام داشت داد میکشید؛ دل من هم! انگار در دلم بهمن ریخته بود، یخ زده بودم... در کمد را باز کرد! مقابلم زانو زد! گفت:دیدی با مادرم چیکار کردن؟همینجا
جلوی چشم من؟و من هیچکاری نتونستم بکنم! هیچی ! لعنت به من.....لباساش همه تیکه تیکه شده بود ؛ یه پتو روش انداختم. مردگندهه تف کرد رو کتاب بابا...به مادرم گفت: ماده سگ ! عجب جونی داره! رفتن ! پدرمم بردن؛ من موهای مادرمو ناز کردم ؛ گفتم؛ من هیچی ندیدم ! چیزی نیست! الان برات لباس میارم.مادر آهسته میلرزید ؛
و اشک میریخت؛ من هم ؛ با آسم اشک میریختم. شهرام؛ چراغ خواب را روشن کرد.مرا دید ؛ گفت: تو چته؟ شال را از دهانم باز کرد ؛ نفس کشیدم و بغضم ترکید !
گفت:آره ... میبینی!...سهراب عادیه...ولی من عادی نیستم!.... خواستم بدونی اونجا آدم چه میکشه! تو اون کمد؛ تاریکی ؛ بی نفس...با ترس! وقتی شاهده که....

داری گریه میکنی؟ چرا....خواستم خاطره بگم....اذیت میشدم...تو رو هم اذیت کردم؟ بغلش کردم؛ دیگر هرگز رهایش نمیکردم. هرگز! او دنیای من بود ! هیچکس نمیتوانست این دنیا را از من بگیرد....هیچکس....

#او_یک_زن
#قسمت_چهل_و_چهارم
#چیستایثربی


#داستان
#داستان_بلند
#پاورقی_اینستاگرامی

برگرفته از دورهم خوانی
پیج اصلی
#چیستایثربی/یثربی_چیستا

دوستان لطفا افراد حساستر خانواده؛ این دو قسمت را با صلاحدید شما بخوانند.....کار نویسنده نوشتن است و گفتن حقایق جامعه و انسانی! انتخاب قصه با شماست.


برای اشتراک گذاری این داستان ؛ ذکر نام.نویسنده و #لینک تلگرام او ضروری است.ممنون که رعایت میفرمایید.کتاب شابک دارد..

#کانال_رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi

#کانال_قصه
#او_یک_زن
برای کسانی که میخواهند همه ی قسمتها را پشت هم داشته باشند
@chista_2
@chista_yasrebi/دلم شکسته...ابر برایت بیاورم اشکهایمان را پاک کنیم؟ چیستایثربی
Artist: #kovas
Song: #Shirley
Album: Shades Of Black
Genre: #indie #soul #Trumpet
Year: 2014.
#آلبوم_سایه_های_سیاه
#صدای_زیر_زمین
#شرلی/کواکس

ترانه ی غمگینی را میشنوم ؛
که کسی جز من نمیشنود.....

و عشق تو هنوز آنقدر کافی نیست ؛
که این ترانه ی غمگین را از سرم بیرون کند....
#چیستایثربی

@chista_yasrebi
#متن_صحبت_اقای
#شاهین_زرتشت

درباره
#چیستا یثربی

#مدل_بین_المللی_معتبرترین_برندهای_جهان

مدرس و طراح مد...

#فشن_دیزاینر
در مراسم رونمایی دو کتاب چیستایثربی
#کوله_پشتی_بوکلند_پالادیوم :




شکر خدا در نسلی زندگی میکنم که امثال
#یثربی_ها در آن حضور دارند،
گرچه روزگار، آنچنان تعریفی نیست،گرچه قضاوت ها،برچسب ها و دزدی ها نفس آدم را تنگ میکند..
دزدی آقا جان دزدی؛از پستچی تا ..
بماند...

بماند در ته ته ته دل همه ی ما
و در آخر خدایا من، شاهین زرتشت تمام قد میستایمت برای حضور هنرمندان این چنین در کشورم.

سایه شان بر سر هنر این کشور مستدام

#شاهين_زرتشت
#چیستایثربی


@chista_yasrebi
.
.
@chista_yasrebi/مراسم جشن امضا و دو کتاب چیستایثربی/از چپ به راست/شاهین زرتشت؛ مسعود خواجه وند؛ بابک نوری و اباذر رضانیا/مدیر نشر کوله پشتی/پالادیوم
معرفی توی عکس اینستا گرام باید اصلاح بشه از راست به چپ

#doostan
#کلیپ یکی از دوستان
از مراسم رونمایی
با خلاقیت تصویری خودش
#فرانه
#کلیپ#جشن_امضا
#رونمایی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
عشقی که در جیبم جامانده ؛
مال تو نیست ؟

بوی دست تو را میدهد ؛
مطمینی مال تو نیست ؟!....


#چیستایثربی
#شعر_عاشقانه

@chista_yasrebi
ای نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جاری  
عطر پاک نفست سبز و رها از آسمان جاری  
نور یادت همه شب در دل ما چو کهکشان جاری

تو نسیم خوش نفسی
من کویر خار و خسم 
گر بفریادم نرسی
من چو مرغی در قفسم 
تو با منی اما
من از خودم دورم 
چو قطره از دریا
من از تو مهجورم

ای نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جاری  
عطر پاک نفست سبزو رها از آسمان جاری
نور یادت همه شب در دل ما چو کهکشان جاری

با یادت ای بهشت من آ تش دوزخ کجاست 
عشق تو درسرشت من با دل و جان آ شناست
با یادت ای بهشت من آ تش دوزخ کجاست 
عشق تو درسرشت من با دل و جان آ شناست
چگونه فریادت نزنم
چرا دم از یادت ننهم
در اوج تنهائی 
اگر زمین ویرا نه شود
جهان همه بیگانه شود
تویی که با مایی

ای نامت از دل و جان در همه جا به هر زبان جاری
عطر پاک نفست سبزو رها از آسمان جاری  
نور یادت همه شب در دل ما چو کهکشان جاری....

#استاد_قیصر_امین_پور
#همیشه_استاد
یکی از ترانه های فیلم
#لیلا
#داریوش_مهرجویی
#آلبوم_نیلوفرانه_افتخاری
#چیستایثربی



روزی هزار بار هم این شعر را بخوانیم کم است....به خدا کم است...

@chista_yasrebi
@chista_yasrebi/او_یکزن..........امروز...دو قسمت/به خاطر من اینکارو میکنی؟ نلی_به خاطر خودم اینکارو میکنم...هر اتفاقی هم؛ بعدش بیفته مهم نیست....سرنوشته...../چیستایثربی