شب بود.سیاهی قیرگون شب به دستها و پاهایم می چسبید.
قطار رفت ،ناگاه احساس سبکی در فضا وجودم را فراگرفت.در آغاز حس خوبی بود،حس رهایی ولی لحظه ای بیش تاب نیاورد.
یادم آمد،فقط کتاب در دستم بود و من کیسه وسایل را در قطار جا گذاشته بودم...
دوباره یادم آمد،شب بود،باران بود ،من بودم و تو بودی.و من در راه بازگشت دیدم کنارم نیستی!
تو هم مرا جا گذاشته بودی...
#مریم_معصومیان
از هنرجویان
#کلاس_نوشتن_خلاق_چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
قطار رفت ،ناگاه احساس سبکی در فضا وجودم را فراگرفت.در آغاز حس خوبی بود،حس رهایی ولی لحظه ای بیش تاب نیاورد.
یادم آمد،فقط کتاب در دستم بود و من کیسه وسایل را در قطار جا گذاشته بودم...
دوباره یادم آمد،شب بود،باران بود ،من بودم و تو بودی.و من در راه بازگشت دیدم کنارم نیستی!
تو هم مرا جا گذاشته بودی...
#مریم_معصومیان
از هنرجویان
#کلاس_نوشتن_خلاق_چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
چه کیسه سیاهی امشب...
همه چی توش جا شد.
همه مون از این کیسه سیاه ها داریم که خیلی چیزا توش میذاریم وبعدا یادمون میره کجا جاش گذاشتیم ...
#مریم
#هنرجویان
#کلاس_نوشتن_خلاق_چیستایثربی
#آموزش_صحنه_پردازی
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
همه چی توش جا شد.
همه مون از این کیسه سیاه ها داریم که خیلی چیزا توش میذاریم وبعدا یادمون میره کجا جاش گذاشتیم ...
#مریم
#هنرجویان
#کلاس_نوشتن_خلاق_چیستایثربی
#آموزش_صحنه_پردازی
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
از من دلگير شده بود، فكر كرده بود عمداً اينكارو كردم .براي رفتن به مهماني بهش نياز داشت و من چند روز پيش ازش خواسته بودم تا حقيقتو بهش بگه ،اما زماني كه داشتم پياده مي شدم كيسه پوستيژ رو با تمام بارم جا گذاشتم .
#کتایون_دريايي
#داستانک
از هنرجویان
#کلاس_نوشتن_خلاق
#چیستایثربی
سوژه ی هفته ی قبل :
جا گذاشتن یک کیسه ی سیاه بزرگ در مترو یا وسیله نقلیه دیگری
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
#کتایون_دريايي
#داستانک
از هنرجویان
#کلاس_نوشتن_خلاق
#چیستایثربی
سوژه ی هفته ی قبل :
جا گذاشتن یک کیسه ی سیاه بزرگ در مترو یا وسیله نقلیه دیگری
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
#تمرین_خاطره_نویسی
از نوشته های دوستان
#کلاس_نوشتن_خلاق_چیستایثربی
امروز آخرین موعد پرداخت شهریه دخترم بود. چقدر صبر کرده بودم تا شاید به دلیل فرهنگی بودنم تخفیف بگیرم، اما نشد و در آخر گفتند در این مورد تخفیف نداریم چه فرهنگی باشید یا فرهنگی نباشید. از ناراحتی خودم و شرمگینی دخترم جلو دوستانش اشک در چشمانم حلقه زده بود که با شنیدن جمله آخر خنده ام گرفت و پیش خودم تکرار کردم چه با فرهنگ باشیم، چه بی فرهنگ فرقی نداره، شامل تخفیف نمیشود.
#ملوک_زراعتی
از نوشته های دوستان
#کلاس_نوشتن_خلاق_چیستایثربی
امروز آخرین موعد پرداخت شهریه دخترم بود. چقدر صبر کرده بودم تا شاید به دلیل فرهنگی بودنم تخفیف بگیرم، اما نشد و در آخر گفتند در این مورد تخفیف نداریم چه فرهنگی باشید یا فرهنگی نباشید. از ناراحتی خودم و شرمگینی دخترم جلو دوستانش اشک در چشمانم حلقه زده بود که با شنیدن جمله آخر خنده ام گرفت و پیش خودم تکرار کردم چه با فرهنگ باشیم، چه بی فرهنگ فرقی نداره، شامل تخفیف نمیشود.
#ملوک_زراعتی