@Chista_Yasrebi
#او_یکزن
#ادامه از پست قبل🔼
#ادامه_قسمت_صد_از_پست_قبل
#چیستایثربی
#ادامه_100
یه نقشه دارم.فقط تو می تونی از پسش بر بیای ! اما هیچکی نباید بدونه...کاملا مخفی!
حتی شهرامم ندونه !...میدونم حامله ای ؛ اما قوی هستی...حواسم بت بود این مدت... من بات؛ یه معامله میکنم ! منم رازی رو بت میگم ؛ که یه روز ؛ به دردت میخوره ؛ اما حالا نه... بعد از جریان ایرانه ی لعنتی..
فردا میبینی دختر مهرداد آشغال ؛ نماینده ی مجلسم شد!
...یه ایرانه خانم ؛ ایرانه خانمی ؛ تو محل کار بش میگن ؛ بیا ببین...دلم میخواد تف بندازم تو صورت همه شون!
خودشون عذابای ما رو نکشیدن...
پدر قاتلشو نمیشناسن! و شغل شریف مادرشو...گرچه من با زن فلک زده ی اون مردک ؛ هیچوقت کاری نداشتم...اون سالها ؛ بیمارستان بودم؛ بعدم دیگه بش فکر نکردم ؛ماموریتای مهمتری داشتم....
طرف من ؛ اون نبود...طرف من ؛ کسیه که خون کثیف مهرداد تو رگشه ؛ اما الان ادای دختر پیامبرو ؛ در میاره...من نمیذارم!
به جون بچه م ؛ شبنم نیستم ؛ اگه بذارم!...
باید برام یه کاری کنی...
بین خودمون میمونه ! یه راز زنونه! باشه؟...
#او_یک_زن
#قسمت_صدم
#چیستایثربی
#داستان
#رمان
#پاورقی_اینستاگرامی
برگرفته از پیج رسمی
#یثربی_چیستا
هر گونه اشتراک گذاری؛ منوط به ذکر نام نویسنده است.ممنون که به نویسندگان ؛ احترام میگذارید.
#کانال_داستان_او_یکزن
@chista_2
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#او_یکزن
#ادامه از پست قبل🔼
#ادامه_قسمت_صد_از_پست_قبل
#چیستایثربی
#ادامه_100
یه نقشه دارم.فقط تو می تونی از پسش بر بیای ! اما هیچکی نباید بدونه...کاملا مخفی!
حتی شهرامم ندونه !...میدونم حامله ای ؛ اما قوی هستی...حواسم بت بود این مدت... من بات؛ یه معامله میکنم ! منم رازی رو بت میگم ؛ که یه روز ؛ به دردت میخوره ؛ اما حالا نه... بعد از جریان ایرانه ی لعنتی..
فردا میبینی دختر مهرداد آشغال ؛ نماینده ی مجلسم شد!
...یه ایرانه خانم ؛ ایرانه خانمی ؛ تو محل کار بش میگن ؛ بیا ببین...دلم میخواد تف بندازم تو صورت همه شون!
خودشون عذابای ما رو نکشیدن...
پدر قاتلشو نمیشناسن! و شغل شریف مادرشو...گرچه من با زن فلک زده ی اون مردک ؛ هیچوقت کاری نداشتم...اون سالها ؛ بیمارستان بودم؛ بعدم دیگه بش فکر نکردم ؛ماموریتای مهمتری داشتم....
طرف من ؛ اون نبود...طرف من ؛ کسیه که خون کثیف مهرداد تو رگشه ؛ اما الان ادای دختر پیامبرو ؛ در میاره...من نمیذارم!
به جون بچه م ؛ شبنم نیستم ؛ اگه بذارم!...
باید برام یه کاری کنی...
بین خودمون میمونه ! یه راز زنونه! باشه؟...
#او_یک_زن
#قسمت_صدم
#چیستایثربی
#داستان
#رمان
#پاورقی_اینستاگرامی
برگرفته از پیج رسمی
#یثربی_چیستا
هر گونه اشتراک گذاری؛ منوط به ذکر نام نویسنده است.ممنون که به نویسندگان ؛ احترام میگذارید.
#کانال_داستان_او_یکزن
@chista_2
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
قسمت102
اکنون روی پیج اینستاگرام_اصلی
#یثربی_چیستا
تا در فرصتی مناسب برای کانال ادیت و آماده شود.چون در حال رفتن به محل کار میباشم.
#چیستایثربی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
اکنون روی پیج اینستاگرام_اصلی
#یثربی_چیستا
تا در فرصتی مناسب برای کانال ادیت و آماده شود.چون در حال رفتن به محل کار میباشم.
#چیستایثربی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
خانمهای عزیزی که فکر میکنند شوهرهای گلشان
#عاشقشانند!
خواهش میکنم چهار شب؛ فقط چهار شب ؛ آشپزخانه را تعطیل کنید! باشد...چانه نزنید...سه شب!
و بگویید چالش جدید #یثربی است و گردن من بیندازید....
واکنش آنها نشان میدهد که واقعا عاشقتانند یا نه....بگویید یثربی گفت اگر مردی زنش را با تمام وجود ؛ انسان بداند و نه فقط کنیز ! وقتی زن خسته یا بیحوصله است ؛ خودش چیزی میپزد.حتی نیمرو...حتی نان و پنیر !
جان من این کار را انجام دهید.... ولی قبلش تدابیر امنیتی مثل تلفن ؛ بیسیم ؛ بلندگو ..... و جعبه کمکهای اولیه همراهتان باشد....
من که سالها پیش انجام دادم...
جوابش را از من نپرسید ؛ از پزشک قانونی بپرسید !!!! ممنونم😜
لااقل زودتر به جواب زندگی ام رسیدم....
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#عاشقشانند!
خواهش میکنم چهار شب؛ فقط چهار شب ؛ آشپزخانه را تعطیل کنید! باشد...چانه نزنید...سه شب!
و بگویید چالش جدید #یثربی است و گردن من بیندازید....
واکنش آنها نشان میدهد که واقعا عاشقتانند یا نه....بگویید یثربی گفت اگر مردی زنش را با تمام وجود ؛ انسان بداند و نه فقط کنیز ! وقتی زن خسته یا بیحوصله است ؛ خودش چیزی میپزد.حتی نیمرو...حتی نان و پنیر !
جان من این کار را انجام دهید.... ولی قبلش تدابیر امنیتی مثل تلفن ؛ بیسیم ؛ بلندگو ..... و جعبه کمکهای اولیه همراهتان باشد....
من که سالها پیش انجام دادم...
جوابش را از من نپرسید ؛ از پزشک قانونی بپرسید !!!! ممنونم😜
لااقل زودتر به جواب زندگی ام رسیدم....
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
دوستان این اولین و اخرین بار نیست که من توهین و دروغ میشنوم ! خودتان توهینهای زشت دیگران بر علیه من و حتی دخترم و خانواده ام را ؛ بعد از شروع
#پستچی خوانده اید و شاهد بوده اید !
اخیرا #کانالی بی اجازه ی من و بی نام من ؛ در خط اصلی داستان #او_یکزن دست برده و با وجود اینکه ادعای #فرهنگی بودن!!!! دارد ؛ #کاریکاتور مرا گذاشته و به
#ناشرم اهانت کرده....!!! و چون جواب خواسته هایش را ندادیم ...مرا نویسنده ای سودجو و منفعت طلب!!!!!!😭😭😭😀 ؛ نام برده و در کمال وقاحت گفته #یثربی ؛ بقیه داستان را نداده !!!!!!.در حالیکه میبینید ؛بقیه ی داستان روی کانال من و سایر کانالها هست و امروز هم اخرین قسمتش می آید...
حرفهایی هم ؛ در تلگرام زده که میتوانم فوروارد کنم؛ ولی هرگز نمیکنم.....مگر ناشرم این کار را انجام دهد!
به عشق شما مومنم و میدانم اگر بخوانید ؛ آنقدر عصبانی میشوید که طرف؛ دیگر باید از ایران برود !..
....خواهش میکنم همانگونه که تاکنون ؛ با خرد و دلسوزی و دانش ؛ همراه بوده اید ؛ حرف کانالهای فیک پر از تبلیغ خریده شده را باور نکنید ! و همه جا اطلاع رسانی کنید که قصه های مرا از کانال اصلی خودم بخوانند !!!!!
...شما همه آگاهید
#او_یکزن در
#اینستاگرام من ؛ ماه پیش تمام شد و آخرین قسمت آن ؛ به خاطر این کانال خاطی ؛ دیرتر روی کانال رفت....و امروز آخرین قسمت آن ؛ روی کانال میرود ؛ پس این شایعه ی کثیفی است که یثربی قصه را
#نمیدهد!
و بیشتر شبیه #جوک است.وقتی کانالهای دیگر دارند قصه را ادامه میدهند !!!!
#بی_چشمداشت!
داستان روی کانال من است....چرا برنمیدارد؟ که مرا بد نام کند ؟
انتشاراین قصه ها رایگان است ؛ و هدیه ی من به طرفدارانم است..... چرا پول میخواهد؟ او دزدی کرده....و قانون کپی رایت را رعایت نکرده....ما پول بدهیم؟!
مگر تا به حال ؛ بی اجازه برنمیداشته و هزار بلا سر قصه نمی آورده ؟ خب اگر راست میگوید به اعضایش اعتراف کند و ادامه دهد ! کانال من که موجود است و کل قسمتها روی آن است!
اما ادمین فیک یک کانال کجا و توهین در محل کار کجا؟!!!!!
....تاتر خانه ی من است و این پسر ؛ اصلا تاتری نیست.....راننده ای بود که از طرف گروه مرا به مکانی رساند...و البته به قول خودشان عضو گروه و دوست صمیمی کارگردان !
و آنوقت ؛ آیا سکوت جایز است؟ متن نامه ی این فرد را روی کانال میگذارم و آنگاه
#خود_تجسم_کنید من چه میکشم !....
آیا هر کس هر توهینی به یک بانو ؛ از هر رشته ای کرد ؛ با یک نامه ی پر غلط و دست و پا شکسته ؛ تمام است ؟!
وگرنه من که همه ی عمر اهل گذشت بودم ؛ حتی با آن کانال خاطی که به ادمینهای من ؛ حتی خانمی از ادمینهای خودش هم اهانت کرده !!
....تمام متن موجود است.....شان کانال من بالاتر از گذاشتن این فورواردهاست....
و شان من....
امروز من توهین بشنوم ؛ فردا نوبت بانوی دیگریست.....
#یا_علی_مدد
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#پستچی خوانده اید و شاهد بوده اید !
اخیرا #کانالی بی اجازه ی من و بی نام من ؛ در خط اصلی داستان #او_یکزن دست برده و با وجود اینکه ادعای #فرهنگی بودن!!!! دارد ؛ #کاریکاتور مرا گذاشته و به
#ناشرم اهانت کرده....!!! و چون جواب خواسته هایش را ندادیم ...مرا نویسنده ای سودجو و منفعت طلب!!!!!!😭😭😭😀 ؛ نام برده و در کمال وقاحت گفته #یثربی ؛ بقیه داستان را نداده !!!!!!.در حالیکه میبینید ؛بقیه ی داستان روی کانال من و سایر کانالها هست و امروز هم اخرین قسمتش می آید...
حرفهایی هم ؛ در تلگرام زده که میتوانم فوروارد کنم؛ ولی هرگز نمیکنم.....مگر ناشرم این کار را انجام دهد!
به عشق شما مومنم و میدانم اگر بخوانید ؛ آنقدر عصبانی میشوید که طرف؛ دیگر باید از ایران برود !..
....خواهش میکنم همانگونه که تاکنون ؛ با خرد و دلسوزی و دانش ؛ همراه بوده اید ؛ حرف کانالهای فیک پر از تبلیغ خریده شده را باور نکنید ! و همه جا اطلاع رسانی کنید که قصه های مرا از کانال اصلی خودم بخوانند !!!!!
...شما همه آگاهید
#او_یکزن در
#اینستاگرام من ؛ ماه پیش تمام شد و آخرین قسمت آن ؛ به خاطر این کانال خاطی ؛ دیرتر روی کانال رفت....و امروز آخرین قسمت آن ؛ روی کانال میرود ؛ پس این شایعه ی کثیفی است که یثربی قصه را
#نمیدهد!
و بیشتر شبیه #جوک است.وقتی کانالهای دیگر دارند قصه را ادامه میدهند !!!!
#بی_چشمداشت!
داستان روی کانال من است....چرا برنمیدارد؟ که مرا بد نام کند ؟
انتشاراین قصه ها رایگان است ؛ و هدیه ی من به طرفدارانم است..... چرا پول میخواهد؟ او دزدی کرده....و قانون کپی رایت را رعایت نکرده....ما پول بدهیم؟!
مگر تا به حال ؛ بی اجازه برنمیداشته و هزار بلا سر قصه نمی آورده ؟ خب اگر راست میگوید به اعضایش اعتراف کند و ادامه دهد ! کانال من که موجود است و کل قسمتها روی آن است!
اما ادمین فیک یک کانال کجا و توهین در محل کار کجا؟!!!!!
....تاتر خانه ی من است و این پسر ؛ اصلا تاتری نیست.....راننده ای بود که از طرف گروه مرا به مکانی رساند...و البته به قول خودشان عضو گروه و دوست صمیمی کارگردان !
و آنوقت ؛ آیا سکوت جایز است؟ متن نامه ی این فرد را روی کانال میگذارم و آنگاه
#خود_تجسم_کنید من چه میکشم !....
آیا هر کس هر توهینی به یک بانو ؛ از هر رشته ای کرد ؛ با یک نامه ی پر غلط و دست و پا شکسته ؛ تمام است ؟!
وگرنه من که همه ی عمر اهل گذشت بودم ؛ حتی با آن کانال خاطی که به ادمینهای من ؛ حتی خانمی از ادمینهای خودش هم اهانت کرده !!
....تمام متن موجود است.....شان کانال من بالاتر از گذاشتن این فورواردهاست....
و شان من....
امروز من توهین بشنوم ؛ فردا نوبت بانوی دیگریست.....
#یا_علی_مدد
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
Chista Yasrebi:
#یلدا_مبارک_عزیزان_دل
یلدای من است ؛
سیاهی چشمانت ......
نگاه که میکنی ؛
جهان ؛ به صبح میرسد ؛
در پاکی مردمکهایت......
نگاهت را نگیر !
در شب تاریک ؛ میمانیم ؛
میترسیم ؛
میمیریم ....
و شب مسری ست...
نگاه کن مرا !
نگاه .....
تا یلدای من ؛ به صبح برسد....
#یلدا ؛ پیشاپیش مبارک ؛ عزیزانم...#چیستا
#چیستایثربی
#عاشقانه
#شعر_عاشقانه
برگرفته از پیج رسمی اینستاگرام
#یثربی_چیستا
Yasrebi_chista/instagram
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#یلدا_مبارک_عزیزان_دل
یلدای من است ؛
سیاهی چشمانت ......
نگاه که میکنی ؛
جهان ؛ به صبح میرسد ؛
در پاکی مردمکهایت......
نگاهت را نگیر !
در شب تاریک ؛ میمانیم ؛
میترسیم ؛
میمیریم ....
و شب مسری ست...
نگاه کن مرا !
نگاه .....
تا یلدای من ؛ به صبح برسد....
#یلدا ؛ پیشاپیش مبارک ؛ عزیزانم...#چیستا
#چیستایثربی
#عاشقانه
#شعر_عاشقانه
برگرفته از پیج رسمی اینستاگرام
#یثربی_چیستا
Yasrebi_chista/instagram
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
بخشی از قصه ی جدید من :
" یلدای ما ؛ بیست سال بعد "
دیشب در مراسم یلدا خوانی
" دانشگاه تربیت مدرس "
با سپاس از بانیان مراسم ؛ اساتید محترم ؛ و دانشجویان عزیز دانشگاه
#شبی_خوب
29 آذر 95
#بیستونهم_آذر_نودوپنج
یلدا ؛ شبی برای عاشقان است ؛ و آن یلدا ؛ با یلدا های دیگر ؛ فرق داشت...
قرار بود پس از سالها ؛ مردی را ببیند که دوستش داشت ؛ که تنها مرد زندگی اش بود ؛ که تنها منبع الهام نوشته هایش بود ؛ فرقش را صاف کرد ؛ نه !...کج بیشتر به او می آمد ؛ اما سفیدی موهایش بیشتر معلوم میشد ؛ چطور به فکرش نرسیده بود که ریشه های مویش را رنگ کند؟! ...اشکال نداشت...
حتما خود مرد هم موی سفید داشت ؛ بیست سال از آخرین قدم زدنشان در پارک گذشته بود...
دوباره فرقش را صاف کرد...خوشحال بود که این یلدا ؛ مثل بیست سال پیش ؛ میتوانستند راحت کنار هم باشند ؛ اینبار ؛ بی آنکه به کسی شناسنامه نشان دهند یا کسی به آنها شک کند !...
زیر شمشادها و کاجها قدم زدن ؛ فقط با او ؛ به کلاغها نگریستن ؛ فقط روی شانه ی او ؛
گریه کردن .... فقط مقابل او ! ...
با خجالت به مغازه ی دل و جگری رفتن ؛ فقط با او ....
یعنی میشد همه ی این خاطرات خوب ؛ دوباره تکرار شود ؟ خواب نبود؟!! ....
تا نیم ساعت دیگر ؛ مرد ؛ زیر همان کاج همیشگی ؛ منتظرش بود؟...قلبش میزد ؛ قلبش هنوز ؛ کم سن وسال بود ؛ یعنی میشد قلب مرد هم ؛ کم سن و سال مانده باشد ؟!...
بخشی از
#داستان_کوتاه
#یلدای_ما_بیست_سال_بعد....
که دیروز در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه تربیت مدرس خواندم .
فایل صوتی داستان را ؛ به محض دریافت ؛ در کانال رسمی ام میگذارم ؛ برخی از عکسها راهم در #کانال_رسمی و
#پیج_دوم گذاشته ام.
داستان ؛ کمی طولانیتر از آن است که اینجا یا کانال تایپ شود... و در مجموعه ی قصه های جدیدم ؛ زیر چاپ است...
فایل صوتی آن را تقدیم خواهم کرد.؛ انگار در دانشگاه تربیت مدرس بودید ؛ گرچه آنجا زیادی هیجان زده شدم و میکروفون ؛ چند باری داشت میافتاد !....
#چیستایثربی
#قصه_خوانی
#یلدا
#یلدا_خوانی
#داستان
#قصه
#تربیت_مدرس
#شب_یلدا
#نویسنده
#مدرس
#یثربی_چیستا/اینستاگرام
" یلدای ما ؛ بیست سال بعد "
دیشب در مراسم یلدا خوانی
" دانشگاه تربیت مدرس "
با سپاس از بانیان مراسم ؛ اساتید محترم ؛ و دانشجویان عزیز دانشگاه
#شبی_خوب
29 آذر 95
#بیستونهم_آذر_نودوپنج
یلدا ؛ شبی برای عاشقان است ؛ و آن یلدا ؛ با یلدا های دیگر ؛ فرق داشت...
قرار بود پس از سالها ؛ مردی را ببیند که دوستش داشت ؛ که تنها مرد زندگی اش بود ؛ که تنها منبع الهام نوشته هایش بود ؛ فرقش را صاف کرد ؛ نه !...کج بیشتر به او می آمد ؛ اما سفیدی موهایش بیشتر معلوم میشد ؛ چطور به فکرش نرسیده بود که ریشه های مویش را رنگ کند؟! ...اشکال نداشت...
حتما خود مرد هم موی سفید داشت ؛ بیست سال از آخرین قدم زدنشان در پارک گذشته بود...
دوباره فرقش را صاف کرد...خوشحال بود که این یلدا ؛ مثل بیست سال پیش ؛ میتوانستند راحت کنار هم باشند ؛ اینبار ؛ بی آنکه به کسی شناسنامه نشان دهند یا کسی به آنها شک کند !...
زیر شمشادها و کاجها قدم زدن ؛ فقط با او ؛ به کلاغها نگریستن ؛ فقط روی شانه ی او ؛
گریه کردن .... فقط مقابل او ! ...
با خجالت به مغازه ی دل و جگری رفتن ؛ فقط با او ....
یعنی میشد همه ی این خاطرات خوب ؛ دوباره تکرار شود ؟ خواب نبود؟!! ....
تا نیم ساعت دیگر ؛ مرد ؛ زیر همان کاج همیشگی ؛ منتظرش بود؟...قلبش میزد ؛ قلبش هنوز ؛ کم سن وسال بود ؛ یعنی میشد قلب مرد هم ؛ کم سن و سال مانده باشد ؟!...
بخشی از
#داستان_کوتاه
#یلدای_ما_بیست_سال_بعد....
که دیروز در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه تربیت مدرس خواندم .
فایل صوتی داستان را ؛ به محض دریافت ؛ در کانال رسمی ام میگذارم ؛ برخی از عکسها راهم در #کانال_رسمی و
#پیج_دوم گذاشته ام.
داستان ؛ کمی طولانیتر از آن است که اینجا یا کانال تایپ شود... و در مجموعه ی قصه های جدیدم ؛ زیر چاپ است...
فایل صوتی آن را تقدیم خواهم کرد.؛ انگار در دانشگاه تربیت مدرس بودید ؛ گرچه آنجا زیادی هیجان زده شدم و میکروفون ؛ چند باری داشت میافتاد !....
#چیستایثربی
#قصه_خوانی
#یلدا
#یلدا_خوانی
#داستان
#قصه
#تربیت_مدرس
#شب_یلدا
#نویسنده
#مدرس
#یثربی_چیستا/اینستاگرام
#ترجمه_ترانه
#گروه_زاز
اگر اتاقی در هتل ریتز به من بدهی،
آن را نخواهم خواست.
یا جواهراتی از مارک چنل،
نخواهم خواست.
اگر ماشین لیموزین بدهی،
با آن چه کار خواهم کرد؟
یا اگر خدمتکار برایم هدیه بیاوری،
چه کار خواهم کرد؟
کاخی در نوشاتل،
من برای چنین جایی ساخته نشده ام.
حتی اگر برج ایفل را به من هدیه بدهی،
با آن چه کار خواهم کرد؟
.
من عشق می خواهم، شادی، روحی آزاد و رها.
این پول تو نیست که مرا خوشبخت خواهد کرد.
می خواهم با عزت زندگی کنم و بمیرم.
بیا که آزادی و رهاییم را باهم کشف کنیم.
بیا که تعصب هایمان را فراموش کنیم.
به دنیای حقیقی من خوش آمدی...
#ترجمه فرانسه
#مهسا_آقاجری
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
هم اکنون در پیج رسمی
#اینستاگرام
#یثربی_چیستا
#گروه_زاز
اگر اتاقی در هتل ریتز به من بدهی،
آن را نخواهم خواست.
یا جواهراتی از مارک چنل،
نخواهم خواست.
اگر ماشین لیموزین بدهی،
با آن چه کار خواهم کرد؟
یا اگر خدمتکار برایم هدیه بیاوری،
چه کار خواهم کرد؟
کاخی در نوشاتل،
من برای چنین جایی ساخته نشده ام.
حتی اگر برج ایفل را به من هدیه بدهی،
با آن چه کار خواهم کرد؟
.
من عشق می خواهم، شادی، روحی آزاد و رها.
این پول تو نیست که مرا خوشبخت خواهد کرد.
می خواهم با عزت زندگی کنم و بمیرم.
بیا که آزادی و رهاییم را باهم کشف کنیم.
بیا که تعصب هایمان را فراموش کنیم.
به دنیای حقیقی من خوش آمدی...
#ترجمه فرانسه
#مهسا_آقاجری
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
هم اکنون در پیج رسمی
#اینستاگرام
#یثربی_چیستا
تماشایم کن !
به دنیا آمدم برای تلفظ
"دوستت دارم " .....
تماشایم کن !
روی خاطره میرقصم...
#امشب_دیروقت
خواب گل سرخ_ قسمت جدید
#اینستاگرام_رسمی
#یثربی_چیستا
@chista_yasrebi_official
به دنیا آمدم برای تلفظ
"دوستت دارم " .....
تماشایم کن !
روی خاطره میرقصم...
#امشب_دیروقت
خواب گل سرخ_ قسمت جدید
#اینستاگرام_رسمی
#یثربی_چیستا
@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
@chista_yasrebi_official
نظردکتر
#عبدالحسین_فرزاد درباره شعر
#چیستایثربی
#مطبوعات
#رسانه
هر انسانی در درجه اول؛انسان است،و بعد،زن یامرد.شعر
#یثربی به سمت این نگاه انسانیست.
#چیستایثربی_کانال_رسمی
نظردکتر
#عبدالحسین_فرزاد درباره شعر
#چیستایثربی
#مطبوعات
#رسانه
هر انسانی در درجه اول؛انسان است،و بعد،زن یامرد.شعر
#یثربی به سمت این نگاه انسانیست.
#چیستایثربی_کانال_رسمی
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
@chista_yasrebi_official
نظردکتر
#عبدالحسین_فرزاد درباره شعر
#چیستایثربی
#مطبوعات
#رسانه
هر انسانی در درجه اول؛انسان است،و بعد،زن یامرد.شعر
#یثربی به سمت این نگاه انسانیست.
#چیستایثربی_کانال_رسمی
نظردکتر
#عبدالحسین_فرزاد درباره شعر
#چیستایثربی
#مطبوعات
#رسانه
هر انسانی در درجه اول؛انسان است،و بعد،زن یامرد.شعر
#یثربی به سمت این نگاه انسانیست.
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#فیلم: #فریاد_زیر_آب_۱۳۵۶
#نویسنده : #سیروس_الوند
#کارگردان : #سیروس_الوند
#تهیهکننده : #رضا_نورسته_فر
#بازیگران : #داریوش_اقبالی #فرزانه_تائیدی #بهروز_به_نژاد #شهره_صولتی #هنگامه
#موسیقی : #بابک_بیات
#ترانه_سرا : #ایرج_جنتی_عطایی
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
هم اکنون یکی از
#سکانس های محبوبم از این فیلم در پیج رسمی
#اینستاگرام
#یثربی_چیستا
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
#نویسنده : #سیروس_الوند
#کارگردان : #سیروس_الوند
#تهیهکننده : #رضا_نورسته_فر
#بازیگران : #داریوش_اقبالی #فرزانه_تائیدی #بهروز_به_نژاد #شهره_صولتی #هنگامه
#موسیقی : #بابک_بیات
#ترانه_سرا : #ایرج_جنتی_عطایی
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
هم اکنون یکی از
#سکانس های محبوبم از این فیلم در پیج رسمی
#اینستاگرام
#یثربی_چیستا
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Telegram
چیستایثربی کانال رسمی
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#استرس_نگیرید!
رهایی ذهن از استرس
اگر از آن دسته آدمهایی هستید که زود دچار استرس میشوند، سه قانون را رعایت کنید :
یک_
هرگز از قبل ، زیاد به موضوعی فکر نکنید و بگویید :
خداوند من از من بهتر میداند و برای من ، بهترین را تدارک میبیند .
دو_
نفس عمیق ،یک لیوان آب یا نوشابه ی ولرم و بعد چشمها راببندید و
#بدترین حالت ممکن را تجسم کنید.
سه_
بدترین حالت ،را در ذهنتان واژگون کنید ،و حالا
#بهترین حالت ممکن را تجسم کنید .
و بعد ببینید که در نهایت ، بدترین و بهترین ،چقدر با هم فاصله دارند !...
این فاصله را ، با یک ترانه پر کنید.
آهنگی را که دوست دارید و به شما انرژی میدهد، گوش دهید و به خودتان بگویید :
وقتی میخواهی کاری انجام دهی ،باید خطراتش راهم بپذیری ... در هیچ راهی ،تضمین قطعی وجود ندارد. ولی راهی به جز ،گام برداشتن نیست.بهترین موقعیت ممکن را تجسم کنید.نفس عمیق بکشید و گام اول را بردارید...به امید اینکه،از شما حمایت خواهد شد. تمام تلاشتان را بکنید و زیر لب بگویید :
من
#موفق خواهم شد....
دست کم تلاش خود را کرده ام .
همین یعنی:
شما برنده اید!
#چیستایثربی
از پیج رسمی
#اینستاگرام چیستایثربی
#یثربی_چیستا
#روانشناس
#دکتر_روانشناس
@chista_yasrebi_original
#استرس_نگیرید!
رهایی ذهن از استرس
اگر از آن دسته آدمهایی هستید که زود دچار استرس میشوند، سه قانون را رعایت کنید :
یک_
هرگز از قبل ، زیاد به موضوعی فکر نکنید و بگویید :
خداوند من از من بهتر میداند و برای من ، بهترین را تدارک میبیند .
دو_
نفس عمیق ،یک لیوان آب یا نوشابه ی ولرم و بعد چشمها راببندید و
#بدترین حالت ممکن را تجسم کنید.
سه_
بدترین حالت ،را در ذهنتان واژگون کنید ،و حالا
#بهترین حالت ممکن را تجسم کنید .
و بعد ببینید که در نهایت ، بدترین و بهترین ،چقدر با هم فاصله دارند !...
این فاصله را ، با یک ترانه پر کنید.
آهنگی را که دوست دارید و به شما انرژی میدهد، گوش دهید و به خودتان بگویید :
وقتی میخواهی کاری انجام دهی ،باید خطراتش راهم بپذیری ... در هیچ راهی ،تضمین قطعی وجود ندارد. ولی راهی به جز ،گام برداشتن نیست.بهترین موقعیت ممکن را تجسم کنید.نفس عمیق بکشید و گام اول را بردارید...به امید اینکه،از شما حمایت خواهد شد. تمام تلاشتان را بکنید و زیر لب بگویید :
من
#موفق خواهم شد....
دست کم تلاش خود را کرده ام .
همین یعنی:
شما برنده اید!
#چیستایثربی
از پیج رسمی
#اینستاگرام چیستایثربی
#یثربی_چیستا
#روانشناس
#دکتر_روانشناس
@chista_yasrebi_original
#رضا_آشفته:
زمانی که چیستایثربی گوشی را بر می دارد صدایش خیلی گرفته و حالش بدجوری مریض احوال به نظر می رسد. علتش را زکام می گوید.گفت و گویمان که ادامه می یابد از خستگی مفرط تمرین ها می گوید و این همان علت گرفتگی صدا و مریض حال بودنش هست.
چیستا یثربی امسال برخلاف تمام سال های گذشته،با یک گروه بزرگ یک نمایش را برای حضور در بخش چشم انداز بیست و نهمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر آماده می کند.او قبلا با نمایش های تک نفره و یا 5 یا 6 نفره خود را در صحنه ثابت کرده است اما امسال خود را در یک «اتاق تاریک» آن هم با یک جمع نزدیک به 20 نفر گرفتار کرده است. او با یک بیت از حافظ درد خود را این گونه افشا می کند:
«حافظ عروس طبع مرا جلوه آرزوست
آیینه اى ندارم از آن آه مى کشم»
این روزها
این نمایشنامه نویس و کارگردان این روزها در حال تمرین نمایش
#اتاق_تاریک است که اجرای آن را #ادای_دینی به تمام نمایشنامه نویسان این مملکت می داند که از آغاز به منظور آگاه سازی مردم دست به قلم برده اند.
یثربی «اتاق تاریک» را تمثیلی از مشکلات پیش روی نویسندگان، روزنامه نگاران، شاعران و نمایشنامه نویسان کشورمان می داند که پیش از مشروطه،در دوران مشروطه و دوران رضاخان به خاطر نوشتن جان خود را از دست داده اند و شهید راه قلم شده اند. در این مسیر میرزاده عشقی و رضا کمال شهرزاد نمونه های بارز این جان نثاری خواهند بود. او همچنین این نمایش را تمثیلی از زندگی ایرانیان رنج آشنا می داند که همواره خواهان ترقی بوده اند و در این راه یک لحظه هم بر خواسته قلبی شان چشم نبسته اند.
او درباره میرزاده عشقی می گوید: «او قدرت بالایی در هجو وقایع و انتقاد از مسایل حکومت رضا خانی داشت. میرزاده عشقی روزنامه نگار، شاعر و نمایشنامه نویسی است که در 29 سالگی و عنفوان جوانی به خاطر همین نگاه انتقادی جلو درخانه اش ترور شد.بنابراین ما اگر امروز قلم در دسترس گرفته ایم مدیون چنین بزرگوارانی هستیم که برای آزادگی شهید شده اند.»
در ادامه می گوید:«عشقی معتقد بود که انقلاب مشروطه به انحراف کشیده شده است و او با نوشتن انقلاب کرده است تا از این انحراف جلوگیری شود. او خواسته از طریق روزنامه و نمایشنامه نشان دهد که قدرت حاکم چه بلایی سر مشروطه آورده است.»
چیستا یثربی پس از سال ها طنز تلخ روان شناسی ، به سمت اجتماعی و آسیبشناسی تاریخی آمده است، چون درباره آدم هایی نوشته است که واقعیت داشته اند و در راه وطن و آزادگی گلوله خورده اند.
بازیگران جوان
در نمایش «اتاق تاریک» طوفان مهردادیان، شهره سلطانی ، هلیا امامی ،حسین کشفی، عامر مسافرآستانه، مسعود منصوری وهفت نفر دیگر بازی می کنند. در این نمایش 10 بازیگر مهمان از گروه های دیگر دعوت به کار شده اند. تعدادی از این بازیگران جوان هستند و در واقع حرفه ای اما به دلیل کمی سابقه هنوز چهره نشده اند.ترکیب جوانان و میانسالان به خاطر جوان بودن میرزاده عشقی است که خواه ناخواه دوروبری هایش نیز باید جوان باشند.
میرزاده عشقی را
#عامر_مسافر بازی میکند،به هزار دلیل...که در حسگیری و تواناییهای بدنی داشت.او سالها دنسر بوده است. در نمایش رابعه ی من، تقریبا نوجوان بود.به او برای نقش محبوب میرزاده ، اعتماد کرده ام!
گروه هر روز از ساعت 8 یا 9 صبح و به مدت هشت ساعت در روز تمرین کرده اند، تا آنچه دلخواه آنان است در اجرا به وقوع بپیوندد.
#یثربی میگوید: نمایش بسیار سخت است.اما تا حد زیادی به آنچه مدنظر بوده است رسیده اند.
او که برای اجرای نمایشش با گروهی از هنرمندان جوان همکاری می کند، افزود: «خیلی دلم می خواهد علاوه بر بخش چشم انداز در بخش مسابقه هم حضور داشته باشیم،چرا که هم نسلان من از طریق جشنواره های مختلف به تئاتر معرفی شدیم و من هم دوست دارم گروه جوانم در «محک» داوری قرار بگیرند و بیشتر شناخته شوند.» وی ادامه داد: «سال گذشته به دلایلی در آخرین لحظات نمایش «پری خوانی عشق و سنگ» در بخش مسابقه قرار گرفت، اما تمایل اصلی من و گروه شرکت در بخش مسابقه جشنواره فجر است.زیرا دوست دارم بازیگران گروهم از طریق جشنواره تئاتر فجر به جامعه تئاتری معرفی شوند، همچنین معتقدم یکی از ویژگی های جشنواره تئاتر فجر معرفی افراد جدید به جامعه تئاتری است.»
این کارگردان معتقد است که بازیگران با عشق و علاقه تمرین ها را دنبال می کنند. او حتی خودش به خاطر همین علاقه به متن، 17 یا 18 بار آن را بازنویسی کرده است. او در این باره می گوید: «اکبر رادی می گفت چیستا یثربی عادت به بازنویسی ندارد.امااینبار مجبور شدم.
#سیلویا هم این طور بود.فضا دشوار،حسی و تراژیک است.. در عین حال در «اتاق تاریک» ذهنیت چیستا و سیالیت ذهن او هم وجود دارد. همچنین همان رئالیسم شاعرانه هم در این نمایش دیده خواهد شد. چنانچه من خود را اول شاعر می دانم بعد نمایشنامه ورمان نویس.
بخشی از یک مصاحبه
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
زمانی که چیستایثربی گوشی را بر می دارد صدایش خیلی گرفته و حالش بدجوری مریض احوال به نظر می رسد. علتش را زکام می گوید.گفت و گویمان که ادامه می یابد از خستگی مفرط تمرین ها می گوید و این همان علت گرفتگی صدا و مریض حال بودنش هست.
چیستا یثربی امسال برخلاف تمام سال های گذشته،با یک گروه بزرگ یک نمایش را برای حضور در بخش چشم انداز بیست و نهمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر آماده می کند.او قبلا با نمایش های تک نفره و یا 5 یا 6 نفره خود را در صحنه ثابت کرده است اما امسال خود را در یک «اتاق تاریک» آن هم با یک جمع نزدیک به 20 نفر گرفتار کرده است. او با یک بیت از حافظ درد خود را این گونه افشا می کند:
«حافظ عروس طبع مرا جلوه آرزوست
آیینه اى ندارم از آن آه مى کشم»
این روزها
این نمایشنامه نویس و کارگردان این روزها در حال تمرین نمایش
#اتاق_تاریک است که اجرای آن را #ادای_دینی به تمام نمایشنامه نویسان این مملکت می داند که از آغاز به منظور آگاه سازی مردم دست به قلم برده اند.
یثربی «اتاق تاریک» را تمثیلی از مشکلات پیش روی نویسندگان، روزنامه نگاران، شاعران و نمایشنامه نویسان کشورمان می داند که پیش از مشروطه،در دوران مشروطه و دوران رضاخان به خاطر نوشتن جان خود را از دست داده اند و شهید راه قلم شده اند. در این مسیر میرزاده عشقی و رضا کمال شهرزاد نمونه های بارز این جان نثاری خواهند بود. او همچنین این نمایش را تمثیلی از زندگی ایرانیان رنج آشنا می داند که همواره خواهان ترقی بوده اند و در این راه یک لحظه هم بر خواسته قلبی شان چشم نبسته اند.
او درباره میرزاده عشقی می گوید: «او قدرت بالایی در هجو وقایع و انتقاد از مسایل حکومت رضا خانی داشت. میرزاده عشقی روزنامه نگار، شاعر و نمایشنامه نویسی است که در 29 سالگی و عنفوان جوانی به خاطر همین نگاه انتقادی جلو درخانه اش ترور شد.بنابراین ما اگر امروز قلم در دسترس گرفته ایم مدیون چنین بزرگوارانی هستیم که برای آزادگی شهید شده اند.»
در ادامه می گوید:«عشقی معتقد بود که انقلاب مشروطه به انحراف کشیده شده است و او با نوشتن انقلاب کرده است تا از این انحراف جلوگیری شود. او خواسته از طریق روزنامه و نمایشنامه نشان دهد که قدرت حاکم چه بلایی سر مشروطه آورده است.»
چیستا یثربی پس از سال ها طنز تلخ روان شناسی ، به سمت اجتماعی و آسیبشناسی تاریخی آمده است، چون درباره آدم هایی نوشته است که واقعیت داشته اند و در راه وطن و آزادگی گلوله خورده اند.
بازیگران جوان
در نمایش «اتاق تاریک» طوفان مهردادیان، شهره سلطانی ، هلیا امامی ،حسین کشفی، عامر مسافرآستانه، مسعود منصوری وهفت نفر دیگر بازی می کنند. در این نمایش 10 بازیگر مهمان از گروه های دیگر دعوت به کار شده اند. تعدادی از این بازیگران جوان هستند و در واقع حرفه ای اما به دلیل کمی سابقه هنوز چهره نشده اند.ترکیب جوانان و میانسالان به خاطر جوان بودن میرزاده عشقی است که خواه ناخواه دوروبری هایش نیز باید جوان باشند.
میرزاده عشقی را
#عامر_مسافر بازی میکند،به هزار دلیل...که در حسگیری و تواناییهای بدنی داشت.او سالها دنسر بوده است. در نمایش رابعه ی من، تقریبا نوجوان بود.به او برای نقش محبوب میرزاده ، اعتماد کرده ام!
گروه هر روز از ساعت 8 یا 9 صبح و به مدت هشت ساعت در روز تمرین کرده اند، تا آنچه دلخواه آنان است در اجرا به وقوع بپیوندد.
#یثربی میگوید: نمایش بسیار سخت است.اما تا حد زیادی به آنچه مدنظر بوده است رسیده اند.
او که برای اجرای نمایشش با گروهی از هنرمندان جوان همکاری می کند، افزود: «خیلی دلم می خواهد علاوه بر بخش چشم انداز در بخش مسابقه هم حضور داشته باشیم،چرا که هم نسلان من از طریق جشنواره های مختلف به تئاتر معرفی شدیم و من هم دوست دارم گروه جوانم در «محک» داوری قرار بگیرند و بیشتر شناخته شوند.» وی ادامه داد: «سال گذشته به دلایلی در آخرین لحظات نمایش «پری خوانی عشق و سنگ» در بخش مسابقه قرار گرفت، اما تمایل اصلی من و گروه شرکت در بخش مسابقه جشنواره فجر است.زیرا دوست دارم بازیگران گروهم از طریق جشنواره تئاتر فجر به جامعه تئاتری معرفی شوند، همچنین معتقدم یکی از ویژگی های جشنواره تئاتر فجر معرفی افراد جدید به جامعه تئاتری است.»
این کارگردان معتقد است که بازیگران با عشق و علاقه تمرین ها را دنبال می کنند. او حتی خودش به خاطر همین علاقه به متن، 17 یا 18 بار آن را بازنویسی کرده است. او در این باره می گوید: «اکبر رادی می گفت چیستا یثربی عادت به بازنویسی ندارد.امااینبار مجبور شدم.
#سیلویا هم این طور بود.فضا دشوار،حسی و تراژیک است.. در عین حال در «اتاق تاریک» ذهنیت چیستا و سیالیت ذهن او هم وجود دارد. همچنین همان رئالیسم شاعرانه هم در این نمایش دیده خواهد شد. چنانچه من خود را اول شاعر می دانم بعد نمایشنامه ورمان نویس.
بخشی از یک مصاحبه
#چیستایثربی
@chista_yasrebi