پرت کردن میان #گرگها :
این یکی از شیوه هایی بود که سازمان اطلاعاتی و امنیتی #شوروی (کا.گ.ب) برای از بین بردن روشنفکران ، نویسندگان و آزادیخواهان آن کشور اختراع کرد . در این شیوه هیچ نیازی به احضار و دستگیری و بازجویی و شکنجه و زندان و کشتن روشنفکران و اهل قلم نبود . بلکه به شکلی #غیر_مستقیم و نامریی ، در زندگی آنها رخنه می کردند و برایشان گرفتاری ها و مشکلات و سختی ها و بن بست ها و یاس ها و نا امیدی ها و بدبختی های شدید و پی در پی مالی و شخصی و شغلی و روحی و روانی و عاطفی و خانوادگی می ساختند و دشمنان شخصی و شاکی های خصوصی می تراشیدند .
در چنان شرایطی ، فرد مورد نظر بقدری در میان مشکلات و بیچارگی هایش محاصره میشد که دیگر کاری به کار #حکومت و شعر و سیاست و فرهنگ و ادبیات و هنر و هرآنچه در جامعه می گذشت نداشت و آنچنان زیر بار رنج ها و مصیبت های فردی و خانوادگی اش قرار میگرفت که نهایتا" یا دیوانه میشد ، یا #خودکشی میکرد ، یا فرار میکرد ، و یا افسرده و روانپریش میشد و گوشه نشین می گشت. بهرحال به یک طریقی له میشد و از بین میرفت.
در سازمان کا.گ.ب به این مشکلات و بدبختی های شخصی می گفتند گرگها . گرگها هایی که هر انسان شریف و روشنفکر و اهل قلمی را از دنیای گفتن و نوشتن و تفکر و اندیشه به جهنمی از #فقر و بیکاری و ناامیدی و فلاکت و تنهایی و #روانپریشی و راهروهای دادگاه های عمومی و طلبکارهای بی رحم و عشق های شکست خورده و شاکیان وقیح و رذل شخصی و تحقیرهای مدام می کشاندند و نهایتا" او را محاصرهء خود گرفته و تکه پاره می کردند ؛ شیوه "پرت کردن میان گرگها" بقدری کارایی داشت و با چنان دقت و سرعتی جواب میداد که سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشورها نیز آنرا بکار گرفتند و همچنان با علاقهء بسیار بکار می گیرند .
پرت کردن میان گرگها ، یعنی حذف کردن و سربه نیست کردن #روشنفکران و آزادیخواهان و دیگر نویسندگان و اذهان پرسشگر و وجدان های بیدار و مردان شریف #جامعه ، بی هیچ زحمت و هزینه و دردسری برای حکومتها ... .
#حقیقت | کابوسهای #جورج_اورول اینجا رنگ حقیقت میگرفت ...!؟
این یکی از شیوه هایی بود که سازمان اطلاعاتی و امنیتی #شوروی (کا.گ.ب) برای از بین بردن روشنفکران ، نویسندگان و آزادیخواهان آن کشور اختراع کرد . در این شیوه هیچ نیازی به احضار و دستگیری و بازجویی و شکنجه و زندان و کشتن روشنفکران و اهل قلم نبود . بلکه به شکلی #غیر_مستقیم و نامریی ، در زندگی آنها رخنه می کردند و برایشان گرفتاری ها و مشکلات و سختی ها و بن بست ها و یاس ها و نا امیدی ها و بدبختی های شدید و پی در پی مالی و شخصی و شغلی و روحی و روانی و عاطفی و خانوادگی می ساختند و دشمنان شخصی و شاکی های خصوصی می تراشیدند .
در چنان شرایطی ، فرد مورد نظر بقدری در میان مشکلات و بیچارگی هایش محاصره میشد که دیگر کاری به کار #حکومت و شعر و سیاست و فرهنگ و ادبیات و هنر و هرآنچه در جامعه می گذشت نداشت و آنچنان زیر بار رنج ها و مصیبت های فردی و خانوادگی اش قرار میگرفت که نهایتا" یا دیوانه میشد ، یا #خودکشی میکرد ، یا فرار میکرد ، و یا افسرده و روانپریش میشد و گوشه نشین می گشت. بهرحال به یک طریقی له میشد و از بین میرفت.
در سازمان کا.گ.ب به این مشکلات و بدبختی های شخصی می گفتند گرگها . گرگها هایی که هر انسان شریف و روشنفکر و اهل قلمی را از دنیای گفتن و نوشتن و تفکر و اندیشه به جهنمی از #فقر و بیکاری و ناامیدی و فلاکت و تنهایی و #روانپریشی و راهروهای دادگاه های عمومی و طلبکارهای بی رحم و عشق های شکست خورده و شاکیان وقیح و رذل شخصی و تحقیرهای مدام می کشاندند و نهایتا" او را محاصرهء خود گرفته و تکه پاره می کردند ؛ شیوه "پرت کردن میان گرگها" بقدری کارایی داشت و با چنان دقت و سرعتی جواب میداد که سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشورها نیز آنرا بکار گرفتند و همچنان با علاقهء بسیار بکار می گیرند .
پرت کردن میان گرگها ، یعنی حذف کردن و سربه نیست کردن #روشنفکران و آزادیخواهان و دیگر نویسندگان و اذهان پرسشگر و وجدان های بیدار و مردان شریف #جامعه ، بی هیچ زحمت و هزینه و دردسری برای حکومتها ... .
#حقیقت | کابوسهای #جورج_اورول اینجا رنگ حقیقت میگرفت ...!؟
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
پرت کردن میان #گرگها :
این یکی از شیوه هایی بود که سازمان اطلاعاتی و امنیتی #شوروی (کا.گ.ب) برای از بین بردن روشنفکران ، نویسندگان و آزادیخواهان آن کشور اختراع کرد . در این شیوه هیچ نیازی به احضار و دستگیری و بازجویی و شکنجه و زندان و کشتن روشنفکران و اهل قلم نبود . بلکه به شکلی #غیر_مستقیم و نامریی ، در زندگی آنها رخنه می کردند و برایشان گرفتاری ها و مشکلات و سختی ها و بن بست ها و یاس ها و نا امیدی ها و بدبختی های شدید و پی در پی مالی و شخصی و شغلی و روحی و روانی و عاطفی و خانوادگی می ساختند و دشمنان شخصی و شاکی های خصوصی می تراشیدند .
در چنان شرایطی ، فرد مورد نظر بقدری در میان مشکلات و بیچارگی هایش محاصره میشد که دیگر کاری به کار #حکومت و شعر و سیاست و فرهنگ و ادبیات و هنر و هرآنچه در جامعه می گذشت نداشت و آنچنان زیر بار رنج ها و مصیبت های فردی و خانوادگی اش قرار میگرفت که نهایتا" یا دیوانه میشد ، یا #خودکشی میکرد ، یا فرار میکرد ، و یا افسرده و روانپریش میشد و گوشه نشین می گشت. بهرحال به یک طریقی له میشد و از بین میرفت.
در سازمان کا.گ.ب به این مشکلات و بدبختی های شخصی می گفتند گرگها . گرگها هایی که هر انسان شریف و روشنفکر و اهل قلمی را از دنیای گفتن و نوشتن و تفکر و اندیشه به جهنمی از #فقر و بیکاری و ناامیدی و فلاکت و تنهایی و #روانپریشی و راهروهای دادگاه های عمومی و طلبکارهای بی رحم و عشق های شکست خورده و شاکیان وقیح و رذل شخصی و تحقیرهای مدام می کشاندند و نهایتا" او را محاصرهء خود گرفته و تکه پاره می کردند ؛ شیوه "پرت کردن میان گرگها" بقدری کارایی داشت و با چنان دقت و سرعتی جواب میداد که سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشورها نیز آنرا بکار گرفتند و همچنان با علاقهء بسیار بکار می گیرند .
پرت کردن میان گرگها ، یعنی حذف کردن و سربه نیست کردن #روشنفکران و آزادیخواهان و دیگر نویسندگان و اذهان پرسشگر و وجدان های بیدار و مردان شریف #جامعه ، بی هیچ زحمت و هزینه و دردسری برای حکومتها ... .
#حقیقت | کابوسهای #جورج_اورول اینجا رنگ حقیقت میگرفت ...!؟
این یکی از شیوه هایی بود که سازمان اطلاعاتی و امنیتی #شوروی (کا.گ.ب) برای از بین بردن روشنفکران ، نویسندگان و آزادیخواهان آن کشور اختراع کرد . در این شیوه هیچ نیازی به احضار و دستگیری و بازجویی و شکنجه و زندان و کشتن روشنفکران و اهل قلم نبود . بلکه به شکلی #غیر_مستقیم و نامریی ، در زندگی آنها رخنه می کردند و برایشان گرفتاری ها و مشکلات و سختی ها و بن بست ها و یاس ها و نا امیدی ها و بدبختی های شدید و پی در پی مالی و شخصی و شغلی و روحی و روانی و عاطفی و خانوادگی می ساختند و دشمنان شخصی و شاکی های خصوصی می تراشیدند .
در چنان شرایطی ، فرد مورد نظر بقدری در میان مشکلات و بیچارگی هایش محاصره میشد که دیگر کاری به کار #حکومت و شعر و سیاست و فرهنگ و ادبیات و هنر و هرآنچه در جامعه می گذشت نداشت و آنچنان زیر بار رنج ها و مصیبت های فردی و خانوادگی اش قرار میگرفت که نهایتا" یا دیوانه میشد ، یا #خودکشی میکرد ، یا فرار میکرد ، و یا افسرده و روانپریش میشد و گوشه نشین می گشت. بهرحال به یک طریقی له میشد و از بین میرفت.
در سازمان کا.گ.ب به این مشکلات و بدبختی های شخصی می گفتند گرگها . گرگها هایی که هر انسان شریف و روشنفکر و اهل قلمی را از دنیای گفتن و نوشتن و تفکر و اندیشه به جهنمی از #فقر و بیکاری و ناامیدی و فلاکت و تنهایی و #روانپریشی و راهروهای دادگاه های عمومی و طلبکارهای بی رحم و عشق های شکست خورده و شاکیان وقیح و رذل شخصی و تحقیرهای مدام می کشاندند و نهایتا" او را محاصرهء خود گرفته و تکه پاره می کردند ؛ شیوه "پرت کردن میان گرگها" بقدری کارایی داشت و با چنان دقت و سرعتی جواب میداد که سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشورها نیز آنرا بکار گرفتند و همچنان با علاقهء بسیار بکار می گیرند .
پرت کردن میان گرگها ، یعنی حذف کردن و سربه نیست کردن #روشنفکران و آزادیخواهان و دیگر نویسندگان و اذهان پرسشگر و وجدان های بیدار و مردان شریف #جامعه ، بی هیچ زحمت و هزینه و دردسری برای حکومتها ... .
#حقیقت | کابوسهای #جورج_اورول اینجا رنگ حقیقت میگرفت ...!؟
پرت کردن میان #گرگها :
این یکی از شیوه هایی بود که سازمان اطلاعاتی و امنیتی #شوروی (کا.گ.ب) برای از بین بردن روشنفکران ، نویسندگان و آزادیخواهان آن کشور اختراع کرد . در این شیوه هیچ نیازی به احضار و دستگیری و بازجویی و شکنجه و زندان و کشتن روشنفکران و اهل قلم نبود . بلکه به شکلی #غیر_مستقیم و نامریی ، در زندگی آنها رخنه می کردند و برایشان گرفتاری ها و مشکلات و سختی ها و بن بست ها و یاس ها و نا امیدی ها و بدبختی های شدید و پی در پی مالی و شخصی و شغلی و روحی و روانی و عاطفی و خانوادگی می ساختند و دشمنان شخصی و شاکی های خصوصی می تراشیدند .
در چنان شرایطی ، فرد مورد نظر بقدری در میان مشکلات و بیچارگی هایش محاصره میشد که دیگر کاری به کار #حکومت و شعر و سیاست و فرهنگ و ادبیات و هنر و هرآنچه در جامعه می گذشت نداشت و آنچنان زیر بار رنج ها و مصیبت های فردی و خانوادگی اش قرار میگرفت که نهایتا" یا دیوانه میشد ، یا #خودکشی میکرد ، یا فرار میکرد ، و یا افسرده و روانپریش میشد و گوشه نشین می گشت. بهرحال به یک طریقی له میشد و از بین میرفت.
در سازمان کا.گ.ب به این مشکلات و بدبختی های شخصی می گفتند گرگها . گرگها هایی که هر انسان شریف و روشنفکر و اهل قلمی را از دنیای گفتن و نوشتن و تفکر و اندیشه به جهنمی از #فقر و بیکاری و ناامیدی و فلاکت و تنهایی و #روانپریشی و راهروهای دادگاه های عمومی و طلبکارهای بی رحم و عشق های شکست خورده و شاکیان وقیح و رذل شخصی و تحقیرهای مدام می کشاندند و نهایتا" او را محاصرهء خود گرفته و تکه پاره می کردند ؛ شیوه "پرت کردن میان گرگها" بقدری کارایی داشت و با چنان دقت و سرعتی جواب میداد که سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشورها نیز آنرا بکار گرفتند و همچنان با علاقهء بسیار بکار می گیرند .
پرت کردن میان گرگها ، یعنی حذف کردن و سربه نیست کردن #روشنفکران و آزادیخواهان و دیگر نویسندگان و اذهان پرسشگر و وجدان های بیدار و مردان شریف #جامعه ، بی هیچ زحمت و هزینه و دردسری برای حکومتها ... .
#حقیقت | کابوسهای #جورج_اورول اینجا رنگ حقیقت میگرفت ...!؟
این یکی از شیوه هایی بود که سازمان اطلاعاتی و امنیتی #شوروی (کا.گ.ب) برای از بین بردن روشنفکران ، نویسندگان و آزادیخواهان آن کشور اختراع کرد . در این شیوه هیچ نیازی به احضار و دستگیری و بازجویی و شکنجه و زندان و کشتن روشنفکران و اهل قلم نبود . بلکه به شکلی #غیر_مستقیم و نامریی ، در زندگی آنها رخنه می کردند و برایشان گرفتاری ها و مشکلات و سختی ها و بن بست ها و یاس ها و نا امیدی ها و بدبختی های شدید و پی در پی مالی و شخصی و شغلی و روحی و روانی و عاطفی و خانوادگی می ساختند و دشمنان شخصی و شاکی های خصوصی می تراشیدند .
در چنان شرایطی ، فرد مورد نظر بقدری در میان مشکلات و بیچارگی هایش محاصره میشد که دیگر کاری به کار #حکومت و شعر و سیاست و فرهنگ و ادبیات و هنر و هرآنچه در جامعه می گذشت نداشت و آنچنان زیر بار رنج ها و مصیبت های فردی و خانوادگی اش قرار میگرفت که نهایتا" یا دیوانه میشد ، یا #خودکشی میکرد ، یا فرار میکرد ، و یا افسرده و روانپریش میشد و گوشه نشین می گشت. بهرحال به یک طریقی له میشد و از بین میرفت.
در سازمان کا.گ.ب به این مشکلات و بدبختی های شخصی می گفتند گرگها . گرگها هایی که هر انسان شریف و روشنفکر و اهل قلمی را از دنیای گفتن و نوشتن و تفکر و اندیشه به جهنمی از #فقر و بیکاری و ناامیدی و فلاکت و تنهایی و #روانپریشی و راهروهای دادگاه های عمومی و طلبکارهای بی رحم و عشق های شکست خورده و شاکیان وقیح و رذل شخصی و تحقیرهای مدام می کشاندند و نهایتا" او را محاصرهء خود گرفته و تکه پاره می کردند ؛ شیوه "پرت کردن میان گرگها" بقدری کارایی داشت و با چنان دقت و سرعتی جواب میداد که سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشورها نیز آنرا بکار گرفتند و همچنان با علاقهء بسیار بکار می گیرند .
پرت کردن میان گرگها ، یعنی حذف کردن و سربه نیست کردن #روشنفکران و آزادیخواهان و دیگر نویسندگان و اذهان پرسشگر و وجدان های بیدار و مردان شریف #جامعه ، بی هیچ زحمت و هزینه و دردسری برای حکومتها ... .
#حقیقت | کابوسهای #جورج_اورول اینجا رنگ حقیقت میگرفت ...!؟
دوستان فیلم "عنکبوت مقدس" را رها کنید! یک آدم بیمار با هزاران عقده و آسیب روحی ؛ به نام #سعید_حنایی بوده که چندین فیلم از او ساخته شده...و سوژه #جنایی هم همیشه برای مردم ، جالب است.اما بس است دیگر .به ماچه؟!
سازندگان فیلم ؛ نه ایران زندگی میکنند ، نه مثل ما فکر میکنند....
به عنکبوت بزرگتری فکر کنید به نام اسارت در #تورم ، #گرانی و ویرانی
حذف طبقه ی فقیر و متوسط....
و روزهای ماتم ابنایام
اینحجم از مرگ....
امروز عمدی خرید نرفتم.نان و رب میخوریم.... بی شوخی....
ولی وای به حال قشر پایین تر!
گرچه من هم ده سال است هیچ شغلی با در آمد ثابت ندارم، حتی بیمه نیستم!و تکسرپرست خانواده ام و ماشالله این رفقای قدیم تاتر ؛ تقاضای مرا برای اجرا؛ بدون دلیل، رد کردند....بارها گفته ام زمین گِرد است.
گوش کنید عزیزانم
اینعنکبوت گرسنگی است
که
همه ی ما راخواهد خورد
نه عنکبوت مقدس و #کن و فیلم....
جهان به دادمان نمیرسد!
ابدا
حرص نزنیم
احتکار نکنیم
نترسیم
ولی اگر لازم شد ؛ هر طور شده به هم کمک کنیم یا به فکر چاره دیگری باشیم.
دولتیها که به فکر مانیستند.
خودشان در رفاهند.
نام خود را به فجیع ترین شکل ؛ در تاریخ
ثبت کردند.
ترسی ندارم
آدم بی آینده ؛ از چه بترسد؟
عنکبوت تحریم را بردارید!
شمامثلا سیاستمدارید!
اگر بلد نبودید حال و روز مردم رابهتر کنید
چرا پس همه تان کاندید شدید و بعد وزیر و نماینده شدید ؟ و تا هفت نسلتان تضمین و آینده ی شغلی دارد
مرگهای این اواخر نشانه است
جدی بگیرید آقایان حکومت!
مگر ادعا نمیکردید #فقر را ریشه کن میکنید؟
ما را به سخره گرفته اید؟!
من دیگر نمیتوانم خواری ملتم را ببینم.
یک دندانپزشک نمیتوانم بروم.
روزنامه ی #کیهان میتواند گرسنگی مردم را ببیند ؟! و اینگونه سکوت کند؟مگر ایرانی نیست؟ شاید سوئدی یافنلاندی است!
اگر بجه ی خودتان مریض باشد چه؟!
و شغل شما را بی دلیل گرفته باشند؟
باز ساکتید؟
نشسته ایم و نگاه میکنیم
حکم میرانید و هیچ نمیکنبد
کاری باید کرد
"وای ما و وای نسلهای بعد "
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#فیلم
#عنکبوت_مقدس
#زر_امیر_ابراهیمی
#مهدی_بجستانی
#فروزان_جمشیدنژاد
#گرسنگی
#عنکبوت_تحریم
فشار روی مردم طفلی
#کشور داری ؛#سیاست و #مردمداری یک دانش است. نیست؟.؟؟؟؟؟؟!!!!!🙄😏😶
یک فضیلتاست
نیست؟؟؟؟؟
نیست...انگار!
چونحرفهای سعید حنایی تلخ بود
و شاید برای برخی مخاطبان؛ رعب آور جلوه میکرد؛ خودم آهنگ #دالیدا را جایگزین آن کردم؛ به جای بوی جسد و غیره.
هنر با زیبایی باید در آمیخته باشد
بااحترام.
اسم آهنگ
Et puis c'est toi
https://www.instagram.com/p/CelQBgzDsv9/?igshid=MDJmNzVkMjY=
سازندگان فیلم ؛ نه ایران زندگی میکنند ، نه مثل ما فکر میکنند....
به عنکبوت بزرگتری فکر کنید به نام اسارت در #تورم ، #گرانی و ویرانی
حذف طبقه ی فقیر و متوسط....
و روزهای ماتم ابنایام
اینحجم از مرگ....
امروز عمدی خرید نرفتم.نان و رب میخوریم.... بی شوخی....
ولی وای به حال قشر پایین تر!
گرچه من هم ده سال است هیچ شغلی با در آمد ثابت ندارم، حتی بیمه نیستم!و تکسرپرست خانواده ام و ماشالله این رفقای قدیم تاتر ؛ تقاضای مرا برای اجرا؛ بدون دلیل، رد کردند....بارها گفته ام زمین گِرد است.
گوش کنید عزیزانم
اینعنکبوت گرسنگی است
که
همه ی ما راخواهد خورد
نه عنکبوت مقدس و #کن و فیلم....
جهان به دادمان نمیرسد!
ابدا
حرص نزنیم
احتکار نکنیم
نترسیم
ولی اگر لازم شد ؛ هر طور شده به هم کمک کنیم یا به فکر چاره دیگری باشیم.
دولتیها که به فکر مانیستند.
خودشان در رفاهند.
نام خود را به فجیع ترین شکل ؛ در تاریخ
ثبت کردند.
ترسی ندارم
آدم بی آینده ؛ از چه بترسد؟
عنکبوت تحریم را بردارید!
شمامثلا سیاستمدارید!
اگر بلد نبودید حال و روز مردم رابهتر کنید
چرا پس همه تان کاندید شدید و بعد وزیر و نماینده شدید ؟ و تا هفت نسلتان تضمین و آینده ی شغلی دارد
مرگهای این اواخر نشانه است
جدی بگیرید آقایان حکومت!
مگر ادعا نمیکردید #فقر را ریشه کن میکنید؟
ما را به سخره گرفته اید؟!
من دیگر نمیتوانم خواری ملتم را ببینم.
یک دندانپزشک نمیتوانم بروم.
روزنامه ی #کیهان میتواند گرسنگی مردم را ببیند ؟! و اینگونه سکوت کند؟مگر ایرانی نیست؟ شاید سوئدی یافنلاندی است!
اگر بجه ی خودتان مریض باشد چه؟!
و شغل شما را بی دلیل گرفته باشند؟
باز ساکتید؟
نشسته ایم و نگاه میکنیم
حکم میرانید و هیچ نمیکنبد
کاری باید کرد
"وای ما و وای نسلهای بعد "
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#فیلم
#عنکبوت_مقدس
#زر_امیر_ابراهیمی
#مهدی_بجستانی
#فروزان_جمشیدنژاد
#گرسنگی
#عنکبوت_تحریم
فشار روی مردم طفلی
#کشور داری ؛#سیاست و #مردمداری یک دانش است. نیست؟.؟؟؟؟؟؟!!!!!🙄😏😶
یک فضیلتاست
نیست؟؟؟؟؟
نیست...انگار!
چونحرفهای سعید حنایی تلخ بود
و شاید برای برخی مخاطبان؛ رعب آور جلوه میکرد؛ خودم آهنگ #دالیدا را جایگزین آن کردم؛ به جای بوی جسد و غیره.
هنر با زیبایی باید در آمیخته باشد
بااحترام.
اسم آهنگ
Et puis c'est toi
https://www.instagram.com/p/CelQBgzDsv9/?igshid=MDJmNzVkMjY=