#مراسم_مرگ_شهلا/
به نقل از خبر گزاریها:
.
شهلا_جاهد ؛ قبل از مرگ ؛ کنار چوبه دار نماز خواند و به دعا پرداخت.
* ساعت 5:25 اولياي دم لاله سحرخيزان (مقتول) متشكل از مادر و دو برادر مقتول به همراه ناصر محمدخاني كه به وكالت از دو فرزند خود در مراسم حضور يافته بود، سوار بر يك دستگاه خودروي پرشياي سفيدرنگ قصد ورود به اوين را داشتند كه در اين لحظه مادر، برادر، خواهر و ساير بستگان شهلا جلوي خودرو را گرفتند و با التماس از آنها خواستند كه رضايت بدهند اما پس از چند دقيقه خودرو به داخل زندان رفت.
* از اين ساعت به بعد، بستگان شهلا شروع به گريه و دعا كردند و ساير حضار نيز منتظر شنيدن خبري مبني بر اجرا يا اعلام رضايت ماندند.
* براساس گفتههاي برخي شاهدان، چند دقيقه مادر لاله و شهلا به صحبت با يكديگر پرداختند كه عمده صحبتهاي رد و بدل شده بين آنها مربوط به حوادث دوران برگزاري دادگاه و تقاضاي شهلا براي اعلام رضايت بود.
* برخي شاهدان ماجرا اظهار كردند كه ناصر محمدخاني و شهلا هيچ واكنشي نسبت به يكديگر نداشتند .
* شهلا در پاسخ به داديار اجراي احكام كه از او خواسته بود اگر حرفي دارد بگويد، اظهار كرد كه حرفي براي گفتن ندارد و اگر حرفي بوده طي اين سالها ميگفته است.فقط زیر لب با خودش گفت :
#یعنی_ناصر_واقعا_میخواد_منو_بکشه؟....
* سپس متهم نسبت به برخي امور مالي خود وصايايي را اعلام كرد كه همه موارد به ثبت رسيد.
* در اين زمان نماينده رييس قوه قضاييه نيز صحبت با اولياي دم را آغاز و تمام تلاش خود را براي اخذ رضايت و گذشت از قصاص صرف كرد اما نتيجهبخش نبود.
* وكيل مدافع شهلا نيز در صحنه اجرا اظهار كرد كه تمام تلاش خود را براي نجات جان شهلا به خرج داده و اقدامات لازم را انجام داده است.
* در لحظههاي آخر، بار ديگر شهلا با التماس و گريه از مادر لاله خواست كه گذشت كند اما تقاضاي او ثمري نداشت.
* نهايتا ساعت 5:45 در حالي كه طناب دار به گردن شهلا آويخته شد، پس از قرائت حكم دادگاه و در حضور داديار اجراي احكام، مدير دفتر وي، مسئول زندان اوين، پزشك قانوني و نماينده دستگاه قضايي، برادر لاله به عنوان نماينده اولياي دم، چهارپايهاي را كه زير پاي شهلا قرار داشت كشيد و به اين ترتيب پرونده زندگي خديجه جاهد معروف به شهلا براي هميشه بسته شد.
* پس از اجراي حكم و تاييد مرگ توسط پزشك قانوني، صورتجلسههاي مربوطه به امضاي مسوولان ذيربط رسيد.
شهلا جاهد اعدام شد.در حالی که بسیاری از نکات ؛ درباره ی آن پرونده مرموز ؛ برای مردم ؛ ناگفته باقی ماند....
#چیستایثربی
#برگرفته_از_آسیب_شناسی_نگاه
#پست_آخر_چیستایثربی
#اینستاگرام_اصلی
#هم_اکنون
#آدرس اینستاگرام رسمی
#چیستایثربی
@yasrebi_chista/اینستاگرام رسمی
#نگاه_کن_مرا
@chista_yasrebi
به نقل از خبر گزاریها:
.
شهلا_جاهد ؛ قبل از مرگ ؛ کنار چوبه دار نماز خواند و به دعا پرداخت.
* ساعت 5:25 اولياي دم لاله سحرخيزان (مقتول) متشكل از مادر و دو برادر مقتول به همراه ناصر محمدخاني كه به وكالت از دو فرزند خود در مراسم حضور يافته بود، سوار بر يك دستگاه خودروي پرشياي سفيدرنگ قصد ورود به اوين را داشتند كه در اين لحظه مادر، برادر، خواهر و ساير بستگان شهلا جلوي خودرو را گرفتند و با التماس از آنها خواستند كه رضايت بدهند اما پس از چند دقيقه خودرو به داخل زندان رفت.
* از اين ساعت به بعد، بستگان شهلا شروع به گريه و دعا كردند و ساير حضار نيز منتظر شنيدن خبري مبني بر اجرا يا اعلام رضايت ماندند.
* براساس گفتههاي برخي شاهدان، چند دقيقه مادر لاله و شهلا به صحبت با يكديگر پرداختند كه عمده صحبتهاي رد و بدل شده بين آنها مربوط به حوادث دوران برگزاري دادگاه و تقاضاي شهلا براي اعلام رضايت بود.
* برخي شاهدان ماجرا اظهار كردند كه ناصر محمدخاني و شهلا هيچ واكنشي نسبت به يكديگر نداشتند .
* شهلا در پاسخ به داديار اجراي احكام كه از او خواسته بود اگر حرفي دارد بگويد، اظهار كرد كه حرفي براي گفتن ندارد و اگر حرفي بوده طي اين سالها ميگفته است.فقط زیر لب با خودش گفت :
#یعنی_ناصر_واقعا_میخواد_منو_بکشه؟....
* سپس متهم نسبت به برخي امور مالي خود وصايايي را اعلام كرد كه همه موارد به ثبت رسيد.
* در اين زمان نماينده رييس قوه قضاييه نيز صحبت با اولياي دم را آغاز و تمام تلاش خود را براي اخذ رضايت و گذشت از قصاص صرف كرد اما نتيجهبخش نبود.
* وكيل مدافع شهلا نيز در صحنه اجرا اظهار كرد كه تمام تلاش خود را براي نجات جان شهلا به خرج داده و اقدامات لازم را انجام داده است.
* در لحظههاي آخر، بار ديگر شهلا با التماس و گريه از مادر لاله خواست كه گذشت كند اما تقاضاي او ثمري نداشت.
* نهايتا ساعت 5:45 در حالي كه طناب دار به گردن شهلا آويخته شد، پس از قرائت حكم دادگاه و در حضور داديار اجراي احكام، مدير دفتر وي، مسئول زندان اوين، پزشك قانوني و نماينده دستگاه قضايي، برادر لاله به عنوان نماينده اولياي دم، چهارپايهاي را كه زير پاي شهلا قرار داشت كشيد و به اين ترتيب پرونده زندگي خديجه جاهد معروف به شهلا براي هميشه بسته شد.
* پس از اجراي حكم و تاييد مرگ توسط پزشك قانوني، صورتجلسههاي مربوطه به امضاي مسوولان ذيربط رسيد.
شهلا جاهد اعدام شد.در حالی که بسیاری از نکات ؛ درباره ی آن پرونده مرموز ؛ برای مردم ؛ ناگفته باقی ماند....
#چیستایثربی
#برگرفته_از_آسیب_شناسی_نگاه
#پست_آخر_چیستایثربی
#اینستاگرام_اصلی
#هم_اکنون
#آدرس اینستاگرام رسمی
#چیستایثربی
@yasrebi_chista/اینستاگرام رسمی
#نگاه_کن_مرا
@chista_yasrebi
دوستان جان
و
#یکرنگ
#مسابقه_داستانی
به درخواست شما ؛ پایان هر قسمت
#او_یکزن ؛
یک سوال چهار گزینه ای مطرح میکنم؛ که کنار کامنتهایتان ؛ گزینه درست را بنویسید....هدیه ؛ کتاب است یا اعتبار خرید کتاب ؛ که برایتان ارسال میشود..
..
برنده مسابقه ی داستان
#شوالیه هم معلوم شد.ولی خودش به دلایلی از برنده بودن #انصراف داد...برای همین تا این لحظه طول کشید که نفر دیگری را جای او معرفی کنم...
نام برنده ی این قسمت و داستان کوتاه#شوالیه با هم اعلام میشود.امروز دیدم شاعران و فیلمسازان هم در پیج خود ؛ از این مسابقات گذاشته اند و چه جایزه ای با ارزشتر از کتاب؟!!! و فرهنگی تر از آن؟
#سوال این قسمت
نلی چرا #خوابید؟
یک_ 1.به سوت مربوط میشد.انگار به نوعی با سوت آشنا ؛ هیپنوتیزم شد؛ و به خواب مصنوعی فرو رفت.
دو_2.از استرس؛ تمام شب نخوابیده بود و خسته بود.
سه-3. از استرس؛ آرام بخش یا زاناکس استفاده کرده بود.
چهار_4. کنار مرد؛ چنان احساس آرامشی داشت که مثل یک کودک ؛ خوابش رفت...
گزینه ی صحیح را فقط در صفحه
#اینستاگرام _اصلی_خودم و در کامنتتان میپذیرم ؛ نه در دایرکت و نه در لاین یا تلگرام....
مهلت جواب....
فردا شب...تا شروع قصه ی قسمت بعد...
#برندگان همین صفحه اعلام میشوند.
درود
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
و
#یکرنگ
#مسابقه_داستانی
به درخواست شما ؛ پایان هر قسمت
#او_یکزن ؛
یک سوال چهار گزینه ای مطرح میکنم؛ که کنار کامنتهایتان ؛ گزینه درست را بنویسید....هدیه ؛ کتاب است یا اعتبار خرید کتاب ؛ که برایتان ارسال میشود..
..
برنده مسابقه ی داستان
#شوالیه هم معلوم شد.ولی خودش به دلایلی از برنده بودن #انصراف داد...برای همین تا این لحظه طول کشید که نفر دیگری را جای او معرفی کنم...
نام برنده ی این قسمت و داستان کوتاه#شوالیه با هم اعلام میشود.امروز دیدم شاعران و فیلمسازان هم در پیج خود ؛ از این مسابقات گذاشته اند و چه جایزه ای با ارزشتر از کتاب؟!!! و فرهنگی تر از آن؟
#سوال این قسمت
نلی چرا #خوابید؟
یک_ 1.به سوت مربوط میشد.انگار به نوعی با سوت آشنا ؛ هیپنوتیزم شد؛ و به خواب مصنوعی فرو رفت.
دو_2.از استرس؛ تمام شب نخوابیده بود و خسته بود.
سه-3. از استرس؛ آرام بخش یا زاناکس استفاده کرده بود.
چهار_4. کنار مرد؛ چنان احساس آرامشی داشت که مثل یک کودک ؛ خوابش رفت...
گزینه ی صحیح را فقط در صفحه
#اینستاگرام _اصلی_خودم و در کامنتتان میپذیرم ؛ نه در دایرکت و نه در لاین یا تلگرام....
مهلت جواب....
فردا شب...تا شروع قصه ی قسمت بعد...
#برندگان همین صفحه اعلام میشوند.
درود
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
دوستان عزیز ؛ همراهان جان....
قسمت
#شانزدهم داستان
#او_یکزن هم اکنون در صفحه ی
#اینستاگرام اصلی من منتشر شد...به دلیل وابستگی شدید این قسمت با قسمت بعدی؛ به طور استثناء ؛ قسمت بعدی یا
#هفدهم ؛ امشب در صفحه ی من ؛ منتشر میشود.
امکان صبر کردن برای فردا یا پس فردا نیست. چون این دو قسمت به شدت به هم ؛ وابسته اند و کم بودن حجم اینستاگرام ؛ آن را به دو بخش تقسیم کرد...وگرنه باید ادامه اش هم می آمد!
از اینکه صبور و دوست و همراهید ؛ سپاسگزارم...
#چیستایثربی
#او_یکزن
مربوط به قسمت
#شانزدهم
که هم اکنون در اینستاگرام اصلی #یثربی_چیستا
منتشر شد
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
قسمت
#شانزدهم داستان
#او_یکزن هم اکنون در صفحه ی
#اینستاگرام اصلی من منتشر شد...به دلیل وابستگی شدید این قسمت با قسمت بعدی؛ به طور استثناء ؛ قسمت بعدی یا
#هفدهم ؛ امشب در صفحه ی من ؛ منتشر میشود.
امکان صبر کردن برای فردا یا پس فردا نیست. چون این دو قسمت به شدت به هم ؛ وابسته اند و کم بودن حجم اینستاگرام ؛ آن را به دو بخش تقسیم کرد...وگرنه باید ادامه اش هم می آمد!
از اینکه صبور و دوست و همراهید ؛ سپاسگزارم...
#چیستایثربی
#او_یکزن
مربوط به قسمت
#شانزدهم
که هم اکنون در اینستاگرام اصلی #یثربی_چیستا
منتشر شد
#چیستایثربی
@chista_yasrebi