م. امیرزاده:
دوستت دارم
و این خلاصه زندگی است....
این جملات واقعا دیالوگ ها و جملات یک داستانند؟
اگر اینها متن اند پس شعر چیست؟
چرا آن صد و اند واحد دانشگاه ما را با تو آشنا نکرد؟
چرا به ما نگفتند که برای معجزه لازم نیست کتاب تاریخ بخوانیم
گاهی یک جمله معجزه است.
دوستت دارم
و این خلاصه زندگی است.....
زیر سایه این جمله ها که می نویسی می شود نشست.
مثل یک درختند .
می شود زیر این جمله ها آرام گرفت و خوابید.
مثل لحاف نرم مادربزرگ معطر و امن و راحتند...
می شود کنارشان گریه کرد و زیست....
مثل یک دوستند...
دوستت دارم
و این خلاصه زندگی است....
همیشه شاگردت معصومه
مرسی
#معصومه_امیر زاده عزیز
تو دست کم حست را بیان میکنی...
کاش ناشران من که برای کتابهایم،مدام به من زنگ میزنند ، همکارانم ، همصنفانم،گاهی بااکانت فیک در صفحه ام😶 ، و بخصوص مدیران فرهنگی هنری کشور ،که مدام روی من تمرکز کرده اند ،قدر این دور هم خوانی فرهنگی را در پیج من میدانستند و کلمه ای میگفتند...
حتی یککلمه !
دریغ از نشان دادن حضورشان در پیج!
درحالی که میدانم دارند میخوانند !
ما بلد نیستیم حتی عقده های خود را پنهان کنیم!
و همین سکوت اتفاقا ، پیروزی مناست
اتفاقی که در رمان
#پستچی افتاد...
افتخار میکنم که مردم به
#رمان و
#تاریخ_جنگ و
#کردها ، با رمان جدید من ،علاقه پیدا کرده اند
و قطعا
آشتی با
#کتابخوانی
همین ، بزرگترین پاداش من است!
مرسی عزیز که همیشه، حست را بیان میکنی....
گرچه دوران بسیار کوتاهی ، هنرجوی نمایشنامه نویسی من بودی!
مرسی که
#میخوانی
و
#مینویسی
همین مارا بس!
#چیستایثربی
#نویسنده
#شاعران_معاصر
#نمایشنامه_نویس
#فیلمنامه_نویس
رمان
#آوا_متولد۱۳۷۹
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
دوستت دارم
و این خلاصه زندگی است....
این جملات واقعا دیالوگ ها و جملات یک داستانند؟
اگر اینها متن اند پس شعر چیست؟
چرا آن صد و اند واحد دانشگاه ما را با تو آشنا نکرد؟
چرا به ما نگفتند که برای معجزه لازم نیست کتاب تاریخ بخوانیم
گاهی یک جمله معجزه است.
دوستت دارم
و این خلاصه زندگی است.....
زیر سایه این جمله ها که می نویسی می شود نشست.
مثل یک درختند .
می شود زیر این جمله ها آرام گرفت و خوابید.
مثل لحاف نرم مادربزرگ معطر و امن و راحتند...
می شود کنارشان گریه کرد و زیست....
مثل یک دوستند...
دوستت دارم
و این خلاصه زندگی است....
همیشه شاگردت معصومه
مرسی
#معصومه_امیر زاده عزیز
تو دست کم حست را بیان میکنی...
کاش ناشران من که برای کتابهایم،مدام به من زنگ میزنند ، همکارانم ، همصنفانم،گاهی بااکانت فیک در صفحه ام😶 ، و بخصوص مدیران فرهنگی هنری کشور ،که مدام روی من تمرکز کرده اند ،قدر این دور هم خوانی فرهنگی را در پیج من میدانستند و کلمه ای میگفتند...
حتی یککلمه !
دریغ از نشان دادن حضورشان در پیج!
درحالی که میدانم دارند میخوانند !
ما بلد نیستیم حتی عقده های خود را پنهان کنیم!
و همین سکوت اتفاقا ، پیروزی مناست
اتفاقی که در رمان
#پستچی افتاد...
افتخار میکنم که مردم به
#رمان و
#تاریخ_جنگ و
#کردها ، با رمان جدید من ،علاقه پیدا کرده اند
و قطعا
آشتی با
#کتابخوانی
همین ، بزرگترین پاداش من است!
مرسی عزیز که همیشه، حست را بیان میکنی....
گرچه دوران بسیار کوتاهی ، هنرجوی نمایشنامه نویسی من بودی!
مرسی که
#میخوانی
و
#مینویسی
همین مارا بس!
#چیستایثربی
#نویسنده
#شاعران_معاصر
#نمایشنامه_نویس
#فیلمنامه_نویس
رمان
#آوا_متولد۱۳۷۹
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi