@Chista_Yasrebi
"با ادبیات جهان بیشتر آشنا شویم "
#قطار
#داستان_کوتاه از #ریموند_کارور
سبک :واقع گرایی کثیف
اسم زن میس دنت بود و اوایل آن شب هفتتیری را روبه مردی گرفته بود. او را وادار کرد که زانو بزند و توی گلولای برای زنده ماندن التماس کند. در حالی که مرد دست به هر خس و خاشاکی میانداخت و اشک در چشمانش میجوشید، زن لولهی تپانچه را رو به او گرفته بود و هر چه از دهانش درمیآمد نثار مرد میکرد. سعی میکرد حالیاش کند که نمیتواند با احساسات مردم بازی کند. گفته بود «بیحرکت!» هرچند مرد به آشغالها چنگ میزد و پاهایش را از ترس تکان میداد. وقتی همهی حرفهایش را زد و هر چه به ذهنش میرسید بار او کرد، پایش را گذاشت پسِ گردنِ مرد و فشار داد و صورتش را لای گل و لای فرو برد. بعد رولور را گذاشت توی کیف دستیاش و به ایستگاه راهآهن برگشت. روی نیمکتی در سالن انتظار خلوت نشست و کیف دستی را روی دامنش گذاشت. دفتر فروش بلیت بسته بود، هیچکس آن دوروبر به چشم نمیآمد. حتی پارکینگ ایستگاه هم خالی بود. چشمش روی ساعت دیواری بزرگ ماند. میخواست دیگر به مرد فکر نکند و این که بعد از رسیدن به مقصود خودش با او چطور رفتار کرده بود. اما او هم از یاد نمیبرد که مردک وقتی به زانو افتاد چه التماسی میکرد و از بینیاش چه صداهایی درمیآورد. نفس عمیقی کشید، چشمانش را بست و منتظر شنیدن صدای قطاری شد....
#نویسنده :
#ریموند_کارور
#ترجمه:#اسد_الله_امرایی
#واقع_گرایی_کثیف چیست و چرا سبک #کارور را واقع گرایی کثیف میگویند ؟
زمانی كه #بدترین_واقعیت ها در قالب داستان و #رمان بیان می شود؛ #رئالیسم_كثیف آفریده می شود. در واقع آفرینش اینگونه واقعیت ها بازسازی و واگویه كردن بدترین حوادث دنیای بیرون است كه در شكل داستانی نوشته می شود.
نویسندگان این سبك اعتقاد دارند واقعیت ها همیشه زیبا نیست یا بهتر است بگوییم اصلا واقعیت زیبایی وجود ندارد. چرا كه هر واقعیتی آنچنان با دردها و رنج ها (چه مادی و چه معنوی) در هم می آمیزد كه دیگر زیبایی برایش باقی نمی ماند، شاید به همین دلیل است كه آدمی نقب های گوناگونی به سوی شدن ها و بایدها می زند تا خود را از دست واقعیت هایی كه زیبا نیست برهاند.
#ریموند_کارور
#نویسنده_معاصر_آمریکایی
1938_1988
#چیستا_یثربی
#ادبیات_جهان
#داستان
#چیستایثربی
برگرفته از #پیج_رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
"با ادبیات جهان بیشتر آشنا شویم "
#قطار
#داستان_کوتاه از #ریموند_کارور
سبک :واقع گرایی کثیف
اسم زن میس دنت بود و اوایل آن شب هفتتیری را روبه مردی گرفته بود. او را وادار کرد که زانو بزند و توی گلولای برای زنده ماندن التماس کند. در حالی که مرد دست به هر خس و خاشاکی میانداخت و اشک در چشمانش میجوشید، زن لولهی تپانچه را رو به او گرفته بود و هر چه از دهانش درمیآمد نثار مرد میکرد. سعی میکرد حالیاش کند که نمیتواند با احساسات مردم بازی کند. گفته بود «بیحرکت!» هرچند مرد به آشغالها چنگ میزد و پاهایش را از ترس تکان میداد. وقتی همهی حرفهایش را زد و هر چه به ذهنش میرسید بار او کرد، پایش را گذاشت پسِ گردنِ مرد و فشار داد و صورتش را لای گل و لای فرو برد. بعد رولور را گذاشت توی کیف دستیاش و به ایستگاه راهآهن برگشت. روی نیمکتی در سالن انتظار خلوت نشست و کیف دستی را روی دامنش گذاشت. دفتر فروش بلیت بسته بود، هیچکس آن دوروبر به چشم نمیآمد. حتی پارکینگ ایستگاه هم خالی بود. چشمش روی ساعت دیواری بزرگ ماند. میخواست دیگر به مرد فکر نکند و این که بعد از رسیدن به مقصود خودش با او چطور رفتار کرده بود. اما او هم از یاد نمیبرد که مردک وقتی به زانو افتاد چه التماسی میکرد و از بینیاش چه صداهایی درمیآورد. نفس عمیقی کشید، چشمانش را بست و منتظر شنیدن صدای قطاری شد....
#نویسنده :
#ریموند_کارور
#ترجمه:#اسد_الله_امرایی
#واقع_گرایی_کثیف چیست و چرا سبک #کارور را واقع گرایی کثیف میگویند ؟
زمانی كه #بدترین_واقعیت ها در قالب داستان و #رمان بیان می شود؛ #رئالیسم_كثیف آفریده می شود. در واقع آفرینش اینگونه واقعیت ها بازسازی و واگویه كردن بدترین حوادث دنیای بیرون است كه در شكل داستانی نوشته می شود.
نویسندگان این سبك اعتقاد دارند واقعیت ها همیشه زیبا نیست یا بهتر است بگوییم اصلا واقعیت زیبایی وجود ندارد. چرا كه هر واقعیتی آنچنان با دردها و رنج ها (چه مادی و چه معنوی) در هم می آمیزد كه دیگر زیبایی برایش باقی نمی ماند، شاید به همین دلیل است كه آدمی نقب های گوناگونی به سوی شدن ها و بایدها می زند تا خود را از دست واقعیت هایی كه زیبا نیست برهاند.
#ریموند_کارور
#نویسنده_معاصر_آمریکایی
1938_1988
#چیستا_یثربی
#ادبیات_جهان
#داستان
#چیستایثربی
برگرفته از #پیج_رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ