چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
#اقتباس جدید
#چیستا_یثربی از #مکبث شکسپیر :

در درون هر یک از ما ؛ مکبثی خفته است.

دیگر نخوابید
مکبث ؛ خواب را میکشد!

"از متن نمایش مکبث من "


تمرین مکبث و #اجرای آن به دو زبان فارسی و انگلیسی ؛ سومین بار است که طی پنج سال اخیر ؛ توسط من شروع میشود.امیدوارم این بار دیگر مشکلی پیش نیاید و بتوانیم کار را در ایران و آلمان روی صحنه ببریم.


مکبث برای من ؛نماد #خودویرانگری انسان معاصر است.
کاری که بسیاری از ما ؛ ندانسته هر روز ؛ انجام میدهیم !

فعلا در حال انتخاب بازیگر هستیم.قطعا باید زبان انگلیسی بدانند !

بزودی اسامی را اعلام میکنم و به طور قطع ؛ مطمینم بازیگر #نقش_مکبث من #جهانی خواهد شد!

با الهام از شکسپیر ؛ دیالوگها و مونولوگهای بینظیری برای او نوشته ام...این کار توسط بخش خصوصی ایران و کارگاه تاتر معاصر آلمان ؛ تهیه میشود و مرکز هنرهای نمایشی ما ؛ کوچکترین سهمی در آن ندارد! و علیرغم تماسهای مکرر من ؛ حاضر به هیچگونه همکاری نشدند!...به این بهانه که :

#سالن_نداریم!! نمیدانم چرا برای افراد خاص و کارهای تکراری ؛ همیشه سالن دارند ؟! مهم نیست !...خوشبختانه بخش
#خصوصی ؛ عهده دار انتخاب بهترینها برای ما شده است.

امیدوارم این بار ؛ کار ؛ روی صحنه بیاید..... و به امید خدا #میاید ! ....

آقایان مسول #مرکز_هنرهای_نمایشی ؛ #معاونت_محترم_هنری_ارشاد :


یادتان باشد! شما در این دوره ؛ هرگز به من سالنی ندادید!...
مگر یک ده روز مرده در فروردین ؛ که سهم و حق طبیعی ام بود و سهم تمام شرکت کنندگان آن بخش #تاتر_فجر...
ولی تاتر من در
#مرده_ترین_ایام_سال
بی خبر ؛ با سایت بسته ی فروش الکترونیک بلیت ؛ و در مهجوریت تمام !

؛حتی بی جلسه ی #مطبوعاتی که حق مسلم هر نمایشی ست.

بعدا نگویید : همه؛ از امکانات مساوی بهره مندند ! نیستند.....نور چشمی هایتان هستند !....

خوشحالم که من ؛
#مستقلم و جزو آنها نیستم ؛ با وجود اینکه مدارکی مکتوب دارم که نشان می دهد ؛ زمانی نور چشمی بوده ام و چرا از چشمتان افتادم!...#البته این
#تهدید نیست.صرفا
#یادآوری است...

درود بر آن دوره که هنوز
#پستچی_ها بودند و این #نامه ها را مکتوب برای من آوردند...
.
کپی آنها برای بیست نفر ؛ ارسال میشود که اگر روزی نبودم ؛ مردم حقیقت ماجرا و علت #بایکوت فعلی مرا بفهمند......

فعلا به خاطر فرزندانتان سکوت میکنم ؛ ولی روزی ؛ فرزند من
#سکوت نمیکند ! #ریاست_محترم_مرکز_هنرهای_نمایشی
مهم این است که :

ازچشم خدا نیفتیم !

به قول #لیدی_مکبث

مگر مرد نیستی که به آنچه میگویی عمل کنی؟...از این پس تو را مرد نمیشمارم ! و هرگز باورت ندارم.....خوش باش با تکه نانی که به دست آورده ای....برکت از خداست ؛ نه از دستهای ناتوان تو ! که حتی نامه نوشتن ؛ خوب بلد نبودند ! ولی من بلد بودم....


#من_افطاری_بیت_المال_نمیخواهم !
#امکانات_برابر_میخواهم....
#تبعیض_نمیخواهم !
#عدالت_میخواهم....

میشنوید؟؟؟؟؟

بزودی
#مکبث
#چیستایثربی
#ایران و #آلمان
با نگاهی به مکبث #شکسپیر

#تاتر
#نمایش
#اجرا

با تشکر از دوستان دیگر که بعدا نامشان را می آورم و سرمایه گذار این کار شدند......

#چیستایثربی



@chista_yasrebi


#macbeth
#playwright
#director
#بخشی از نمایش
#یک_شب_دیگر_هم_بمان_سیلویا

#نویسنده و #کارگردان :
#چیستایثربی


#نمایش تحسن شده ی فجر 83
بهترین اجرای عمومی سال 84

#سالن_چهارسو و
#جشنواره ی بین المللی فجر سال 83


#کتاب: چند بار توسط #نشر_قطره چاپ شده است....


و اکنون نیز ؛ بار دیگر زیر چاپ است.

خوانش:
#چیستایثربی
#نمایش
#تاتر
#اجرا
#تاتر_شهر


https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
@Chista_Yasrebi



با همکار قدیمی #تاتر ی.نویسنده و کارگردان: حسن باستانی.پشت صحنه ی #نمایش

بعضی آدمها مثل سلامند ؛
ساده و صمیمی ؛ از کنارت می آیند و میگذرند.... آنها ؛ احترام کلامند.....
#چیستا_یثربی



شاید #هجده_ساله بودم که حسن باستانی و من ؛ هر دو در جوانی ؛ تاتر کار میکردیم ؛

در شهرستانها ؛ گاهی تصادفا باهم ؛ داور جشنواره های استانی یا منطقه ای بودیم.آخرینش #کرمانشاه بود...دو سال پیش! ... اما این عکس ؛ مال ماه پیش است.وقتی هر دو ؛ تصادفا در یک روز ؛ به تماشای نمایش #پزشک_نازنین با بازی کودکان #سندرم_داون رفته بودیم....

دیدن یک همکار قدیمی ؛ همیشه آدم را خوشحال میکند....آدم با خودش میگوید:

او نمایشهای مرا دیده است.....

او جوانی من و نمایش موفق #سرخ_سوزان یادش است...
او کتابهای مرا خوانده است ؛
من نمایشهای او رادیده ام....


ما به هم احترام میگذاریم ؛

حتی اگر ؛ در مورد مساله ای ؛ اتفاق نظر نداشته باشیم !

ما همکاریم.....
ما همدیگر را میشناسیم.....


او هرگز نمیپرسد : این چیستایثربی کیست که #پستچی را نوشته است ؟

او مرا با آثار ؛ فیلمنامه ها و نمایشهایم میشناسد ؛

من هم به هم چنین....
ما همدیگر را داوری نمیکنیم ؛

همکاران به تلاش دیرینه ی هم ؛ احترام میگذارند....


او هرگز نمیگوید : #چیستایثربی ؛ چرا اینگونه حرف میزند؟ در شان نویسنده نیست! چرا طنز تلخ به کار میبرد ؟! چرا گلایه میکند؟!....چرا گاهی عصبانیست؟! و یا صدایش بغض آلود است؟ او به این حرفها میخندد!


او چیستایثربی را همانگونه که هست ؛ قبول دارد....میتواند با او ؛ همیشه ؛ هم عقیده نباشد ؛ اما تحقیر یا مسخره اش نمیکند! و برای تلاشش ؛ احترام قایل است و میداند : همه ی اینها روی هم یعنی : #چیستا_یثربی ؛ همکار دیرینه اش در #تاتر_ایران

او #چیستا ی واقعی را میشناسد؛ نه موجودی اسطوره ای و بی نقص ؛ که فقط در افسانه ها پیدا میشود !...

او #دوست و #همکار است.... من هم ؛ همینطور....ما همدیگر را #تحقیر و #قضاوت نمیکنیم !



#کاش_معنی_احترام_را_همه_جا_رعایت_کنیم


احترام یعنی پذیرفتن هم ؛ با #تفاوتهای_فردی!




#پشت_صحنه
#اجرا
#تاتریها
#چیستایثربی



https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
در اوج تبریک یلدا ؛ خبر خوب تمرینهای #نمایش
" شب ".....

#شب

زخمها و رازهای پنهانی در شب ؛ سر باز میکنند....

آنها همیشه همین حوالی هستند ؛
اما شبها خود را نشان میدهند....

برای اولین بار ؛ نمایشی برگرفته از فنون#تاتر_درمانی و واقعیت ...

#شب
#نویسنده و
#کارگردان :
#چیستایثربی

بازی : #محمد_حاتمی و #چیستا_یثربی

شب■■■■■■■■■■

پروژه ای که بعد از مرگ هم ؛ تمام نمیشود....بعد از مرگ هم شب است.

راستی در عمرم روی صحنه ی حرفه ای تاتر شهر بازی نکرده بودم ؛ که کردم....من از هیچ امتحانی نمیهراسم......

شب را باید ؛ خودم بازی میکردم.....
در کنار بازیگر خلاق و بی تکراری چون #محمد_حاتمی


درود براساتیدم ؛
زنده یادان :

هما روستا ؛ فهمیمه راستکار ؛ دکتر پروانه مژده و بانوی بینظیر صحنه و رادیو
عزیزم :بانو ژاله علو

این نمایش ؛ تقدیم به آنهاست....

#شب
#بزودی
#تاتر_شهر
#تاترشهر

#تاتر
#اجرا
#بازیگران
#تاتریها
#روی_صحنه
#پشت_صحنه
#تمرین

برای دیدن آلبوم عکسهای کاملتر این پروژه ؛ لطفا به همین
#کانال چیستایثربی ؛ رجوع فرمایید.



https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ

@chista_yasrebiکانال رسمی چیستایثربی
@chista_yasrebiامشب
بعد از
#اجرا
آقای سید سجادی عزیز_یار با وفای صفحه
حضورتان ؛ خیلی شادم کرد
ممنونم
#چیستایثربی
#نمایش_شب
@chista_yasrebiبا سجاد احمدی نیا__همکار تاتری__امشب....
در تاتر
#شب
#چیستایثربی
#اجرا تا30 دیماه 95
@chista_yasrebi
آقاسید ؛ شما مرا شرمنده ی حضورت میکنی....بار دوم به دیدن نمایش
#شب آمدی و امضای کتاب....

من چگونه این همه لطف را پاسخگو باشم؟
#چیستایثربی
بعد از
#اجرا
@chista_yasrebi

شب ؛ هر چقدر هم که تاریک باشد ؛ خاطراتی در آن یافت میشود....خاطراتی که تازه مانده اند... ؛ اما سالیان پیش گمشده اند...
#اجرا
#نمایش
#بزودی
#چیستایثربی
@Chista_Yasrebi


#خداحافظ_دکتر

#غلامحسین_ساعدی!

شاید کمتر کسی او را نشناسد ؛ یا یکی از داستان های چوب به دست های ورزیل را نخوانده باشد یا فیلم
#گاو، ساخته داریوش مهرجویی که فیلمنامه اش از علامحسن ساعدی بوده یا #دایره_مینا را ندیده باشد.
#آرامش_در_حضور_دیگران ؛ اثر #تقوایی ؛ نوشته ی ساعدی ست؛ ما نمیدانیم.ما نمیشناسیمش...
بزودی
نمایشنامه
#خداحافظ_دکتر
اثر :
#چیستایثربی

درباره ی نویسنده و نمایشنامه نویس غریب
دکتر
#غلامحسین_ساعدی


بهنام صابر نعمتی

جایگاه ساعدی در ادبیات، تئاتر و سینمای ایران جایگاهی مثال‌زدنی و دست نیافتنی است. اما این تمام ساعدی نیست. چند سال پیش در یکی از خانه‌های قدیمی #تبریز، نامه‌هایی پیدا شد به قلم غلامحسین ساعدی.

نوشته‌های ساعدی برای #معشوقه‌اش، طاهره کوزه گرانی. این نامه‌ها پس از مرگ طاهره کوزه گرانی در پستوی خانه‌اش پیدا شد و در سال 89 از سوی نشر مشکی با عنوان «
#طاهره_طاهره_عزیزم ؛ منتشر شد. بدون شک خواندن عاشقانه‌های غلامحسین ساعدی پرده از راز‌هایی برداشت که شاید بسیاری سال‌ها به آن می‌اندیشیدند؛ این که چرا ساعدی تا سن 45 سالگی تنها زندگی کرد....


ساعدی در نوشته‌های عاشقانه‌اش به طاهره کوزه گرانی درخشنده‌ترین احساساتش را ارزانی معشوقه‌اش می‌کند. با او از تنهایی‌اش می‌گوید. از درد دوری، از روزهایی که بدون او سپری می‌کند ؛ و لحظه‌هایی که تنها و تنها برای دیدن معشوقه‌اش ؛ تحمل می‌کند. طاهره تمام بهانه ی ادامه زندگی ساعدی بود.


او در تمام این نامه‌ها ؛ از معشوقه‌اش می‌خواهد که برایش #نامه‌ای بنویسد و پاسخی به او بدهد.


تکرار این درخواست در تمام نامه‌ها، نشان از این دارد که طاهره کوزه گرانی ؛ هیچ گاه پاسخ نامه‌های ساعدی را نداد. اما می‌توان از برخی نامه‌ها فهمید که ساعدی و معشوقه‌اش ؛ بارها با یکدیگر دیدار داشته‌اند، برای هم عکس فرستاده‌اند. حتی طاهره کوزه گرانی که گویا عکاسی می‌کرده از برخی نمایش‌هایی که ساعدی نویسنده‌اش بوده ؛ عکاسی هم کرده است. عشق غلامحسین و طاهره بی‌فرجام می‌ماند. بازی سیاست ساعدی را آواره پاریس می‌کند. شهری که به شهر عشاق معروف است، اما برای ساعدی رنگ و بوی تنهایی داشته، چنانکه او تا پایان حاضر نمی‌شود فرانسه بیاموزد. غربت و تنهایی او را وا می‌دارد که به‌رغم سال‌ها انتظار عهد دیرین بشکند و در 45 سالگی با بدری لنکرانی ازدواج کند. غلامحسین ساعدی چهارسال پس از عزیمت به پاریس در 49سالگی بر اثر خونریزی داخلی چشم از جهان بست و در
#گورستان_پرلاشز در کنار صادق هدایت به خاک سپرده شد. اما طاهره...

او هیچگاه پاسخی به نامه‌های ساعدی نمی‌داد، اما از او عاشق‌تر بود.



#خداحافظ_دکتر
#نمایش
#تاتر
#اجرا
بزودی
درباره ی
#دکتر_غلامحسین_ساعدی

#چیستایثربی

@chista_yasrebi




https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
@chista_yasrebi

بزودی
#کلاس_تاتر_چیستایثربی
برای یک
#تاتر_عظیم

از تمرین و تولید تا #اجرا
خبرهای بعدی در همین کانال
عکس :
#نمایش_شب
#نویسنده و #کارگردان
چیستایثربی
عکس از :سارا فریدونی

#چیستایثربی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

پارسال همین ایام
تمرینهای بی وقفه ی نمایش
#شب



و سپس
#اجرا
با حضور پرشکوه شما
و سایر دوستان در
#تاتر_شهر تهران

#شب


#نویسنده و
#کارگردان
#چیستایثربی

بازی :
#چیستا_یثربی
#لیلی_سلیمانی

عکاسان :

علی غیاثی
محمد هادی نوروزی
سارا فریدونی

باتشکر از مدیر صحنه و دستیار :
#سندس_یگانه عزیز

ساخت کلیپ :
#سبا_ادیب


خواننده ی اصلی
"عزیزم سوزی" :

#پری_زنگنه

دکلمه :
#چیستایثربی



اگه من دوستت داشته باشم ،
اگه تو دوستم داشته باشی ؛
فکر میکنی اون دنیا ، همو پیدا کنیم ؟




#نمایش
#تاتر
#تاترشهر
#کلیپ
#تهران
#تاتریها
#بازیگران

و انشالل کار بعدی
#سورپرایز_جدید



https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#چیستایثربی افزود:

#نمایش « "مرگ با گل مریم" در آخر زمان می‌گذرد. زمانی که جهان با بمباران اتمی نابود شده و ادامه زندگی و بقا با ویژگی‌های خاص زن نمایشنامه ممکن می‌شود.»

از آرشیو 18 سال پیش مطبوعات

#نمایشنامه
#مرگ_با_گل_مریم
#جشنواره_تاتر_بانوان
#اجرا
#هجده_سال_پیش

آرشیو_خاطرات

#چیستایثربی

@chista_yasrebi_original
#بدون_شرح

آلبر کامو : وای به حال فرهنگ جامعه ای که پای سودجویان ، سیاستمداران ،نزول دهندگان و کاسبکارانش به تاتر باز شود!
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا

#نمایشنامه_نویس
#کارگردان_تاتر
#دراماتورژ
#طراح_صحنه و
#طراح_لباس تاتر
#نمایش#صحنه#اجرا#تاتر#تاتریها#تیاتر
#روی_صحنه
منبع
#خبرگزاری_برنا

#chista_yasrebi
#playwright
#director
#dramatist
#psychotrapist


کانال
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
این کوچولوی عزیز ، دقیقا و مو به مو، چیزایی را میخواد که منم‌ ‌میخوام!😶 بخصوص آخری!

انگار چیستای کودک‌ درونم ،جای اون‌ حرف میزد....
.

تا قسمت‌من‌ و این کوچولو ،چی باشه!
خدا کریمه !
امیدوارم !

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#باز نشر

یخچال و جارو برقیم که سوخته ..خونه آدم حسابی که ندارم.. خونه ی فرسوده ی پدریه... بدون‌ پی و ساختمان‌ محکم ‌‌، بدون راه آب....و سقف حمام!


با همسایه‌ ی ... چهار پنج سال اومده به اینجا .... و ساختمانی در حال ریزش.... مسولین‌ فرهنگ‌ کشور هم ، که عین خیالشون نیست... گه‌مثلا چرا یکی از #تاتر حذف شده ؟یکی که عمرشو و همه جوانیشو برای تاتر هنرمندانه و اصیل این‌گشور گذاشته ، چرا حالا بهش،
#سالن_تاتر و
#اجرا نمیدن؟حتی
#داوری هاشو ،بیرحمانه، حذف میکنن؟ .

شاید مسولین بالاتر هنر کشور ندونن.... ولی اون مدیری که یک هنرمند رو‌ ، به خاطر سلایق و ...
#شخصی حذف میکنه، قطعا در هردو جهان ، بی پاسخ نمیمونه!

و هیچکس ندونه
#خدا که میدونه!
مدیر محترم
#مرکز_هنرهای_نمایشی کشور!

#من_اعتراض_دارم همین!
و قطعا ، بخشش شما آسون نیست...
#حق_الناس را رعایت نکردن ، به آسونی ، بخشیده نمیشه!
#اعتراض .
این حق من نیست!
پس از سالها کار شرافتمندانه ، در عرصه ی هنر و ادب این مملکت!
حق هیچ انسانی نیست!
. . . .
.

سقفاش هم ، هر لحظه به مدد لطف همسایه ، داره رومون میریزه...
و آوار میشه!

راستی من‌عاشق گرما و محبتِ توی آشپزخانه ام!💙
.
.
چه خوبه، یه زن و یه مرد هم تو‌ خونه باشه!
😅 مثل پدر مادر...
دقیقا آرزوی من !🙏 .

تا‌ اطلاع ثانوی
به نشانه اعتراض ، #سکوت میکنم
تا‌ #مسولین ، جواب مرا بدهند
در خیابان، اجرای #نمایش میگذارم
.
#مجوز هم ،
لازم نیست !
.
.
.
این جهان، #صحنه من است
و این صحنه، خانه من است.

هردو جمله از نمایش من :
" مرگ با گل مریم "

جمله ی دومش، اسمِ یک‌ کتاب هم ، درباره استاد
#سمندریان شده!.... .
.

#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista
#writer
#playwright
.

@chista_yasrebi.2
.

https://www.instagram.com/p/BvxHskAAzCB/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=k0y4s9c0e071
دلم میخواست صحنه را از ما نمیگرفتید
اما شمایید دیگر....
چاپلوس؛ منفعت طلب ؛ رفیق باز و....
و ضد_هنر

شرم نمیکنید؟!

از سیزده سالگی این صحنه؛ خانه ی من بود.همین نام رادادم به افسانه ماهیان ؛ برای #کتاب " استاد سمندریان "

" این صحنه ؛ خانه ی من است"

همیشه...

شما میروید
خیلی هم مفتضحانه و بد شکل میروید!
و آهِ دل سوخته ؛ پشتتان خواهد بود.

#این_صحنه_خانه_ی_من_است.


نامی که برای کتاب استاد #سمندریان انتخاب کردم ....به تقاضای خانم ماهیان؛ که به من زنگ زد و نامی خاص برای کتاب استاد خواست.....هنوز صدایش را دارم....
یادش بخیر!

چه روزهایی بود.آن موقع افسانه برای من در نمایشی بازی میکرد؛ به نام:
آیا تو تابحال عاشق شده ای روژانو؟

رحیم نوروزی ؛ نیایش میمندی و آذر رجبی هم در آن نمایش ؛ نقش آفرینی میکردند و کار در تهران و #سنندج درخشید.اولین تاتر #فارسی_کوردی ؛ با کمک ترجمه آقای مختار‌ شکری‌ پور.

ما روی صحنه زیبا بودیم
و کار زیبا بود...

به قول #نیکول_کیدمن در انتهای #فیلم "دیگران" :

" اینجا تا ابد ؛ خانه ی ماست."

هیچکس نمیتواند آن را از مابگیرد ."

در قلهک تهران ؛ به کمک دوستان قدیم وجدید علی ؛ مشغول ایجاد یک سالن خصوصی هستیم.

شمابمانید و حوضتان...

اینجا خانه ی ماست
آیندگان قضاوت خواهند کرد.
بی هنرهای ظالمِ پشت میز نشین
لابی‌ بازی سرنوشت شومی دارد
و #رانت_خواری

به فکر سرنوشت فرزندانتان باشید

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

یک‌عدد
#نمایشنامه_نویس
#کارگردان
گاهی
صداپیشه و بازیگر
و تاابد
عاشق
نوشتن

#تاتر
#تاتریها
#صحنه
#اجرا
#موزیک
ارمغان تاریکی
#محمد_اصفهانی
عکس
علی غیاثی

#theatre
#drama#stage
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#playwright
#dramatist
#director
https://www.instagram.com/p/CftnFejjcLI/?igshid=MDJmNzVkMjY=