#کلیدر
قطعا این چند جمله مربوط به
#همه_آدمها نیست!
#دولت_آبادی در این چند خط درباره ی قشر خاصی از آدمها صحبت میکند؛ آنها که کلیدر را خوانده اند ؛ میدانند...برای آنها نوشته ام که #نخوانده_اند ! و نمیدانند.... نوشتم تا کنجکاو شوند و بروند بخوانند.درست نیست از آثار بزرگ نویسندگان وطنی مان ؛ بیخبر ؛ از این جهان برویم !....
#چیستایثربی
#محمود_دولت_آبادی
#ادبیات_معاصر_ایران
#رمان_کلیدر
#چیستا_یثربی
#نویسنده
#قصه_گو
به هیچ وجه قصد نداشتم دیگر پاورقی در فضای مجازی بنویسم؛ یا داستان
#خواب_گل_سرخ را ادامه دهم ؛ بیمهری جهان امروز ؛ به بهترین شکل ؛ خودش را در فضای مجازی نشان میدهد... بعد فکر کردم من مادرم ؛ انسانم و نویسنده ام ؛ گاهی هم کار هنر میکنم ؛ کار دیگری بلد نیستم ؛ من نمیتوانم آتش نشان باشم ؛ در بیمارستان کار کنم ؛ امور خیریه راه بیندازم ؛ یا حتی قورمه سبزی خوبی بپزم... تنها چیزی که از کودکی ؛ مرا به مردمم نزدیک میکرد ؛ شاید
#قصه_گفتن بود....
#دخترک_قصه_گو..... راه دیگری ؛ جایگزین آن هنوز نیافته ام که به اندازه ی
#قصه_گویی ؛ آرامم کند و مرا به شما برساند ؛ یا طلسم شب رابشکند...
شاید مثل
#شهرزاد_قصه_گو محکوم به ادامه ی این راهم....با این تفاوت که فرصت من ؛ #هزارویکشب نیست...نمیخواهم فکر کنم چقدر است !...شاید تا ابدیت ؛ باید قصه بگویم....اما فقط برای اهلش....
#خواب_گل_سرخ ؛ از امشب ادامه مییابد.خواهش میکنم قسمتهای قبل را از کانال قصه که همه پشت سر هم آمده است بخوانید که قصه یادتان بیاید...درود بر شما
صفحه ؛ موقع قصه ؛ بسته خواهد شد.این قصه ها فقط برای فالورهای نازنینم است....
آدرس کانال قصه :
@chista_2
قطعا این چند جمله مربوط به
#همه_آدمها نیست!
#دولت_آبادی در این چند خط درباره ی قشر خاصی از آدمها صحبت میکند؛ آنها که کلیدر را خوانده اند ؛ میدانند...برای آنها نوشته ام که #نخوانده_اند ! و نمیدانند.... نوشتم تا کنجکاو شوند و بروند بخوانند.درست نیست از آثار بزرگ نویسندگان وطنی مان ؛ بیخبر ؛ از این جهان برویم !....
#چیستایثربی
#محمود_دولت_آبادی
#ادبیات_معاصر_ایران
#رمان_کلیدر
#چیستا_یثربی
#نویسنده
#قصه_گو
به هیچ وجه قصد نداشتم دیگر پاورقی در فضای مجازی بنویسم؛ یا داستان
#خواب_گل_سرخ را ادامه دهم ؛ بیمهری جهان امروز ؛ به بهترین شکل ؛ خودش را در فضای مجازی نشان میدهد... بعد فکر کردم من مادرم ؛ انسانم و نویسنده ام ؛ گاهی هم کار هنر میکنم ؛ کار دیگری بلد نیستم ؛ من نمیتوانم آتش نشان باشم ؛ در بیمارستان کار کنم ؛ امور خیریه راه بیندازم ؛ یا حتی قورمه سبزی خوبی بپزم... تنها چیزی که از کودکی ؛ مرا به مردمم نزدیک میکرد ؛ شاید
#قصه_گفتن بود....
#دخترک_قصه_گو..... راه دیگری ؛ جایگزین آن هنوز نیافته ام که به اندازه ی
#قصه_گویی ؛ آرامم کند و مرا به شما برساند ؛ یا طلسم شب رابشکند...
شاید مثل
#شهرزاد_قصه_گو محکوم به ادامه ی این راهم....با این تفاوت که فرصت من ؛ #هزارویکشب نیست...نمیخواهم فکر کنم چقدر است !...شاید تا ابدیت ؛ باید قصه بگویم....اما فقط برای اهلش....
#خواب_گل_سرخ ؛ از امشب ادامه مییابد.خواهش میکنم قسمتهای قبل را از کانال قصه که همه پشت سر هم آمده است بخوانید که قصه یادتان بیاید...درود بر شما
صفحه ؛ موقع قصه ؛ بسته خواهد شد.این قصه ها فقط برای فالورهای نازنینم است....
آدرس کانال قصه :
@chista_2
قطعهی «آی یارم بیا» با صدای
#مبارکشاه
آی یارم بیا_ دلدارم بیا _دل میل تو داره
سزاوارم بیا_
دلبر جانمه_ ماه تابانمه
به پیش من بیا
دلبر جانمه
ماه تابانمه
به پیش من بیا
از بدخشانمه
آرام جانمه
به پیش من بیا
از بدخشانمه
آرام جانمه به پیش من بیا
آی یارم بیا
...
#مبارکشاه را به عنوان پدر راک #تاجیکستان میشناسند.
او در اوج محبوبیت، در سن سی و هشت سالگی از این دنیا کوچ کرد
و فقط ترانه هایش به یادگار باقی ماند.
این #ترانه ، بعدها توسط گروهها و خوانندگان زیادی بازخوانی شد،
اما هیچکدام مثل اصل ترانه نشد.
میدانم این روزها ؛ همه به نوعی گرفتاریم ،
این روزها ؛ انگار سخت ترین و
سنگین ترین روزهای تاریخ ، از ما عبور میکند....
انقدر در این چند سال ، مصیبت ، پشت هم رخ داد که یادم نمیاید برای کدام بیشتر گریه کرده ام !
اما زندگی جاریست .
روزها میگذرند،
و نمیتوان در گذشته باقی ماند.
هر چه مال دیروز است ؛ به فراموشی بسپار!
و امروزت را گونه ای دیگر بساز....
شعار نمیدهم.
همیشه تا نفس هست؛ برای تغییر؛ وقت هست.
حتی تغییر باورها و نگرش.
کاش هر روز ؛ تولدی دیگر بود.
نمیخواهم در این پست ؛ ابدا شِکوه و ناله کنم!
چون غر زدن ؛ حال و روزگار آدم را بدتر میکند.
انرژی منفی ؛ میاورد.
دلم میخواهد فقط بیشتر میتوانستم بین مردم باشم...
بیشتر از مردم و زندگی یاد بگیرم
و در خوشیها و غمهایشان؛ شریک باشم...
اما فعلا نمیشود.
شاید یک کار از من بر میاید.
#قصه گفتن
و #تاریخ_نگاری عاشقی در این مرز و بوم.
تاحالا در این پیج، شخصیت روزنامه نگارم را آفتابی نکرده بودم!
روزنامه نگارهای راستین ؛ وقایع را کشف میکنند
و من عاشق ماجراجویی ام.
امروز فکر کردم چرا کاری را که دوست دارم نکنم؟!...
حتما از پستهای بعدی انجام میدهم.
یک نفر بیطرف ، باید این روزها راثبت کند.
روزهای عشق در دوران اشک....
از اینپس، پستهای جدیدی میبینید.
#داستان " بالماسکه" هم ادامه خواهد داشت.
حالا که در نوعی حصرم ، چرا استفاده نکنم؟
بزرگترین هدیه در دنیا ، به نظرم ، " آگاهی" است.
بیایید اینجا #آگاهی و #معرفت را به یکدیگر هدیه دهیم.
چقدر ترانه ی "مبارکشاه " ، حالم را خوب کرد...
احساس میکنم مبارکشاه ؛ اینجا واقعا عاشق بوده...
خیلی باحس خوب میخواند.
کاش یار ما هم از راه برسد...
🤗💙
حالا از بدخشان نه..😂
از همانجا که باید بیاید!
😍
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
عشق، آیین و آگاهی ؛ باعث میشود دردهای خود را فراموش کنیم.
خوبِ درونمان را نوازش کنیم !
😍
https://www.instagram.com/p/CUih68CjKNe/?utm_medium=share_sheet
#مبارکشاه
آی یارم بیا_ دلدارم بیا _دل میل تو داره
سزاوارم بیا_
دلبر جانمه_ ماه تابانمه
به پیش من بیا
دلبر جانمه
ماه تابانمه
به پیش من بیا
از بدخشانمه
آرام جانمه
به پیش من بیا
از بدخشانمه
آرام جانمه به پیش من بیا
آی یارم بیا
...
#مبارکشاه را به عنوان پدر راک #تاجیکستان میشناسند.
او در اوج محبوبیت، در سن سی و هشت سالگی از این دنیا کوچ کرد
و فقط ترانه هایش به یادگار باقی ماند.
این #ترانه ، بعدها توسط گروهها و خوانندگان زیادی بازخوانی شد،
اما هیچکدام مثل اصل ترانه نشد.
میدانم این روزها ؛ همه به نوعی گرفتاریم ،
این روزها ؛ انگار سخت ترین و
سنگین ترین روزهای تاریخ ، از ما عبور میکند....
انقدر در این چند سال ، مصیبت ، پشت هم رخ داد که یادم نمیاید برای کدام بیشتر گریه کرده ام !
اما زندگی جاریست .
روزها میگذرند،
و نمیتوان در گذشته باقی ماند.
هر چه مال دیروز است ؛ به فراموشی بسپار!
و امروزت را گونه ای دیگر بساز....
شعار نمیدهم.
همیشه تا نفس هست؛ برای تغییر؛ وقت هست.
حتی تغییر باورها و نگرش.
کاش هر روز ؛ تولدی دیگر بود.
نمیخواهم در این پست ؛ ابدا شِکوه و ناله کنم!
چون غر زدن ؛ حال و روزگار آدم را بدتر میکند.
انرژی منفی ؛ میاورد.
دلم میخواهد فقط بیشتر میتوانستم بین مردم باشم...
بیشتر از مردم و زندگی یاد بگیرم
و در خوشیها و غمهایشان؛ شریک باشم...
اما فعلا نمیشود.
شاید یک کار از من بر میاید.
#قصه گفتن
و #تاریخ_نگاری عاشقی در این مرز و بوم.
تاحالا در این پیج، شخصیت روزنامه نگارم را آفتابی نکرده بودم!
روزنامه نگارهای راستین ؛ وقایع را کشف میکنند
و من عاشق ماجراجویی ام.
امروز فکر کردم چرا کاری را که دوست دارم نکنم؟!...
حتما از پستهای بعدی انجام میدهم.
یک نفر بیطرف ، باید این روزها راثبت کند.
روزهای عشق در دوران اشک....
از اینپس، پستهای جدیدی میبینید.
#داستان " بالماسکه" هم ادامه خواهد داشت.
حالا که در نوعی حصرم ، چرا استفاده نکنم؟
بزرگترین هدیه در دنیا ، به نظرم ، " آگاهی" است.
بیایید اینجا #آگاهی و #معرفت را به یکدیگر هدیه دهیم.
چقدر ترانه ی "مبارکشاه " ، حالم را خوب کرد...
احساس میکنم مبارکشاه ؛ اینجا واقعا عاشق بوده...
خیلی باحس خوب میخواند.
کاش یار ما هم از راه برسد...
🤗💙
حالا از بدخشان نه..😂
از همانجا که باید بیاید!
😍
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
عشق، آیین و آگاهی ؛ باعث میشود دردهای خود را فراموش کنیم.
خوبِ درونمان را نوازش کنیم !
😍
https://www.instagram.com/p/CUih68CjKNe/?utm_medium=share_sheet