چیستایثربی کانال رسمی
6.39K subscribers
6.06K photos
1.3K videos
57 files
2.14K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
#شعر ی
که بسیار دوست دارم......



"رفتن" که بهانه نمیخواهد ،
یک چمدان میخواهد از دلخوریهاى تلنبار شده و گاهى حتى دلخوشیهاى انکار شده ...

رفتن که بهانه نمیخواهد وقتى نخواهى بمانى ، با چمدان که هیچ بى چمدان هم میروى !

"ماندن" اما بهانه مى خواهد ،
دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغهاى دوست داشتنى،
دوستت دارمهایى که مى شنوى اما باور نمى کنى،
یک فنجان چاى، بوى عود، یک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شیرین ...

وقتى بخواهى بمانى ،
حتى اگر چمدانت پر از دلخورى باشد خالى اش مى کنى و باز هم میمانى ...

میمانى و وقتى بخواهى بمانى ، نم باران را رگبار مى بینى و بهانه اش مى کنى براى نرفتنت !

آرى ،
آمدن دلیل مى خواهد
ماندن بهانه
و رفتن هیچکدام ......

#سهراب_سپهری/
#فروغ
یا هیچکدام
این شعر را به هر دو نفر منسوب کرده اند.گرچه به نظر من ، سبک هیچکدام نیست.اما من دوستش دارم.

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#تقدیم به

#من
به
#نلی
به
#شهرام_نیکان
به
#سهراب_رهاورد

به
#.........

#چیستایثربی
@chista_yasrebi

به فرزندانمان؛
#عشق_راستین را آموزش دهیم
حتی اگر ناراحت شوند....
Forwarded from چیستا_وان
#رستم و #سهراب
#حماسه_ی_جاودان

روزی #رستم برای شکار به نزدیکی های مرز توران می رود، پس از شکار به خواب می رود. رخش که رها در مرغزار مشغول چرا بوده توسط چند سوار ترک به سختی گرفتار می شود. رستم پس از بيداری از رخش اثری جز رد پای او نمی بيند. درپی اثر پای او به سمنگان می رسد. خبر رسيدن رستم به سمنگان سبب می شود بزرگان و ناموران شهر به استقبال او بيايند. رستم ايشان را تهديد می کند چنانچه رخش را به او بازنگردانند، سر بسياری را از تن جدا خواهد کرد. شاه سمنگان از او دعوت می کند شبی را دربارگاه او بگذراند تا صبح رخش را برای او پيدا کنند. رستم با خشنودی می پذيرد.

در بارگاه شاه سمنگان رستم با #تهمينه روبرومی شود و عاشق او می شود و او را توسط موبدی از شاه سمنگان خواستگاری می کند. فردای آن روز رستم مهره ای را به عنوان يادگاری به تهمينه می دهد و می گويد چنانچه فرزندشان دختر بود اين مهره را به گيسوی او ببندد و چنانچه پسر بود به بازو او؛ پس از آن رستم روانه ايران می شود و اين راز را با کسی در ميان نمی گذارد.

پس از چندی که #سهراب، جوانی تنومند نسبت به همسالان خود شده است، نشان پدر خود را از مادر می پرسد. مادر حقيقت را به او می گويد و مهره نشان پدر را بر بازو او می بندد و به او هشدار می دهد که افراسياب دشمن رستم از اين راز نبايد آگاه گردد. سهراب که آوازه پدر خود را می شنود، تصميم می گيرد که ابتدا به ايران حمله کند و پدرش را به جای کاووس شاه برتخت بنشاند و پس از آن به توران برود و افراسياب را سرنگون سازد.

افراسياب با حيله با عنوان کمک به سهراب لشکری را به سرداری هومان و بارمان به ياری او می فرستد و به آنان سفارش می کند که نگذارند سهراب، رستم را بشناسد. سهراب به ايران حمله ور می شود و کاووس شاه، رستم را به ياری می طلبد، رستم و سهراب باهم روبرو می شوند. سهراب از ظاهر او حدس می زند که شايد او رستم باشد ولی رستم نام و نسب خود را از او پنهان می کند. در نبرد اول سهراب بر رستم چيره می شود و می خواهد که او را از پای در آورد ولی رستم با نيرنگ به او می گويد که رسم آنان اين است که در دومين نبرد پيروز، حريف را از پای درمی آورند.

ولی در نبرد بعدی که رستم پيروز آن است به سهراب رحم نمی کند و همين که او را از پای در می آورد، مهره نشان خود را در بازوی او می بيند. سهراب اينک به نوشداروی که نزد کاوس شاه است می تواند زنده بماند ولی او از روی کينه از دادن آن خودداری می کند. پس از آنکه او را راضی می کنند که نوشدارو را بدهد، سهراب ديگر دار فانی را وداع گفته است.

#چیستایثربی


#چیستا_وان
چرا مدام این داستان را تکرار میکنم؟
چه ربطی به #او_یکزن دارد،

https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
@chista_yasrebi

شهر من گمشده است
من با تاب ؛ من با تب ،
خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام



حال اکنون من
زنده یاد
#سهراب_سپهری

#چیستایثربی
با #صنایع_ادبی آشنا شویم
#آشنا_زدایی


#آشنایی_زدایی یا
#بیگانه_سازی در ادبیات و هنر ٬به شگردی اطلاق می گردد که با استفاده از آن ٬ نویسنده یا هنرمند در اثر خود به گونه ای نامعمول به اشیاء و پدیده ها می نگرد و بدین ترتیب سعی بر آن دارد ؛ تا نگاهی نو به اطراف خود بیندازد ....این شگرد اقسام مختلف دارد و اگر چه در دوران معاصر نامی برای خود یافته ٬ از دیر باز مورد استفاده بوده است و در ادبیات فارسی بی سابقه نیست.

در این میان
#سهراب_سپهری فراوان از این شگرد استفاده کرده است و به عنوان مثال می توان به ترکیباتی مثل
#هندسه_ی دقیق_اندوه یا #سجود_سبز_محبت
یا این قطعه اشاره کرد:

خانه هاشان پر داوودی بود / چشممان را بستیم / دستشان را نرساندیم به سر شاخه ی هوش / جیبشان را پر عادت کردیم

....این اصطلاح را نخستین بار
#ویکتور_شکلوفسکی ؛ منتقد روس
( ۱۸۹۳ تا ۱۹۷۵ میلادی ) و نماینده ی نخستین گروه فرمالیست های روس به کار برد و اعتقاد داشت که اساساْ وظیفه ی هنر :


#ناآشنا_کردن_چیزها یا به عبارت دیگر پیچیده کردن چیزها و دور ساختن آنها از حوزه ی #عادت_و_روزمرگی است .»

مثل این شعر من :



قهوه ی چشمهانت ؛ کمی جنون را جای شکر ریخته بود...

#چیستا_یثربی

در این شعر بالای من ؛ از چشم ؛ جنون ؛ قهوه و شکر ؛
#آشنازدایی شده است...
.یعنی در معانی مرسوم خود به کار نرفته اند....
و خواننده ؛ شاید برای نخستین بار ؛ این مفاهیم و کلمات را در چنین ترکیبی میبیند....انگار جهان را از زاویه ی جدیدی میبینیم.
#دکتر_قیصر_امین_پور هم ؛
بسیار از این صنعت ؛ در اشعار و آثارش ؛ استفاده میکرد...
مثل همان
حال گل در چنگ چنگیز مغول

که یک #آشنایی_زدایی کاملا ماهرانه و زیباست







#چیستایثربی
#آشنایی_با_صنایع_ادبی



@chista_yasrebi




https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#صنایع_ادبی یا شگردهای #نویسندگی


#آشنایی_زدایی یا
#بیگانه_سازی در ادبیات و هنر ٬به شگردی اطلاق می گردد که با استفاده از آن ٬ نویسنده یا هنرمند در اثر خود به گونه ای نامعمول به اشیاء و پدیده ها می نگرد و بدین ترتیب سعی بر آن دارد تا نگاهی نو به اطراف خود بیندازد ....این شگرد اقسام مختلف دارد و اگر چه در دوران معاصر نامی برای خود یافته ٬ از دیر باز مورد استفاده بوده است و در ادبیات فارسی بی سابقه نیست.

در این میان
#سهراب_سپهری فراوان از این شگرد استفاده کرده است و به عنوان مثال می توان به ترکیباتی مثل « هندسه ی دقیق اندوه » یا « سجود سبز محبت» یا این قطعه اشاره کرد:

خانه هاشان پر داوودی بود / چشممان را بستیم / دستشان را نرساندیم به سر شاخه ی هوش / جیبشان را پر عادت کردیم

....این اصطلاح را نخستین بار " ویکتور شکلوفسکی " منتقد روس ( ۱۸۹۳ تا ۱۹۷۵ میلادی ) و نماینده ی نخستین گروه فرمالیست های روس به کار برد و اعتقاد داشت که اساساْ وظیفه ی هنر :


#ناآشنا کردن_چیزها یا به عبارت دیگر
#پیچیده_کردن_چیزها و #دور_ساختن آنها از حوزه ی #عادت و #روزمرگی است .»

#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chistaa_yasrebii
و تنهایی من


شبیخون حجم تو را
پیش بینی نمیکرد


#سهراب_سپهری


کانال
#چیستایثربی

@chista_yasrebi
این پست رو از صفحه ی آقای #سهراب_پورناظری دزدیدم


بی اجازه دزدیدم ...🙈
#ببخشید!


جواب ندادن.منم دزدیدم🙈🙈🙈


لیاقت محکومیتو داشت از بس دوست داشتم این قطعه رو.

مثل نوابغ ، این قطعه رو اجرا میکنن و بیشک نابغه ان!


آماده ی مجازاتم ...
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#خبردار
#همایون_شجریان
موسیقی
#سهراب_پور_ناظری
ترکیب خلاقیت و نبوغ
مراقب اعتیاد ذهنی به خلاقها باشیم


#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
هم اکنون
پارت اول رمان
#پستچی
در #اینستاگرام_رسمی_چیستا_یثربی


عشق زیباست
و معنای زندگیست
رسیدن ، آنقدرها اهمیت ندارد .


همین!

و خبرهای خوب
از ترجمه ترکی استانبولی کتاب پستچی ،و پخش آن در ترکیه ، از امروز ،توسط مترجم هنرمند ، جناب آقای


#فرهاد_عیوضی


که در پستی جداگانه می آید.



جلد چاپ ترکیه ی آن را در پیج اینستاگرام میبینید❤️❤️❤️❤️❤️.


این چهارمین حضور بین المللی #پستچی
در جهان است.
کتابی که از نویسنده اش ،فراتر رفته است

و "خاصیت عشق این است....#سهراب_سپهری "


#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
.
.
.

ماهیچ ،
مانگاه ،

#سهراب_سپهری

مطالب ،عکسها ،فیلمها و کلیپهای موسیقی بکر ، خاص و مورد علاقه ی من ،
#نقد_کتاب و
#فیلم و چیزهایی که از ترس دزدی ، تهمت یا چشم بیمار ، نمیتوانم در اینستا یا کانال بگذارم ،در آن کانال ،خواهد آمد .

@chy97


آیدی تلگرام ادمین #کانال_خصوصی_چیستایثربی

برای گرفتن پاسخ از ادمین ، صبوری داشته باشید لطفا


هر گونه سوال= فقط از #ادمین_کانال_خصوصی_من
#چیستایثربی

#chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
.
.
.

ماهیچ ،
مانگاه ،

#سهراب_سپهری

مطالب ،عکسها ،فیلمها و کلیپهای موسیقی بکر ، خاص و مورد علاقه ی من ،
#نقد_کتاب و
#فیلم و چیزهایی که از ترس دزدی ، تهمت یا چشم بیمار ، نمیتوانم در اینستا یا کانال بگذارم ،در آن کانال ،خواهد آمد .

@chy97


آیدی تلگرام ادمین #کانال_خصوصی_چیستایثربی

برای گرفتن پاسخ از ادمین ، صبوری داشته باشید لطفا


هر گونه سوال= فقط از #ادمین_کانال_خصوصی_من
#چیستایثربی

#chista_yasrebi