Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
Chista Yasrebi:
ادامه 104
#او_یکزن
#چیستایثربی
#بخش_دوم_قسمت_صدوچهار
ادامه از
#پست_قبل🔼
فقط من آنجا بودم...منتظر ماشین اورژانس.. راجع به من حرف میزدند! گفتم : چه بلایی؟شبنم گفت: تو رو از زهرا دزدیدن؛ اما کی؟ گفتم :مهم نیست! نمیخوام بدونم دیگه! گذشته.... میخوام تو لحظه زندگی کنم...
شبنم گفت: نگذشته دختر و مهمه! چون از زندگیت بیرون نمیره..سردار دلاور ؛ بهش بگو!
بگو کار مشتعلی بود ! اون تو رو دزدید؛ خیلی آسون... از آدمای جاسوس رژیم بود؛ یه نفوذی خنگ بی دست و پا..
از اینایی که همه جا و همه وقت ؛ آویزونن!...سالها مراقب فعالیتهای سیاسی حاجی سپندان بود.حاجی خودشم نمیدونست! اونو پیشکار خودش کرده بود ؛ شایدم میدونست و به روش نمیاورد... فکر میکرد لااقل مشتعلی کبریت بی خطره..اگه بدترشو بفرستن چی؟...
تا اینکه مشتعلی ابله ؛ عاشق مهتاب شد ؛ فکر کرد بچه رو بدزده ؛ بده مهتاب ؛ بچه ای که شبیه مهتابه ! بعدشم با مهتاب از ایران فرارکنن ! ما اصلا نفهمیدیم ؛ اون تو رو از کجا پیدا کرد! انگار سالها منتظر به دنیا اومدنت بود... خیلی شکل مهتاب بودی؛ بیشتر از مادر خودت؛ انگار بچه ی مهتاب بودی...... مشتعلی وانمود میکرد که بچه ی مهتاب نمرده و تویی !
فکر میکرد مهتاب اونقدر خل شده که درک زمانو از دست داده.... اما اشتباه میکرد ؛ درد روحی اون سقط ؛ همیشه با مهتاب بود....
حاجی سپندان هم تو رو نشناخت ! با وجود اینکه زهرا ؛ مادرت رو ؛ بخاطر اون تصادف کذایی سد کرج ؛و خواهرش زهره؛ عروسی که از سد کرج حامله گرفتنش ؛ خوب میشناخت ؛ چون خودش باعث اون تصادف شده بود...
اما حاجی حتی شک هم نکرد که مشتعلی تو رو ازکجا آورده! یا تو کی هستی! فقط میخواست زودتر ؛ از اونجا دورت کنه که مشتعلی ؛ با وجود تو ؛ مهتاب رو گول نزنه
! حاجی سپندان ؛ به قاضی نیکان قول رفاقت داده بود که مراقب زن و بچه ش باشه...
فکرمیکنی تو رو به کی داد تا بزرگ کنن؟!
پدر و مادر ناتنیت کین دختر؟ هیچ میدونی؟!..
#او_یک_زن
#قسمت_صد_و_چهارم
#چیستایثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
برگرفته از پیج رسمی چیستایثربی
Yasrebi_chista /instagram
هر گونه اشتراک ؛ منوط به نام نویسنده است و فقط قصه در
#این_کانال و کانال خود #او_یکزن معتبراست
ادرس #کانال_او_یکزن
که همه ی قسمتها پشت هم آمده است :
@chista_2
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
ادامه 104
#او_یکزن
#چیستایثربی
#بخش_دوم_قسمت_صدوچهار
ادامه از
#پست_قبل🔼
فقط من آنجا بودم...منتظر ماشین اورژانس.. راجع به من حرف میزدند! گفتم : چه بلایی؟شبنم گفت: تو رو از زهرا دزدیدن؛ اما کی؟ گفتم :مهم نیست! نمیخوام بدونم دیگه! گذشته.... میخوام تو لحظه زندگی کنم...
شبنم گفت: نگذشته دختر و مهمه! چون از زندگیت بیرون نمیره..سردار دلاور ؛ بهش بگو!
بگو کار مشتعلی بود ! اون تو رو دزدید؛ خیلی آسون... از آدمای جاسوس رژیم بود؛ یه نفوذی خنگ بی دست و پا..
از اینایی که همه جا و همه وقت ؛ آویزونن!...سالها مراقب فعالیتهای سیاسی حاجی سپندان بود.حاجی خودشم نمیدونست! اونو پیشکار خودش کرده بود ؛ شایدم میدونست و به روش نمیاورد... فکر میکرد لااقل مشتعلی کبریت بی خطره..اگه بدترشو بفرستن چی؟...
تا اینکه مشتعلی ابله ؛ عاشق مهتاب شد ؛ فکر کرد بچه رو بدزده ؛ بده مهتاب ؛ بچه ای که شبیه مهتابه ! بعدشم با مهتاب از ایران فرارکنن ! ما اصلا نفهمیدیم ؛ اون تو رو از کجا پیدا کرد! انگار سالها منتظر به دنیا اومدنت بود... خیلی شکل مهتاب بودی؛ بیشتر از مادر خودت؛ انگار بچه ی مهتاب بودی...... مشتعلی وانمود میکرد که بچه ی مهتاب نمرده و تویی !
فکر میکرد مهتاب اونقدر خل شده که درک زمانو از دست داده.... اما اشتباه میکرد ؛ درد روحی اون سقط ؛ همیشه با مهتاب بود....
حاجی سپندان هم تو رو نشناخت ! با وجود اینکه زهرا ؛ مادرت رو ؛ بخاطر اون تصادف کذایی سد کرج ؛و خواهرش زهره؛ عروسی که از سد کرج حامله گرفتنش ؛ خوب میشناخت ؛ چون خودش باعث اون تصادف شده بود...
اما حاجی حتی شک هم نکرد که مشتعلی تو رو ازکجا آورده! یا تو کی هستی! فقط میخواست زودتر ؛ از اونجا دورت کنه که مشتعلی ؛ با وجود تو ؛ مهتاب رو گول نزنه
! حاجی سپندان ؛ به قاضی نیکان قول رفاقت داده بود که مراقب زن و بچه ش باشه...
فکرمیکنی تو رو به کی داد تا بزرگ کنن؟!
پدر و مادر ناتنیت کین دختر؟ هیچ میدونی؟!..
#او_یک_زن
#قسمت_صد_و_چهارم
#چیستایثربی
#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
برگرفته از پیج رسمی چیستایثربی
Yasrebi_chista /instagram
هر گونه اشتراک ؛ منوط به نام نویسنده است و فقط قصه در
#این_کانال و کانال خود #او_یکزن معتبراست
ادرس #کانال_او_یکزن
که همه ی قسمتها پشت هم آمده است :
@chista_2
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
رویداد #سیاهکل که همچنین به قیام سیاهکَل و جنبش سیاهکَل نیز مشهور است، به حمله مسلحانهٔ هواداران سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل در تاریخ ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹ انجام دادند، گفته میشود. هدف از این عملیات آزاد سازی یکی از اعضای دستگیر شده این سازمان بود. در درگیری پیش آمده سه نفر از چریکها کشته و ده نفر دستگیر و سپس اعدام شدند. به نوشته" یان ریشار" و "نیکی کدی"، این واقعه، نخستین حرکت مسلحانه با اهداف سیاسی در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود.
گرچه فداییان در این خیزش، از دستیابی به هدف نظامی خود ناکام ماندند، ولی از این درگیری تا سالها بعد به عنوان بزرگترین عملیات مسلحانه بر علیه رژیم شاه یاد میشد. این واقعه باور ضربهپذیر بودن نظام شاهنشاهی از طریق مبارزهٔ مسلحانه را تقویت نمود.
این قیام همچنین موجب تأثیرگذاری بر روند پیشرفت
#شعر_نوی_معاصر_فارسی شدو باعث به وجودآمدن یک دورهٔ جدید در شعر فارسی شد که #محمدرضا_شفیعی_کدکنی از آن با نام دورهٔ سیاهکل یاد میکند.
تابلوی سیاهکل در سال ۱۳۵۰ توسط بیژن جزنی و درزندان عشرتآباد ترسیم شدهاست. از محل نگهداری فعلی این اثر اطلاع دقیقی در دست نیست.همچنین محتمل است که #مسعود_کیمیایی در فیلم مشهور #گوزنها و انتخاب نام این فیلم اشارهای به این مضمون داشتهاست.
در ترانههای پس از این واقعه نیز، آثار سیاهکل مشهود است.
فرهاد مهراد، خوانندهٔ ترانهٔ #جمعه، معتقد است که شهیار قنبری در سرودن شعر این ترانه به روز جمعه که قیام سیاهکل رخ دادهاست، نظر داشتهاست. همچنین ترانه #گنجشگک_اشی_مشی که با صدای فرهاد مهراد بر روی فیلم گوزنها اجرا شد و سروده#شهیار_قنبری است، وقتی در همان سالها با صدای فرهاد و بر روی آهنگی از #اسفندیار_منفرد_زاده خواندهشد، مدتها در میان دانشجویان و روشنفکران ترانهای سیاسی و تداعیگر واقعهٔ سیاهکل انگاشته میشد و البته لحن ترانه و محتوای کلام و نیز صدای به هم کوبیدن سنگ که یادآور نوعی مراسم عزاداری در میان اقوام مختلف ایرانی است، این برداشت را قوت میبخشید. اسفندیار_منفردزاده، آهنگساز این ترانه در گفتوگویی که پس از مرگ فرهاد مهراد با رادیو بیبیسی صورت گرفته بود، ارتباط میان این ترانه با قیام سیاهکل را رد نکرد.
از دیگر ترانههای مشهوری که در رابطه با واقعه سیاهکل سروده شد، ترانهٔ #جنگل سروده #ایرج_جنتی_عطایی است که با آهنگسازی #بابک_بیات و صدای #داریوش_اقبالی اجرا شدهاست.
#این_پست_ربطی_به_قصه_ندارد!
صرفا جهت #آگاهی دوستان و علت وجودی ترانه ی عزیز
#جمعه ؛ با صدای جاودان
#فرهاد_مهراد و همکاری
#منفرد_زاده و
#قنبری برای به تصویر کشیدن یک #مبارزه و یک اعدام دسته جمعی دردناک ؛ در کانال #چیستایثربی آورده شده است....
#چیستایثربی
منبع:نت
@chista_yasrebi
گرچه فداییان در این خیزش، از دستیابی به هدف نظامی خود ناکام ماندند، ولی از این درگیری تا سالها بعد به عنوان بزرگترین عملیات مسلحانه بر علیه رژیم شاه یاد میشد. این واقعه باور ضربهپذیر بودن نظام شاهنشاهی از طریق مبارزهٔ مسلحانه را تقویت نمود.
این قیام همچنین موجب تأثیرگذاری بر روند پیشرفت
#شعر_نوی_معاصر_فارسی شدو باعث به وجودآمدن یک دورهٔ جدید در شعر فارسی شد که #محمدرضا_شفیعی_کدکنی از آن با نام دورهٔ سیاهکل یاد میکند.
تابلوی سیاهکل در سال ۱۳۵۰ توسط بیژن جزنی و درزندان عشرتآباد ترسیم شدهاست. از محل نگهداری فعلی این اثر اطلاع دقیقی در دست نیست.همچنین محتمل است که #مسعود_کیمیایی در فیلم مشهور #گوزنها و انتخاب نام این فیلم اشارهای به این مضمون داشتهاست.
در ترانههای پس از این واقعه نیز، آثار سیاهکل مشهود است.
فرهاد مهراد، خوانندهٔ ترانهٔ #جمعه، معتقد است که شهیار قنبری در سرودن شعر این ترانه به روز جمعه که قیام سیاهکل رخ دادهاست، نظر داشتهاست. همچنین ترانه #گنجشگک_اشی_مشی که با صدای فرهاد مهراد بر روی فیلم گوزنها اجرا شد و سروده#شهیار_قنبری است، وقتی در همان سالها با صدای فرهاد و بر روی آهنگی از #اسفندیار_منفرد_زاده خواندهشد، مدتها در میان دانشجویان و روشنفکران ترانهای سیاسی و تداعیگر واقعهٔ سیاهکل انگاشته میشد و البته لحن ترانه و محتوای کلام و نیز صدای به هم کوبیدن سنگ که یادآور نوعی مراسم عزاداری در میان اقوام مختلف ایرانی است، این برداشت را قوت میبخشید. اسفندیار_منفردزاده، آهنگساز این ترانه در گفتوگویی که پس از مرگ فرهاد مهراد با رادیو بیبیسی صورت گرفته بود، ارتباط میان این ترانه با قیام سیاهکل را رد نکرد.
از دیگر ترانههای مشهوری که در رابطه با واقعه سیاهکل سروده شد، ترانهٔ #جنگل سروده #ایرج_جنتی_عطایی است که با آهنگسازی #بابک_بیات و صدای #داریوش_اقبالی اجرا شدهاست.
#این_پست_ربطی_به_قصه_ندارد!
صرفا جهت #آگاهی دوستان و علت وجودی ترانه ی عزیز
#جمعه ؛ با صدای جاودان
#فرهاد_مهراد و همکاری
#منفرد_زاده و
#قنبری برای به تصویر کشیدن یک #مبارزه و یک اعدام دسته جمعی دردناک ؛ در کانال #چیستایثربی آورده شده است....
#چیستایثربی
منبع:نت
@chista_yasrebi
#این نمایش جدید من ؛ نمایش
#اینستاگرام بیست نفره نیست.ولی نام جدید نمایش
#من_آناکارنینا_نیستم ؛ هست....
#اینستاگرام بیست نفره نیست.ولی نام جدید نمایش
#من_آناکارنینا_نیستم ؛ هست....
من خدا رو دارم.
میکنم باز بش توکل
#این_نیز_بگذرد
#امیر_تتلو
این نیز بگذرد ....
تقدیم به
#یکنفر
که
شبیه هیچکس نیست
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#چیستایثربی_صورتی
@chista_yasrebi_original
@chista_yasrebi_soorati
میکنم باز بش توکل
#این_نیز_بگذرد
#امیر_تتلو
این نیز بگذرد ....
تقدیم به
#یکنفر
که
شبیه هیچکس نیست
#چیستایثربی_کانال_رسمی
#چیستایثربی_صورتی
@chista_yasrebi_original
@chista_yasrebi_soorati
دوستان این مطلب فوروارد شده.اصل مطلب، درکانالشان موجود است و مدارک زیاد دیگر
.آدرس #این_کانال ، که مطالب افشاگرانه ای همراه با مدرک دارد ، بالای عکس موجود است. اگر خواستید کلیک کنید و بخوانید .
ماطرفدار کسی نیستیم ، و نه دشمن فرد خاصی....
فقط رسالتمان ، به عنوان یک روزنامه نگار مستقل :
#کشف_حقایق
حق مردم است که روشنگری شود....دوست ندارم اشکهای معلمان را ببینم که می بینم.
@chista_yasrebi
.آدرس #این_کانال ، که مطالب افشاگرانه ای همراه با مدرک دارد ، بالای عکس موجود است. اگر خواستید کلیک کنید و بخوانید .
ماطرفدار کسی نیستیم ، و نه دشمن فرد خاصی....
فقط رسالتمان ، به عنوان یک روزنامه نگار مستقل :
#کشف_حقایق
حق مردم است که روشنگری شود....دوست ندارم اشکهای معلمان را ببینم که می بینم.
@chista_yasrebi
روزهایی که تاتر شهر خانه اصلی من بود. من هنوز به نور حق جویی و حق خواهی ، مومنم. نوری که فقط صحنه ی تاتر را روشن میکند.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
و هنوز این صحنه ؛ خانه ی من است
نامی که به افسانه ماهیان پیشنهاد دادم برای کتاب استاد سمندریان.
شب زنگ زد.
پیشنهاد اسم خواست
این نام را اول همه دادم
#این_صحنه_خانه_من_است
گفت: خیلی طولانیست
گفتم : مناسب مرتبت و زندگی استاد است
و نام کتاب ؛ همین شد
و این جمله ؛ جمله ی تاتری ها....
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#نمایشنامه_نویس
#کارگردان_تاتر
#منتقد
@chista_yasrebi
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
و هنوز این صحنه ؛ خانه ی من است
نامی که به افسانه ماهیان پیشنهاد دادم برای کتاب استاد سمندریان.
شب زنگ زد.
پیشنهاد اسم خواست
این نام را اول همه دادم
#این_صحنه_خانه_من_است
گفت: خیلی طولانیست
گفتم : مناسب مرتبت و زندگی استاد است
و نام کتاب ؛ همین شد
و این جمله ؛ جمله ی تاتری ها....
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#نمایشنامه_نویس
#کارگردان_تاتر
#منتقد
@chista_yasrebi
دلم میخواست صحنه را از ما نمیگرفتید
اما شمایید دیگر....
چاپلوس؛ منفعت طلب ؛ رفیق باز و....
و ضد_هنر
شرم نمیکنید؟!
از سیزده سالگی این صحنه؛ خانه ی من بود.همین نام رادادم به افسانه ماهیان ؛ برای #کتاب " استاد سمندریان "
" این صحنه ؛ خانه ی من است"
همیشه...
شما میروید
خیلی هم مفتضحانه و بد شکل میروید!
و آهِ دل سوخته ؛ پشتتان خواهد بود.
#این_صحنه_خانه_ی_من_است.
نامی که برای کتاب استاد #سمندریان انتخاب کردم ....به تقاضای خانم ماهیان؛ که به من زنگ زد و نامی خاص برای کتاب استاد خواست.....هنوز صدایش را دارم....
یادش بخیر!
چه روزهایی بود.آن موقع افسانه برای من در نمایشی بازی میکرد؛ به نام:
آیا تو تابحال عاشق شده ای روژانو؟
رحیم نوروزی ؛ نیایش میمندی و آذر رجبی هم در آن نمایش ؛ نقش آفرینی میکردند و کار در تهران و #سنندج درخشید.اولین تاتر #فارسی_کوردی ؛ با کمک ترجمه آقای مختار شکری پور.
ما روی صحنه زیبا بودیم
و کار زیبا بود...
به قول #نیکول_کیدمن در انتهای #فیلم "دیگران" :
" اینجا تا ابد ؛ خانه ی ماست."
هیچکس نمیتواند آن را از مابگیرد ."
در قلهک تهران ؛ به کمک دوستان قدیم وجدید علی ؛ مشغول ایجاد یک سالن خصوصی هستیم.
شمابمانید و حوضتان...
اینجا خانه ی ماست
آیندگان قضاوت خواهند کرد.
بی هنرهای ظالمِ پشت میز نشین
لابی بازی سرنوشت شومی دارد
و #رانت_خواری
به فکر سرنوشت فرزندانتان باشید
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
یکعدد
#نمایشنامه_نویس
#کارگردان
گاهی
صداپیشه و بازیگر
و تاابد
عاشق
نوشتن
#تاتر
#تاتریها
#صحنه
#اجرا
#موزیک
ارمغان تاریکی
#محمد_اصفهانی
عکس
علی غیاثی
#theatre
#drama#stage
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#playwright
#dramatist
#director
https://www.instagram.com/p/CftnFejjcLI/?igshid=MDJmNzVkMjY=
اما شمایید دیگر....
چاپلوس؛ منفعت طلب ؛ رفیق باز و....
و ضد_هنر
شرم نمیکنید؟!
از سیزده سالگی این صحنه؛ خانه ی من بود.همین نام رادادم به افسانه ماهیان ؛ برای #کتاب " استاد سمندریان "
" این صحنه ؛ خانه ی من است"
همیشه...
شما میروید
خیلی هم مفتضحانه و بد شکل میروید!
و آهِ دل سوخته ؛ پشتتان خواهد بود.
#این_صحنه_خانه_ی_من_است.
نامی که برای کتاب استاد #سمندریان انتخاب کردم ....به تقاضای خانم ماهیان؛ که به من زنگ زد و نامی خاص برای کتاب استاد خواست.....هنوز صدایش را دارم....
یادش بخیر!
چه روزهایی بود.آن موقع افسانه برای من در نمایشی بازی میکرد؛ به نام:
آیا تو تابحال عاشق شده ای روژانو؟
رحیم نوروزی ؛ نیایش میمندی و آذر رجبی هم در آن نمایش ؛ نقش آفرینی میکردند و کار در تهران و #سنندج درخشید.اولین تاتر #فارسی_کوردی ؛ با کمک ترجمه آقای مختار شکری پور.
ما روی صحنه زیبا بودیم
و کار زیبا بود...
به قول #نیکول_کیدمن در انتهای #فیلم "دیگران" :
" اینجا تا ابد ؛ خانه ی ماست."
هیچکس نمیتواند آن را از مابگیرد ."
در قلهک تهران ؛ به کمک دوستان قدیم وجدید علی ؛ مشغول ایجاد یک سالن خصوصی هستیم.
شمابمانید و حوضتان...
اینجا خانه ی ماست
آیندگان قضاوت خواهند کرد.
بی هنرهای ظالمِ پشت میز نشین
لابی بازی سرنوشت شومی دارد
و #رانت_خواری
به فکر سرنوشت فرزندانتان باشید
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
یکعدد
#نمایشنامه_نویس
#کارگردان
گاهی
صداپیشه و بازیگر
و تاابد
عاشق
نوشتن
#تاتر
#تاتریها
#صحنه
#اجرا
#موزیک
ارمغان تاریکی
#محمد_اصفهانی
عکس
علی غیاثی
#theatre
#drama#stage
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#playwright
#dramatist
#director
https://www.instagram.com/p/CftnFejjcLI/?igshid=MDJmNzVkMjY=
از گذشته ی خود ؛ یک خانه با کاغذدیواریهای نقاشیهای جهان را به یاد میاورم ،
یک فواره و شمشاد ؛
دخترکی با ماهی کوچکش؛ که در رویا به دریا پیوست ،
و یک مرد که از میان قصه های اساطیری ؛ آمده بود.
نمیخواهم غمگین باشم ..
یا نا امید.
آن دخترک گیسو سیاه ؛ ماهی سرخ کوچک و آن مردِ گندمزارهای دور دست ؛ همه ی زندگیِ من بودند.
چه زندگی کوچک زیبایی!
همه ی آن ؛ در سه روز جا میگیرد.
در سه کلمه ❤️❤️❤️
" انسان به میزانی که انسان تر است ؛ تنهاتر میشود ؛"
و من هر چقدر زمان میگذرد ؛ به اندوه گذشته ام بیشتر میخندم و در نهایت :
"من هم چیزی ندیدم جز زیبایی....*"
جمله ی معروف #زینب؛
وقتی سر بریده ی برادرش #حسین را به او نشان دادند...
چه میتوانست مقابل چشم پر خونِ دشمن بگوید ؛
از این زیباتر و پر معناتر ؟!....
زندانیهای ما ؛ فیلمسازان ؛ اساتید ؛ فعالان مدنی ؛ خیالتان جمع :
ما جای ضربه ها و کبودیها را ندیدیم ؛
ما چیزی ندیدیم به جز زیبایی !......
و به جز استواری باوقار....
#سپیده_رشنو
#سپیده_قلیان
#جعفر_پناهی
#محمد_رسول_اف
#نسرین_ستوده
و آنها که هستند و آنها که ذرات وجودشان دیگر ؛ همآغوش باد است.
و دیگران ...
آخرین جمله ی فیلم #دیگران
از قول :
#نیکول_کیدمن...
#این_خانه_مال_ماست
" این خانه ی ماست..."
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
ماهی زیبای دخترم ؛ که اکنون در دریای آبی آسمانهاست ؛
و تولد منِ مهر ماهی ؛ چند سال پیش ؛ که در بستر بیماری گذشت،
و پس از آن ؛ #پستچی را نوشتم......
#کتاب پستچی را...
و در پایان ؛ براستی ؛ حرف دیگری نیست!
به #خانه مان برویم....
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/p/ChNZaonrhiN/?igshid=MDJmNzVkMjY=
یک فواره و شمشاد ؛
دخترکی با ماهی کوچکش؛ که در رویا به دریا پیوست ،
و یک مرد که از میان قصه های اساطیری ؛ آمده بود.
نمیخواهم غمگین باشم ..
یا نا امید.
آن دخترک گیسو سیاه ؛ ماهی سرخ کوچک و آن مردِ گندمزارهای دور دست ؛ همه ی زندگیِ من بودند.
چه زندگی کوچک زیبایی!
همه ی آن ؛ در سه روز جا میگیرد.
در سه کلمه ❤️❤️❤️
" انسان به میزانی که انسان تر است ؛ تنهاتر میشود ؛"
و من هر چقدر زمان میگذرد ؛ به اندوه گذشته ام بیشتر میخندم و در نهایت :
"من هم چیزی ندیدم جز زیبایی....*"
جمله ی معروف #زینب؛
وقتی سر بریده ی برادرش #حسین را به او نشان دادند...
چه میتوانست مقابل چشم پر خونِ دشمن بگوید ؛
از این زیباتر و پر معناتر ؟!....
زندانیهای ما ؛ فیلمسازان ؛ اساتید ؛ فعالان مدنی ؛ خیالتان جمع :
ما جای ضربه ها و کبودیها را ندیدیم ؛
ما چیزی ندیدیم به جز زیبایی !......
و به جز استواری باوقار....
#سپیده_رشنو
#سپیده_قلیان
#جعفر_پناهی
#محمد_رسول_اف
#نسرین_ستوده
و آنها که هستند و آنها که ذرات وجودشان دیگر ؛ همآغوش باد است.
و دیگران ...
آخرین جمله ی فیلم #دیگران
از قول :
#نیکول_کیدمن...
#این_خانه_مال_ماست
" این خانه ی ماست..."
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
ماهی زیبای دخترم ؛ که اکنون در دریای آبی آسمانهاست ؛
و تولد منِ مهر ماهی ؛ چند سال پیش ؛ که در بستر بیماری گذشت،
و پس از آن ؛ #پستچی را نوشتم......
#کتاب پستچی را...
و در پایان ؛ براستی ؛ حرف دیگری نیست!
به #خانه مان برویم....
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
https://www.instagram.com/p/ChNZaonrhiN/?igshid=MDJmNzVkMjY=