سلطان محمود از "طلحک"پرسید :
فکر میکنی جنگ و نزاع ؛چگونه بین مردم آغاز می شود ؟
طلحک گفت :ای پدر سوخته !!!
سلطان گفت :توهین میکنی؟؟؟.....سر از بدنت جدا خواهم کرد!
طلحک خندید وگفت :
#جنگ اینگونه آغاز میشود...کسی #غلطی میکند و کسی به غلط
#جواب میدهد....
#از متن نمایش :
#اینستاگرام
#در_حال_تهیه
#چیستا_یثربی
#نقل_قول_از
#عبید_زاکانی
#شاعرو
#حکایت_نویس_طنز_پرداز
#قرن_هشتم_هجری_قمری
#نمایش_اینستاگرام
#بزودی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
فکر میکنی جنگ و نزاع ؛چگونه بین مردم آغاز می شود ؟
طلحک گفت :ای پدر سوخته !!!
سلطان گفت :توهین میکنی؟؟؟.....سر از بدنت جدا خواهم کرد!
طلحک خندید وگفت :
#جنگ اینگونه آغاز میشود...کسی #غلطی میکند و کسی به غلط
#جواب میدهد....
#از متن نمایش :
#اینستاگرام
#در_حال_تهیه
#چیستا_یثربی
#نقل_قول_از
#عبید_زاکانی
#شاعرو
#حکایت_نویس_طنز_پرداز
#قرن_هشتم_هجری_قمری
#نمایش_اینستاگرام
#بزودی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
وردکی خر گم کرده بود گرد شهر می گشت و شکر می گفت گفتند چرا شکر می کنی گفت از بهر آنکه بر خر ننشسته بودم و گر نه من نیز امروز چهارم روز بودی که گم شده بودمی
#عبید_زاکانی
#حکایت_نویس
#طنز_پرداز
این داستان من است که مدام جنس گم میکنم....اگر بدانید ؛.....خودم رادر ترمینال فرودگاه جا گذاشتم !.....
@chista_yasrebi
#عبید_زاکانی
#حکایت_نویس
#طنز_پرداز
این داستان من است که مدام جنس گم میکنم....اگر بدانید ؛.....خودم رادر ترمینال فرودگاه جا گذاشتم !.....
@chista_yasrebi
@Chista_Yasreb
شخصی در حالت نزع افتاد وصیت کرد که در شهر کرباس پاره های کهنه و پوشیده (پوسیده) طلبند و کفن او سازند گفتند غرض از این چیست گفت تا نکیر منکر بیایند پندارند که من مرده کهنه ام و زحمت من ندهند...
حکایت برخی آدمهای ماست که ظاهرشان با باطنشان ؛ زمین تا آسمان فرق دارد....فکر میکنند نکیرو منکر یا ما به راحتی فریب میخوریم! عبید زاکانی
حکایت
#عبید_زاکانی
#طنز_نویس
. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#چیستایثربی
شخصی در حالت نزع افتاد وصیت کرد که در شهر کرباس پاره های کهنه و پوشیده (پوسیده) طلبند و کفن او سازند گفتند غرض از این چیست گفت تا نکیر منکر بیایند پندارند که من مرده کهنه ام و زحمت من ندهند...
حکایت برخی آدمهای ماست که ظاهرشان با باطنشان ؛ زمین تا آسمان فرق دارد....فکر میکنند نکیرو منکر یا ما به راحتی فریب میخوریم! عبید زاکانی
حکایت
#عبید_زاکانی
#طنز_نویس
. https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#چیستایثربی
یکی اسبی به عاریت خواست گفت اسب دارم اما سیاه هست گفت مگر اسب سیاه را سوار نشاید شد گفت چون نخواهم داد همین قدر بهانه بس است.
#حکایت
#عبید_زاکانی
حکایت برخی دوستان
@chista_yasrebi
#حکایت
#عبید_زاکانی
حکایت برخی دوستان
@chista_yasrebi
این دو حکایت طنز تلخ بالا از
#عبید_زاکانی ؛ حکایت فعلی من و برخی دوستانم است.بخصوص دومی....
تا آخر عمرم ؛ دیگر به کسی رو
نمی اندازم....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
#عبید_زاکانی ؛ حکایت فعلی من و برخی دوستانم است.بخصوص دومی....
تا آخر عمرم ؛ دیگر به کسی رو
نمی اندازم....
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
@chista_yasrebi_official
#عبید_زاکانی
#طنز_نویس
والله حکایت ماست....اگر
#همسایگان ما را رها کنند ؛
این بچه ؛ کمی هم به من میرود.
کلمه ی همسایه یعنی
#همه....
#چیستایثربی
#عبید_زاکانی
#طنز_نویس
والله حکایت ماست....اگر
#همسایگان ما را رها کنند ؛
این بچه ؛ کمی هم به من میرود.
کلمه ی همسایه یعنی
#همه....
#چیستایثربی
روباه را پرسیدند که در گریختن از سگ، چند حیله دانی؟ گفت: از صد فزون باشد؛ اما نیکوتر از همه اینست که من و او را با یکدیگر اتفاق دیدار نیفتد!
#عبید_زاکانی
حکایت من با مدیران نالایق ؛ و تبعیض گر تاتر کشور
انشا...به حق این عید ؛ زودتر خداوند متعال ، حسابشان را پاک کند....
فقط بلد بودند در جوانی شان ؛ نسبت به تو ، استاد استاد کنند! و قربان صدقه ات بروند و چپ و راست ، دعوتت کنند...
الان جواب سلام هم باید یادشان داد !
وای بر خودبینان!
خدا از سلطان محمود بزرگتر است ،
و جهان گرد است...
پناه بر خدا !
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chistaa_yasrebii
#عبید_زاکانی
حکایت من با مدیران نالایق ؛ و تبعیض گر تاتر کشور
انشا...به حق این عید ؛ زودتر خداوند متعال ، حسابشان را پاک کند....
فقط بلد بودند در جوانی شان ؛ نسبت به تو ، استاد استاد کنند! و قربان صدقه ات بروند و چپ و راست ، دعوتت کنند...
الان جواب سلام هم باید یادشان داد !
وای بر خودبینان!
خدا از سلطان محمود بزرگتر است ،
و جهان گرد است...
پناه بر خدا !
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chistaa_yasrebii
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
حاکم نیشابور شمس الدین طبیب را گفت من هضم طعام نمی توانم کرد! تدبیر چه باشد؟ گفت : هضم کرده بخور!
#عبید_زاکانی
حکایت جوانان ماست که دنبال کار میگردند و از همان ابتدا ، از آنها رزومه ی کاری یک فرد میانسال را میخواهند ! آن هم یک فرد میانسال کار کشته!
آخر این جوان ؛ چقدر زمان داشته است که اصلا رزومه ای داشته باشد ؟!
باید به انسانها ؛ فرصت داد و قابلیتهایشان را امتحان کرد.
#هضم_کرده_بخور ؛ سر بچه های خودتان هم ؛ یکروز می آید ! نترسید ؛ هر کاری در این دنیا میکنیم ، جای دوری نمیرود !
#عبید_زاکانی
#حکایت_نویس
#طنز_پرداز قرن هشتم هجری قمری
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chistaa_yasrebii
حاکم نیشابور شمس الدین طبیب را گفت من هضم طعام نمی توانم کرد! تدبیر چه باشد؟ گفت : هضم کرده بخور!
#عبید_زاکانی
حکایت جوانان ماست که دنبال کار میگردند و از همان ابتدا ، از آنها رزومه ی کاری یک فرد میانسال را میخواهند ! آن هم یک فرد میانسال کار کشته!
آخر این جوان ؛ چقدر زمان داشته است که اصلا رزومه ای داشته باشد ؟!
باید به انسانها ؛ فرصت داد و قابلیتهایشان را امتحان کرد.
#هضم_کرده_بخور ؛ سر بچه های خودتان هم ؛ یکروز می آید ! نترسید ؛ هر کاری در این دنیا میکنیم ، جای دوری نمیرود !
#عبید_زاکانی
#حکایت_نویس
#طنز_پرداز قرن هشتم هجری قمری
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chistaa_yasrebii
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
📵 مردی را که دعوای پیغمبری می کرد نزد معتصم آوردند
معتصم گفت:شهادت میدهم تو پیغمبر احمق هستی
گفت:آری،از آنکه بر قوم شما مبعوث شده ام و هر پیامبری از نوع قوم خود باشد.
#عبید_زاکانی
شاعر
#طنز پرداز
اوایل قرن هشتم هجری قمری
#کانال_صورتی
#صورتی
@chista_yasrebii
معتصم گفت:شهادت میدهم تو پیغمبر احمق هستی
گفت:آری،از آنکه بر قوم شما مبعوث شده ام و هر پیامبری از نوع قوم خود باشد.
#عبید_زاکانی
شاعر
#طنز پرداز
اوایل قرن هشتم هجری قمری
#کانال_صورتی
#صورتی
@chista_yasrebii