چیستایثربی کانال رسمی
6.41K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
جدیدترین نمایشنامه چاپ شده:دو نمایشنامه در یک کتاب
نمایشنامه #دخترك_شب_طولانی»
كانديد چندين جايزه در جشنواره‌ی بين‌المللی #تئاتر_فجر بوده و همواره متن آن به عنوان يكی از متون موفق ، در معاصرسازی قصه‌های كهن مثال زده شده است، سعی كرده از چند قصه‌ی كهن برای معاصرسازی و جلوه‌های مدرن زندگی امروز جامعه‌ی جهانی سخن بگويد. با یافتن راز قصه‌های كهن به اين نتيجه
می رسيم كه جهان هميشه در حال تكرار است و بعضی از مؤلفه‌ها ، هميشه در زندگی بشر وجود دارند، مثل عشق، حسادت، تنفر، خيانت و مرگ.
.
. نمایشنامه دیگر همین کتاب ،
#راحيل ، بر اساس افسانه‌ها و اساطير كهن نوشته شده است كه تقريباً در همه‌ ی اديان و ملل مشترك است. راحيل سعی ميیكند به آرزوي ديرين بشر براي جاودانگی پاسخ دهد. انسانی كه برای رسيدن به مرحله‌ی رسالت و جاودانگی بايد آزمون‌هايی را پشت سر بگذارد، اما در اين آزمون‌ها و امتحان‌ها، كم‌كم در‌مي‌يابد كه نفس جاودانگی ، آن‌چنان مهم نيست كه جاودانه زيستن در ذهن مردم و جهان.
.
قیمت پشت جلد: ۱۲.۰۰۰ تومان

خرید از‌ سایت
www.nashreghatreh.com

یا حضوری
#کتابفروشیها ی معتبر و نشر قطره
88973351_3
ساعات اداری

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا

#نمایشنامه
#نمایشنامه_نویسان_ایرانی .

.
#نشرقطره #نشر #انتشارات_قطره #كتابدونى #کتاب #نمایشنامه_ایرانی
#تاتر
#تاتریها
#نمایش
#صحنه
بازنشر از صفحه نشر قطره
نمایشهای جدید و قدیم دیگر من‌ نیز ، برخی در نشر قطره موجودند ، مثل: آخرین پری کوچک دریایی ،یک شب دیگر هم بمان سیلویا ، برخورد نزدیک از نوع آخر ، زنی که تابستان‌گذشته رسید ، زنان مهتابی _مرد آفتابی ، سرخ سوزان ، دو زن و دومرد در آکواریوم ، چشمهایش میخندد ، شعبده و طلسم ، جنایت و مکافات( دو نفره) ، بانو و مرد مرده،هتل عروس ،برخورد نزدیک از نوع آخر و ... .
.

#drama#play#theatre
#playwrights
#writers
#books
#stage
#psycodrama
#chista_yasrebi
#chistayasrebi .

https://www.instagram.com/p/BrZ6xYHgJgh/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1tx35y2bggj8m
#رمان
#خواب_گل_سرخ
منتشر شد


پخش از
اخر این هفته

اثر
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
.
.دو سال این کتاب را پاورقی وار با هم ، و دورهم در این پیج ، هروله کردیم و به پایان‌نرسید این‌ قصه... داستان مانا ، محسن ، مریم ،حامد... و دیگران...
.
.
آیا باید غریبه را به خانه و حریم خود ، راه بدهیم ؟! و اساسا ، چه کسی ، واقعا غریبه است ؟
و تشخیصش ، با جامعه است یا خودمان ؟!
.
.
.نگاهی آسیب_شناسی
به معضل #ارتباط
در ‌جامعه ی امروز.
.
. .

#داستان
#رمان
#قصه
#داستان_ایرانی
#داستان_نویسان_ایرانی
#رمان_ایرانی

#کتاب
#کتاب_خوب
#ورق_بزن_مرا
#نشر_قطره
#کتاب_کاغذی
#کتاب_الکترونیک

#کتاب
#کتابخوانی
#کتابخوان

#فروش_حضوری
#کتابفروشیها
#فروش_آنلاین

نشر قطره
88973351_3ساعات اداری

حمایت شما از داستان نویس ایرانی
یعنی ادامه ی حیات داستان نویسی، در #ایران
پیشاپیش ، از این حمایت سپاسگزارم.‌
. .
.
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista

#novel
#story
#books
#writers .

https://www.instagram.com/p/BxBl-0NACsw/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1ueuu5ipm5isl
انشالله پنج شنبه
#سیزدهم_تیر_ماه
ساعت ۵ تا ۷ عصر
در محل #نشر_قطره
میبینمتان... .

دیر نیایید عزیزانم
دو ساعت فقط آنجا هستم.
زود هم‌نیایید😁😁



#پنج تا #هفت_عصر
#دیدار_با_نویسنده

#نشر_قطره
تهران_خیابان فاطمی_خیابان شیخلر(ششم) _ بن بست بنفشه
پلاک ۸

. .راستی‌دوستان عزیزم ، حتما میدانید که من به گل ، حساسیت دارم😂


#گل_نه!😀💚💚💚
#مرسی

شاید دوستان قطره بخشهایی را لایو بگذارند ، برای دوستان شهرستان .


اما کتابهای من و بخصوص #خواب_گل_سرخ ،
#پستچی و بقیه آنجا موجود است و دوستان میتوانند همانجا کتاب را خریداری کنند.

همین پنج شنبه
۵ تا ۷ عصر

وعده_دیدار

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#نویسندگان_ایرانی
#رمان_نویسان
#داستان_نویسان_ایرانی
#کتاب
#کتابخوانی
#ورق_بزن_مرا
#نشر_قطره
889733351

این پست از صفحه نشر قطره ، باز نشر شده است.دوست داشتید سری هم به همین‌ پست‌ در پیج نشر
#قطره بزنید.😀


#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista
#writer
#books

#book
#publication
خندیدم...

شاید خنده ی عصبی بود.

گفتم : نه میخوام به یاد بیارم ، و نه میخوام فراموش کنم که تو ، در حق من چه کردی ؟!

گفت :
‌اگه مدالی به نام صبوری ، وجود داشت، من روی سینه ی تو میزدم...




گفتم : وجود داره...
این مدالو به سینه ی من بزن !


و من هر دو دنیا رو ، برات صبوری میکنم...

لبهای تو داغِ طلای هر مدالند...‌‌
مدال بزن به سینه ی من استاد !
لبخند تلخی زد...

نگاهش را با شرم پایین انداخت...
جلوی پایش ، روی زمین نشستم.
دیگر نمیتوانست نگاهم نکند ...
گفتم :


__من و تو ، هر دو ، یه روز ، خاک میشیم ، خاک!

از تن ما ، ممکنه ، گُلی جوانه بزنه از خاک... .
بذار این گل ، بوی عطرِ عشق بده، علی.‌‌..

بذار یه روز خوشحال باشیم که به این دنیا آمدیم و همو دوست داشتیم !


هر اتفاقی که میخواد بیفته...
مهم اینه ما کوتاه نیامدیم ،
ما، همو دوست داشتیم !



دستش را گرفتم :

_مدال بزن!
به سینه ی من ، مدال صبوری بزن علی جان ...

من بازم صبر میکنم!


دستم خیس شد.
به چشمهایش نگاه کردم ،

اولین بار‌ بود که دیدم یک مرد ، چنین دردمندانه و بیصدا ، اشک میریزد...‌

گفت : منو حلال کن چیستا ...
خیلی اذیت شدی تو این دنیا !



گفتم : راهیست راه عشق که هیچش ، کناره نیست ...

سرش را روی شانه ام گذاشت و پیراهنم از اشک خیس شد.


گفتم : این اشکها رو نگه دار برای روز قیامت ...

اگه بعد از مرگ ، همو ندیدیم ،
یا دیدیم و نشناختیم !


الان گرمای دستاتو میخوام ،
وجودِتو میخوام ،‌ الان میخوام حست کنم ...
مثل یک گل ، عطرت رو توی خاطره م‌ ، نگه دارم !

گفت : چشم ...
اینم مدال صبوری !



فقط این مدالو ، جایی نشون نده!

ساعتش را باز کرد.
گفتم : برای چی ساعتتو باز میکنی؟!

گفتم : میخوام زمان ، توی این چند لحظه ، وجود نداشته باشه ،
میخوام متوقف شه...
میخوام وقتِ بوسیدن تو ، چند دقیقه رو از خدا بدزدم ...‌

و همیشه ، برای همیشه با خودم ، داشته باشم ...

ساعتش بزرگ و زیبا بود ،

سبز تیره ، با عقربه هایی شبیه قطب نما و بند نقره !

حواسم به ساعتش پرت شد که ...



#پستچی
#جلد_دوم
#پستچی_دو
#کتاب
#داستان
#رمان
#رمان_ایرانی
#داستان_عاشقانه
#رمان_پرفروش
#کتابخوانی
#نشر
#کتابفروشی


#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا

#کلیپ
#ویدیو
#موزیک
#موسیقی
#ویگن
#لالایی
#موزیک_ویدیو


#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista


#writer
#books


برای ثبت نام در کانال خصوصی #پستچی_دو ، تا آخر این ماه ، فرصت دارید با این اکانت /آیدی/در تلگرام تماس بگیرید.


آیدی، جهت ثبت‌نام این قصه درتلگرام:

@ccch999

#پستچی
#پستچی_دو
#جلد_دوم_پستچی

#چیستایثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
برگرفته از اینستاگرام چیستایثربی

@chista_yasrebi
بخشی از رمان جاودان #مادام_بواری
در تحلیل این جملات ؛ سالها در کلاس #شخصیت_شناسی صحبت کرده ام.

#گوستاو_فلوبر
خالق #رمان مادام بواری میگوید :

«من فقط بورژوایی هستم که در روستا عزلت گزیده‌ام، خود را با ادبیات سرگرم می‌کنم و هیچ چیز از دیگران نمی‌خواهم، نه توجه، نه افتخار و نه حتی احترام...

تنها چیزی که می‌طلبم این است که مرا با شمع‌های خودشان مسموم نکنند. به این دلیل است که یکسر از آنها فاصله می‌گیرم.»

رمان مادام بواری را نمیتوان در یک یا دو جمله تعریف کرد‌.

داستان عصیان جسم است و روح‌‌‌ بشر .....
به قول نویسنده اش؛ آقای گوستاو فلوبر ؛ "مادام بواری من هستم "

فکر میکنم یک کارزار #metoo ی دیگر لازم است.

درباره افرادی مثل مادام بواری که عاشق عشقند و تنها چیزی که پس از ازدواج یا در زندگی پیدا نمیکنند ؛ #عشق است.

#کارزار_مادام_بواری
زن و مرد هم ندارد

مگر همه ی مردها ؛ از همسرانشان ؛ عشق دریافت میکنند ؟
صداقت دریافت میکنتد ؟
یا از افرا د دیگر ؟...

رمان " مادام بواری " منجر به شناخت یک‌اختلال بزرگ در تاریخچه روانشناسی شد.

اضطراب دلبستگی😐😟

درباره این حالت ؛ که همه فکر میکنند اصلا اختلال نیست؛ (در حالی که بشدت هست) در پستهای دیگر ؛ بیشتر صحبت میکنم...این چند جمله از رمان را بخوانید.

"هرچه بود خوشبخت نبود، هرگز احساس خوشبختی نکرده بود. این نابسندگیِ زندگی از چه بود، از چه ناشی می‌شد این‌که به هرچه تکیه می‌کرد درجا می‌گندید؟ اگر به‌راستی درجایی انسانی نیرومند و زیبا وجود داشت، انسانی نستوه، سرشار از شور و درعین‌حال ظرافت، با قلب یک شاعر و چهره یک فرشته، که چنگ به دست داشت و رو به آسمان مدیحه‌های نکاحی می‌خواند، اگر وجود داشت چرا اِما اتفاقی به او برنمی‌خورد؟ آه! چه خیال محالی! به‌راستی‌که هیچ‌چیز ارزش جستجو نداشت؛ همه دروغ بود!"

فعلا درباره ی چند جمله ی تکان دهنده ای که عکسش را از متن کتاب ؛ در تصویر پست آورده ام ؛ صحبت کنید...

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#کتاب
#داُستان
#ادبیات_فرانسه
#سینما
#اقتباس_سینمایی کتاب

#کارزار_مادام_بواری
#کمپین_مادام_بواری
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#books
https://www.instagram.com/p/CdVYwveMNty/?igshid=MDJmNzVkMjY=
شاید برخی قاتلان به چهره پیدا نشوند ولی آن قتل و آن#مقتول همیشه به یاد مردم ودر #تاریخ میماند و گاهی تاریخ ساز میشود.

طوری که اگر قاتل معرفی و مجازات میشد ؛ اینطور در اذهان #ملت و حتی ملتها ؛ باقی نمیماند!

دالیای سیاه (به انگلیسی: Black Dahlia)؛

نام مستعاری است که به الیزابت شُرت آمریکایی داده شد

#ElizabethShort

(۲۹ ژوئیه ۱۹۲۴–۱۵ ژانویه ۱۹۴۷)

وی در سال ۱۹۴۷ قربانی قتلی اسرار آمیز شد که پوشش بی‌سابقه رسانه‌های خبری را به دنبال داشت.

او را به دلیل چهره رنگ پریده و لباس‌های مشکی که می‌پوشید؛ «دالیای سیاه» می‌خواندند.

در ۱۵ ژانویه ۱۹۴۷ #جسد اورا ؛ در حالی که از #کمر قطع شده و از خون خالی شده بود ؛ در پارک لیمرت، لس آنجلس، کالیفرنیا پیدا کردند‌.

قتلِ حل نشده شُرت، منبع گمانه زنی‌های گسترده بوده‌ است و منجر به #دستگیری مظنونان بسیار ، و تولید #کتاب‌ ها و فیلم‌هایی بر اساس #داستان قتل او شده است .

قتل شُرت را ؛ یکی از قدیمی‌ترین موارد قتل حل نشده در تاریخ لس آنجلس می‌توان دانست.

#برایان_دی_پالما ،؛ #فیلم کوکب سیاه را براساس #قتل او ساخته است ؛ که بازیگران معروفی چون #اسکارلت_جوهانسون و #هیلاری_سوانک ؛ در آن بازی میکنند‌ ودر سال 2006 ,اکران شد.

الیزابت یک پیشخدمت ساده و صمیمی بود ؛ که تازه داشت تلاش میکرد بازیگر شود.

قاتل الیزابت، و دلیل مثله کردن او و دو نیم کردنش؛ در حالی که بدنش از خون ؛ تخلیه شده بود، هرگز پیدا نشد.

همین از او یک #نماد_فرهنگی از بیعدالتی ساخت.

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا

#قتل
#فیلم_سینمایی
#روزنامه_نگاری
#chistayasrebi
#chista_yasrebi

#novelist
#screenwriter
#books
#movies
https://www.instagram.com/p/CwLl8Dvxw7t/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==