چیستایثربی کانال رسمی
6.38K subscribers
6.06K photos
1.3K videos
57 files
2.14K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
من ؛ سیاوش و آتش....



یه چیزی خیلی برای ما خنده دار شده....جشنواره ی تاتر فجر با کلی نمایش طنز داره از دیروز برگزار میشه....


فکر میکردم امسال به احترام این ماجرا ؛ یا برگزار نمیشه یا یکروز عقبش میندازن.....اما اشتباه فکر میکردم. باید مسولان خودمو میشناختم. بهشون پیشنهاد دادم در تجلیل از آتش نشانان ؛ نمایش کوتاهی با دو تن از دانشجویان خوبم آماده کرده ا م که حاضریم
#رایگان و بی چشمداشت مالی ؛ حتی در لابی سالن اصلی تاتر شهر اجرا کنیم ؛ نه تنها پولی نمیخواهیم...بلکه حاضریم عواید فروش آن به مالباختگان برسد.


....گفتم کنار خنده های جشنواره ی تاتر فجر ؛ این کار ؛ کمترین کاریه که میتونیم احتراممونو به این دلیران از دست رفته نشون بدیم....

□□■■□□□■■■■■■





داستان به نوعی برگرفته از
#داستان_سیاوش و گذشتن وی از وسط آتش بود.

منتهی مدرن و به روز شده.. .درباره ی قهرمانان جامعه ی مدرن...... و به مسایل امروز جامعه ی خودمان ؛ اشاره میکرد که هر جوان آتش نشانی ؛ میتواند #سیاوشی باشد....

تنها کاری بود که از دستم برای این عزیزان سلحشور بر می آمد...اول جواب ندادند ؛ بعد گفتند مذاکره کنیم....جواب میدهیم...


بعد گفتند : متن را اول بفرستید بخوانیم....مذاکره کنیم....!!!!!


آقایان بمب اتم که نیست ! نمایش است ! مرا هم که میشناسید و قبول دارید.... بارها داورتان بوده ام و اکنون هم داور دو جشنواره ی تاترم.....این همه مراحل اداری.... چرا؟!


فجر تمام میشود و ما ادای دین نکرده ایم!...

جواب دادم : آقایان ! اکنون وقت خواندن متن و ممیزی دیگر نیست!.... جشنواره تمام میشود ! ... من که پولی نمیخواهم و زمانه به شما اثبات کرده که متن ضعیف هم نمینویسم !


شما روز اول جشنواره ؛ یعنی جمعه ؛ چند کار طنز خیابانی و صحنه ای روی صحنه بردید ؛

آنقدر به کارگردان و نویسنده ی روانشناس خود اعتماد ندارید که میداند چگونه دل زخمی مردمانش را در جریان
#تراما یا صدمات روحی ناشی از
#بحران ؛ التیام بخشد؟


فقط
#باز_بینی کنید و اگر راضی نبودید ؛ بگویید
#نه !

باز جواب ندادند....
شاتها را دارم .....
جواب ندادن یعنی :
#نه ! نمیخواهیم !....

چون تو جزء گروه ما نیستی...اگر کسی از گروه خودشان پیشنهاد داده بود ؛ با سر میپدیرفتند ؛ چون من ؛ مثل
#پروین_اعتصامی در نمایشم اهل
#جنجال نیستم ؛ اهل هیچ
#ایسمی نیستم.
#سیاستمدار نیستم.
انسان مدارم....


نام نمایش بود :
#من_سیاوش_و_آتش...

متاسقانه شما را از دیدن آن محروم کردند و خانواده ی قربانیان را از کمی التیام کوچک....چون به قول ارسطو ؛ وقتی فاجعه و مصیبت ؛ خارج از حد تحمل است ؛ مگر با زبان هنر بتوان کمی به مردم ؛ آرامش بخشید...
کاری که
#فردوسی در نقل داستان
#رستم_و_سهراب کرد...

خب آقایان نمیخواهند !....

همان تاترهای منتخب قبلی و گاهی خنده دارشان را میخواهند ؛ غافل از اینکه اتفاق جدیدی افتاده است...در چند قدمی تاتر شهر ؛ دو خیابان آنطرفتر ؛ مصیبتی رخ داده است !...

شمع سیاه روشن کردن ؛ دل سوخته ی مردمان را التیام نمیبخشد...رسالت هنرمند ؛ کار مهم تری را میطلبد...ممکن است بنای بعدی که طعمه ی حریق شود ؛ خود
#تاترشهر باشد! ... باز هم چنین بیصدا و بیتفاوت ؟!!! تنها شمع مشکی؟!!!!

با زبان هنر ؛ حرفها باید زد ....


اگر #شهرداری از ما حمایت کند و مسولیت اجرا رابپذیرد ؛ در فضای باز مثل
#پارک_لاله که مکان فضای باز اجرای تاتر دارد و کنار #آتش نشانیست یا
#بوستان_گفتگو اجرایش میکنیم !

#رایگان!

بلیت ؛ متعلق به خود شهرداری که به خانواده ی قربانیان هدیه کند...


اگر ذره ای برای شهرداری هم #مهم باشد....
وای بر ما که فقط ادعا......

کمی
#مسول باشیم !.....اکنون وقت خنده و شادمانی و زیبایی شناسی صرف در سالنها نیست !




#فجر امسال ؛ متفاوت است ؛ چون اتفاق بدی افتاده است....


آقایان گرام تاتر کشور !


#احترام_بگذاریم....


بااحترام
نویسنده و کارگردان
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
دلیل اصلی سرودن
#شاهنامه
#فردوسی


دوران فردوسی، دوران #حماسه بود، و بعد از او دوران #عرفان فرا رسید. این هر دو، نشانۀ #عصیان و ایستادگی قوم ایرانی در برابر ظلم و خشونت بود.



گفتیم که فردوسی درست در زمانی که می بایست بیاید، مهلتی بایست تا خون شیر شد ! در زمان او دیگر نزدیک صد سال از عمر شعر فارسی می‌گذشت، گویندگانی چون رودکی و شهید بلخی و دقیقی آن را پرورده و بالنده کرده بودند. زبان فارسی به آن درجه از بلوغ و قوام رسیده بود که بتواند اثر بزرگی چون شاهنامه را در خود بگنجاند.

تلاش‌های جنگی و سیاسی، به قصد احیاء استقلال و شخصیت ایران به کار برده شده و به ثمر نرسیده بود. فساد و ظلم دستگاه خلافت عباسی بقدر کافی بروز کرده و همه امیدها را از این سو فرو پژمرانده بود. داستانهای ملی ایران ترجمه و گردآوری شده و بر سرزبانها بود و شاعرانی چند نیز در آن طبع آزمایی کرده بودند. به طور کلی، نیاز ملّی برای ایجاد حماسۀ بزرگ ایران فراهم شده بود، و آنگاه بود که فردوسی پای به میان نهاد.

#دکتر
#محمد_علی_اسلامی_ندوشن



#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
بخشی از متن سخنرانی
#چیستا_یثربی
در کنگره جهانی
#فردوسی_شناسی
درباره اهمیت زن و خانواده در شاهنامه و تاثیر زنان در تغییر سرنوشت جوامع


#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
کُرد در شاهنامه فردوسی :

فردوسی در داستان قیام کاوه آهنگر بر علیه ضحاک ماردوش به کُردها چنین اشاره می‌کند:

هنگامی که ضحاک ماردوش برای آرام کردن مارهای روی دوشهایش به پیروی از اهریمن دستور داد تا هر روز دو جوان ایرانی را بکشند و مغزسرهایشان را طعمه مارها کنند، در این هنگام دو آشپز ایرانی به نام‌های ارمایل و گرمایل به زیرکی خود را به دربار رساندند و در آشپزخانه ضحاک مشغول کار شدند.

این دو نفر هر روز یکی از دو جوان را که رشید تر از دیگری بود رها می‌کردند و مغز سر دومی را با مغز سر گوسفندی می‌آمیختند و طعمه مارها می‌کردند. تا دست کم یکی از دو نفر را نجات داده باشند. جوان رشید رهایی یافته به کوه‌ها پناه می‌برد و در آن‌جا چوپانی پیشه می‌کرد و پنهانی روزگار می‌گذرانید.

فردوسی سپس می‌گوید:

(((خورشگر بدیشان بزی چند و میش؛ سپردی و صحرا نهادند پیش)))

(((کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد؛ که ز آباد ناید به دل برش یاد)))

یعنی از افزایش نسل این جوانان نژاده و رشید، جمعیت «کُرد» پدید آمد.

فردوسی از زبان کاوه آهنگر هنگام قیامش ضد ضحاک میگوید :

(((بپویید کاین مهتر آهرمنست؛ جهان آفرین را به دل دشمن است)))

(((همی رفت پیش اندرون مرد گُرد (زبانشناسان به کُرد تعبیر کرده‌اند و البته پهلوان)؛ جهانی برو انجمن شد نه خرد)))

که این اوج حضور کُردها در شاهنامه فردوسی است در داستان کاوه آهنگر و ضحاک است که بعد از قیام کاوه آهنگر و پیروزی در برابر ضحاک؛ فردوسی نژاد «کُرد» را از کاوه آهنگر می‌داند . که عمده این نژاد ساکن کوهستان‌های غرب ایران شدند و با ازدیاد جمعیتشان متحد شدند و ضحاک را سرنگون کردند.

#کرد
#شاهنامه
#فردوسی

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی

#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
#شاهنامه ی فردوسی یعنی امید و ادامه دادن.
یعنی نور بر اهریمن ظلمات ؛ چیره خواهد شد...

نوشتن شاهنامه یک #جهاد فردی و آگاهانه بود.

#امید
#فردوسی

.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
.
.

#کتاب_خوانی
#کتاب

#کتاب_بزرگ_ایران
.
.
.
https://www.instagram.com/p/C5k3S6RuD7OQeKeC9-AD1u33L7SR1tC7JSwWRU0/?igsh=MWY4czNjOWk3ODJoYw==