امروز ساعت پنج
#انجمن_روانشناسان_بین_المللی
#سخنرانی من
درباره
#سایکودرام
به همراه پخش فیلمی از من به نام
#راه_امید
درباره کودکان
#سندرم_داون
و تاتر درمانی با آنها
ورود فقط ؛ برای دانشجویان دکترا و کارشناسی ارشد روانشناسی آزاد است.
اطلاعات بیشتر و تلفن رزرو :
0903 10153 36
#چیستایثربی
#تاتر_درمانی
سخنران سوم
@chista_yasrebi
#انجمن_روانشناسان_بین_المللی
#سخنرانی من
درباره
#سایکودرام
به همراه پخش فیلمی از من به نام
#راه_امید
درباره کودکان
#سندرم_داون
و تاتر درمانی با آنها
ورود فقط ؛ برای دانشجویان دکترا و کارشناسی ارشد روانشناسی آزاد است.
اطلاعات بیشتر و تلفن رزرو :
0903 10153 36
#چیستایثربی
#تاتر_درمانی
سخنران سوم
@chista_yasrebi
#The_Eighth_Day
#Director : #Jaco_Van_Dormael
#Writer : #Jaco_Van_Dormael
#Music : #Pierre_Van_Dormael
#Release_date : 1996
#روز_هشتم
#کارگردان : #ژاکو_فان_دورمل
#نویسنده : #ژاکو_فان_دورمل
#موسیقی : #پیر_فان_دورمل
#سال_انتشار : 1996
شعر انتهای فیلم که مرگ #جورج ؛ پسرک مهربان مبتلا به #سندرم_داون را نشان می هد ؛ عالیست ودر مدار صفر درجه هم ؛ در سکانس آخر ؛ استفاده شده است.
و خداوند....روز آخر......
که در سریال مدار.....با اجرایی متفاوت کارگردانی و عرضه میشود .
و خداوند در روز آخر میبیند جهان ؛ چیزی کم دارد و #جورج را میافریند....
فیلمی بسیار زیبا و عاطفی برای همه ی مردم...
ما اول #انسانیم؛ سپس با تفاوتهایی....
به هم برچسبهای حقارتبار ؛ و افسرده کننده نزنیم......همه ی ما مخلوق یک خالقیم.....همه ی ما گرد یک نور میچرخیم.....به شعاعهای مختلف این نور احترام بگذاریم.....
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#Director : #Jaco_Van_Dormael
#Writer : #Jaco_Van_Dormael
#Music : #Pierre_Van_Dormael
#Release_date : 1996
#روز_هشتم
#کارگردان : #ژاکو_فان_دورمل
#نویسنده : #ژاکو_فان_دورمل
#موسیقی : #پیر_فان_دورمل
#سال_انتشار : 1996
شعر انتهای فیلم که مرگ #جورج ؛ پسرک مهربان مبتلا به #سندرم_داون را نشان می هد ؛ عالیست ودر مدار صفر درجه هم ؛ در سکانس آخر ؛ استفاده شده است.
و خداوند....روز آخر......
که در سریال مدار.....با اجرایی متفاوت کارگردانی و عرضه میشود .
و خداوند در روز آخر میبیند جهان ؛ چیزی کم دارد و #جورج را میافریند....
فیلمی بسیار زیبا و عاطفی برای همه ی مردم...
ما اول #انسانیم؛ سپس با تفاوتهایی....
به هم برچسبهای حقارتبار ؛ و افسرده کننده نزنیم......همه ی ما مخلوق یک خالقیم.....همه ی ما گرد یک نور میچرخیم.....به شعاعهای مختلف این نور احترام بگذاریم.....
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
با احترام به کودکان
#متفاوت و انسانهای متفاوت
و بااحترام ویژه به کودکان مهربان
#سندرم_داون و درود بر
#خانواده های_خستگی_ناپذیرشان
#امید
#چیستایثربی
#The_Eighth_Day
#Director : #Jaco_Van_Dormael
#Writer : #Jaco_Van_Dormael
#Music : #Pierre_Van_Dormael
#Release_date : 1996
#روز_هشتم
#کارگردان : #ژاکو_فان_دورمل
#نویسنده : #ژاکو_فان_دورمل
#موسیقی : #پیر_فان_دورمل
#سال_انتشار : 1996
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#متفاوت و انسانهای متفاوت
و بااحترام ویژه به کودکان مهربان
#سندرم_داون و درود بر
#خانواده های_خستگی_ناپذیرشان
#امید
#چیستایثربی
#The_Eighth_Day
#Director : #Jaco_Van_Dormael
#Writer : #Jaco_Van_Dormael
#Music : #Pierre_Van_Dormael
#Release_date : 1996
#روز_هشتم
#کارگردان : #ژاکو_فان_دورمل
#نویسنده : #ژاکو_فان_دورمل
#موسیقی : #پیر_فان_دورمل
#سال_انتشار : 1996
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
@Chista_Yasrebi
با همکار قدیمی #تاتر ی.نویسنده و کارگردان: حسن باستانی.پشت صحنه ی #نمایش
بعضی آدمها مثل سلامند ؛
ساده و صمیمی ؛ از کنارت می آیند و میگذرند.... آنها ؛ احترام کلامند.....
#چیستا_یثربی
شاید #هجده_ساله بودم که حسن باستانی و من ؛ هر دو در جوانی ؛ تاتر کار میکردیم ؛
در شهرستانها ؛ گاهی تصادفا باهم ؛ داور جشنواره های استانی یا منطقه ای بودیم.آخرینش #کرمانشاه بود...دو سال پیش! ... اما این عکس ؛ مال ماه پیش است.وقتی هر دو ؛ تصادفا در یک روز ؛ به تماشای نمایش #پزشک_نازنین با بازی کودکان #سندرم_داون رفته بودیم....
دیدن یک همکار قدیمی ؛ همیشه آدم را خوشحال میکند....آدم با خودش میگوید:
او نمایشهای مرا دیده است.....
او جوانی من و نمایش موفق #سرخ_سوزان یادش است...
او کتابهای مرا خوانده است ؛
من نمایشهای او رادیده ام....
ما به هم احترام میگذاریم ؛
حتی اگر ؛ در مورد مساله ای ؛ اتفاق نظر نداشته باشیم !
ما همکاریم.....
ما همدیگر را میشناسیم.....
او هرگز نمیپرسد : این چیستایثربی کیست که #پستچی را نوشته است ؟
او مرا با آثار ؛ فیلمنامه ها و نمایشهایم میشناسد ؛
من هم به هم چنین....
ما همدیگر را داوری نمیکنیم ؛
همکاران به تلاش دیرینه ی هم ؛ احترام میگذارند....
او هرگز نمیگوید : #چیستایثربی ؛ چرا اینگونه حرف میزند؟ در شان نویسنده نیست! چرا طنز تلخ به کار میبرد ؟! چرا گلایه میکند؟!....چرا گاهی عصبانیست؟! و یا صدایش بغض آلود است؟ او به این حرفها میخندد!
او چیستایثربی را همانگونه که هست ؛ قبول دارد....میتواند با او ؛ همیشه ؛ هم عقیده نباشد ؛ اما تحقیر یا مسخره اش نمیکند! و برای تلاشش ؛ احترام قایل است و میداند : همه ی اینها روی هم یعنی : #چیستا_یثربی ؛ همکار دیرینه اش در #تاتر_ایران
او #چیستا ی واقعی را میشناسد؛ نه موجودی اسطوره ای و بی نقص ؛ که فقط در افسانه ها پیدا میشود !...
او #دوست و #همکار است.... من هم ؛ همینطور....ما همدیگر را #تحقیر و #قضاوت نمیکنیم !
#کاش_معنی_احترام_را_همه_جا_رعایت_کنیم
احترام یعنی پذیرفتن هم ؛ با #تفاوتهای_فردی!
#پشت_صحنه
#اجرا
#تاتریها
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
با همکار قدیمی #تاتر ی.نویسنده و کارگردان: حسن باستانی.پشت صحنه ی #نمایش
بعضی آدمها مثل سلامند ؛
ساده و صمیمی ؛ از کنارت می آیند و میگذرند.... آنها ؛ احترام کلامند.....
#چیستا_یثربی
شاید #هجده_ساله بودم که حسن باستانی و من ؛ هر دو در جوانی ؛ تاتر کار میکردیم ؛
در شهرستانها ؛ گاهی تصادفا باهم ؛ داور جشنواره های استانی یا منطقه ای بودیم.آخرینش #کرمانشاه بود...دو سال پیش! ... اما این عکس ؛ مال ماه پیش است.وقتی هر دو ؛ تصادفا در یک روز ؛ به تماشای نمایش #پزشک_نازنین با بازی کودکان #سندرم_داون رفته بودیم....
دیدن یک همکار قدیمی ؛ همیشه آدم را خوشحال میکند....آدم با خودش میگوید:
او نمایشهای مرا دیده است.....
او جوانی من و نمایش موفق #سرخ_سوزان یادش است...
او کتابهای مرا خوانده است ؛
من نمایشهای او رادیده ام....
ما به هم احترام میگذاریم ؛
حتی اگر ؛ در مورد مساله ای ؛ اتفاق نظر نداشته باشیم !
ما همکاریم.....
ما همدیگر را میشناسیم.....
او هرگز نمیپرسد : این چیستایثربی کیست که #پستچی را نوشته است ؟
او مرا با آثار ؛ فیلمنامه ها و نمایشهایم میشناسد ؛
من هم به هم چنین....
ما همدیگر را داوری نمیکنیم ؛
همکاران به تلاش دیرینه ی هم ؛ احترام میگذارند....
او هرگز نمیگوید : #چیستایثربی ؛ چرا اینگونه حرف میزند؟ در شان نویسنده نیست! چرا طنز تلخ به کار میبرد ؟! چرا گلایه میکند؟!....چرا گاهی عصبانیست؟! و یا صدایش بغض آلود است؟ او به این حرفها میخندد!
او چیستایثربی را همانگونه که هست ؛ قبول دارد....میتواند با او ؛ همیشه ؛ هم عقیده نباشد ؛ اما تحقیر یا مسخره اش نمیکند! و برای تلاشش ؛ احترام قایل است و میداند : همه ی اینها روی هم یعنی : #چیستا_یثربی ؛ همکار دیرینه اش در #تاتر_ایران
او #چیستا ی واقعی را میشناسد؛ نه موجودی اسطوره ای و بی نقص ؛ که فقط در افسانه ها پیدا میشود !...
او #دوست و #همکار است.... من هم ؛ همینطور....ما همدیگر را #تحقیر و #قضاوت نمیکنیم !
#کاش_معنی_احترام_را_همه_جا_رعایت_کنیم
احترام یعنی پذیرفتن هم ؛ با #تفاوتهای_فردی!
#پشت_صحنه
#اجرا
#تاتریها
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ