#فیلمنامه :
#گاو
#دایره_مینا
#آرامش_در_حضور_دیگران
.1341-1364
مرگ:خونریزی داخلی
#مزار
#پرلاشز_پاریس
نزدیک
#صادق_هدایت
مردی که در سرزمین خود و بیگانه غریب بود.....
متن بالا
#فیلم_گاو
#داریوش_مهر_جویی
#بازی:#عزت_الله_انتظامی
یادش نور
کلماتش جاودان
من مش حسن نیستم.
من گاو مش حسنم......
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#گاو
#دایره_مینا
#آرامش_در_حضور_دیگران
.1341-1364
مرگ:خونریزی داخلی
#مزار
#پرلاشز_پاریس
نزدیک
#صادق_هدایت
مردی که در سرزمین خود و بیگانه غریب بود.....
متن بالا
#فیلم_گاو
#داریوش_مهر_جویی
#بازی:#عزت_الله_انتظامی
یادش نور
کلماتش جاودان
من مش حسن نیستم.
من گاو مش حسنم......
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
@Chista_Yasrebi_official
#ادیت_پیاف
#Édith_Piaf
#marion_cotillard
#La_Vie_en_Rose
2007
تولد ؛ ۱۹ دسامبر ۱۹۱۵ - وداع: ۱۰ اکتبر ۱۹۶۳
خواننده برجسته تاریخِ موسیقی فرانسه است.از پدری فرانسوی و مادری ایتالیایی. . او از چهرههای شاخص این کشور در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بود. دو ترانهٔ «زندگی بهرنگ رز » ؛ و "من پشیمان نیستم" یا "حسرت چیزی را نمیخورم " ،او دارای شهرت جهانی است.
پیاف زندگی دردناکی داشت.در کودکی به خاطر مادرش ؛ در روسپیخانه بزرگ شده بود ، و به قول خودش ، به جز خواندن ؛ کاری بلد نبود...
پس از مرگش ؛ به دلایلی ، کلیسا هم از تدفین او ، در گورستان رسمی شهروندان مومن و عادی ؛ سر باز زد ؛ تابالاخره ، در قبرستان #پرلاشز ؛ قبرستان صادق هدایت و غلامحسین ساعدی عزیزمان ؛ به خاک سپرده شد ؛ و امروز ؛ طرفدارانش ؛ در تمام جهان ؛ هر روز روی مزار او ، گل میگذارند، و ترانه های او شهرت جهانی دارند و هنوز ؛ هیچکس نتوانسته ؛ مثل خودش ؛ آنها را اجرا کند!
فیلم " زندگی مانند گل سرخ " ؛ برشهایی از رنجها و شادیهای پیاف را به شکلی خلاقانه و با ترکیب موسیقی و صدای او ؛ نشان میدهد. و بخصوص ؛ واکاوی دلایل مرگ زود هنگام پیاف ؛ دردهه ی چهل زندگی ؛ بخاطر افسردگی شدید ؛ مصرف شدید دارو و مخدر ؛ و درد سوگ معشوقش ، بر اثر سانحه هوایی ؛ که او را به مرز جنون ؛ و رها کردن همه چیز ؛ نزدیک کرد.
همیشه میگفت :
"اگر دیگر نتوانم بخوانم ، میمیرم! " ؛ و دقیقا ؛ همین شد !
ماریون #کوتیار ؛ #بازیگر_مطرح_فرانسوی ؛ با گریمی متفاوت ؛ نقش ادیت پیاف را ، بسیار ماهرانه بازی کرد و دومین زن خارجی است ، که بعد از
#سوفیا_لورن ؛
جایزه ی
#بهترین_بازیگر_زن
#اسکار را برای این نقش دریافت کرد.
#ترانه :
من حسرت چیزی را نمیخورم.
#ماریون_کوتیار با صدای ادیت پیاف و درنقش او
#زندگی_مانند_گل_سرخ
#فیلم_سینمایی
#سکانس
#سینما
#فیلم
#موزیک
#کلیپ
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#ترجمه_ی_ترانه :
#non_je_ne_regrette_rien
#نه_من_حسرت_هیچ_چیز_را_نمی_خورم
هیچ، هیچ
من حسرت هیچ چیز را نمی خورم.
نه خوبی ها،
و نه بدی هایی
که با من شد؛
همه برایم یکیست.
هیچ، هیچ
من حسرت هیچ چیز را نمی خورم.
بهایش را داده ام،
و آن را فراموش کرده ام
برای همیشه
این گذشته ای که از آن بیزارم
آتشی روشن کردم،
به کمک خاطراتم.
غم هایم،
آرزو هایم،
دیگر به آن ها نیازی ندارم.
عشق هایم
و همگی آشفتگی هایش
آن ها را به آتش انداختم،
تا همیشه؛
و به صفر رسیدم.
ترجمه :
#مهسا_آقاجری
از #پیج_رسمی_اینستاگرام_چیستایثربی
#هم اکنون
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
#ادیت_پیاف
#Édith_Piaf
#marion_cotillard
#La_Vie_en_Rose
2007
تولد ؛ ۱۹ دسامبر ۱۹۱۵ - وداع: ۱۰ اکتبر ۱۹۶۳
خواننده برجسته تاریخِ موسیقی فرانسه است.از پدری فرانسوی و مادری ایتالیایی. . او از چهرههای شاخص این کشور در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بود. دو ترانهٔ «زندگی بهرنگ رز » ؛ و "من پشیمان نیستم" یا "حسرت چیزی را نمیخورم " ،او دارای شهرت جهانی است.
پیاف زندگی دردناکی داشت.در کودکی به خاطر مادرش ؛ در روسپیخانه بزرگ شده بود ، و به قول خودش ، به جز خواندن ؛ کاری بلد نبود...
پس از مرگش ؛ به دلایلی ، کلیسا هم از تدفین او ، در گورستان رسمی شهروندان مومن و عادی ؛ سر باز زد ؛ تابالاخره ، در قبرستان #پرلاشز ؛ قبرستان صادق هدایت و غلامحسین ساعدی عزیزمان ؛ به خاک سپرده شد ؛ و امروز ؛ طرفدارانش ؛ در تمام جهان ؛ هر روز روی مزار او ، گل میگذارند، و ترانه های او شهرت جهانی دارند و هنوز ؛ هیچکس نتوانسته ؛ مثل خودش ؛ آنها را اجرا کند!
فیلم " زندگی مانند گل سرخ " ؛ برشهایی از رنجها و شادیهای پیاف را به شکلی خلاقانه و با ترکیب موسیقی و صدای او ؛ نشان میدهد. و بخصوص ؛ واکاوی دلایل مرگ زود هنگام پیاف ؛ دردهه ی چهل زندگی ؛ بخاطر افسردگی شدید ؛ مصرف شدید دارو و مخدر ؛ و درد سوگ معشوقش ، بر اثر سانحه هوایی ؛ که او را به مرز جنون ؛ و رها کردن همه چیز ؛ نزدیک کرد.
همیشه میگفت :
"اگر دیگر نتوانم بخوانم ، میمیرم! " ؛ و دقیقا ؛ همین شد !
ماریون #کوتیار ؛ #بازیگر_مطرح_فرانسوی ؛ با گریمی متفاوت ؛ نقش ادیت پیاف را ، بسیار ماهرانه بازی کرد و دومین زن خارجی است ، که بعد از
#سوفیا_لورن ؛
جایزه ی
#بهترین_بازیگر_زن
#اسکار را برای این نقش دریافت کرد.
#ترانه :
من حسرت چیزی را نمیخورم.
#ماریون_کوتیار با صدای ادیت پیاف و درنقش او
#زندگی_مانند_گل_سرخ
#فیلم_سینمایی
#سکانس
#سینما
#فیلم
#موزیک
#کلیپ
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#ترجمه_ی_ترانه :
#non_je_ne_regrette_rien
#نه_من_حسرت_هیچ_چیز_را_نمی_خورم
هیچ، هیچ
من حسرت هیچ چیز را نمی خورم.
نه خوبی ها،
و نه بدی هایی
که با من شد؛
همه برایم یکیست.
هیچ، هیچ
من حسرت هیچ چیز را نمی خورم.
بهایش را داده ام،
و آن را فراموش کرده ام
برای همیشه
این گذشته ای که از آن بیزارم
آتشی روشن کردم،
به کمک خاطراتم.
غم هایم،
آرزو هایم،
دیگر به آن ها نیازی ندارم.
عشق هایم
و همگی آشفتگی هایش
آن ها را به آتش انداختم،
تا همیشه؛
و به صفر رسیدم.
ترجمه :
#مهسا_آقاجری
از #پیج_رسمی_اینستاگرام_چیستایثربی
#هم اکنون
#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هر وقت، خیلی دلم میگیرد یا باید از یکی از آثار و نمایشنامه های
#دکتر_غلامحسین ساعدی، نویسنده، نمایشنامه نویس و روانپزشک برجسته را بخوانم ،
یا یکی از فیلمهایی که
#فیلمنامه اش را نوشته ، ببینم .
گرچه زندانی بودن مدام در رژیم گذشته ، شکنجه های شدید جسمی، و سپس تبعید در رژیم فعلی ، از کشورش و غربیانه زیستن در #فرانسه ، هرگز اجازه نداد که بیش از سه فیلمنامه ی او فیلم شود !...
اما همان سه فیلم ، فخر سینمای ایران است و بارها جایزه گرفته اند.
#گاو ،
اثر
#داریوش_مهرجویی
#دایره_مینا ،
اثر
#داریوش_مهرجویی و
#آرامش_در_حضور_دیگران ،
اثر
#ناصر_تقوایی
دکتر ساعدی باقلم جادوییش ، همیشه غریب بودو غریب زیست .
در وطن ، مدتی مثل سایر روشنفکران مخالف رژیم ، وابسته به حزب توده شد
و چون آذربایجانی بود ، میگفتند :
اول درست، فارسی حرف بزن !
ودر فرانسه ، دیگر حتی درکش هم ، نمیکردند...فرانسه را با لهجه ی ایرانی حرف میزد... و آنجا وطنش نبود. چه باید مینوشت؟ او که عاشق مردمش بود !
در 49 سالگی، پس از یک دوره اندوه مدام ، ناگهان ، خونریزی داخلی کرد ، و تمام ...
مزار او در قبرستان
#پرلاشز پاریس ، کنار مزار صادق هدایت است. دو نوبسنده ی تنهای ایرانی در آنجا ... که هرگز درک نشدند و ارجشان به جا نیامد.
فیلم
#دایره_مینا در دوره خودش ، طوفانی به پا کرد .مساله ی فرار جوانان از روستا و خرید خون معتادان ، به قیمت ناچیز ، توسط سرمایه داران بیمارستانها و بالا دستیها ، فقر و اختلاف طبقاتی شدید و فساد درونی سیستم ؛
تمثیل جامعه ای بود که خون مردم را در کیسه میکرد....
فیلم مدتها #توقیف بود.
تا سال 57 ، چند ماه قبل از انقلاب ، بالاخره اجازه ی اکران گرفت.
لیستی از بهنرین بازیگران وقت ، در آن حضور داشتند و کار در داخل و خارج از کشور، خوش درخشید. همان سال انقلاب بود.
اساتیدی چون :
عزت الله انتظامی
علی نصیریان
و بازیهای درخشان فروزان
و سعید کنگرانی تازه نفس
بارها در پیچ
#اینستاگرام خود ، درباره ی این فیلم پست گذاشته ام ، در دوران اکرانش ، هر وقت خیلی گریه میکردم و غمگین بودم ، از پدر مادرم ، تمنا میکردم مرا به دیدن این فیلم ببرند و از همه ی اقوام و دوستان ....
کتابهای ساعدی را نمیخواندم ، می نوشیدم ، چون خنکای آب زلال ...
دکتر ساعدی عزیز و تنها ، روانپزشک و
نویسنده ی مردمی و دلسوز ، از یادت نمیبریم و یادمان میماند ، خیلی چیزها را....مطمین باش ! ...
حتی اگر صدها سال بگذرد ، غصه نخور که تو در پاریس و غربت آرمیده ای.......تو در وطنت ، جاودانه ای !...و میدانیم چرا ! آگاهی رسانی کار تو بود..با حربه ی ادبیات..
وقتی همه در حال خوشی و کاباره بازی و محافل کافه های روشنفکری بودند ، تو به خاطر کلماتت زیر شکنجه بودی ، و وقتی همه ، درگیر جشن انقلاب بودند ، تو با تک چمدانت، عازم اجباری غربت... نپرسید چرا ؟! .
...دیگر هیچ چیز نمیگویم !
در داستانی خواهم نوشت .
باهم سکانسهایی از "دایره مینا " را میبینیم ....
#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
#دایره_مینا
#داریوش_مهرجویی
#فیلم_سینمایی
سال ساخت :1353
اکران عمومی ایران.فروردین 1357
@chista_yasrebii
هر وقت، خیلی دلم میگیرد یا باید از یکی از آثار و نمایشنامه های
#دکتر_غلامحسین ساعدی، نویسنده، نمایشنامه نویس و روانپزشک برجسته را بخوانم ،
یا یکی از فیلمهایی که
#فیلمنامه اش را نوشته ، ببینم .
گرچه زندانی بودن مدام در رژیم گذشته ، شکنجه های شدید جسمی، و سپس تبعید در رژیم فعلی ، از کشورش و غربیانه زیستن در #فرانسه ، هرگز اجازه نداد که بیش از سه فیلمنامه ی او فیلم شود !...
اما همان سه فیلم ، فخر سینمای ایران است و بارها جایزه گرفته اند.
#گاو ،
اثر
#داریوش_مهرجویی
#دایره_مینا ،
اثر
#داریوش_مهرجویی و
#آرامش_در_حضور_دیگران ،
اثر
#ناصر_تقوایی
دکتر ساعدی باقلم جادوییش ، همیشه غریب بودو غریب زیست .
در وطن ، مدتی مثل سایر روشنفکران مخالف رژیم ، وابسته به حزب توده شد
و چون آذربایجانی بود ، میگفتند :
اول درست، فارسی حرف بزن !
ودر فرانسه ، دیگر حتی درکش هم ، نمیکردند...فرانسه را با لهجه ی ایرانی حرف میزد... و آنجا وطنش نبود. چه باید مینوشت؟ او که عاشق مردمش بود !
در 49 سالگی، پس از یک دوره اندوه مدام ، ناگهان ، خونریزی داخلی کرد ، و تمام ...
مزار او در قبرستان
#پرلاشز پاریس ، کنار مزار صادق هدایت است. دو نوبسنده ی تنهای ایرانی در آنجا ... که هرگز درک نشدند و ارجشان به جا نیامد.
فیلم
#دایره_مینا در دوره خودش ، طوفانی به پا کرد .مساله ی فرار جوانان از روستا و خرید خون معتادان ، به قیمت ناچیز ، توسط سرمایه داران بیمارستانها و بالا دستیها ، فقر و اختلاف طبقاتی شدید و فساد درونی سیستم ؛
تمثیل جامعه ای بود که خون مردم را در کیسه میکرد....
فیلم مدتها #توقیف بود.
تا سال 57 ، چند ماه قبل از انقلاب ، بالاخره اجازه ی اکران گرفت.
لیستی از بهنرین بازیگران وقت ، در آن حضور داشتند و کار در داخل و خارج از کشور، خوش درخشید. همان سال انقلاب بود.
اساتیدی چون :
عزت الله انتظامی
علی نصیریان
و بازیهای درخشان فروزان
و سعید کنگرانی تازه نفس
بارها در پیچ
#اینستاگرام خود ، درباره ی این فیلم پست گذاشته ام ، در دوران اکرانش ، هر وقت خیلی گریه میکردم و غمگین بودم ، از پدر مادرم ، تمنا میکردم مرا به دیدن این فیلم ببرند و از همه ی اقوام و دوستان ....
کتابهای ساعدی را نمیخواندم ، می نوشیدم ، چون خنکای آب زلال ...
دکتر ساعدی عزیز و تنها ، روانپزشک و
نویسنده ی مردمی و دلسوز ، از یادت نمیبریم و یادمان میماند ، خیلی چیزها را....مطمین باش ! ...
حتی اگر صدها سال بگذرد ، غصه نخور که تو در پاریس و غربت آرمیده ای.......تو در وطنت ، جاودانه ای !...و میدانیم چرا ! آگاهی رسانی کار تو بود..با حربه ی ادبیات..
وقتی همه در حال خوشی و کاباره بازی و محافل کافه های روشنفکری بودند ، تو به خاطر کلماتت زیر شکنجه بودی ، و وقتی همه ، درگیر جشن انقلاب بودند ، تو با تک چمدانت، عازم اجباری غربت... نپرسید چرا ؟! .
...دیگر هیچ چیز نمیگویم !
در داستانی خواهم نوشت .
باهم سکانسهایی از "دایره مینا " را میبینیم ....
#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
#دایره_مینا
#داریوش_مهرجویی
#فیلم_سینمایی
سال ساخت :1353
اکران عمومی ایران.فروردین 1357
@chista_yasrebii
Forwarded from چیستایثربی_صورتی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هر وقت، خیلی دلم میگیرد یا باید از یکی از آثار و نمایشنامه های
#دکتر_غلامحسین_ساعدی، نویسنده، نمایشنامه نویس و روانپزشک برجسته را بخوانم ،
یا یکی از فیلمهایی که
#فیلمنامه اش را نوشته ، ببینم .
گرچه زندانی بودن مدام در رژیم گذشته ، شکنجه های شدید جسمی، و سپس تبعید در رژیم فعلی ، از کشورش و غربیانه زیستن در #فرانسه ، هرگز اجازه نداد که بیش از سه فیلمنامه ی او فیلم شود !...
اما همان سه فیلم ، فخر سینمای ایران است و بارها جایزه گرفته اند.
#گاو ،
اثر
#داریوش_مهرجویی
#دایره_مینا ،
اثر
#داریوش_مهرجویی و
#آرامش_در_حضور_دیگران ،
اثر
#ناصر_تقوایی
دکتر ساعدی باقلم جادوییش ، همیشه غریب بودو غریب زیست .
در وطن ، مدتی مثل سایر روشنفکران مخالف رژیم ، وابسته به حزب توده شد
و چون آذربایجانی بود ، میگفتند :
اول درست، فارسی حرف بزن !
ودر فرانسه ، دیگر حتی درکش هم ، نمیکردند...فرانسه را با لهجه ی ایرانی حرف میزد... و آنجا وطنش نبود. چه باید مینوشت؟ او که عاشق مردمش بود !
در 49 سالگی، پس از یک دوره اندوه مدام ، ناگهان ، خونریزی داخلی کرد ، و تمام ...
مزار او در قبرستان
#پرلاشز پاریس ، کنار مزار صادق هدایت است. دو نوبسنده ی تنهای ایرانی در آنجا ... که هرگز درک نشدند و ارجشان به جا نیامد.
فیلم
#دایره_مینا در دوره خودش ، طوفانی به پا کرد .مساله ی فرار جوانان از روستا و خرید خون معتادان ، به قیمت ناچیز ، توسط سرمایه داران بیمارستانها و بالا دستیها ، فقر و اختلاف طبقاتی شدید و فساد درونی سیستم ؛
تمثیل جامعه ای بود که خون مردم را در کیسه میکرد....
فیلم مدتها #توقیف بود.
تا سال 57 ، چند ماه قبل از انقلاب ، بالاخره اجازه ی اکران گرفت.
لیستی از بهنرین بازیگران وقت ، در آن حضور داشتند و کار در داخل و خارج از کشور، خوش درخشید. همان سال انقلاب بود.
اساتیدی چون :
عزت الله انتظامی
علی نصیریان
و بازیهای درخشان فروزان
و سعید کنگرانی تازه نفس
بارها در پیچ
#اینستاگرام خود ، درباره ی این فیلم پست گذاشته ام ، در دوران اکرانش ، هر وقت خیلی گریه میکردم و غمگین بودم ، از پدر مادرم ، تمنا میکردم مرا به دیدن این فیلم ببرند و از همه ی اقوام و دوستان ....
کتابهای ساعدی را نمیخواندم ، می نوشیدم ، چون خنکای آب زلال ...
دکتر ساعدی عزیز و تنها ، روانپزشک و
نویسنده ی مردمی و دلسوز ، از یادت نمیبریم و یادمان میماند ، خیلی چیزها را....مطمین باش ! ...
حتی اگر صدها سال بگذرد ، غصه نخور که تو در پاریس و غربت آرمیده ای.......تو در وطنت ، جاودانه ای !...و میدانیم چرا ! آگاهی رسانی کار تو بود..با حربه ی ادبیات..
وقتی همه در حال خوشی و کاباره بازی و محافل
#قهوه_خوری در کافه های روشنفکری بودند ، تو به خاطر کلماتت زیر شکنجه بودی ، و وقتی همه ، درگیر جشن انقلاب بودند ، تو با تک چمدانت، عازم اجباری غربت... نپرسید چرا ؟! .
...دیگر هیچ چیز نمیگویم !
در داستانی خواهم نوشت .
باهم سکانسهایی از "دایره مینا " را میبینیم ....
#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
#دایره_مینا
#داریوش_مهرجویی
#فیلم_سینمایی
سال ساخت :1353
اکران عمومی ایران.فروردین 1357
@chista_yasrebii
هر وقت، خیلی دلم میگیرد یا باید از یکی از آثار و نمایشنامه های
#دکتر_غلامحسین_ساعدی، نویسنده، نمایشنامه نویس و روانپزشک برجسته را بخوانم ،
یا یکی از فیلمهایی که
#فیلمنامه اش را نوشته ، ببینم .
گرچه زندانی بودن مدام در رژیم گذشته ، شکنجه های شدید جسمی، و سپس تبعید در رژیم فعلی ، از کشورش و غربیانه زیستن در #فرانسه ، هرگز اجازه نداد که بیش از سه فیلمنامه ی او فیلم شود !...
اما همان سه فیلم ، فخر سینمای ایران است و بارها جایزه گرفته اند.
#گاو ،
اثر
#داریوش_مهرجویی
#دایره_مینا ،
اثر
#داریوش_مهرجویی و
#آرامش_در_حضور_دیگران ،
اثر
#ناصر_تقوایی
دکتر ساعدی باقلم جادوییش ، همیشه غریب بودو غریب زیست .
در وطن ، مدتی مثل سایر روشنفکران مخالف رژیم ، وابسته به حزب توده شد
و چون آذربایجانی بود ، میگفتند :
اول درست، فارسی حرف بزن !
ودر فرانسه ، دیگر حتی درکش هم ، نمیکردند...فرانسه را با لهجه ی ایرانی حرف میزد... و آنجا وطنش نبود. چه باید مینوشت؟ او که عاشق مردمش بود !
در 49 سالگی، پس از یک دوره اندوه مدام ، ناگهان ، خونریزی داخلی کرد ، و تمام ...
مزار او در قبرستان
#پرلاشز پاریس ، کنار مزار صادق هدایت است. دو نوبسنده ی تنهای ایرانی در آنجا ... که هرگز درک نشدند و ارجشان به جا نیامد.
فیلم
#دایره_مینا در دوره خودش ، طوفانی به پا کرد .مساله ی فرار جوانان از روستا و خرید خون معتادان ، به قیمت ناچیز ، توسط سرمایه داران بیمارستانها و بالا دستیها ، فقر و اختلاف طبقاتی شدید و فساد درونی سیستم ؛
تمثیل جامعه ای بود که خون مردم را در کیسه میکرد....
فیلم مدتها #توقیف بود.
تا سال 57 ، چند ماه قبل از انقلاب ، بالاخره اجازه ی اکران گرفت.
لیستی از بهنرین بازیگران وقت ، در آن حضور داشتند و کار در داخل و خارج از کشور، خوش درخشید. همان سال انقلاب بود.
اساتیدی چون :
عزت الله انتظامی
علی نصیریان
و بازیهای درخشان فروزان
و سعید کنگرانی تازه نفس
بارها در پیچ
#اینستاگرام خود ، درباره ی این فیلم پست گذاشته ام ، در دوران اکرانش ، هر وقت خیلی گریه میکردم و غمگین بودم ، از پدر مادرم ، تمنا میکردم مرا به دیدن این فیلم ببرند و از همه ی اقوام و دوستان ....
کتابهای ساعدی را نمیخواندم ، می نوشیدم ، چون خنکای آب زلال ...
دکتر ساعدی عزیز و تنها ، روانپزشک و
نویسنده ی مردمی و دلسوز ، از یادت نمیبریم و یادمان میماند ، خیلی چیزها را....مطمین باش ! ...
حتی اگر صدها سال بگذرد ، غصه نخور که تو در پاریس و غربت آرمیده ای.......تو در وطنت ، جاودانه ای !...و میدانیم چرا ! آگاهی رسانی کار تو بود..با حربه ی ادبیات..
وقتی همه در حال خوشی و کاباره بازی و محافل
#قهوه_خوری در کافه های روشنفکری بودند ، تو به خاطر کلماتت زیر شکنجه بودی ، و وقتی همه ، درگیر جشن انقلاب بودند ، تو با تک چمدانت، عازم اجباری غربت... نپرسید چرا ؟! .
...دیگر هیچ چیز نمیگویم !
در داستانی خواهم نوشت .
باهم سکانسهایی از "دایره مینا " را میبینیم ....
#چیستایثربی
#صورتی
#کانال_صورتی
#دایره_مینا
#داریوش_مهرجویی
#فیلم_سینمایی
سال ساخت :1353
اکران عمومی ایران.فروردین 1357
@chista_yasrebii