#نوش_آفرین ،
بازیگر و خواننده ی سالهای گذشته ، درباره ی
#سینمای_تجاری قبل از انقلاب میگوید و کارهایی که آن نوع سینما ، و تفکر غالب ، از آنها انتظار داشت...
شاید یکروز ، یک عده خرده های دیگری به فیلمهای امروز بگیرند!
خرده ها و انتقادهایی از نوع دیگر !
مهم ، تشخیص #انتخابهای_درست_تر است.
میتوان بین بد و بدتر انتخاب کرد ،
امانمیتوان بین
#بدتر و
#بدتر انتخاب کرد !
مگر هنر را کاملا کنار گذاشت ! که برخی نمیخواستند ، یا نمیتوانستند،
چون ذاتشان هنری بود و کار دیگری بلد نبودند ، و بلد نیستند !
ما در جامعه ی خودمان ، کار میکنیم و همیشه ،همه ی قواعد تعیین شده را قبول نداریم ، اما باز کار میکنیم...
شاید نتوان ادامه داد ،شاید کم کار شد ، شاید بایکوت و حذف شد ! ولی همه چیز دست هنرمند نیست ،
سیستم و نظام فکری کشور و تفکر سرمایه داری آن ، خط مشی اصلی را تعیین میکند !
که برخی اوقات ، به شدت ، موقتی است و عده ای در این میان ، تلف میشوند و تبدیل به #نسل_سوخته
زمانی من بهترین نویسنده ی کشورم و زمانی
#ممنوع_الکار!
همین است....عین واقعیت !
یادم است زمانی ، اجرای نمایشهای خارجی در ایران بعد از انقلاب ، ممنوع بود ،
و اکنون ، هر کس نمایش خارجی ارایه دهد ، فوری سالن اجرا و امکانات میگیرد !
#تغییر خط مشی و نگاه مدیریتی!
گاهی با کفشهای دیگران راه برویم !
#هر_قضاوتی_کار_ما_نیست
🌹اهل فن میخواهد.
مافقط نظر شخصی خود را اعلام میکنیم ، حکم صادر نمیکنیم!
ما دل میسوزانیم.
ما
#فرهنگ مملکتمان را دوست داریم.🌺
ما ،همه
#ایرانی هستیم .دشمن هم نیستیم !
#چیستا_یثربی
کانال رسمی
#چیستایثربی
#نویسنده
#کارگردان
#مدرس
#روانشناس
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
بازیگر و خواننده ی سالهای گذشته ، درباره ی
#سینمای_تجاری قبل از انقلاب میگوید و کارهایی که آن نوع سینما ، و تفکر غالب ، از آنها انتظار داشت...
شاید یکروز ، یک عده خرده های دیگری به فیلمهای امروز بگیرند!
خرده ها و انتقادهایی از نوع دیگر !
مهم ، تشخیص #انتخابهای_درست_تر است.
میتوان بین بد و بدتر انتخاب کرد ،
امانمیتوان بین
#بدتر و
#بدتر انتخاب کرد !
مگر هنر را کاملا کنار گذاشت ! که برخی نمیخواستند ، یا نمیتوانستند،
چون ذاتشان هنری بود و کار دیگری بلد نبودند ، و بلد نیستند !
ما در جامعه ی خودمان ، کار میکنیم و همیشه ،همه ی قواعد تعیین شده را قبول نداریم ، اما باز کار میکنیم...
شاید نتوان ادامه داد ،شاید کم کار شد ، شاید بایکوت و حذف شد ! ولی همه چیز دست هنرمند نیست ،
سیستم و نظام فکری کشور و تفکر سرمایه داری آن ، خط مشی اصلی را تعیین میکند !
که برخی اوقات ، به شدت ، موقتی است و عده ای در این میان ، تلف میشوند و تبدیل به #نسل_سوخته
زمانی من بهترین نویسنده ی کشورم و زمانی
#ممنوع_الکار!
همین است....عین واقعیت !
یادم است زمانی ، اجرای نمایشهای خارجی در ایران بعد از انقلاب ، ممنوع بود ،
و اکنون ، هر کس نمایش خارجی ارایه دهد ، فوری سالن اجرا و امکانات میگیرد !
#تغییر خط مشی و نگاه مدیریتی!
گاهی با کفشهای دیگران راه برویم !
#هر_قضاوتی_کار_ما_نیست
🌹اهل فن میخواهد.
مافقط نظر شخصی خود را اعلام میکنیم ، حکم صادر نمیکنیم!
ما دل میسوزانیم.
ما
#فرهنگ مملکتمان را دوست داریم.🌺
ما ،همه
#ایرانی هستیم .دشمن هم نیستیم !
#چیستا_یثربی
کانال رسمی
#چیستایثربی
#نویسنده
#کارگردان
#مدرس
#روانشناس
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
تا آخر عشق با من برقص
#لئوناردکوهن
#فیلم
#آپارتمان
#مونیکابلوچی
#ونسان_کسل
یک مشت دروغگوی ترسوی موقعیت طلب ؛ چطور الان جرات پیدا کرده اید ولی آن موقع به من گفتید خفه شو!
و آن مرحومه ی خانه سینما گفت:حرف بزنی؛ خودم ساکتت میکنم!...
من حرف دارم و میزنم.
پانزده سال با وحشت ؛ #پنیک و استرس ؛ زندگی کردم.
و شما صیغه شدید !
معشوقه ی یکروزه و یکساعته شدید!
جایزه ی فجر گرفتید...
به عنوان خانم باوقار ؛ متین و خوش حجاب سینما از شما یاد شد!
روحتان و جسمتان را فروختید و مرا مجنون جلوه دادید و پولدار شدید!
پانزده سال در وحشت ؛ زیستم.
با ocd# حاد.
فرزندم را بزرگ کردم،
و همکاران روانپزشکم با دارو و صحبت؛ کمکم کردند که فراموش کنم و به زندگی برگردم.
اما کدام زندگی ؟
همه؛ همه چیز را میدانند...
حالا #بیانیه میدهید و #لیدر و #رهبر جنبش اعتراضی علیه زنان هم شده اید؟
شما که اول از همه؛
مرا بایکوت و تهدید کردید خانمها !
پیش کسوتتان فرمود :
ساکت شو چیستا !
در هر صنفی پیش میاید.
برای ما هم پیش آمده ،
جایی نگفتیم و رشد کردیم....
من اما خفه نشدم!
نوشتم
رمان
نمایشنامه
فیلمنامه
مصاحبه کردم ؛
.
و شماویرانم کردید!
همه جا رد پای این وحشت بود...
فکر کردید حرفهایتان یادم رفته است؟
من هرگز ؛ چیزی را فراموش نمیکنم
حتی رنگ سرخ لباس شما را در آن روز نحس!
مگر پانزده سال پیش به من نگفتید :
چیستا خفه شو!
در هر صنفی پیش میاید.
ممنوع الکارت میکند!
او #وصل است.
قدرت دارد
تو نه !
من یکجا گفتم. مصاحبه کردم و جواب دادم.
به یکی از همین مامانهای همیشه صیغه شوی خانواده براندازِ #خانه_سینما که خدایش ببخشد.
بعد ؛ در اوج ناباوری ؛ #ممنوع_الکار شدم!
و شما فیلم ساختید؛ فیلم بازی کردید؛
جایزه #فجرگرفتید!
به عنوان خانمهای با وقار و متین سینما از شما یاد شد
.در حالی که صیغه بودید!
تن فروشی؛ روح فروشی؛و بایکوت یک زن تنهای مظلوم که بخاطر بی پناهی و آینده ی فرزندش؛ مجبور به سکوت شد و به پنیک تنفسی دچار شد.
من یک بار مُرده ام.
مُرده دیگر از هیچ چیز نمیترسد!
فراموش نکنید!
پانزده سال با وحشت، پنیک؛ ممنوع الکاری و فشار مالی و روحی زندگی کردم.
یک تنه با همه ی آنها که#وصل بودند جنگیدم؛
بی محابا ،
اما جسم و روحم را نفروختم !
از شرفم دفاع کردم.
فقط #خدا_به_شما_رحم_کند.
با آن سکوت عمدی تان!
مشارکت در ظلم ، یا انکار آن ؛ خودِ ظلم است.
شما که میدانید؛ همه شریک جرمید.
#بیانیه_خشونت_علیه_زنان_در_سینما
میخندم
فقط به شما باید خندید!
خدا به شما رحم کند.
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/p/Cbxd0UqDwNH/?utm_medium=share_sheet
#لئوناردکوهن
#فیلم
#آپارتمان
#مونیکابلوچی
#ونسان_کسل
یک مشت دروغگوی ترسوی موقعیت طلب ؛ چطور الان جرات پیدا کرده اید ولی آن موقع به من گفتید خفه شو!
و آن مرحومه ی خانه سینما گفت:حرف بزنی؛ خودم ساکتت میکنم!...
من حرف دارم و میزنم.
پانزده سال با وحشت ؛ #پنیک و استرس ؛ زندگی کردم.
و شما صیغه شدید !
معشوقه ی یکروزه و یکساعته شدید!
جایزه ی فجر گرفتید...
به عنوان خانم باوقار ؛ متین و خوش حجاب سینما از شما یاد شد!
روحتان و جسمتان را فروختید و مرا مجنون جلوه دادید و پولدار شدید!
پانزده سال در وحشت ؛ زیستم.
با ocd# حاد.
فرزندم را بزرگ کردم،
و همکاران روانپزشکم با دارو و صحبت؛ کمکم کردند که فراموش کنم و به زندگی برگردم.
اما کدام زندگی ؟
همه؛ همه چیز را میدانند...
حالا #بیانیه میدهید و #لیدر و #رهبر جنبش اعتراضی علیه زنان هم شده اید؟
شما که اول از همه؛
مرا بایکوت و تهدید کردید خانمها !
پیش کسوتتان فرمود :
ساکت شو چیستا !
در هر صنفی پیش میاید.
برای ما هم پیش آمده ،
جایی نگفتیم و رشد کردیم....
من اما خفه نشدم!
نوشتم
رمان
نمایشنامه
فیلمنامه
مصاحبه کردم ؛
.
و شماویرانم کردید!
همه جا رد پای این وحشت بود...
فکر کردید حرفهایتان یادم رفته است؟
من هرگز ؛ چیزی را فراموش نمیکنم
حتی رنگ سرخ لباس شما را در آن روز نحس!
مگر پانزده سال پیش به من نگفتید :
چیستا خفه شو!
در هر صنفی پیش میاید.
ممنوع الکارت میکند!
او #وصل است.
قدرت دارد
تو نه !
من یکجا گفتم. مصاحبه کردم و جواب دادم.
به یکی از همین مامانهای همیشه صیغه شوی خانواده براندازِ #خانه_سینما که خدایش ببخشد.
بعد ؛ در اوج ناباوری ؛ #ممنوع_الکار شدم!
و شما فیلم ساختید؛ فیلم بازی کردید؛
جایزه #فجرگرفتید!
به عنوان خانمهای با وقار و متین سینما از شما یاد شد
.در حالی که صیغه بودید!
تن فروشی؛ روح فروشی؛و بایکوت یک زن تنهای مظلوم که بخاطر بی پناهی و آینده ی فرزندش؛ مجبور به سکوت شد و به پنیک تنفسی دچار شد.
من یک بار مُرده ام.
مُرده دیگر از هیچ چیز نمیترسد!
فراموش نکنید!
پانزده سال با وحشت، پنیک؛ ممنوع الکاری و فشار مالی و روحی زندگی کردم.
یک تنه با همه ی آنها که#وصل بودند جنگیدم؛
بی محابا ،
اما جسم و روحم را نفروختم !
از شرفم دفاع کردم.
فقط #خدا_به_شما_رحم_کند.
با آن سکوت عمدی تان!
مشارکت در ظلم ، یا انکار آن ؛ خودِ ظلم است.
شما که میدانید؛ همه شریک جرمید.
#بیانیه_خشونت_علیه_زنان_در_سینما
میخندم
فقط به شما باید خندید!
خدا به شما رحم کند.
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
https://www.instagram.com/p/Cbxd0UqDwNH/?utm_medium=share_sheet
مابازی را تا اخر بلدیم.
چندین سال پیش،
در اتاقی بودم که شما ؛ با آن فردِ مثلا ممنوع الکار، داشتید
گل میگفتید و گل میشنیدید ؛
و من به عنوان#روزنامه_نگار حرص
میخوردم....
و ناخنهایم را در گوشتِ دستم فرو میکردم.
گفتید : برای خواباندن صدای برخیها ؛ بیشتر معروف شدنشان ؛ معافیتهای مالیاتی و شرکت بدون #مجوز شان در جشنواره های خارجی ، این کار را میکنید...
شما از یک علفزار ؛ علف میخورید و ازیک آخور!
همه ی شما.....
وگرنه حتی یک بچه ی کوچک میداند که سازمان سینمایی ؛
نه سازمان #حراست است و نه دادگاه !
و چنین مجوزی برای #ممنوع_الکار کردن افراد ندارد !....
اساسا صورت مساله ؛ کاذب و فِیک است.
#عوام_فریبی است.
خودتان را بازی دهید ؛ آدمهای #مزدور و دو رو....
آدمهای پوشالی!
هر دو طرفتان را میگویم.
این #ملت را بازی ندهید !
ما از این قصه های زرد ؛ زیاد خوانده ایم و نوشته ایم !
آخرش با معروف تر و پولدارتر شدن طرف ؛ معافیتهای خاص مالیاتی و مصاحبه ی آزاد با شبکه های ایرانی مقیم خارج ،
عکسهای بیحجاب انطرف آب ؛ و...... تمام میشود.
با این کار شما ؛
آن طرف که تا دیروز ؛ بازیگری درجه دو یا سه بود ؛
به نان و نوایی میرسد
و حتی آن ور مرز ممکن است؛ داور مسابقه ا ی ؛ مجری یا چیزی شود ؛
یا با یک خواننده ی آن ور آبی عکسی بیندازد !
و اسمش ، سر زبانها بیفتد! مبادا فراموش شود🤣
شاید هم مدتی ، همسر یک آن ورِ آبی شود...
و بعد ابراز پشیمانی کند و برگردد.
در حالیکه تمام مدت آدمِ شما بوده و
برای خودتان کار میکرده....
یک یا دوسال دیکر برمیگردد ،
و اتفاقا احترام بیشتری دارد،
و قیمت و دستمزدش هم بالاتر رفته.....
پولدارتر و پروارتر شده ست و همه چیز فراموش میشود.
من در آن اتاق بودم...
یادتان هست آقا؟
دوره ی #احمدی_نژاد ؛
شبیه همین بازی را از نزدیک دیدم.....
هم آنها که درجه چندم بودند ؛
به شهرت و پول بیشتری رسیدند ،
هم شما......
که مثلا خشم عده ای را خواباندید.
و صد البته #زیرمیزی تان هم گرفتید !
از دو طرف ؛ البته !
#ما_بازی_نمیخوریم !
#سکوت _کنید
#شرم_کنید
مردم ؛ بازیچه ی افکار ابلهانه ی شما نیستند ؛
گرسنه ؛ بیکار و مریضند .
دارو نیست؛ کار نیست ؛ پول نیست ؛ حتی #اینترنت نیست !
بازیِ شهربازیهای متروکه را ؛ راه نیندازید،
تا اینها از یادمان برود !
وقاحت حد دارد...
ما ملت فراموشی هستیم.
#چیستا
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/ChXsba9rpIk/?igshid=MDJmNzVkMjY=
چندین سال پیش،
در اتاقی بودم که شما ؛ با آن فردِ مثلا ممنوع الکار، داشتید
گل میگفتید و گل میشنیدید ؛
و من به عنوان#روزنامه_نگار حرص
میخوردم....
و ناخنهایم را در گوشتِ دستم فرو میکردم.
گفتید : برای خواباندن صدای برخیها ؛ بیشتر معروف شدنشان ؛ معافیتهای مالیاتی و شرکت بدون #مجوز شان در جشنواره های خارجی ، این کار را میکنید...
شما از یک علفزار ؛ علف میخورید و ازیک آخور!
همه ی شما.....
وگرنه حتی یک بچه ی کوچک میداند که سازمان سینمایی ؛
نه سازمان #حراست است و نه دادگاه !
و چنین مجوزی برای #ممنوع_الکار کردن افراد ندارد !....
اساسا صورت مساله ؛ کاذب و فِیک است.
#عوام_فریبی است.
خودتان را بازی دهید ؛ آدمهای #مزدور و دو رو....
آدمهای پوشالی!
هر دو طرفتان را میگویم.
این #ملت را بازی ندهید !
ما از این قصه های زرد ؛ زیاد خوانده ایم و نوشته ایم !
آخرش با معروف تر و پولدارتر شدن طرف ؛ معافیتهای خاص مالیاتی و مصاحبه ی آزاد با شبکه های ایرانی مقیم خارج ،
عکسهای بیحجاب انطرف آب ؛ و...... تمام میشود.
با این کار شما ؛
آن طرف که تا دیروز ؛ بازیگری درجه دو یا سه بود ؛
به نان و نوایی میرسد
و حتی آن ور مرز ممکن است؛ داور مسابقه ا ی ؛ مجری یا چیزی شود ؛
یا با یک خواننده ی آن ور آبی عکسی بیندازد !
و اسمش ، سر زبانها بیفتد! مبادا فراموش شود🤣
شاید هم مدتی ، همسر یک آن ورِ آبی شود...
و بعد ابراز پشیمانی کند و برگردد.
در حالیکه تمام مدت آدمِ شما بوده و
برای خودتان کار میکرده....
یک یا دوسال دیکر برمیگردد ،
و اتفاقا احترام بیشتری دارد،
و قیمت و دستمزدش هم بالاتر رفته.....
پولدارتر و پروارتر شده ست و همه چیز فراموش میشود.
من در آن اتاق بودم...
یادتان هست آقا؟
دوره ی #احمدی_نژاد ؛
شبیه همین بازی را از نزدیک دیدم.....
هم آنها که درجه چندم بودند ؛
به شهرت و پول بیشتری رسیدند ،
هم شما......
که مثلا خشم عده ای را خواباندید.
و صد البته #زیرمیزی تان هم گرفتید !
از دو طرف ؛ البته !
#ما_بازی_نمیخوریم !
#سکوت _کنید
#شرم_کنید
مردم ؛ بازیچه ی افکار ابلهانه ی شما نیستند ؛
گرسنه ؛ بیکار و مریضند .
دارو نیست؛ کار نیست ؛ پول نیست ؛ حتی #اینترنت نیست !
بازیِ شهربازیهای متروکه را ؛ راه نیندازید،
تا اینها از یادمان برود !
وقاحت حد دارد...
ما ملت فراموشی هستیم.
#چیستا
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/ChXsba9rpIk/?igshid=MDJmNzVkMjY=
دوستان عزیزم
آنچه درباره ی زندگی شخصی من این سو و آن سو چاپ میشود ؛ و حتی برخی مصاحبه های جعلی خبرگزاریها و مطبوعات زرد با من ؛ جعل و #دروغ محض است.
آنها برای تولید خبر ، به هر دروغی ، روی میاورند.
من ۲۷ سال است که قربانی یک کلاهبرداری و جعل خانگی وحشتناک ، توسط یکی از افراد خلافکار خانواده هستم ...
خانواده البته از نظر من فقط
#کلمه ای است که در نام فامیل نمود دارد ؛
نه در واقعیت و نه در قلب...
خانواده ی واقعی انسان ؛ در قلب کسانیست
که دوستشان دارد.
من هرگز هیچ شغل رسمی ودولتی در ایران نداشته و همواره بیدلیل، یا با دلایل واهی #ممنوع_الکار بوده ام ...
تمام داستان واقعی زندگی ام را در رمان #استخوانهایش_آواز_میخوانند
نوشته ام.
کتاب دست ناشر است و به دلیلی برای چاپ آن ؛ صبر کرده است.
دونسخه دیگرِ این رمان ، دست ادیتور و طراح جلد کتاب است.
این رمان ، اینستاگرامی نیست ؛
و با تمام رمانهای دیگرم ؛ تفاوت اصلی دارد.
در این رمان ، صادقانه خود را نقد کرده ام
اما پرده از چهره ی دو وجهی یا چند وجهی خیلی از افراد دیگر هم برداشته میشود ،
خواهش میکنم به شایعات درباره ی من ؛ گوش نسپارید و حقیقت را از زبان خودم بشنوید.
پس از حدود نود عنوان کتاب ، گمانم وقت بیان و واکاوی خیلی حرفها و رفتارهاست....
مجموعه ای که زندگی یک انسان را میسازد.
زندگی من با زندگی بیشتر زنان ایرانی؛ فرقی ندارد...
جز اینکه من مفهوم #بی_اعتمادی و #ترس را به طور کامل زیسته ام و از میان این آتش سیاه ؛ ققنوس وار و سربلند بیرون آمده ام
و اکنون. هزاران دریا وکوهستان ، از خودم جلوترم.....
یک روانشناس نویسنده یا یک نویسنده ی روانشناس که عمری عشق و درد را زیسته و فرق کرده است.
بله من بسیار فرق کرده ام ،
من پس از برخاستن از آتش ؛ آدم دیگری شدم.
بخشهایی از رمان را احتمالا در اینجا که کانال رسمی من است میاورم....
ضروری است.
برای اینکه متوجه برخی نکات و برخی فرقها شوید ؛ و برای اینکه برخی را درست تر بشناسید وکورکورانه دشمن نشوید یا از کسی بت نسازید.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
آنچه درباره ی زندگی شخصی من این سو و آن سو چاپ میشود ؛ و حتی برخی مصاحبه های جعلی خبرگزاریها و مطبوعات زرد با من ؛ جعل و #دروغ محض است.
آنها برای تولید خبر ، به هر دروغی ، روی میاورند.
من ۲۷ سال است که قربانی یک کلاهبرداری و جعل خانگی وحشتناک ، توسط یکی از افراد خلافکار خانواده هستم ...
خانواده البته از نظر من فقط
#کلمه ای است که در نام فامیل نمود دارد ؛
نه در واقعیت و نه در قلب...
خانواده ی واقعی انسان ؛ در قلب کسانیست
که دوستشان دارد.
من هرگز هیچ شغل رسمی ودولتی در ایران نداشته و همواره بیدلیل، یا با دلایل واهی #ممنوع_الکار بوده ام ...
تمام داستان واقعی زندگی ام را در رمان #استخوانهایش_آواز_میخوانند
نوشته ام.
کتاب دست ناشر است و به دلیلی برای چاپ آن ؛ صبر کرده است.
دونسخه دیگرِ این رمان ، دست ادیتور و طراح جلد کتاب است.
این رمان ، اینستاگرامی نیست ؛
و با تمام رمانهای دیگرم ؛ تفاوت اصلی دارد.
در این رمان ، صادقانه خود را نقد کرده ام
اما پرده از چهره ی دو وجهی یا چند وجهی خیلی از افراد دیگر هم برداشته میشود ،
خواهش میکنم به شایعات درباره ی من ؛ گوش نسپارید و حقیقت را از زبان خودم بشنوید.
پس از حدود نود عنوان کتاب ، گمانم وقت بیان و واکاوی خیلی حرفها و رفتارهاست....
مجموعه ای که زندگی یک انسان را میسازد.
زندگی من با زندگی بیشتر زنان ایرانی؛ فرقی ندارد...
جز اینکه من مفهوم #بی_اعتمادی و #ترس را به طور کامل زیسته ام و از میان این آتش سیاه ؛ ققنوس وار و سربلند بیرون آمده ام
و اکنون. هزاران دریا وکوهستان ، از خودم جلوترم.....
یک روانشناس نویسنده یا یک نویسنده ی روانشناس که عمری عشق و درد را زیسته و فرق کرده است.
بله من بسیار فرق کرده ام ،
من پس از برخاستن از آتش ؛ آدم دیگری شدم.
بخشهایی از رمان را احتمالا در اینجا که کانال رسمی من است میاورم....
ضروری است.
برای اینکه متوجه برخی نکات و برخی فرقها شوید ؛ و برای اینکه برخی را درست تر بشناسید وکورکورانه دشمن نشوید یا از کسی بت نسازید.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Telegram
چیستایثربی کانال رسمی
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.
@chistaa_2