#گنجشکک_اشی_مشی که بود؟
#شاملو از کجا آن را الهام گرفته بود؟
#پری_زنگنه در
#گوزنهای
#کیمیایی و
#فرهاد_مهراد خوانندگان این اثر بودند.اما اصل این اثر، سیاسی است و از کجا آمده است؟
«گنجشکک اشیمشی» نام متلی ایرانی
انتخاب یک پرنده آزاد به عنوان شخصیت اصلی داستان، رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره او، تقابل رنگهایی که گنجشکک خود را به آن میآمیزد «وجه مثبت رنگها» با رنگهای گوناگون جواهرات پادشاه «وجه منفی رنگها»، همگی از نکات برجسته داستان هستند.
«گنجشکک اشیمشی» نام متلی ایرانی با ریشه کازرونی است که ابتدا پری زنگنه و بعد فرهاد مهراد ترانهای بر اساس آن خواندهاند. آهنگ این کار از اسفندیار منفردزاده بود. این ترانه در فیلم گوزنها اجرا شده است. داستان این متل سیاسی و اعتراضی بوده و در روایتهای مختلفی منتشر شده است.
روایت کازرونی این متل که ساخته شاعر و نویسنده کازرونی حسن حاتمی است، برای چاپ به احمد شاملو سپرده می شود که با گویش تهرانی توسط احمد شاملو در سال ۱۳۴۰ منتشر شده است.
گنجشکک اشی مشی از تاج شاه یاقوتی میدزدد تا به بچههایش بدهد تا با آن بازی کنند. اما در میان راه آن را به پیرزنی میبخشد تا به زندگیاش سر و سامان بدهد. پس از آن گنجشکک به دزدی رابین هود وار جواهرات شاه و بخشش این جواهرات به مردم ادامه میدهد. او برای اینکه شناخته نشود، هر بار خود را در حوض نقاشی به رنگی دیگر درمیآورد.
اشی مشی در گویش کارزونی مخفف «با شاه منشین» و به مفهوم کسی است که با شاه نمینشیند و از حاکم و شاه و حکومت جانبداری نمیکند و طبع بالا و عزت نفس دارد.
داستان بار سیاسی و اعتراضی داشته و فرهاد مهراد نیز با جایگزین کردن کلمه «حاکم» به جای «حکیم» بر این بار سیاسی و اعتراضی افزودهاست.
انتخاب یک پرنده آزاد به عنوان شخصیت اصلی داستان، رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره او، تقابل رنگهایی که گنجشکک خود را به آن میآمیزد «وجه مثبت رنگها» با رنگهای گوناگون جواهرات پادشاه «وجه منفی رنگها»، همگی از نکات برجسته داستان هستند.
در سال ۱۳۴۰ این متل "با روایت کازرونی2 در کتاب هفته کیهان به سردبیری احمد شاملو منتشر شد. احمد شاملو گویش #کازرونی آن را به گویش تهرانی برگرداند.
«اشیمشی» تنها واژهای است که در هیچ یک از لغتنامهها و ادبیات فارسی، معنی خاصی برای آن ذکر نشده است و معلوم هم نیست که این صفت را چرا به «گنجشک» دادهاند؛ با این حال با چسبیدن این صفت به گنجشکها بود که این پرنده زیبا نیز وارد حوزه ادبیات عامیانه و کودکانه کشورمان شد و سالهای سال است که مردم کشورمان همه گنجشکها را «اشیمشی» هم صدا میزنند و عدهای نیز نام دیگر گنجشک را «اشیمشی» میدانند.
این ماجرا از روزی شروع شد که «حسن حاتمی» شاعر و قصهنویس کودکان اهل کازرون در سال ۱۳۴۰ به تهران آمد و یکراست سراغ احمد شاملو رفت و ماجرای یکی از داستانهای کودکانهاش را برای او شرح داد.
آن روزها#احمد_شاملو در روزنامه #کیهان کار میکرد و مسئول و سردبیر کیهان هفته بود. شاملو داستان گنجشگک اشیمشی او را از زبان و لهجه شیرازی و کازرونی به تهرانی تبدیل کرد و در هفتهنامه «کیهان هفته» به چاپ رسانید.
به گفته حسن حاتمی، نخستین نویسنده و بنیان گذار قصههای گنجشگک اشیمشی در کشور، «اشیمشی» در گویش و لهجه کازرونی، مخفف ترکیب « با شاه منشین» است و به کسی اطلاق میشود که با شاه و دربار نمینشیند و از حاکم و شاه و حکومت جانبداری نمیکند و طبع بالا و عزت نفس دارد.
«حامد هاتف» در جلسه نقد و بررسی «عناصر بین متنی اشیمشی» در شماره ۱۴۵ ماهنامه کتاب ماه کودک و نوجوان شهر کتاب گفته است: انتخاب یک پرنده به عنوان شخصیت اصلی یک داستان کودکانه اعتراضی، قصه احتمال رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره را در شرایط ویژه حکایت میکند و این که در هر شرایط گنجشک چگونه باید خود را حفظ کند.
به گفته منتقدان داستان و ادبیات کودکان، از اینجا به بعد، داستان وجه کاملاً سیاسی به خود میگیرد. به ادامه این قصه توجه کنید:
«… پادشاه به فراشان دستور میدهد تا او را با تیر بزنند. تیرهای زیادی به سمت او رها میشود، امّا به او اصابت نمیکند. گنجشگک از ترس بیهوش شده و شاه او را میگیرد و میخورد و گنجشگک در زندان نمور و تاریک شکم شاه به هوش میآید و با ترفندهایی موفق به فرار شده و آبروی پادشاه را نزد همه میبرد و تمبک خود را باز پـس میگـیرد و نزد لوطیان رفته و عروس را باز پس میستاند و با او زندگی میکند».
البته بخشی از داستان نیز از زاویهای دیگر و از زبان نگهبان پادشاه، جور دیگری نقل شده و در آن این گونه آمده است:
گنجشگک اشیمشی…
لب بوم ما مَشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گوله میشی
میافتی تو حوض نقاشی
میگیرتت، فراش باشی،
میکشتت، قصاب باشی
میپزتت، آشپزباشی
میخورتت، حاکمباشی/ ادامه دارد
@chista_yasrebi
#شاملو از کجا آن را الهام گرفته بود؟
#پری_زنگنه در
#گوزنهای
#کیمیایی و
#فرهاد_مهراد خوانندگان این اثر بودند.اما اصل این اثر، سیاسی است و از کجا آمده است؟
«گنجشکک اشیمشی» نام متلی ایرانی
انتخاب یک پرنده آزاد به عنوان شخصیت اصلی داستان، رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره او، تقابل رنگهایی که گنجشکک خود را به آن میآمیزد «وجه مثبت رنگها» با رنگهای گوناگون جواهرات پادشاه «وجه منفی رنگها»، همگی از نکات برجسته داستان هستند.
«گنجشکک اشیمشی» نام متلی ایرانی با ریشه کازرونی است که ابتدا پری زنگنه و بعد فرهاد مهراد ترانهای بر اساس آن خواندهاند. آهنگ این کار از اسفندیار منفردزاده بود. این ترانه در فیلم گوزنها اجرا شده است. داستان این متل سیاسی و اعتراضی بوده و در روایتهای مختلفی منتشر شده است.
روایت کازرونی این متل که ساخته شاعر و نویسنده کازرونی حسن حاتمی است، برای چاپ به احمد شاملو سپرده می شود که با گویش تهرانی توسط احمد شاملو در سال ۱۳۴۰ منتشر شده است.
گنجشکک اشی مشی از تاج شاه یاقوتی میدزدد تا به بچههایش بدهد تا با آن بازی کنند. اما در میان راه آن را به پیرزنی میبخشد تا به زندگیاش سر و سامان بدهد. پس از آن گنجشکک به دزدی رابین هود وار جواهرات شاه و بخشش این جواهرات به مردم ادامه میدهد. او برای اینکه شناخته نشود، هر بار خود را در حوض نقاشی به رنگی دیگر درمیآورد.
اشی مشی در گویش کارزونی مخفف «با شاه منشین» و به مفهوم کسی است که با شاه نمینشیند و از حاکم و شاه و حکومت جانبداری نمیکند و طبع بالا و عزت نفس دارد.
داستان بار سیاسی و اعتراضی داشته و فرهاد مهراد نیز با جایگزین کردن کلمه «حاکم» به جای «حکیم» بر این بار سیاسی و اعتراضی افزودهاست.
انتخاب یک پرنده آزاد به عنوان شخصیت اصلی داستان، رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره او، تقابل رنگهایی که گنجشکک خود را به آن میآمیزد «وجه مثبت رنگها» با رنگهای گوناگون جواهرات پادشاه «وجه منفی رنگها»، همگی از نکات برجسته داستان هستند.
در سال ۱۳۴۰ این متل "با روایت کازرونی2 در کتاب هفته کیهان به سردبیری احمد شاملو منتشر شد. احمد شاملو گویش #کازرونی آن را به گویش تهرانی برگرداند.
«اشیمشی» تنها واژهای است که در هیچ یک از لغتنامهها و ادبیات فارسی، معنی خاصی برای آن ذکر نشده است و معلوم هم نیست که این صفت را چرا به «گنجشک» دادهاند؛ با این حال با چسبیدن این صفت به گنجشکها بود که این پرنده زیبا نیز وارد حوزه ادبیات عامیانه و کودکانه کشورمان شد و سالهای سال است که مردم کشورمان همه گنجشکها را «اشیمشی» هم صدا میزنند و عدهای نیز نام دیگر گنجشک را «اشیمشی» میدانند.
این ماجرا از روزی شروع شد که «حسن حاتمی» شاعر و قصهنویس کودکان اهل کازرون در سال ۱۳۴۰ به تهران آمد و یکراست سراغ احمد شاملو رفت و ماجرای یکی از داستانهای کودکانهاش را برای او شرح داد.
آن روزها#احمد_شاملو در روزنامه #کیهان کار میکرد و مسئول و سردبیر کیهان هفته بود. شاملو داستان گنجشگک اشیمشی او را از زبان و لهجه شیرازی و کازرونی به تهرانی تبدیل کرد و در هفتهنامه «کیهان هفته» به چاپ رسانید.
به گفته حسن حاتمی، نخستین نویسنده و بنیان گذار قصههای گنجشگک اشیمشی در کشور، «اشیمشی» در گویش و لهجه کازرونی، مخفف ترکیب « با شاه منشین» است و به کسی اطلاق میشود که با شاه و دربار نمینشیند و از حاکم و شاه و حکومت جانبداری نمیکند و طبع بالا و عزت نفس دارد.
«حامد هاتف» در جلسه نقد و بررسی «عناصر بین متنی اشیمشی» در شماره ۱۴۵ ماهنامه کتاب ماه کودک و نوجوان شهر کتاب گفته است: انتخاب یک پرنده به عنوان شخصیت اصلی یک داستان کودکانه اعتراضی، قصه احتمال رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره را در شرایط ویژه حکایت میکند و این که در هر شرایط گنجشک چگونه باید خود را حفظ کند.
به گفته منتقدان داستان و ادبیات کودکان، از اینجا به بعد، داستان وجه کاملاً سیاسی به خود میگیرد. به ادامه این قصه توجه کنید:
«… پادشاه به فراشان دستور میدهد تا او را با تیر بزنند. تیرهای زیادی به سمت او رها میشود، امّا به او اصابت نمیکند. گنجشگک از ترس بیهوش شده و شاه او را میگیرد و میخورد و گنجشگک در زندان نمور و تاریک شکم شاه به هوش میآید و با ترفندهایی موفق به فرار شده و آبروی پادشاه را نزد همه میبرد و تمبک خود را باز پـس میگـیرد و نزد لوطیان رفته و عروس را باز پس میستاند و با او زندگی میکند».
البته بخشی از داستان نیز از زاویهای دیگر و از زبان نگهبان پادشاه، جور دیگری نقل شده و در آن این گونه آمده است:
گنجشگک اشیمشی…
لب بوم ما مَشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گوله میشی
میافتی تو حوض نقاشی
میگیرتت، فراش باشی،
میکشتت، قصاب باشی
میپزتت، آشپزباشی
میخورتت، حاکمباشی/ ادامه دارد
@chista_yasrebi
#یه_شب_مهتاب
#شعر
#احمد_شاملو
#موسیقی
#اسفندیار_منفرد_زاده
#خواننده
#فرهاد_مهراد
ترانه ای که من و آرمیتا دوست داشتیم
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#شعر
#احمد_شاملو
#موسیقی
#اسفندیار_منفرد_زاده
#خواننده
#فرهاد_مهراد
ترانه ای که من و آرمیتا دوست داشتیم
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
@chista_yasrebi
#بهرام_رادان
#هدیه_تهرانی
#نازلی
#احمد_شاملو
درباره علت وجودی پدید آمدن این شعر ؛ یک پست کامل ؛ در پیج رسمی اینستاگرامم دارم. خواندن آن دردناک ولی ضروری ست ؛ به گمانم به خاطر آنچه
#احمد_شاملو را به سرودن این شعر جاودانه و سیاسی واداشته است.شعری سیاسی اما سرشار از زندگی....شعری برای همه ی نسلها.....
بودن به از نبود شدن
خاصه در بهار
#چیستایثربی
#کانال_رسمی
#بهرام_رادان
#هدیه_تهرانی
#نازلی
#احمد_شاملو
درباره علت وجودی پدید آمدن این شعر ؛ یک پست کامل ؛ در پیج رسمی اینستاگرامم دارم. خواندن آن دردناک ولی ضروری ست ؛ به گمانم به خاطر آنچه
#احمد_شاملو را به سرودن این شعر جاودانه و سیاسی واداشته است.شعری سیاسی اما سرشار از زندگی....شعری برای همه ی نسلها.....
بودن به از نبود شدن
خاصه در بهار
#چیستایثربی
#کانال_رسمی
#یه_شب_مهتاب
#خواننده : #فرهاد
#شاعر : #احمد_شاملو
#آهنگساز : #اسفندیار_منفرد_زاده
#چیستایثربی
به احترام همه ی آنها که از دست داده ایم و به احترام قدرت و سلحشوری انسان.....که باز برمیخیزیم...
@chista_yasrebi
#خواننده : #فرهاد
#شاعر : #احمد_شاملو
#آهنگساز : #اسفندیار_منفرد_زاده
#چیستایثربی
به احترام همه ی آنها که از دست داده ایم و به احترام قدرت و سلحشوری انسان.....که باز برمیخیزیم...
@chista_yasrebi
متن بالا :
جمله های یکی از شکنجه گران
#وارطان_سالاخانیان :
همه ما شعر معروف
"نازلی سخن نگفت " ....
سروده ی
#احمد_شاملو را شنید ه ایم و حتما میدانیم که اصل این شعر برای #وارطان سالاخانیان؛ هم بند شاملو در زندان سال هزار وسیصد وسی و سه ؛ نوشته شده است؛ اما به دلیل جو سانسور؛ بعدها نام
#نازلی جایگزین نام وارطان شد که شعر اجازه ی انتشار بگیرد.
وارطان؛ متولد هزار وسیصد و نه #تبریز و ارمنی تبار بود ؛ پس از کودتای بیست وهشت مرداد ؛ شاملو در زندان با وارطان ؛ هم سلولی شد؛ در شب مرگ وارطان ؛ بر اثر
#شکنجه؛ شاملو در سلول بود و به همین دلیل شاهکار شعر #وارطان_سخن_نگفت ...متولد شد..شعری که زمان مصرف ندارد ؛ و گویی برای همه ی قرون و همه ی انسانها سروده شده است #معجزه ی جاودانگی و شعر...
وارطان جوان ؛ راننده تاکسی و سپس درگیر چاپخانه و معترض سیاسی است؛ پلیس امنیتی؛ در صندوق عقب ماشین او؛ انبوهی از نشریه های #رزم ؛ ارگان جوانان حزب #توده را می بیند ، وارطان دستگیر و هم سلولی شاملو میشود. او را تحت شکنجه قرار می دهند که بدانند اصل این نشریه توسط چه کسانی و در کجا چاپ می شود، اما وارطان مبارز ؛ حتی زیر شکنجه ی شدید ؛ لب به سخن نمی گشاید. مرد جوان در همان سال سی وسه ؛ زیر شکنجه و در اوج صبوری ؛ جانش را تسلیم هدفش می کند؛ اما کسی را لو نمیدهد؛ جسدش را با جمجمه ی سوراخ و کلی اثار سوختگی و شکستگی به رودخانه جاجرود میسپارند.
بعدها ماموران شکنجه ؛ خود از معصومیت و مقاومت وارطان ؛ شرمنده و شگفت زده شدند و یکی از آنها ؛ لحظه های شکنجه برای شکستن انگشت وارطان را توضیح می دهد که در پست می خوانید....دیگر ، سخنی نیست
به نظر من؛ همان چند خط ؛ که لحظه ی شکستن انگشت وارطان را توضیح می دهد. از هر فیلم و نمایشی ؛ برای درک تصویر این قهرمان خاموش ؛ گویاتر است و چنین است که شعر محبوب من به دنیا میاید؛ چون شاملوی شاعر بی تکرار ؛ آنجا بود!
فقط به دو بند شعر که مجنون وار؛ دوست دارم اشاره می کنم. اصل شعر در کتابهای شاملو و حتی اینترنت موجود است و دکلمه ی آن را با هم میشنویم...
#وارطان سخن نگفت ؛ چو خورشید
از تیرگی درآمد ودر خون نشست و رفت
وارطان بنفشه بود ؛
گل داد و مژده داد زمستان شکست و رفت...
یاد وارطان سالاخانیان ؛ جوان مبارز و احمد شاملوی شاعر ؛ مبارز؛ نویسنده؛ مترجم ؛ پژوهشگر و روزنامه نگار ایران ، سبز و جاری....
و راستی ؛ مگر میشود هیج ایرانی شعر
#وارطان یا همان
#نازلی را بلد نباشد؟ ...اما شاید کمتر کسی بداند وارطان دقیقا که بود ! او همان#ستاره بود...
بدون کوچکترین کلامی ؛ "یک دم دراین ظلام ؛ درخشید و رفت"...
#شعر
#شاعران
#احمد_شاملو
#ادبیات
#چیستایثربی
برگرفته از پیج رسمی
#اینستاگرام_چیستا_یثربی
#1304_1379
#شاملو
@chista_yasrebi
جمله های یکی از شکنجه گران
#وارطان_سالاخانیان :
همه ما شعر معروف
"نازلی سخن نگفت " ....
سروده ی
#احمد_شاملو را شنید ه ایم و حتما میدانیم که اصل این شعر برای #وارطان سالاخانیان؛ هم بند شاملو در زندان سال هزار وسیصد وسی و سه ؛ نوشته شده است؛ اما به دلیل جو سانسور؛ بعدها نام
#نازلی جایگزین نام وارطان شد که شعر اجازه ی انتشار بگیرد.
وارطان؛ متولد هزار وسیصد و نه #تبریز و ارمنی تبار بود ؛ پس از کودتای بیست وهشت مرداد ؛ شاملو در زندان با وارطان ؛ هم سلولی شد؛ در شب مرگ وارطان ؛ بر اثر
#شکنجه؛ شاملو در سلول بود و به همین دلیل شاهکار شعر #وارطان_سخن_نگفت ...متولد شد..شعری که زمان مصرف ندارد ؛ و گویی برای همه ی قرون و همه ی انسانها سروده شده است #معجزه ی جاودانگی و شعر...
وارطان جوان ؛ راننده تاکسی و سپس درگیر چاپخانه و معترض سیاسی است؛ پلیس امنیتی؛ در صندوق عقب ماشین او؛ انبوهی از نشریه های #رزم ؛ ارگان جوانان حزب #توده را می بیند ، وارطان دستگیر و هم سلولی شاملو میشود. او را تحت شکنجه قرار می دهند که بدانند اصل این نشریه توسط چه کسانی و در کجا چاپ می شود، اما وارطان مبارز ؛ حتی زیر شکنجه ی شدید ؛ لب به سخن نمی گشاید. مرد جوان در همان سال سی وسه ؛ زیر شکنجه و در اوج صبوری ؛ جانش را تسلیم هدفش می کند؛ اما کسی را لو نمیدهد؛ جسدش را با جمجمه ی سوراخ و کلی اثار سوختگی و شکستگی به رودخانه جاجرود میسپارند.
بعدها ماموران شکنجه ؛ خود از معصومیت و مقاومت وارطان ؛ شرمنده و شگفت زده شدند و یکی از آنها ؛ لحظه های شکنجه برای شکستن انگشت وارطان را توضیح می دهد که در پست می خوانید....دیگر ، سخنی نیست
به نظر من؛ همان چند خط ؛ که لحظه ی شکستن انگشت وارطان را توضیح می دهد. از هر فیلم و نمایشی ؛ برای درک تصویر این قهرمان خاموش ؛ گویاتر است و چنین است که شعر محبوب من به دنیا میاید؛ چون شاملوی شاعر بی تکرار ؛ آنجا بود!
فقط به دو بند شعر که مجنون وار؛ دوست دارم اشاره می کنم. اصل شعر در کتابهای شاملو و حتی اینترنت موجود است و دکلمه ی آن را با هم میشنویم...
#وارطان سخن نگفت ؛ چو خورشید
از تیرگی درآمد ودر خون نشست و رفت
وارطان بنفشه بود ؛
گل داد و مژده داد زمستان شکست و رفت...
یاد وارطان سالاخانیان ؛ جوان مبارز و احمد شاملوی شاعر ؛ مبارز؛ نویسنده؛ مترجم ؛ پژوهشگر و روزنامه نگار ایران ، سبز و جاری....
و راستی ؛ مگر میشود هیج ایرانی شعر
#وارطان یا همان
#نازلی را بلد نباشد؟ ...اما شاید کمتر کسی بداند وارطان دقیقا که بود ! او همان#ستاره بود...
بدون کوچکترین کلامی ؛ "یک دم دراین ظلام ؛ درخشید و رفت"...
#شعر
#شاعران
#احمد_شاملو
#ادبیات
#چیستایثربی
برگرفته از پیج رسمی
#اینستاگرام_چیستا_یثربی
#1304_1379
#شاملو
@chista_yasrebi
#کوچه_ها ( #شبانه )
#خواننده : #فرهاد_مهراد
#شاعر : #احمد_شاملو
#آهنگساز : #اسفندیار_منفرد_زاده
#آلبوم : #وحدت
تقدیم به قسمت #هفتادونهم
#او_یکزن و
#شبنم و
دردهای ناتمام انسانی که مدام در تاریخ تکرار میشوند.....
هم اکنون در پیچ رسمی #اینستاگرام
#یثربی_چیستا
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#خواننده : #فرهاد_مهراد
#شاعر : #احمد_شاملو
#آهنگساز : #اسفندیار_منفرد_زاده
#آلبوم : #وحدت
تقدیم به قسمت #هفتادونهم
#او_یکزن و
#شبنم و
دردهای ناتمام انسانی که مدام در تاریخ تکرار میشوند.....
هم اکنون در پیچ رسمی #اینستاگرام
#یثربی_چیستا
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#یه_شب_مهتاب
#ترانه
#احمد_شاملو
#موسیقی
#اسفندیار_منفرد_زاده
خواننده
#فرهاد_مهراد
به یاد
عزیزانی چون
#وارطان_سالاخانیان
عزیزان اقلیت دینی در ایران که برای
آزادی؛ جان خود را تقدیم کردند.....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#ترانه
#احمد_شاملو
#موسیقی
#اسفندیار_منفرد_زاده
خواننده
#فرهاد_مهراد
به یاد
عزیزانی چون
#وارطان_سالاخانیان
عزیزان اقلیت دینی در ایران که برای
آزادی؛ جان خود را تقدیم کردند.....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#وارطان_سخن_نگفت
#وارطان_سالاخانیان
#شعر و
#دکلمه :
#احمد_شاملو
#ادبیات
#شاعران_مبارز
به احترام قدرت کلمه و مرگ مبارزان..وارطان و وارطانها....
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#وارطان_سالاخانیان
#شعر و
#دکلمه :
#احمد_شاملو
#ادبیات
#شاعران_مبارز
به احترام قدرت کلمه و مرگ مبارزان..وارطان و وارطانها....
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#احمد_شاملو
#وارطان_سخن_نگفت
#نازلی_سخن_نگفت
توماس سخن نگفت
صدیقه سخن نگفت
مجیدی سخن نگفت
و نوید سخن نگفت.....
به یاد همه ی آزادگان و به نام
#آزادی
فیلم
#پل_چوبی
#بهرام_رادان
#هدیه_تهرانی
#چیستایثربی
رمان
#او_یکزن
@yasrebi_chista
#وارطان_سخن_نگفت
#نازلی_سخن_نگفت
توماس سخن نگفت
صدیقه سخن نگفت
مجیدی سخن نگفت
و نوید سخن نگفت.....
به یاد همه ی آزادگان و به نام
#آزادی
فیلم
#پل_چوبی
#بهرام_رادان
#هدیه_تهرانی
#چیستایثربی
رمان
#او_یکزن
@yasrebi_chista
@Chista_Yasrebi
قصه نیستم که بگویی؛
نغمه نیستم که بخوانی ؛
صدا نیستم که بشنوی ؛
من درد مشترکم ؛ مرا فریاد کن!
#احمد_شاملو
#شاملو
#دکلمه
@chista_yasrebi
قصه نیستم که بگویی؛
نغمه نیستم که بخوانی ؛
صدا نیستم که بشنوی ؛
من درد مشترکم ؛ مرا فریاد کن!
#احمد_شاملو
#شاملو
#دکلمه
@chista_yasrebi
حتی بگذار آفتاب نیز بر نیاید
به خاطر ِ فردای ما اگر
بر ماش منتی ست ؛
چرا که عشق
خود فرداست
خود همیشه است .
#احمد_شاملو
#جاودان
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
به خاطر ِ فردای ما اگر
بر ماش منتی ست ؛
چرا که عشق
خود فرداست
خود همیشه است .
#احمد_شاملو
#جاودان
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
#پری_زنگنه
#گنجشکک_اشی_مشی
#موسیقی_تیتراژ
#فیلم_گوزنها
#مسعود_کیمیایی
شعر:
#احمد_شاملو بر اساس یک ترانه فولک
موسیقی
#اسفندیار_منفرد_زاده
ممنون از دوست با معرفت ، علی حسینی که اولین بار این ویدیو را برایم فرستاد ، و آخرین بار نیز .
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebii
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#گنجشکک_اشی_مشی
#موسیقی_تیتراژ
#فیلم_گوزنها
#مسعود_کیمیایی
شعر:
#احمد_شاملو بر اساس یک ترانه فولک
موسیقی
#اسفندیار_منفرد_زاده
ممنون از دوست با معرفت ، علی حسینی که اولین بار این ویدیو را برایم فرستاد ، و آخرین بار نیز .
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebii
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Telegram
چیستایثربی کانال رسمی
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
تو را به جای همه زنانی که نشناخته ام دوست دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست دارم
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب میشود
و برای نخستین گلها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم .
تو را به جای همه کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم .
بی تو جز گسترهایی بیکرانه نمیبینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آیینهی خویش گذشتن نتوانستم
میبایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش میبرند.
تو را دوست میدارم برای خاطر فرزانهگیات که از آن من نیست
به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمیدارم
میاندیشی که تردیدی اما تو تنها دلیلی
تو خورشید رخشانی که بر من میتابی هنگامی که به خویش مغرورم
سپیده که سر بزند
در این بیشهزار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم .
پس به نام زندگی
هرگز نگو هرگز.
#پل_الوار
ترجمه
#احمد_شاملو
شعری فراموش نشدنی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_original
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست دارم
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب میشود
و برای نخستین گلها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم .
تو را به جای همه کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم .
بی تو جز گسترهایی بیکرانه نمیبینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آیینهی خویش گذشتن نتوانستم
میبایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش میبرند.
تو را دوست میدارم برای خاطر فرزانهگیات که از آن من نیست
به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمیدارم
میاندیشی که تردیدی اما تو تنها دلیلی
تو خورشید رخشانی که بر من میتابی هنگامی که به خویش مغرورم
سپیده که سر بزند
در این بیشهزار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم .
پس به نام زندگی
هرگز نگو هرگز.
#پل_الوار
ترجمه
#احمد_شاملو
شعری فراموش نشدنی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_original
#احمد شاملو دربارهٔ تجربهٔ زندان
#غلامحسین_ساعدی و احوالات او پس از آزادی چنین گفتهاست
آنچه از او زندان شاه را ترک گفت، جنازهٔ نیمجانی بیش نبود. آن مرد، با آن خلاقیت جوشانش، پس از شکنجههای جسمی و بیشتر روحیِ زندان اوین، دیگر مطلقاً زندگی نکرد. آهستهآهسته در خود تپید و تپید تا مُرد. وقتی درختی را در حال بالندگی اره میکنید، با این کار در نیروی بالندگی او دست نبردهاید، بلکه خیلی ساده او را کشتهاید. ساعدی مسائل را درک میکرد و میکوشید عکسالعمل نشان بدهد. اما دیگر نمیتوانست. او را اره کرده بودند
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#غلامحسین_ساعدی و احوالات او پس از آزادی چنین گفتهاست
آنچه از او زندان شاه را ترک گفت، جنازهٔ نیمجانی بیش نبود. آن مرد، با آن خلاقیت جوشانش، پس از شکنجههای جسمی و بیشتر روحیِ زندان اوین، دیگر مطلقاً زندگی نکرد. آهستهآهسته در خود تپید و تپید تا مُرد. وقتی درختی را در حال بالندگی اره میکنید، با این کار در نیروی بالندگی او دست نبردهاید، بلکه خیلی ساده او را کشتهاید. ساعدی مسائل را درک میکرد و میکوشید عکسالعمل نشان بدهد. اما دیگر نمیتوانست. او را اره کرده بودند
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
باد جن
مستندی از ناصر تقوایی
درباره ی مراسم زار در جنوب
بادها ،جن ها و زارها
با گویندگی
#احمد_شاملو
#جن
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
مستندی از ناصر تقوایی
درباره ی مراسم زار در جنوب
بادها ،جن ها و زارها
با گویندگی
#احمد_شاملو
#جن
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
مرگ من سفری نیست
هجرتی ست
از سرزمینی که دوست نمی داشتم
به خاطر نامردمانش
#احمد_شاملو
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
هجرتی ست
از سرزمینی که دوست نمی داشتم
به خاطر نامردمانش
#احمد_شاملو
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
تیره به تیره، از سینه به سینه، از پشت به پشت ، و تا گیهان بوده است، این تیر رفته است
آنک البرز بلند است و سر به آسمان می ساید. . ما در پای البرز به پای ایستاده ایم، و در برابرمان دشمنانی از خون ما؛ با لبخند زشت.
و من مردمی را می شناسم که هنوز می گویند ، آرش...
#اسطوره
#آرش
#تک_تیرانداز برای تعیین مرز ایران و توران ،که پس از پرتاب تیر از کمان ، جانش هم پرواز کرد.
#احمد_شاملو
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
تیره به تیره، از سینه به سینه، از پشت به پشت ، و تا گیهان بوده است، این تیر رفته است
آنک البرز بلند است و سر به آسمان می ساید. . ما در پای البرز به پای ایستاده ایم، و در برابرمان دشمنانی از خون ما؛ با لبخند زشت.
و من مردمی را می شناسم که هنوز می گویند ، آرش...
#اسطوره
#آرش
#تک_تیرانداز برای تعیین مرز ایران و توران ،که پس از پرتاب تیر از کمان ، جانش هم پرواز کرد.
#احمد_شاملو
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)