نیم ساعت پیش ؛ یکی از شخصیتهای واقعی #او_یکزن ؛ به من زنگ زد و خواهش کرد قسمت #خاص امشب را ننویسم :
به چند دلیل :
■تو آسیب پذیری !
■تو یک زن مستقلی که از جایی حمایت نمیشوی...!
■همینها که امروز قصه را میخوانند فردا در پیجها و مکانهای دیگر ؛ به تو رحم نمیکنند ؛ فحش میدهند ؛ عقده ورزی میکنند.....نمونه اش را کم ندیدی ؛ و درددل با من نکردی ! مثل کسانی که در برابر دخترت ؛ کلمات کریه درباره ات به کار میبرند و حرمت مادری؛ و معلمی تو را نمیدانند ؛ و یا مثلا خلاقیت تو را به جنون ؛ پارانویید! و یا بیماری مرزی ! نسبت میدهند...که معنی آنها راهم نمیدانند!
■#اصلا لازم نیست ؛ بگویی!
■بعد از آن ؛ چه کسی از تو حمایت میکند؟ در برابر هجوم ؛حمله ها و توهینها که تاکنون ؛ روی صفحه ی کانالت نگذاشته ای.....و پنهان کرده ای برای روز مبادا
برای روز #چشم_در_برابر_چشم
/نام نمایش
#ساعدی عزیز/
پاسخ من این بود :
من نویسنده ام.....#سیلویا_پلات شاعر ؛ سرش را در فر گاز فرو برد و مرد. #ویرجینیا_ولف نویسنده ؛ در اوج شهرت ؛ جیبهایش را پر از سنگ کرد ؛ و خودش را در دریا ؛ غرق کرد.
#غزاله_علیزاده ی عزیز ؛ نویسنده ی خوبمان ؛ چند سال پیش درحین درمان سرطان ؛ خودش را از درختی ؛ حلق آویز کرد که همسر و بچه هایش ؛ آن درخت را دیدند و جسم بیجان او را بر درخت.... که چون برگی در باد تکان میخورد....
من هرگز اهل شوآف ؛ مظلوم نمایی؛ اکانت سازی ابلهانه /که[ کلا ناواردم] ؛ پاسخگویی به ناواردان فحاش ؛ و جلب توجه نبوده و نیستم؛ هدفم #دور_هم_خوانیست.... فقط نویسنده ام و گاهی کارگردان ؛ یا روانشناس....خدا را شکر هیچ دسته ای؛ حتی تلویزیون خودمان تا خارج ؛ با من کاری ندارند !.... #من _مستقلم و هیچ جا ؛ جز مردم ؛ حامی من نبوده و نیستند.
آنچه را که اتفاق افتاده است ؛ با رعایت ادب ؛ مینویسم که اگر حتی یکنفر هم بخواند و تحت تاثیر قرار بگیرد و از آن درس زندگی بیاموزد ؛ کافیست! حتی
#یکنفر
اما از سه نفر تشکر ویژه دارم :
اول
#دخترم:
که آزارها را در دنیای واقعی و مجازی نسبت به مادرش ؛ مبیند ؛ میشنود و آنقدر شجاع است که سلحشورانه به من میگوید:
محلشان نگذار! پاسخ نده ! نبین! .....میخواهند ننویسی....تازگی ندارد که!... وقتی شاعر مملکت ؛ راحت پول
#داوری ات را میخورد و کسی هم خبر ندارد.....و تازه ؛ تو در کانالت مطلبش را حمایت کرده ای....این هم از به ظاهر دوست !
از کودکی ات ؛ وضع تو ؛ همین بوده
! حتی خواستند دیوانه نشانت دهند ! تا این حد حسد و خصومت ؟ دیوانه؟!.... در کدام بیمارستان ؟ و تشخیص کدام دکتر؟؟؟...نام ببرید دروغگویان کم سواد ! وگرنه مجرمید!...و دست کم ؛ در برابر خدا تک تکتان باید پاسخ پس دهید ! که میدهید !.......
"پس مادر ؛ خواهش میکنم ؛ فقط بنویس ! تنها هدفشان ، ناامید کردنت است.تو قوی هستی.... ادامه بده !!! ؛ بیشتر بنویس ! و حرفهایشان را نخوان ! باد هواست! ".....
و نمیگذارد ناسزاها را بخوانم!.........
او پذیرفته است که مادری متفاوت دارد...که به سنگ و فر گاز ؛ نیازی ندارد.!...حتی به همسر ! او در حال آشپزی و اتو کردن هم ؛ قصه در ذهنش مینویسد !
#دوم : استاد عزیز و بی بدیل ؛ دکتر
#قیصر_امین_پور ؛ که ادبیات فاخر و شریف را به من آموخت ؛ ادبیاتی که حال آدمها را بهتر کند و هوای بیشتری به زندگیشان بیاورد....ادبیاتی که ما را شاد کند.... روحش ؛ مثل کلماتش نور....
کم نیست حدود بیست سال ؛ افتخار شاگردی چنین بزرگی را داشتن! من سعادتمند بودم....
و #سوم: استاد
#اکبر_رادی نازنین ؛ که اگر میخواست به کسی هم پاسخ بی ادبیهایش را بدهد ؛ از چنان ادبیاتی متین ؛ ولی برنده ؛ کوبان و پر طپش استفاده میکرد ؛ که طرف با کلمات آراسته و فاخر نویسنده ؛ سنگسار میشد! ....مثل نمایش #شب_روی_سنگفرش_خیس
که همیشه در شگفتم ؛ چگونه از بیشتر کسانی که به این مرد بزرگ ظلم کردند و خانه نشینش کردند ؛ با ادبیات فاخرش ؛ انتقام گرفت... یا
#خانمچه_و_مهتابی....
#انتقامی سهمگین ؛ فاخر و ادبی...ادبیاتی رستگار گونه....
که فقط از بزرگی چون #رادی بر می آمد...
این را او به من آموخت که مهم ترین #سلاح تو
#قلم است ؛ هرگز همکلامشان نشو!
مگر مثل انها در نوشتن ناتوانی؟!...گریبانشان را بگیر و با ادبیاتت در پیچ تاریخ ؛ نگهشان دار...تا همگان ؛ آنها را ببینند و بشنوند...:
/جمله از استاد اکبر رادی/
و با
#قلم ؛ همه را بنویس ...و
#قضاوت نهایی را به مردم ؛ زمان و تاریخ بسپار!
بیشک تاریخ ؛ #قاضی عادلیست...
پس امشب ؛ به گاز و سنگ و شاخه ی درخت ؛ بی نیازم ....
قلم را دارم و شما را...که همراهید و همدم....همین کافیست.....
خیر پیش!
وکلام و ادب ؛ یارتان...در تمام زندگی...
چه باشم و چه نباشم....
#چیستایثربی
#او_یکزن
@chista_yasrebi
به چند دلیل :
■تو آسیب پذیری !
■تو یک زن مستقلی که از جایی حمایت نمیشوی...!
■همینها که امروز قصه را میخوانند فردا در پیجها و مکانهای دیگر ؛ به تو رحم نمیکنند ؛ فحش میدهند ؛ عقده ورزی میکنند.....نمونه اش را کم ندیدی ؛ و درددل با من نکردی ! مثل کسانی که در برابر دخترت ؛ کلمات کریه درباره ات به کار میبرند و حرمت مادری؛ و معلمی تو را نمیدانند ؛ و یا مثلا خلاقیت تو را به جنون ؛ پارانویید! و یا بیماری مرزی ! نسبت میدهند...که معنی آنها راهم نمیدانند!
■#اصلا لازم نیست ؛ بگویی!
■بعد از آن ؛ چه کسی از تو حمایت میکند؟ در برابر هجوم ؛حمله ها و توهینها که تاکنون ؛ روی صفحه ی کانالت نگذاشته ای.....و پنهان کرده ای برای روز مبادا
برای روز #چشم_در_برابر_چشم
/نام نمایش
#ساعدی عزیز/
پاسخ من این بود :
من نویسنده ام.....#سیلویا_پلات شاعر ؛ سرش را در فر گاز فرو برد و مرد. #ویرجینیا_ولف نویسنده ؛ در اوج شهرت ؛ جیبهایش را پر از سنگ کرد ؛ و خودش را در دریا ؛ غرق کرد.
#غزاله_علیزاده ی عزیز ؛ نویسنده ی خوبمان ؛ چند سال پیش درحین درمان سرطان ؛ خودش را از درختی ؛ حلق آویز کرد که همسر و بچه هایش ؛ آن درخت را دیدند و جسم بیجان او را بر درخت.... که چون برگی در باد تکان میخورد....
من هرگز اهل شوآف ؛ مظلوم نمایی؛ اکانت سازی ابلهانه /که[ کلا ناواردم] ؛ پاسخگویی به ناواردان فحاش ؛ و جلب توجه نبوده و نیستم؛ هدفم #دور_هم_خوانیست.... فقط نویسنده ام و گاهی کارگردان ؛ یا روانشناس....خدا را شکر هیچ دسته ای؛ حتی تلویزیون خودمان تا خارج ؛ با من کاری ندارند !.... #من _مستقلم و هیچ جا ؛ جز مردم ؛ حامی من نبوده و نیستند.
آنچه را که اتفاق افتاده است ؛ با رعایت ادب ؛ مینویسم که اگر حتی یکنفر هم بخواند و تحت تاثیر قرار بگیرد و از آن درس زندگی بیاموزد ؛ کافیست! حتی
#یکنفر
اما از سه نفر تشکر ویژه دارم :
اول
#دخترم:
که آزارها را در دنیای واقعی و مجازی نسبت به مادرش ؛ مبیند ؛ میشنود و آنقدر شجاع است که سلحشورانه به من میگوید:
محلشان نگذار! پاسخ نده ! نبین! .....میخواهند ننویسی....تازگی ندارد که!... وقتی شاعر مملکت ؛ راحت پول
#داوری ات را میخورد و کسی هم خبر ندارد.....و تازه ؛ تو در کانالت مطلبش را حمایت کرده ای....این هم از به ظاهر دوست !
از کودکی ات ؛ وضع تو ؛ همین بوده
! حتی خواستند دیوانه نشانت دهند ! تا این حد حسد و خصومت ؟ دیوانه؟!.... در کدام بیمارستان ؟ و تشخیص کدام دکتر؟؟؟...نام ببرید دروغگویان کم سواد ! وگرنه مجرمید!...و دست کم ؛ در برابر خدا تک تکتان باید پاسخ پس دهید ! که میدهید !.......
"پس مادر ؛ خواهش میکنم ؛ فقط بنویس ! تنها هدفشان ، ناامید کردنت است.تو قوی هستی.... ادامه بده !!! ؛ بیشتر بنویس ! و حرفهایشان را نخوان ! باد هواست! ".....
و نمیگذارد ناسزاها را بخوانم!.........
او پذیرفته است که مادری متفاوت دارد...که به سنگ و فر گاز ؛ نیازی ندارد.!...حتی به همسر ! او در حال آشپزی و اتو کردن هم ؛ قصه در ذهنش مینویسد !
#دوم : استاد عزیز و بی بدیل ؛ دکتر
#قیصر_امین_پور ؛ که ادبیات فاخر و شریف را به من آموخت ؛ ادبیاتی که حال آدمها را بهتر کند و هوای بیشتری به زندگیشان بیاورد....ادبیاتی که ما را شاد کند.... روحش ؛ مثل کلماتش نور....
کم نیست حدود بیست سال ؛ افتخار شاگردی چنین بزرگی را داشتن! من سعادتمند بودم....
و #سوم: استاد
#اکبر_رادی نازنین ؛ که اگر میخواست به کسی هم پاسخ بی ادبیهایش را بدهد ؛ از چنان ادبیاتی متین ؛ ولی برنده ؛ کوبان و پر طپش استفاده میکرد ؛ که طرف با کلمات آراسته و فاخر نویسنده ؛ سنگسار میشد! ....مثل نمایش #شب_روی_سنگفرش_خیس
که همیشه در شگفتم ؛ چگونه از بیشتر کسانی که به این مرد بزرگ ظلم کردند و خانه نشینش کردند ؛ با ادبیات فاخرش ؛ انتقام گرفت... یا
#خانمچه_و_مهتابی....
#انتقامی سهمگین ؛ فاخر و ادبی...ادبیاتی رستگار گونه....
که فقط از بزرگی چون #رادی بر می آمد...
این را او به من آموخت که مهم ترین #سلاح تو
#قلم است ؛ هرگز همکلامشان نشو!
مگر مثل انها در نوشتن ناتوانی؟!...گریبانشان را بگیر و با ادبیاتت در پیچ تاریخ ؛ نگهشان دار...تا همگان ؛ آنها را ببینند و بشنوند...:
/جمله از استاد اکبر رادی/
و با
#قلم ؛ همه را بنویس ...و
#قضاوت نهایی را به مردم ؛ زمان و تاریخ بسپار!
بیشک تاریخ ؛ #قاضی عادلیست...
پس امشب ؛ به گاز و سنگ و شاخه ی درخت ؛ بی نیازم ....
قلم را دارم و شما را...که همراهید و همدم....همین کافیست.....
خیر پیش!
وکلام و ادب ؛ یارتان...در تمام زندگی...
چه باشم و چه نباشم....
#چیستایثربی
#او_یکزن
@chista_yasrebi
دوستان من هیچ کانال #خصوصی ندارم!
#میدانید!....
بریده باد دستان کسی که از شدت حب و بغض و بیماری ؛ هم اکنون یک #کانال_خصوصی به نام #چیستایثربی 2 ساخته است و دارد عکسهای بی حجاب خانوادگی ده سال پیش مرا پخش میکند!
...عکسهایی که سر سفره ی هفت سین ؛ یا کنار مادرم ده سال پیش انداخته بودم !
من حتی در خارج با حجاب بودم ! عکسهای روز دفاع تز من ؛ و عکسهای دیگر دست دوستان حراست موجود است...
بریده باد دستی که بیمار است و اکنون دارد عکسهای آلبومهای قدیمی خانوادگی را به اسم #کانال_خصوصی_من ؛ آنهم فقط برای برخی افراد!!!! خاص ؛ پخش میکند....
شما دوستان صمیمی تر میدانید ؛ من هیچ کانال
#خصوصی ندارم و مگر بیمارم عکسهای خانوادگی ده سال پیشم را پخش کنم ؟؟!! آن هم کنار مادر طفلی ام....؟!
هر کاری کنید ؛ کارم را ادامه میدهم ؛
خدا یاور من است...
شما که عکسهای جوانی مرا دارید ؛ و نگذاشتید من هم سهمی از آنها داشته باشم ؛ به خدا که اعتقاد نداشتید!... چه شد؟؟؟
روز #قلم است !
قسم به #قلم
و آنچه با آن مینویسند....
#ادامه_میدهم
#این_کانال_خصوصی_به_نام_من
توطیه و فیک است..
از مسولان میخواهم پیگیری فرمایند و مسول بیمار این کانال را پیدا کنند و به مجازات برسانند....
#خداوند_با_صابرین_است.
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#میدانید!....
بریده باد دستان کسی که از شدت حب و بغض و بیماری ؛ هم اکنون یک #کانال_خصوصی به نام #چیستایثربی 2 ساخته است و دارد عکسهای بی حجاب خانوادگی ده سال پیش مرا پخش میکند!
...عکسهایی که سر سفره ی هفت سین ؛ یا کنار مادرم ده سال پیش انداخته بودم !
من حتی در خارج با حجاب بودم ! عکسهای روز دفاع تز من ؛ و عکسهای دیگر دست دوستان حراست موجود است...
بریده باد دستی که بیمار است و اکنون دارد عکسهای آلبومهای قدیمی خانوادگی را به اسم #کانال_خصوصی_من ؛ آنهم فقط برای برخی افراد!!!! خاص ؛ پخش میکند....
شما دوستان صمیمی تر میدانید ؛ من هیچ کانال
#خصوصی ندارم و مگر بیمارم عکسهای خانوادگی ده سال پیشم را پخش کنم ؟؟!! آن هم کنار مادر طفلی ام....؟!
هر کاری کنید ؛ کارم را ادامه میدهم ؛
خدا یاور من است...
شما که عکسهای جوانی مرا دارید ؛ و نگذاشتید من هم سهمی از آنها داشته باشم ؛ به خدا که اعتقاد نداشتید!... چه شد؟؟؟
روز #قلم است !
قسم به #قلم
و آنچه با آن مینویسند....
#ادامه_میدهم
#این_کانال_خصوصی_به_نام_من
توطیه و فیک است..
از مسولان میخواهم پیگیری فرمایند و مسول بیمار این کانال را پیدا کنند و به مجازات برسانند....
#خداوند_با_صابرین_است.
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#قسمت36
#خواب_گل_سرخ
هم اکنون روی پیج رسمی اینستاگرام من است.
ببخشید ؛ امروز نت نداشتم ؛ اکنون هم با نت خط به زحمت ؛ ارسال شد ....
آدرس پیج رسمی
#اینستاگرام من
Yasrebi_chista
است.
موفق باشید
کانالهای معتبری که با نام من ؛ قصه را گذاشته اند ؛ لطفا کمی صبوری کنند.
پیشاپیش سپاسگزارم....از شوق ؛ باور و انتظار همه !... از من و قصه ی من!
و این خیل شب بیداران در صفحه ی من ! ساعت پنج ؛ بعد از نیمه شب !....
به دلایلی ؛ نوشتن این قسمت در فضای مجازی ؛ جان کندن بود ! جان کندنی که از آن میگریختم...
...مجبورم این قسمت را ؛ به
#محسن تقدیم کنم ! ...مجبورم ....
با
#احترام به
#قلم و آنچه با آن مینویسند...
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#خواب_گل_سرخ
هم اکنون روی پیج رسمی اینستاگرام من است.
ببخشید ؛ امروز نت نداشتم ؛ اکنون هم با نت خط به زحمت ؛ ارسال شد ....
آدرس پیج رسمی
#اینستاگرام من
Yasrebi_chista
است.
موفق باشید
کانالهای معتبری که با نام من ؛ قصه را گذاشته اند ؛ لطفا کمی صبوری کنند.
پیشاپیش سپاسگزارم....از شوق ؛ باور و انتظار همه !... از من و قصه ی من!
و این خیل شب بیداران در صفحه ی من ! ساعت پنج ؛ بعد از نیمه شب !....
به دلایلی ؛ نوشتن این قسمت در فضای مجازی ؛ جان کندن بود ! جان کندنی که از آن میگریختم...
...مجبورم این قسمت را ؛ به
#محسن تقدیم کنم ! ...مجبورم ....
با
#احترام به
#قلم و آنچه با آن مینویسند...
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
قرآن هدف از آشکار کردن راز اصحاب کهف را اثبات عملی
#رستاخیز_انسانها دانسته است:
«وكَذلِكَ اعثَرنا عَلَيهِم لِيَعلَموا انَّ وعدَ اللَّهِ حَقٌّ وانَّ السّاعَةَ لا رَيبَ فيها».
در برخی روايات نيز آمده است که در آن زمان زمامدار صالح و موحدی بر آن سرزمين حکومت میکرد؛ امّا مردم مملکت وی به نحلههای گوناگونی گرويده بودند؛ گروهی از آنان منکر معاد بودند. اين پادشاه از اين وضع بسيار اندوهگين بود و همواره به درگاه الهی ناله و تضرع میکرد، تا اينکه خداوند با فاش ساختن ماجرای اصحاب کهف، معاد و رستاخیز انسانها را عملًا ثابت کرد. برخی نيز اختلاف مردم را در جسمانی يا روحانی بودن معاد دانسته اند.
پس از فاش شدن اين راز مردم رهسپار غار شدند. پادشاه در حضور همگان با اصحاب کهف به گفتوگو پرداخت و خدا را بر اين رحمت عظيم سپاس گفت، درحالی که پادشاه در ورودی غار ايستاده بود، اصحاب کهف به مکان خود بازگشته و در آنجا به جوار الهی شتافتند.
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#خواب_گل_سرخ
کمی دنبال رد پای قصص و اساطیر در داستانهای ظاهرا معمولی باشیم....کمی جدی تر نگاه کنیم ...
چاه یوسف ؛ زندگی در شکم نهنگ یونس؛ صبر ایوب ؛ چشمه ی حیات خضر نبی ؛ و خواب یاران کهف... و
#بخوان !
و سوگند به
#قلم و سوره
#انشراح
براستی که پس از هر سختی ؛ آسانی است...
#قصه مینویسیم و میخوانیم که زود حکمت خدا را زیر سوال نبریم.
#کمی_تفکر
#چیستایثربی
@chistaa_yasrebii
#رستاخیز_انسانها دانسته است:
«وكَذلِكَ اعثَرنا عَلَيهِم لِيَعلَموا انَّ وعدَ اللَّهِ حَقٌّ وانَّ السّاعَةَ لا رَيبَ فيها».
در برخی روايات نيز آمده است که در آن زمان زمامدار صالح و موحدی بر آن سرزمين حکومت میکرد؛ امّا مردم مملکت وی به نحلههای گوناگونی گرويده بودند؛ گروهی از آنان منکر معاد بودند. اين پادشاه از اين وضع بسيار اندوهگين بود و همواره به درگاه الهی ناله و تضرع میکرد، تا اينکه خداوند با فاش ساختن ماجرای اصحاب کهف، معاد و رستاخیز انسانها را عملًا ثابت کرد. برخی نيز اختلاف مردم را در جسمانی يا روحانی بودن معاد دانسته اند.
پس از فاش شدن اين راز مردم رهسپار غار شدند. پادشاه در حضور همگان با اصحاب کهف به گفتوگو پرداخت و خدا را بر اين رحمت عظيم سپاس گفت، درحالی که پادشاه در ورودی غار ايستاده بود، اصحاب کهف به مکان خود بازگشته و در آنجا به جوار الهی شتافتند.
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#خواب_گل_سرخ
کمی دنبال رد پای قصص و اساطیر در داستانهای ظاهرا معمولی باشیم....کمی جدی تر نگاه کنیم ...
چاه یوسف ؛ زندگی در شکم نهنگ یونس؛ صبر ایوب ؛ چشمه ی حیات خضر نبی ؛ و خواب یاران کهف... و
#بخوان !
و سوگند به
#قلم و سوره
#انشراح
براستی که پس از هر سختی ؛ آسانی است...
#قصه مینویسیم و میخوانیم که زود حکمت خدا را زیر سوال نبریم.
#کمی_تفکر
#چیستایثربی
@chistaa_yasrebii
#چیستایثربی و #نشر_قطره تقدیم میکنند :
بالاخره پس از سه سال انتظار برای مجوز
#شیداوصوفی
چرا این رمان چند لایه ، سریع پس از #پستچی در فضای مجازی منتشر شد ؟
رازها و کدهای #رمان چه بود که در هشت ماه انتشار آن ،در فضای مجازی طول کشید و گم شد ؟! ....
نسخه های دانلودی حق مطلب را ادا نمیکنند....
علت آن همه حمله ، به صفحه ی من در آن دوران چه بود ؟
علت تهدیدهایی که بر علیه من شد ، چه بود؟
چرا همه ی کتابها و حتی نمایشهایم زود منتشر شدند ، اما مجوز این یکی نمی آمد ؟! علت صبر و سکوت ما چه بود؟!
همه را در #روز_جشن ، خواهم گفت .
فقط
#کتاب به ما میگوید....
کتابها حرف میزنند !
دیدار ما برای
#جشن_تولد کتاب
#شیدا_و_صوفی
#پنجشنبه. 2 تا 5 بعداز ظهر
مکان : نشر قطره
آدرس روی پوستر نوشته شده است ؛ و در پایین همین پست.
من هم ، در این جشن تولد صمیمانه و دلی ، آنجا، خواهم بود و با عرض معذرت روی گل و شکلات حساسیت دارم. این را گفتم که خدایی نکرده، کسی ناراحت نشود !
فقط روی این دو !
جشن ما ، جشن رهایی و آزادی کلمه است.
کلماتی که مدتها ، منتظر ارشاد بودند و یکی از ناشران
#برتر ایران ،
#ناشر آن است . ناشری که مرا سالها میشناسد ، از سالهای رنج ، و قبل از فضای مجازی....
عاشقان ؛ مهلت دیدار میخواهند و کجا بهتر از مکانی که
#شیداوصوفی در آن متولد شد؟!...
نشر قطره ، دو تا پنج عصر
#همین_پنجشنبه
#چشم_به_راه عزیزانم هستم و هستیم ....
و رازها بر ملاء خواهند شد !
رازهایی که تقریبا سه سال صبورانه ؛ دربرابر تهمتها و توهینها ، سکوت کردم !
#چیستا_یثربی
#نشر_قطره
#رونمایی
#جشن_کتاب
#جشن_تولد_کتاب
#رونمایی_کتاب
#رمان
#ورق_بزن_مرا
کتاب ؛ در کتابفروشیهای معتبر و شهر کتابها ،توزیع خواهد شد ،
ولی اول در
#جشن با
#امضای_نویسنده
دوستان شهرستان=کمی صبر تا پس از جشن کتاب
قطعا جای همه ، خالی خواهد بود!
حتی دشمنان خونی این کتاب!
88973351_3
نشر قطره .ساعات اداری
#آدرس: تهران.خیابان دکتر فاطمی.خیابان شیخلر(ششم سابق) کوچه بنفشه.پلاک 8. نشر قطره
سوگند و "درود" بر
#قلم و آنچه با آن مینویسند .
از تمام کسانی که این پست را هر کجا به #اشتراک میگذارند ، پیشاپیش ، کمال تشکر را دارم
#چیستا
#چیستایثربی
بااحترام
با گلوی بریده چی گفتی ؟
که یه عمره سرای ما ، بالاست؟
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
بالاخره پس از سه سال انتظار برای مجوز
#شیداوصوفی
چرا این رمان چند لایه ، سریع پس از #پستچی در فضای مجازی منتشر شد ؟
رازها و کدهای #رمان چه بود که در هشت ماه انتشار آن ،در فضای مجازی طول کشید و گم شد ؟! ....
نسخه های دانلودی حق مطلب را ادا نمیکنند....
علت آن همه حمله ، به صفحه ی من در آن دوران چه بود ؟
علت تهدیدهایی که بر علیه من شد ، چه بود؟
چرا همه ی کتابها و حتی نمایشهایم زود منتشر شدند ، اما مجوز این یکی نمی آمد ؟! علت صبر و سکوت ما چه بود؟!
همه را در #روز_جشن ، خواهم گفت .
فقط
#کتاب به ما میگوید....
کتابها حرف میزنند !
دیدار ما برای
#جشن_تولد کتاب
#شیدا_و_صوفی
#پنجشنبه. 2 تا 5 بعداز ظهر
مکان : نشر قطره
آدرس روی پوستر نوشته شده است ؛ و در پایین همین پست.
من هم ، در این جشن تولد صمیمانه و دلی ، آنجا، خواهم بود و با عرض معذرت روی گل و شکلات حساسیت دارم. این را گفتم که خدایی نکرده، کسی ناراحت نشود !
فقط روی این دو !
جشن ما ، جشن رهایی و آزادی کلمه است.
کلماتی که مدتها ، منتظر ارشاد بودند و یکی از ناشران
#برتر ایران ،
#ناشر آن است . ناشری که مرا سالها میشناسد ، از سالهای رنج ، و قبل از فضای مجازی....
عاشقان ؛ مهلت دیدار میخواهند و کجا بهتر از مکانی که
#شیداوصوفی در آن متولد شد؟!...
نشر قطره ، دو تا پنج عصر
#همین_پنجشنبه
#چشم_به_راه عزیزانم هستم و هستیم ....
و رازها بر ملاء خواهند شد !
رازهایی که تقریبا سه سال صبورانه ؛ دربرابر تهمتها و توهینها ، سکوت کردم !
#چیستا_یثربی
#نشر_قطره
#رونمایی
#جشن_کتاب
#جشن_تولد_کتاب
#رونمایی_کتاب
#رمان
#ورق_بزن_مرا
کتاب ؛ در کتابفروشیهای معتبر و شهر کتابها ،توزیع خواهد شد ،
ولی اول در
#جشن با
#امضای_نویسنده
دوستان شهرستان=کمی صبر تا پس از جشن کتاب
قطعا جای همه ، خالی خواهد بود!
حتی دشمنان خونی این کتاب!
88973351_3
نشر قطره .ساعات اداری
#آدرس: تهران.خیابان دکتر فاطمی.خیابان شیخلر(ششم سابق) کوچه بنفشه.پلاک 8. نشر قطره
سوگند و "درود" بر
#قلم و آنچه با آن مینویسند .
از تمام کسانی که این پست را هر کجا به #اشتراک میگذارند ، پیشاپیش ، کمال تشکر را دارم
#چیستا
#چیستایثربی
بااحترام
با گلوی بریده چی گفتی ؟
که یه عمره سرای ما ، بالاست؟
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
با گام تو راه عشق آغاز شود
شب با نفس سپیده دمساز شود
با نام تو ای بهار جاری در جان
یک باغ گل محمدی باز شود!
استادم:
سید #حسن_حسینی
میلاد
پیامبر#بخشش ، #کلمه، #قلم و #بخوان ، بر همه ی جان و جهان و جهانیان مبارک باد !
درود بر
نور ازلی و ابدی جان او و تمام پیام آوران
#توحید ی
#میلاد
#تولد
#محمد ص
#رسول
#پیامبر
#چیستا_یثربی
#چیستا
#کلیپ
#موزیک
#موسیقی
#موسیقی_فیلم
#فیلم_محمد_رسول _الله ص
یا
#رسالت
#آهنگساز
#موریس_ژار
کاندید#اسکار برای این موسیقی
#موزیک_ویدیو
#ارکستر_سمفونی
ترکیه، سوریه و لبنان ، و بسیاری از جمهوریهای روسیه
این موسیقی درخشان را ، در جشنواره کلاسیکهای جهان ، اجرا کردند.
#چیستایثربی
چهارم_آذر_نودوهفت
#chista_yasrebi
#music
#filmmusic
#themessage
#chistayasrebi
https://www.instagram.com/p/BqlYa-IA8qk/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=7y2kjc82n0nt
شب با نفس سپیده دمساز شود
با نام تو ای بهار جاری در جان
یک باغ گل محمدی باز شود!
استادم:
سید #حسن_حسینی
میلاد
پیامبر#بخشش ، #کلمه، #قلم و #بخوان ، بر همه ی جان و جهان و جهانیان مبارک باد !
درود بر
نور ازلی و ابدی جان او و تمام پیام آوران
#توحید ی
#میلاد
#تولد
#محمد ص
#رسول
#پیامبر
#چیستا_یثربی
#چیستا
#کلیپ
#موزیک
#موسیقی
#موسیقی_فیلم
#فیلم_محمد_رسول _الله ص
یا
#رسالت
#آهنگساز
#موریس_ژار
کاندید#اسکار برای این موسیقی
#موزیک_ویدیو
#ارکستر_سمفونی
ترکیه، سوریه و لبنان ، و بسیاری از جمهوریهای روسیه
این موسیقی درخشان را ، در جشنواره کلاسیکهای جهان ، اجرا کردند.
#چیستایثربی
چهارم_آذر_نودوهفت
#chista_yasrebi
#music
#filmmusic
#themessage
#chistayasrebi
https://www.instagram.com/p/BqlYa-IA8qk/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=7y2kjc82n0nt
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن.
#عالیجناب
#حافظ
خوشحالم که هرگز این دولت و بانیانش ،پس از چهل سال ،
حتی نتوانستند نام کوچک مرا ، درست تلفظ کنند!
چه برسد به اینکه مرا ببینند!....
همان مردم ، ما را بس ...
و سوگند به #قلم و آنچه با آن مینویسند!
ما برای نمره دهنده های شما نمینویسم!
برای مردم و دلمان مینویسیم .
و همیشه ، همه جا مهجوریم ...
شکر !
این بی نیازی از شما ، عین ثروت است!
#چیستا_یثربی
خطاب به
نهاد کتابخانه های عمومی کشور در طرح
#چهل_قلم
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن.
#عالیجناب
#حافظ
خوشحالم که هرگز این دولت و بانیانش ،پس از چهل سال ،
حتی نتوانستند نام کوچک مرا ، درست تلفظ کنند!
چه برسد به اینکه مرا ببینند!....
همان مردم ، ما را بس ...
و سوگند به #قلم و آنچه با آن مینویسند!
ما برای نمره دهنده های شما نمینویسم!
برای مردم و دلمان مینویسیم .
و همیشه ، همه جا مهجوریم ...
شکر !
این بی نیازی از شما ، عین ثروت است!
#چیستا_یثربی
خطاب به
نهاد کتابخانه های عمومی کشور در طرح
#چهل_قلم
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
تیر ۷۴ بود که این نامه آمد و اینگونه
قبل از ازدواجم ، در اوج موفقیت و
جوانی! ،
#چیستا_یثربی شدم...
.
آنموقع سردبیر برنامه رادیویی #شب_بخیر_کوچولو
و سه برنامه دیگر رادیو و #معاون ادب و هنر مجله ی #سروش هفتگی بودم که این نامه از #حراست آمد.... .
کاملا ناگهانی و بی مقدمه !
. ... .و داشتم
#هیات_علمی میشدم که جلویش را گرفتند!
.
استاد #قیصر_امین_پور باعصبانیت به آنها زنگ زد و گفت :
. این دختر ، سادات است، همیشه شاگرد اول ما بوده !...
.
.
. بارها جایزه فجر و خارجی گرفته...
.چه گناهی کرده؟!
.
جواب درست ندادند. بهانه های بیهوده، مثل اسم خاصم( چیستا= به معنای دانایی در فارسی اصیل را
آوردند)و بهانه های بیهوده دیگری که استاد به من نگفت ، ولی بیشتر عصبانی شد... همان چیزهایی که باعث شد خودش هم چند سال بعد از من ، سردبیری سروش نوجوان را که طبقه ی پایین دفتر ما بود ، فراموش کند و آنجا را ، با آن همه زحمتی که برایش کشیده بود ، با دلشکستگی رها کند...
.
.
.
به خانه رفتم...
. . چند ماه بعد ازدواج کردم ، .
. #هفتادوشش ،
دخترم به دنیا آمد....
عهد کردم زندگیم را وقف قداست #قلم کنم و کردم... .
.
حاصلش حدود ۹۷ کتاب پژوهش ،تالیف و ترجمه است...
عهد کردم یک روز #پستچی را بنویسم و نوشتم.... من هرگز در کشورم وجود نداشتم...
نویسنده، نمایشنامه نویس،فیلمنامه نویس و دکترای #روانشناس بودم ...
مدام از همه جا
#حذف میشدم.....
.
و باز پایداری نشان میدادم ، مینوشتم و بی هیچ #شغل_دولتی کار میکردم.
هنوز هم حدفم میکنند و تا بتوانند بایکوتم میکنند...
.
نامه را نمیخواستم انتشار دهم.
امروز چیزی پیش آمد ، تصمیمم عوض شد..
شاید یاد ناسزاهایی افتادم که زمان انتشار رمان #پستچی در اینستاگرام ، از افراد به ظاهر دوست ، خانواده ، همکار ، و برخی اکانتها.... در فضای مجازی میشنیدم !.... .
.چیزی نبود که از ترس ، به من نسبت نداده باشند! .
حتی آشنایان...
.
.
.
و برخورد امروز مدیر #تاتر فجر ، مدیر #خانه_تاتر و مدیر مرکز هنرهای نمایشی که مرا یاد آن روزها میاندازد.. .
.
.
چند کیلو "اس ام اس" و نامه جمع کرده ام...😶
.
.این نامه را به دیوار خانه قاب کرده ام ، که این #جفا یادم نرود...
.
یادم نمیرود.
نه من و نه خدا.... .
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
دکتر
#نویسنده
#روانشناس
#سردبیر
#سرپرست_خانواده
#مجله_سروش
#صداسیما
#رادیو
. .
#دادخواهی
ستم
#پایداری
ایمان به حقیقت
ماه همیشه پشت ابر نمیماند.
#ممنوع_الکاری بیدلیل .
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista
. .
.
.
https://www.instagram.com/p/ByC1eouFMVC/?igshid=1xeq86ejskm3p
قبل از ازدواجم ، در اوج موفقیت و
جوانی! ،
#چیستا_یثربی شدم...
.
آنموقع سردبیر برنامه رادیویی #شب_بخیر_کوچولو
و سه برنامه دیگر رادیو و #معاون ادب و هنر مجله ی #سروش هفتگی بودم که این نامه از #حراست آمد.... .
کاملا ناگهانی و بی مقدمه !
. ... .و داشتم
#هیات_علمی میشدم که جلویش را گرفتند!
.
استاد #قیصر_امین_پور باعصبانیت به آنها زنگ زد و گفت :
. این دختر ، سادات است، همیشه شاگرد اول ما بوده !...
.
.
. بارها جایزه فجر و خارجی گرفته...
.چه گناهی کرده؟!
.
جواب درست ندادند. بهانه های بیهوده، مثل اسم خاصم( چیستا= به معنای دانایی در فارسی اصیل را
آوردند)و بهانه های بیهوده دیگری که استاد به من نگفت ، ولی بیشتر عصبانی شد... همان چیزهایی که باعث شد خودش هم چند سال بعد از من ، سردبیری سروش نوجوان را که طبقه ی پایین دفتر ما بود ، فراموش کند و آنجا را ، با آن همه زحمتی که برایش کشیده بود ، با دلشکستگی رها کند...
.
.
.
به خانه رفتم...
. . چند ماه بعد ازدواج کردم ، .
. #هفتادوشش ،
دخترم به دنیا آمد....
عهد کردم زندگیم را وقف قداست #قلم کنم و کردم... .
.
حاصلش حدود ۹۷ کتاب پژوهش ،تالیف و ترجمه است...
عهد کردم یک روز #پستچی را بنویسم و نوشتم.... من هرگز در کشورم وجود نداشتم...
نویسنده، نمایشنامه نویس،فیلمنامه نویس و دکترای #روانشناس بودم ...
مدام از همه جا
#حذف میشدم.....
.
و باز پایداری نشان میدادم ، مینوشتم و بی هیچ #شغل_دولتی کار میکردم.
هنوز هم حدفم میکنند و تا بتوانند بایکوتم میکنند...
.
نامه را نمیخواستم انتشار دهم.
امروز چیزی پیش آمد ، تصمیمم عوض شد..
شاید یاد ناسزاهایی افتادم که زمان انتشار رمان #پستچی در اینستاگرام ، از افراد به ظاهر دوست ، خانواده ، همکار ، و برخی اکانتها.... در فضای مجازی میشنیدم !.... .
.چیزی نبود که از ترس ، به من نسبت نداده باشند! .
حتی آشنایان...
.
.
.
و برخورد امروز مدیر #تاتر فجر ، مدیر #خانه_تاتر و مدیر مرکز هنرهای نمایشی که مرا یاد آن روزها میاندازد.. .
.
.
چند کیلو "اس ام اس" و نامه جمع کرده ام...😶
.
.این نامه را به دیوار خانه قاب کرده ام ، که این #جفا یادم نرود...
.
یادم نمیرود.
نه من و نه خدا.... .
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
دکتر
#نویسنده
#روانشناس
#سردبیر
#سرپرست_خانواده
#مجله_سروش
#صداسیما
#رادیو
. .
#دادخواهی
ستم
#پایداری
ایمان به حقیقت
ماه همیشه پشت ابر نمیماند.
#ممنوع_الکاری بیدلیل .
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista
. .
.
.
https://www.instagram.com/p/ByC1eouFMVC/?igshid=1xeq86ejskm3p
.
.
افروخته بر قامت شب
چراغکی....
#قلم
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
من هیچکدامتان را از یاد نمیبرم
و هیچ چیز را...
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#iranianwriters
#iranianwomen
https://www.instagram.com/p/CosAtb0uO-4/?igshid=OWEyOTRmYTI=
.
افروخته بر قامت شب
چراغکی....
#قلم
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
من هیچکدامتان را از یاد نمیبرم
و هیچ چیز را...
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#iranianwriters
#iranianwomen
https://www.instagram.com/p/CosAtb0uO-4/?igshid=OWEyOTRmYTI=
Instagram
27 Likes, 0 Comments - Chista Yasrebi (@chistayasrebiofficialpage) on Instagram: ".
.
افروخته بر قامت شب
چراغکی....
#قلم
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
من هیچکدامتان را از یاد نمیبرم
و هیچ چیز را...
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#iranianwriters
#iranianwomen"
.
افروخته بر قامت شب
چراغکی....
#قلم
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
من هیچکدامتان را از یاد نمیبرم
و هیچ چیز را...
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#iranianwriters
#iranianwomen"