Forwarded from چیستا_وان
@chista_1
میدانم در این کانال ؛ فقط دوستان صمیمی تر من هستند. پس میتوانم دو کلمه با آنها دردل کنم.
نوشتن و انتشار
#او_یکزن
درفضای مجازی ؛ یک داغ بر دلم بود که بر کاغذ و بعد صفحه ی موبایل ؛ جاری شد....
نوشتنش اصلا آسان نبود؛ چون داستان دلم است با ساختاری چند روایتی و چند لحنی....و من در آن خانم چیستا یثربی خوب همیشگی نیستم. تحقیر شدم....و کسانی که در عمرشان تحقیر شده اند ؛ این #حس را خوب میفهمند.....
من باید در این داستان ؛ نه فقط از خودم ؛ که از شرف و حیثیت زن دفاع کنم. جایی که آقای کارگردانی در واقعیت به من میگوید :
زن مطلقه ؛ اگر صیغه شود ؛ صواب کرده ؛ وگرنه حیاتش هم ؛ مکروه است....
شهرام نیکان را هرگز معرفی نمیکنم.
باید همه چیز این قصه درحد قصه و راز بماند....
اما گویی به سیم آخر زده ام....
به قول دخترم :
#چیستای_عاصی
خانواده شدم!
دلایلش زیاد است....مرا
#عاصی
کردند.به رویم نمی آورم ؛ و دردم را با هنر و ادبیات ؛ آرام میکنم...
کلمه ؛ شفاست...کلمه درمانی میکنم
با خواندن کتابهای خوب ؛ حال خودم را خوب میکنم.....
یک روز که حالم خیلی بد بود ؛ بازیگر مردی که خوب میشناسید ؛ به من گفت:
تقصیر خودت است!....خیلی ساده ای و زود؛ بدی ها را فراموش میکنی.آدم از یک سوراخ ؛ دو بار گزیده نمیشود!...
ممنون که گفتی دوست من....
اخیرا دوباره به یک پیشنهاد کاری "نه" گفتم....
چون تو بودی و دیدی چگونه ناجوانمردانه ؛ گزیده شدم....
و دیگر نمیخواهم آسیب ببینم....
دردهایمان را بنویسیم ؛
حتی اگر هیچکس نخواند...بعد با صدای بلند برای خدا بخوانیم !
کاری که من از کودکی کرده ام و اکنون خداوند ؛ دوستان زیادی را صدا کرده که در دور هم خوانی ؛ زیر نور خداوندی بنشینند و به داستان های من گوش دهند....مرسی خدا که دوستان خوبی برایم پیدا کردی....من عرضه ی پیدا کردن دوست هم ؛ نداشتم....
من فقط بلدم ماهیهای مرده را از زمین جمع کنم و در آب بیندازم ؛ به امید اینکه باز ؛ زنده شوند....نیکان میگفت:
همین هم کار مهمیست.....
از او ممنونم که انگیزه ی نوشتن این قصه را به من داد....
خودش میگفت:اسم واقعی ام را بنویس...برایش مهم
نبود...
#نخواستم!
من و او ؛ کم از این جامعه ؛ زخم نخورده ایم....
اما قصه که تمام شود ؛..... برای فالورهایی که قصه را دنبال کرده اند ؛ یک سورپرایز دارم....
نپرسید چی؟
سورپرایز را نباید بدانید....
همینقدر بگویم که اگر شنیدید چیستا ؛ فیلم یا تاتر جدیدی شروع کرده است ؛ قطعا نیکان بازیگر آن خواهد بود....
مردی که درس بزرگی به من داد :
تحقیر شدن ؛ شکست خوردن و دوباره برخاستن....
#چیستایثربی
میدانم در این کانال ؛ فقط دوستان صمیمی تر من هستند. پس میتوانم دو کلمه با آنها دردل کنم.
نوشتن و انتشار
#او_یکزن
درفضای مجازی ؛ یک داغ بر دلم بود که بر کاغذ و بعد صفحه ی موبایل ؛ جاری شد....
نوشتنش اصلا آسان نبود؛ چون داستان دلم است با ساختاری چند روایتی و چند لحنی....و من در آن خانم چیستا یثربی خوب همیشگی نیستم. تحقیر شدم....و کسانی که در عمرشان تحقیر شده اند ؛ این #حس را خوب میفهمند.....
من باید در این داستان ؛ نه فقط از خودم ؛ که از شرف و حیثیت زن دفاع کنم. جایی که آقای کارگردانی در واقعیت به من میگوید :
زن مطلقه ؛ اگر صیغه شود ؛ صواب کرده ؛ وگرنه حیاتش هم ؛ مکروه است....
شهرام نیکان را هرگز معرفی نمیکنم.
باید همه چیز این قصه درحد قصه و راز بماند....
اما گویی به سیم آخر زده ام....
به قول دخترم :
#چیستای_عاصی
خانواده شدم!
دلایلش زیاد است....مرا
#عاصی
کردند.به رویم نمی آورم ؛ و دردم را با هنر و ادبیات ؛ آرام میکنم...
کلمه ؛ شفاست...کلمه درمانی میکنم
با خواندن کتابهای خوب ؛ حال خودم را خوب میکنم.....
یک روز که حالم خیلی بد بود ؛ بازیگر مردی که خوب میشناسید ؛ به من گفت:
تقصیر خودت است!....خیلی ساده ای و زود؛ بدی ها را فراموش میکنی.آدم از یک سوراخ ؛ دو بار گزیده نمیشود!...
ممنون که گفتی دوست من....
اخیرا دوباره به یک پیشنهاد کاری "نه" گفتم....
چون تو بودی و دیدی چگونه ناجوانمردانه ؛ گزیده شدم....
و دیگر نمیخواهم آسیب ببینم....
دردهایمان را بنویسیم ؛
حتی اگر هیچکس نخواند...بعد با صدای بلند برای خدا بخوانیم !
کاری که من از کودکی کرده ام و اکنون خداوند ؛ دوستان زیادی را صدا کرده که در دور هم خوانی ؛ زیر نور خداوندی بنشینند و به داستان های من گوش دهند....مرسی خدا که دوستان خوبی برایم پیدا کردی....من عرضه ی پیدا کردن دوست هم ؛ نداشتم....
من فقط بلدم ماهیهای مرده را از زمین جمع کنم و در آب بیندازم ؛ به امید اینکه باز ؛ زنده شوند....نیکان میگفت:
همین هم کار مهمیست.....
از او ممنونم که انگیزه ی نوشتن این قصه را به من داد....
خودش میگفت:اسم واقعی ام را بنویس...برایش مهم
نبود...
#نخواستم!
من و او ؛ کم از این جامعه ؛ زخم نخورده ایم....
اما قصه که تمام شود ؛..... برای فالورهایی که قصه را دنبال کرده اند ؛ یک سورپرایز دارم....
نپرسید چی؟
سورپرایز را نباید بدانید....
همینقدر بگویم که اگر شنیدید چیستا ؛ فیلم یا تاتر جدیدی شروع کرده است ؛ قطعا نیکان بازیگر آن خواهد بود....
مردی که درس بزرگی به من داد :
تحقیر شدن ؛ شکست خوردن و دوباره برخاستن....
#چیستایثربی
#تو_دوست_منی
#تو_عشق_منی
#چیستایثربی
#بخشی از فیلم
#هشت_زن
#فیلم_سینمایی_فرانسوی
#حس_خواهرانه دو پرسوناژ این سکانس؛ در فیلم ؛ دو خواهر تنها هستند...
این ترانه از ترانه های مدرسه های دخترانه ی فرانسه است.
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#تو_عشق_منی
#چیستایثربی
#بخشی از فیلم
#هشت_زن
#فیلم_سینمایی_فرانسوی
#حس_خواهرانه دو پرسوناژ این سکانس؛ در فیلم ؛ دو خواهر تنها هستند...
این ترانه از ترانه های مدرسه های دخترانه ی فرانسه است.
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
چرا #رمان و
#داستان میخوانیم و چرا باید بخوانیم
محققانی که درباره تأثیر ادبیات روی ما مطالعه میکنند، دریافتهاند که مثل هر چیزی دیگری تمرین روی یک موضوع توانایی ما را در آن موضوع بهبود میبخشد؛ به این ترتیب، هر چه داستانهای بیشتری بخوانیم، بیشتر میفهمیم،
#اطرافیانمان_چه_فکری_میکنند و
#چطور_اینگونه_فکر_میکنند.
ممکن است در مسیر درک زندگی اطرافیان و توجه به آن، آن تجربیات را وارد شخصیت خود کنیم؛ و درنتیحه، «خود» تازهای داشتهباشیم که شکلی نو یافتهاست. خوانندهها اغلب احساساتی مشابه احساسات شخصیتهای داستانی را تجربه میکنند که باعث میشود #حس_همدلی ما با آنها افزایش یابد؛ با این کار
«ادبیات ممکن است به ما کمک کند، مسیر رشد شخصی خود را طی کنیم؛ از این طریق که از میان خودِ فعلی ما عبور کند و همزمان تعدّدی از خودهای بالقوه آینده را در دسترس ما قرار دهد.» بنابراین هرچه بیشتر بخوانیم، بیشتر خود را در معرض #دیگر_شیوههای_بودن و دیگر هویتهای بالقوه قرار میدهیم.
#فواید_رمان_خوانی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#داستان میخوانیم و چرا باید بخوانیم
محققانی که درباره تأثیر ادبیات روی ما مطالعه میکنند، دریافتهاند که مثل هر چیزی دیگری تمرین روی یک موضوع توانایی ما را در آن موضوع بهبود میبخشد؛ به این ترتیب، هر چه داستانهای بیشتری بخوانیم، بیشتر میفهمیم،
#اطرافیانمان_چه_فکری_میکنند و
#چطور_اینگونه_فکر_میکنند.
ممکن است در مسیر درک زندگی اطرافیان و توجه به آن، آن تجربیات را وارد شخصیت خود کنیم؛ و درنتیحه، «خود» تازهای داشتهباشیم که شکلی نو یافتهاست. خوانندهها اغلب احساساتی مشابه احساسات شخصیتهای داستانی را تجربه میکنند که باعث میشود #حس_همدلی ما با آنها افزایش یابد؛ با این کار
«ادبیات ممکن است به ما کمک کند، مسیر رشد شخصی خود را طی کنیم؛ از این طریق که از میان خودِ فعلی ما عبور کند و همزمان تعدّدی از خودهای بالقوه آینده را در دسترس ما قرار دهد.» بنابراین هرچه بیشتر بخوانیم، بیشتر خود را در معرض #دیگر_شیوههای_بودن و دیگر هویتهای بالقوه قرار میدهیم.
#فواید_رمان_خوانی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
#تو_دوست_منی
#تو_عشق_منی
#چیستایثربی
#بخشی از فیلم
#هشت_زن
#فیلم_سینمایی_فرانسوی
#حس_خواهرانه دو پرسوناژ این سکانس؛ در فیلم ؛ دو خواهر تنها هستند...
این ترانه از ترانه های مدرسه های دخترانه ی فرانسه است.
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#تو_عشق_منی
#چیستایثربی
#بخشی از فیلم
#هشت_زن
#فیلم_سینمایی_فرانسوی
#حس_خواهرانه دو پرسوناژ این سکانس؛ در فیلم ؛ دو خواهر تنها هستند...
این ترانه از ترانه های مدرسه های دخترانه ی فرانسه است.
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ