چیستایثربی کانال رسمی
6.4K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.14K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم.....حافظ عزیز
.
من نمیدانم مرحوم فرج الله سلحشور درونا چه کسی بود؟! چه شخصیتی داشت؟ چقدر دیگران دوستش داشتند؛ چقدر دیگران از او بد میگفتند...به من هم ربطی ندارد....من فقط دلم میخواهد وقتی کسی سفری ابدی میکند ؛ خاطره ی خوبی از او در ذهنم باشد.من از رنجاندن آدمها میترسم....دل آدمها گنج وامانت الهی است...من از ویران کردن امانت الهی خوف دارم.....من از محبت خدا به ما شرم میکنم و میگویم خدایی که این همه ؛ ما را دوست دارد ؛ ؛بیشرمی ست در حضورش از هم ؛ بد بگوییم....

هرگز با مرحوم سلحشور ؛ برخوردی از نزدیک نداشتم؛ جز سالها پیش که در محیط تاتر دورادور میدیدمش.....میدانم شما اکنون درباره ی من چه فکر میکنید....ولی مهم نیست !...هشت سال پیش که به دلیلی ؛ امیدم برای دیدن دخترم ؛ از همه جا بریده شده بود ؛ گفتند به آقای سلحشور زنگ بزن!.....اخلاق مرا میشناسید ! حق الزحمه ی خودم را که حقم است ؛ نمیتوانم از مردم بگیرم....چه برسد به عنوان چیستا یثربی به آقایی که دورادور مرا میشناسد؛ زنگ بزنم و تقاضای پادر میانی کنم.! آن هم آقای سلحشور !!!! زمین را چنگ میزدم تا دخترم را یکبار دیگر ببینم....و او؛ پشت خط ؛ برخورد بسیار گرم و پدرانه ای داشت.اصلا نمیدانست من سالهاست که جدا شده ام!....اما به من حس اطمینان داد و گفت ؛ دختر، باید پیش مادرش باشد...چرا نیست؟ و وقتی دلیلش را فهمید ؛ گفت : سعی اش را میکند.....نمیدانم چه کرد !....اما به خاطر روی خوش و پدرانه ای که نشان داد ؛ گمانم بی انصافیست؛ فقط با لحن تند از او یاد کنیم!.....همه انسانها نقاط ضعفی دارند.ما پروردگار نیستیم...ما
#حق_نداریم
کسی را
#قضاوت کنیم.....

این تصنیف را که خیلی دوست دارم ؛ به روان فرج الله سلحشور تقدیم میکنم.باشد که در جوار رحمت خدایش ؛ آرام بگیرد....و هنوز جمله اش یادم هست :
#درست میشود....

#تصنیف
#امام_علی_ع
#آهنگساز:
#فرهاد_فخر_الدینی
خواننده :
#صدیق_تعریف
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
این عکسو بدون اینکه حواسم بوده ازم انداختن. در بصره... مدتیه چیستای سابق نیستم.انگار یه قناری نگاهمو دزدیده !

همه ش خواب رمان
#قاب_قناری مادرمو میبینم و اون پایان دردناکش ...که متاسفانه به انقلاب خورد و هرگز مجوز نگرفت و مادرم عصبانی شد و تیکه تیکه ش کرد و ماالان یه نسخه هم ازش نداریم...اما توی ذهن من ، خط به خط وجود داره...

دخترم بزرگ شده و میمیرم برای روزهایی که با هم بودیم. کیش یا هر جایی میرفتیم و چقدر به من احتیاج داشت. دنیا ، همینه دیگه....


علی تو خودشه. درکش میکنم، همه ی عمرش و جوونیشو برای این کشور گذاشت و الان به خیلی باورهای سابقش شک کرده.

داره یه بازنگری تو زندگیش انجام میده ...میدونه من نمیتونم کمکش کنم . ما با دو تفکر مختلف رشد کردیم.



چند وقت پیش ،یه ماجرای عاطفی احمقانه داشتم. احمقانه ...چون هیچیش ، سر جاش نبود. عشق زن و مردی نبود.
یه دوستی بیش از حد بود که باید زودتر مراقبش میبودم ، قبل از اینکه ، کلاف سر در گم پیچ در پیچی بشه که دوتامونو گیج کنه !
.


من عاشق زیبایی ام از هر نوع...
شعر ؛رمان ،ترانه ؛ رقص ؛ خوانندگی ؛ بازیگری ... همه چیز در حد کمال!

اما همیشه طرف مقابلم ، فکر میکنه ، من عاشق خودشم ، نه هنرش !...

و این آغاز همه ی سوء تفاهمات زندگی منه!


امروز یکی بهم پیشنهاد داد به جای تاتر کم عمر ، یه فیلم بسازم. گفت اسپانسر میشه. خب راستش انقدر بخاطر اون تصادف احمقانه در شب ، حس کوفتگی بدن و درد داشتم ، که فقط گفتم :

" راجع بهش فکر میکنم."


فیلمنامه آماده است. فقط .....


میدونید من یه کم دلخورم .

از رفتار برخی از به ظاهر همکاران ، ناشران، تهیه کنندگان ، مدیران سالنهای بخش خصوصی تاتر و مهم تر از همه از دست خودم ....

زنی که من دوست دارم ، شجاع و قویه، و به حرف مردم بی توجه !


کمتر ناامید میشه. بیم و امید ، هر دو در دلش راه داره...این نشانه ها ، الان مال نسلای منقرض شده ست ، اما من منقرض نشدم هنوز !



دکارت میگه برای ایمان واقعی ، یه بار اساسا به همه چیز شک کن و بعد از اول شروع کن. ببین چه چیزایی برات باقی میمونه که قابل شک کردن نیست.

من الان در این مرحله ام و گمانم تنها چیزی که برام قابل شک نیست توانایی انسان در باز سازی خودشه...
در بالاتر رفتن از خودش . در رشد کردن.... در هجرت از خودش

با تلاش کردن و از پادر نیامدن...
.
نمیشه به یاری دیگران امیدوار بود.

حسهای من ، این روزها غریبه!

ممکنه چیزهای عجیبی بشنوید.
شاید دارم راههای جدیدی رو برای انسان بهتری بودن ، امتحان میکنم . شاید میخوام رنگ دودی جامعه مونو، بهاری کنم.

گرچه تنهایی ممکن نیست، ...ولی هستند کسانی که مثل من فکر میکنند. یونگ و هسه در حوالی سن من ،همه چیزو ول کردن و رفتن دنبال حقیقت...


اول رفتند هند ،
و بعد جاهای دیگه ..من مادرم و نمیتونم...شرایط مالی و خانوادگیشم ندارم...

سلوک من درونی خواهد بود.



#هیچوقت_خسته_نشید!



خستگی اول تموم شدنه . اول مردن !



با کینه های قبلی هم ، نمیشه زندگی کرد.

باید در معیارهای زندگی تجدید نظر کرد.

باید کارها رو #درست انجام داد تا جایی که میشه__همین مهمه!



باید گاهی گول عواطف را نخورد. هیچگونه عواطفی!

...باید به خودت بباورونی که خودتی و خودت . منتظر هیچکس و هیچ معجزه ای نیستی !

اون وقت ببین چند مرده حلاجی!


نه من دیگه منتظر فرد یا اتفاق خاصی نیستم...


منتظر چیستای توی پیله ام. ببینم چکار میخواد کنه !



آیا تبدیل به پروانه میشه یا کرم گوشتخوار یا یه کرم مرده ؟

آیا هدف زندگیش ، اونو به نور نزدیک میکنه؟ به پیوستگی ، وحدت در کثرت. یکی شدن با روح و جان جهان.



من آماده ام که تغییر اساسی کنم.


و آماده ام که دوستان جدیدی داشته باشم ...تا خدا چی بخواد و من چقدر حرکت کنم... بسم ا....


#چیستایثربی
@chista_yasrebi