دوستان ، برخی اشعار سینا حجازی شاید در وهله اول، غریب جلوه کنند!...مثل همین ترانه "لیلی" که دقیق نمیدانم شاعرش خود حجازی است یا دیگری.اما چیزی که برای من جالب است ، نقد جامعه ی ظاهرا پست مدرنی است که در سطر سطر این اشعار وجود دارد ، و مرا یاد فضای گروتسک می اندازد.ترکیبی از طنز و وحشت.... البته نقد روابط و تفکرات به اصطلاح مدرن امروز ! که گاهی به جای مدرنیته به توحش می رسد !...فقط لیلی را با لبها و گونه های پروتزی تجسم کنید ! خواننده، بهتر از توصیفات این ترانه نمیتوانست ، نقد خود را به روابط سطحی امروز به جای عشقهای عمیق گذشته نشان دهد. این ویژگی در ترانه سرایی و خواندن ، شاید سبک مورد علاقه من که عاشق فرهاد و سیمین غانم و داریوش و نوری و فروغی هستم ، نباشد.اما برای جامعه ی جوان ، چند وجهی و متکثر امروزی ، شاید تلنگری باشد !....بیهوده نیست که آثار حجازی مجوز رسمی پخش در ایران گرفته است....
او با زبان خود جوانان با آنها حرف میزند.اگر مسخره می کنند ، او هم مسخره میکند.اگر ناله میکنند ؛ او هم به طنز ناله می کند!....کاری که خیلی از ما در مکالمه با جوانانمان بلد نیستیم ! شعری پست مدرن در فضایی گروتسک ! تلفیق وحشت و طنز...این جامعه ی امروز ماست....
#چیستایثربی
#ترانه
#شعر_مدرن
#سینا_حجازی
#لیلی
@chista_yasrebi
او با زبان خود جوانان با آنها حرف میزند.اگر مسخره می کنند ، او هم مسخره میکند.اگر ناله میکنند ؛ او هم به طنز ناله می کند!....کاری که خیلی از ما در مکالمه با جوانانمان بلد نیستیم ! شعری پست مدرن در فضایی گروتسک ! تلفیق وحشت و طنز...این جامعه ی امروز ماست....
#چیستایثربی
#ترانه
#شعر_مدرن
#سینا_حجازی
#لیلی
@chista_yasrebi
#رنگ
#ترانه
#آهنگساز
#تنظیم
#خواننده
#سینا_حجازی
برای دوستانم که مرا همینگونه که هستم دوست دارند....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#ترانه
#آهنگساز
#تنظیم
#خواننده
#سینا_حجازی
برای دوستانم که مرا همینگونه که هستم دوست دارند....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#حالتو بد میکنم میتونی کنارم نشینی....
....من همینم که میبینی.راضیت نمیکنه.هیس.هیچی نگو.برو !
#سینا_حجازی
@chista_yasrebi
....من همینم که میبینی.راضیت نمیکنه.هیس.هیچی نگو.برو !
#سینا_حجازی
@chista_yasrebi
#شوالیه/داستان
#سه_قسمتی
#قسمت_اول
#داستان
#چیستا_یثربی
#مجموعه_نامه_ها
برگرفته از اینستاگرام چیستایثربی
به آدرس
@yasrebi_chista
هوای کافی شاپ ؛ داغ بود. دخترک ؛ به زور میتوانست از لابلای آن همه دود سیگار، آدمها راتشخیص دهد ؛
زیاد اهل کافه نبود.این بار دوم یا سومش بود ؛ که با همکلاسیهایش آمده بود...آنقدر آنجا سروصدای جوانها با موسیقی لیلی #سینا_حجازی ؛ آمیخته شده بود که صدای بغل دستی اش راهم نمیشنید.بالاخره نوبت میز آنها رسید.پسری قد بلند ؛ با موهای بلند قهوه ای فرفری؛ و چهره ای جدی؛ جلو آمد تا سفارششان را یادداشت کند.دختر حواسش پرت شد.چقدر این چهره برایش آشنا و باستانی بود !...انگار از وسط یک کتاب تاریخ جنگجویان قدیمی بیرون آمده بود!بی اختیار یاد سهراب؛ سیاوش؛ آرش و اشعار فردوسی افتاد!...انگار پسرک با جلیقه مشکی زیبا و بوی تلخ و خوب ادکلنش ؛ همین حالا از وسط کتابهای تاریخ ایران؛ یونان یا روم باستان بیرون آمده بود و یا از وسط شاهنامه؛ و هنوز موهایش بوی اساطیرمیداد ؛اما با لباسهای امروزی.چقدر جذبه و وقار درایستادنش بود.انگار نه منتظر سفارش آنها ؛ که منتظر پایان جهان بود.تمام دوستانش ؛ سفارشهایشان را دادند.هنوز فقط دخترک بود که به جای لیست خوراکیها ؛به پسر نگاه میکرد.پسر از زیر چشم، نگاهی به او انداخت وگفت: شما سفارشی ندارید؟ دختر میدانست پول زیادی همراهش نیست.گفت؛ چای اگه ممکنه! و انگار صدای خودش را از سیاره دیگری میشنید.پسر گفت ؛ ما چای را با کیک سرو میکنیم.چه نوع کیکی؟ دخترپول برای کیک نداشت.وگرنه کیک شکلاتی دوست داشت.چشمان پسر؛ رنگ همه شکلاتها ی خوشمزه ی دنیا بود.گفت:من کیک میل ندارم..پسر بی نمکی از همکلاسیهایش گفت: خسیس نباش! تو بگیر.ما برات میخوریم.همه خندیدند..جز پسر قد بلند مو فرفری که داشت به جایی در دوردست؛ نگاه میکرد؛ انگار آن آدمها وجود نداشتند...گفت: بالاخره؟ دختر گفت: ممنون.من چیزی میل ندارم!..پسر رفت.بچه ها گفتند:خسیس! دختر گفت :خب کیک دوست ندارم.ولم کنید!...اصلا من نمیخواستم بیام.شما اصرار کردین!و ساکت نشست و به روبرویش خیره شدبه پیشخوان...پسر قدبلند مو فرفری؛ همه کار میکرد.قهوه درست میکرد.آب پرتقال را در لیوان میریخت.دختر باخودش گفت : خیلی شبیه شوالیه های قدیمه..تند و فرز و باهوش....اینجا چکار میکنه؟!
الان باید؛ تو میدون جنگ باشه!
پسر دیگری سفارشها را آورد.یک چای و کیک شکلاتی اضافه بود .بچه ها گفتند:این مال میز ما نیست! پسرک گارسون گفت:رییس گفته؛ مال این خانمه و دخترک را نشان داد...امشب مهمان کافی شاپ هستند.دوستانش با صدای بلند خندیدند !دختر سرش گیج رفت.شوالیه او را مهمان کرده بود؟! چرا؟! چه شوالیه ی سخاوتمندی !/ادامه دارد.
#شوالیه
#داستان_سه_قسمتی
#قسمت_اول
#چیستایثربی
#مجموعه_نامه_ها
#زیر_چاپ
هر گونه اشتراک یا برداشت از این قصه ؛ منوط به ذکر نام نویسنده و لینک اینستاگرام یا تلگرام رسمی اوست.
@chista_yasrebi
#سه_قسمتی
#قسمت_اول
#داستان
#چیستا_یثربی
#مجموعه_نامه_ها
برگرفته از اینستاگرام چیستایثربی
به آدرس
@yasrebi_chista
هوای کافی شاپ ؛ داغ بود. دخترک ؛ به زور میتوانست از لابلای آن همه دود سیگار، آدمها راتشخیص دهد ؛
زیاد اهل کافه نبود.این بار دوم یا سومش بود ؛ که با همکلاسیهایش آمده بود...آنقدر آنجا سروصدای جوانها با موسیقی لیلی #سینا_حجازی ؛ آمیخته شده بود که صدای بغل دستی اش راهم نمیشنید.بالاخره نوبت میز آنها رسید.پسری قد بلند ؛ با موهای بلند قهوه ای فرفری؛ و چهره ای جدی؛ جلو آمد تا سفارششان را یادداشت کند.دختر حواسش پرت شد.چقدر این چهره برایش آشنا و باستانی بود !...انگار از وسط یک کتاب تاریخ جنگجویان قدیمی بیرون آمده بود!بی اختیار یاد سهراب؛ سیاوش؛ آرش و اشعار فردوسی افتاد!...انگار پسرک با جلیقه مشکی زیبا و بوی تلخ و خوب ادکلنش ؛ همین حالا از وسط کتابهای تاریخ ایران؛ یونان یا روم باستان بیرون آمده بود و یا از وسط شاهنامه؛ و هنوز موهایش بوی اساطیرمیداد ؛اما با لباسهای امروزی.چقدر جذبه و وقار درایستادنش بود.انگار نه منتظر سفارش آنها ؛ که منتظر پایان جهان بود.تمام دوستانش ؛ سفارشهایشان را دادند.هنوز فقط دخترک بود که به جای لیست خوراکیها ؛به پسر نگاه میکرد.پسر از زیر چشم، نگاهی به او انداخت وگفت: شما سفارشی ندارید؟ دختر میدانست پول زیادی همراهش نیست.گفت؛ چای اگه ممکنه! و انگار صدای خودش را از سیاره دیگری میشنید.پسر گفت ؛ ما چای را با کیک سرو میکنیم.چه نوع کیکی؟ دخترپول برای کیک نداشت.وگرنه کیک شکلاتی دوست داشت.چشمان پسر؛ رنگ همه شکلاتها ی خوشمزه ی دنیا بود.گفت:من کیک میل ندارم..پسر بی نمکی از همکلاسیهایش گفت: خسیس نباش! تو بگیر.ما برات میخوریم.همه خندیدند..جز پسر قد بلند مو فرفری که داشت به جایی در دوردست؛ نگاه میکرد؛ انگار آن آدمها وجود نداشتند...گفت: بالاخره؟ دختر گفت: ممنون.من چیزی میل ندارم!..پسر رفت.بچه ها گفتند:خسیس! دختر گفت :خب کیک دوست ندارم.ولم کنید!...اصلا من نمیخواستم بیام.شما اصرار کردین!و ساکت نشست و به روبرویش خیره شدبه پیشخوان...پسر قدبلند مو فرفری؛ همه کار میکرد.قهوه درست میکرد.آب پرتقال را در لیوان میریخت.دختر باخودش گفت : خیلی شبیه شوالیه های قدیمه..تند و فرز و باهوش....اینجا چکار میکنه؟!
الان باید؛ تو میدون جنگ باشه!
پسر دیگری سفارشها را آورد.یک چای و کیک شکلاتی اضافه بود .بچه ها گفتند:این مال میز ما نیست! پسرک گارسون گفت:رییس گفته؛ مال این خانمه و دخترک را نشان داد...امشب مهمان کافی شاپ هستند.دوستانش با صدای بلند خندیدند !دختر سرش گیج رفت.شوالیه او را مهمان کرده بود؟! چرا؟! چه شوالیه ی سخاوتمندی !/ادامه دارد.
#شوالیه
#داستان_سه_قسمتی
#قسمت_اول
#چیستایثربی
#مجموعه_نامه_ها
#زیر_چاپ
هر گونه اشتراک یا برداشت از این قصه ؛ منوط به ذکر نام نویسنده و لینک اینستاگرام یا تلگرام رسمی اوست.
@chista_yasrebi
#گلخونه
#خواننده : #سینا_حجازی
#ترانه_سرا : #حسین_صفا
#آهنگساز : #سینا_حجازی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
این ترانه را میخواهم به #دخترم تقدیم کنم که اولین بار در اتاقش ؛برایم پخش کرد.روزی که خیلی غمگین بودم...و انقدر خوشم آمد که از یکی از بازیگران کار جدیدم خواهش کردم بخشهایی از آن را برای اجرا آماده کند و روی صحنه بخواند.......
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#خواننده : #سینا_حجازی
#ترانه_سرا : #حسین_صفا
#آهنگساز : #سینا_حجازی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
این ترانه را میخواهم به #دخترم تقدیم کنم که اولین بار در اتاقش ؛برایم پخش کرد.روزی که خیلی غمگین بودم...و انقدر خوشم آمد که از یکی از بازیگران کار جدیدم خواهش کردم بخشهایی از آن را برای اجرا آماده کند و روی صحنه بخواند.......
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
#گلخونه
#خواننده : #سینا_حجازی
#ترانه_سرا : #حسین_صفا
#آهنگساز : #سینا_حجازی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
این ترانه را میخواهم به #دخترم تقدیم کنم که اولین بار در اتاقش ؛برایم پخش کرد.روزی که خیلی غمگین بودم...و انقدر خوشم آمد که از یکی از بازیگران کار جدیدم خواهش کردم بخشهایی از آن را برای اجرا آماده کند و روی صحنه بخواند.......
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#خواننده : #سینا_حجازی
#ترانه_سرا : #حسین_صفا
#آهنگساز : #سینا_حجازی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
این ترانه را میخواهم به #دخترم تقدیم کنم که اولین بار در اتاقش ؛برایم پخش کرد.روزی که خیلی غمگین بودم...و انقدر خوشم آمد که از یکی از بازیگران کار جدیدم خواهش کردم بخشهایی از آن را برای اجرا آماده کند و روی صحنه بخواند.......
#چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
Forwarded from Niya
Sina Hejazi - Setareh
@moozikestan_bot
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
#یاد_باد_روزی_که_اولین_بار_این_ترانه_را_شنیدم
همه ی ما یک نیمه ی گمشده داریم .
شاید ، در درون خودمان باشد...
شاید فعلا ، نباید پیدایش کنیم ،
تا باز بگردیم ،
بگردیم و بگردیم ،
.
تا مجنون شویم ،
تا لیلی ، و لیلی ها ، آسان به دست نیایند.
تا شوریدگی ، همچنان پا برجای بماند.
تا عشق ،همچنان باقی بماند ، .
تا ثابت کند که
#عشق است .
تا عشق معجزه ها کند ،
تا عشق ، نفس تنگمان را دم عیسی کند.
#چیستا_یثربی
#لیلی
#خواننده
#سینا_حجازی
#موزیک_ویدیو
کانال
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
همه ی ما یک نیمه ی گمشده داریم .
شاید ، در درون خودمان باشد...
شاید فعلا ، نباید پیدایش کنیم ،
تا باز بگردیم ،
بگردیم و بگردیم ،
.
تا مجنون شویم ،
تا لیلی ، و لیلی ها ، آسان به دست نیایند.
تا شوریدگی ، همچنان پا برجای بماند.
تا عشق ،همچنان باقی بماند ، .
تا ثابت کند که
#عشق است .
تا عشق معجزه ها کند ،
تا عشق ، نفس تنگمان را دم عیسی کند.
#چیستا_یثربی
#لیلی
#خواننده
#سینا_حجازی
#موزیک_ویدیو
کانال
#چیستایثربی
@chista_yasrebi