#احمد شاملو دربارهٔ تجربهٔ زندان
#غلامحسین_ساعدی و احوالات او پس از آزادی چنین گفتهاست
آنچه از او زندان شاه را ترک گفت، جنازهٔ نیمجانی بیش نبود. آن مرد، با آن خلاقیت جوشانش، پس از شکنجههای جسمی و بیشتر روحیِ زندان اوین، دیگر مطلقاً زندگی نکرد. آهستهآهسته در خود تپید و تپید تا مُرد. وقتی درختی را در حال بالندگی اره میکنید، با این کار در نیروی بالندگی او دست نبردهاید، بلکه خیلی ساده او را کشتهاید. ساعدی مسائل را درک میکرد و میکوشید عکسالعمل نشان بدهد. اما دیگر نمیتوانست. او را اره کرده بودند
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
#غلامحسین_ساعدی و احوالات او پس از آزادی چنین گفتهاست
آنچه از او زندان شاه را ترک گفت، جنازهٔ نیمجانی بیش نبود. آن مرد، با آن خلاقیت جوشانش، پس از شکنجههای جسمی و بیشتر روحیِ زندان اوین، دیگر مطلقاً زندگی نکرد. آهستهآهسته در خود تپید و تپید تا مُرد. وقتی درختی را در حال بالندگی اره میکنید، با این کار در نیروی بالندگی او دست نبردهاید، بلکه خیلی ساده او را کشتهاید. ساعدی مسائل را درک میکرد و میکوشید عکسالعمل نشان بدهد. اما دیگر نمیتوانست. او را اره کرده بودند
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
باز می گردم
برای بال هایم
بگذار باز گردم!
می خواهم بمیرم
در سرزمین سپیده دمان
می خواهم بمیرم
در سرزمین دیروز!
باز می گردم
برای بال هایم
بگذار بازگردم!
می خواهم بمیرم
در سرزمین نهایت ها
می خواهم بمیرم
دور از چشم
دریا
#لورکا
ترجمه :
#احمد_پوری
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
برای بال هایم
بگذار باز گردم!
می خواهم بمیرم
در سرزمین سپیده دمان
می خواهم بمیرم
در سرزمین دیروز!
باز می گردم
برای بال هایم
بگذار بازگردم!
می خواهم بمیرم
در سرزمین نهایت ها
می خواهم بمیرم
دور از چشم
دریا
#لورکا
ترجمه :
#احمد_پوری
کانال رسمی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
باد جن
مستندی از ناصر تقوایی
درباره ی مراسم زار در جنوب
بادها ،جن ها و زارها
با گویندگی
#احمد_شاملو
#جن
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
مستندی از ناصر تقوایی
درباره ی مراسم زار در جنوب
بادها ،جن ها و زارها
با گویندگی
#احمد_شاملو
#جن
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
مرگ من سفری نیست
هجرتی ست
از سرزمینی که دوست نمی داشتم
به خاطر نامردمانش
#احمد_شاملو
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
هجرتی ست
از سرزمینی که دوست نمی داشتم
به خاطر نامردمانش
#احمد_شاملو
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
تیره به تیره، از سینه به سینه، از پشت به پشت ، و تا گیهان بوده است، این تیر رفته است
آنک البرز بلند است و سر به آسمان می ساید. . ما در پای البرز به پای ایستاده ایم، و در برابرمان دشمنانی از خون ما؛ با لبخند زشت.
و من مردمی را می شناسم که هنوز می گویند ، آرش...
#اسطوره
#آرش
#تک_تیرانداز برای تعیین مرز ایران و توران ،که پس از پرتاب تیر از کمان ، جانش هم پرواز کرد.
#احمد_شاملو
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
تیره به تیره، از سینه به سینه، از پشت به پشت ، و تا گیهان بوده است، این تیر رفته است
آنک البرز بلند است و سر به آسمان می ساید. . ما در پای البرز به پای ایستاده ایم، و در برابرمان دشمنانی از خون ما؛ با لبخند زشت.
و من مردمی را می شناسم که هنوز می گویند ، آرش...
#اسطوره
#آرش
#تک_تیرانداز برای تعیین مرز ایران و توران ،که پس از پرتاب تیر از کمان ، جانش هم پرواز کرد.
#احمد_شاملو
#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
شعری از #ژاک_پره_ور
#فرانسوی
با ترجمه و
#صدا ی
#احمدشاملو
اين #عشق
به اين سختى
به اين تُردى
به اين نازكى
به اين نوميدى،
اين عشق
به زيبايى روز و
به زشتى زمان
وقتى كه زمانه بد است،
اين عشق
اين اندازه حقيقى
اين عشق
به اين زيبايى، به اين خجستهگى ، به اين شادى و
اين اندازه ريشخندآميز ،
لرزان از وحشت چون كودكى در ظلمات
و اين اندازه متكى به خود
آرام، مثل مردى در دل شب،
اين عشقى كه وحشت به جان ديگران مىاندازد
به حرفشان مىآورد
و رنگ از رخسارشان مىپراند،
اين عشق ِ بُزخو شده – چرا كه ما خود در كمينشيم –
اين عشق ِ جرگه شده زخم خورده پامال شده پايان يافته انكار شده از ياد رفته
– چرا كه ما خود جرگهاش كردهايم زخمش زدهايم پامالش كردهايم تمامش كردهايم منكرش شدهايم از يادش بردهايم،
اين عشق ِ دستنخوردهى هنوز اين اندازه زنده و سراپا آفتابى
از آن ِ تو است از آن ِ من است
اين چيز ِ هميشه تازه كه تغييرى نكرده است،
واقعى است مثل گياهى
لرزان است مثل پرندهيى
به گرمى و جانبخشى ِ تابستان.
ما دو مىتوانيم برويم و برگرديم
مىتوانيم از ياد ببريم و بخوابيم
بيدار شويم و رنج بكشيم و پير بشويم
دوباره بخوابيم و خواب ِ مرگ ببينيم
بيدار شويم و بخوابيم و بخنديم و جوانى از سر بگيريم،
اما عشقمان به جا مىماند
لجوج مثل موجود بىادراكى
زنده مثل هوس
ستمگر مثل خاطره
ابله مثل حسرت
مهربان مثل يادبود
به سردى ِ مرمر
به زيبايى ِ روز
به تُردى ِ كودك
لبخندزنان نگاهمان مىكند و
خاموش باما حرف مىزند
ما لرزان به او گوش مىدهيم
و به فرياد درمىآييم
براى تو و
براى خودمان،
به خاطر تو، به خاطر من
و به خاطر همه ديگران كه نمىشناسيمشان
دست به دامنش مىشويم استغاثهكنان
كه بمان
همان جا كه هستى
همان جا كه پيش از اين بودى.
حركت مكن
مرو
بمان
ما كه عشق آشناييم از يادت نبردهايم
تو هم از يادمان نبر
جر تو در عرصهى خاك كسى نداريم
نگذار سرد شويم
هر روز و از هر كجا كه شد
از حيات نشانهيى به ما برسان
دير ترك، از كنج ِ بيشهيى در جنگل ِ خاطرهها
ناگهان پيدا شو
دست به سوى ما دراز كن و
نجاتمان بده!
#ترجمه و #دکلمه
#احمد_شاملو .
#ژاک_پره_ور
#شاعر_فرانسوی
و #فیلمنامه_نویس
#شعر_عاشقانه
#نجات
.
.
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#ادبیات_جهان
#شعر_جهان
این عشق
به زشتی زمان
وقتی که زمانه ، #بد است!👏👏👏👏👏 .
.
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista
#Jacques_Prévert
#frenchpoetry
#frenchpoets
1900_1977
#ahamad_shamloo
#ahmadshamloo
#poetry .
https://www.instagram.com/p/BwzKd3ig8dK/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=7ml2bh5wo09d
#فرانسوی
با ترجمه و
#صدا ی
#احمدشاملو
اين #عشق
به اين سختى
به اين تُردى
به اين نازكى
به اين نوميدى،
اين عشق
به زيبايى روز و
به زشتى زمان
وقتى كه زمانه بد است،
اين عشق
اين اندازه حقيقى
اين عشق
به اين زيبايى، به اين خجستهگى ، به اين شادى و
اين اندازه ريشخندآميز ،
لرزان از وحشت چون كودكى در ظلمات
و اين اندازه متكى به خود
آرام، مثل مردى در دل شب،
اين عشقى كه وحشت به جان ديگران مىاندازد
به حرفشان مىآورد
و رنگ از رخسارشان مىپراند،
اين عشق ِ بُزخو شده – چرا كه ما خود در كمينشيم –
اين عشق ِ جرگه شده زخم خورده پامال شده پايان يافته انكار شده از ياد رفته
– چرا كه ما خود جرگهاش كردهايم زخمش زدهايم پامالش كردهايم تمامش كردهايم منكرش شدهايم از يادش بردهايم،
اين عشق ِ دستنخوردهى هنوز اين اندازه زنده و سراپا آفتابى
از آن ِ تو است از آن ِ من است
اين چيز ِ هميشه تازه كه تغييرى نكرده است،
واقعى است مثل گياهى
لرزان است مثل پرندهيى
به گرمى و جانبخشى ِ تابستان.
ما دو مىتوانيم برويم و برگرديم
مىتوانيم از ياد ببريم و بخوابيم
بيدار شويم و رنج بكشيم و پير بشويم
دوباره بخوابيم و خواب ِ مرگ ببينيم
بيدار شويم و بخوابيم و بخنديم و جوانى از سر بگيريم،
اما عشقمان به جا مىماند
لجوج مثل موجود بىادراكى
زنده مثل هوس
ستمگر مثل خاطره
ابله مثل حسرت
مهربان مثل يادبود
به سردى ِ مرمر
به زيبايى ِ روز
به تُردى ِ كودك
لبخندزنان نگاهمان مىكند و
خاموش باما حرف مىزند
ما لرزان به او گوش مىدهيم
و به فرياد درمىآييم
براى تو و
براى خودمان،
به خاطر تو، به خاطر من
و به خاطر همه ديگران كه نمىشناسيمشان
دست به دامنش مىشويم استغاثهكنان
كه بمان
همان جا كه هستى
همان جا كه پيش از اين بودى.
حركت مكن
مرو
بمان
ما كه عشق آشناييم از يادت نبردهايم
تو هم از يادمان نبر
جر تو در عرصهى خاك كسى نداريم
نگذار سرد شويم
هر روز و از هر كجا كه شد
از حيات نشانهيى به ما برسان
دير ترك، از كنج ِ بيشهيى در جنگل ِ خاطرهها
ناگهان پيدا شو
دست به سوى ما دراز كن و
نجاتمان بده!
#ترجمه و #دکلمه
#احمد_شاملو .
#ژاک_پره_ور
#شاعر_فرانسوی
و #فیلمنامه_نویس
#شعر_عاشقانه
#نجات
.
.
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا
#ادبیات_جهان
#شعر_جهان
این عشق
به زشتی زمان
وقتی که زمانه ، #بد است!👏👏👏👏👏 .
.
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista
#Jacques_Prévert
#frenchpoetry
#frenchpoets
1900_1977
#ahamad_shamloo
#ahmadshamloo
#poetry .
https://www.instagram.com/p/BwzKd3ig8dK/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=7ml2bh5wo09d
اين عشق
به اين سختى
به اين تُردى
به اين نازكى
به اين نوميدى،
اين عشق
به زيبايى روز و
به زشتى زمان
وقتى كه زمانه بد است،
اين عشق
اين اندازه حقيقى
اين عشق
به اين زيبايى به اين خجستهگى به اين شادى و
اين اندازه ريشخندآميز
لرزان از وحشت چون كودكى در ظلمات
و اين اندازه متكى به خود
آرام، مثل مردى در دل شب،
اين عشقى كه وحشت به جان ديگران مىاندازد
به حرفشان مىآورد
و رنگ از رخسارشان مىپراند،
اين عشق ِ بُزخو شده – چرا كه ما خود در كمينشيم –
اين عشق ِ جرگه شده زخم خورده پامال شده پايان يافته انكار شده از ياد رفته
– چرا كه ما خود جرگهاش كردهايم زخمش زدهايم پامالش كردهايم تمامش كردهايم منكرش شدهايم از يادش بردهايم،
اين عشق ِ دستنخوردهى هنوز اين اندازه زنده و سراپا آفتابى
از آن ِ تو است از آن ِ من است
اين چيز ِ هميشه تازه كه تغييرى نكرده است،
واقعى است مثل گياهى
لرزان است مثل پرندهيى
به گرمى و جانبخشى ِ تابستان.
ما دو مىتوانيم برويم و برگرديم
مىتوانيم از ياد ببريم و بخوابيم
بيدار شويم و رنج بكشيم و پير بشويم
دوباره بخوابيم و خواب ِ مرگ ببينيم
بيدار شويم و بخوابيم و بخنديم و جوانى از سر بگيريم،
اما عشقمان به جا مىماند
لجوج مثل موجود بىادراكى
زنده مثل هوس
ستمگر مثل خاطره
ابله مثل حسرت
مهربان مثل يادبود
به سردى ِ مرمر
به زيبايى ِ روز
به تُردى ِ كودك
لبخندزنان نگاهمان مىكند و
خاموش باما حرف مىزند
ما لرزان به او گوش مىدهيم
و به فرياد درمىآييم
براى تو و
براى خودمان،
به خاطر تو، به خاطر من
و به خاطر همه ديگران كه نمىشناسيمشان
دست به دامنش مىشويم استغاثهكنان
كه بمان
همان جا كه هستى
همان جا كه پيش از اين بودى.
حركت مكن
مرو
بمان
ما كه عشق آشناييم از يادت نبردهايم
تو هم از يادمان نبر
جر تو در عرصهى خاك كسى نداريم
نگذار سرد شويم
هر روز و از هر كجا كه شد
از حيات نشانهيى به ما برسان
دير ترك، از كنج ِ بيشهيى در جنگل ِ خاطرهها
ناگهان پيدا شو
دست به سوى ما دراز كن و
نجاتمان بده
#شعر_جهان
#شعر_فرانسه
#ژاک_پره_ور
#ترجمه و دکلمه
#احمد_شاملو
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
به اين سختى
به اين تُردى
به اين نازكى
به اين نوميدى،
اين عشق
به زيبايى روز و
به زشتى زمان
وقتى كه زمانه بد است،
اين عشق
اين اندازه حقيقى
اين عشق
به اين زيبايى به اين خجستهگى به اين شادى و
اين اندازه ريشخندآميز
لرزان از وحشت چون كودكى در ظلمات
و اين اندازه متكى به خود
آرام، مثل مردى در دل شب،
اين عشقى كه وحشت به جان ديگران مىاندازد
به حرفشان مىآورد
و رنگ از رخسارشان مىپراند،
اين عشق ِ بُزخو شده – چرا كه ما خود در كمينشيم –
اين عشق ِ جرگه شده زخم خورده پامال شده پايان يافته انكار شده از ياد رفته
– چرا كه ما خود جرگهاش كردهايم زخمش زدهايم پامالش كردهايم تمامش كردهايم منكرش شدهايم از يادش بردهايم،
اين عشق ِ دستنخوردهى هنوز اين اندازه زنده و سراپا آفتابى
از آن ِ تو است از آن ِ من است
اين چيز ِ هميشه تازه كه تغييرى نكرده است،
واقعى است مثل گياهى
لرزان است مثل پرندهيى
به گرمى و جانبخشى ِ تابستان.
ما دو مىتوانيم برويم و برگرديم
مىتوانيم از ياد ببريم و بخوابيم
بيدار شويم و رنج بكشيم و پير بشويم
دوباره بخوابيم و خواب ِ مرگ ببينيم
بيدار شويم و بخوابيم و بخنديم و جوانى از سر بگيريم،
اما عشقمان به جا مىماند
لجوج مثل موجود بىادراكى
زنده مثل هوس
ستمگر مثل خاطره
ابله مثل حسرت
مهربان مثل يادبود
به سردى ِ مرمر
به زيبايى ِ روز
به تُردى ِ كودك
لبخندزنان نگاهمان مىكند و
خاموش باما حرف مىزند
ما لرزان به او گوش مىدهيم
و به فرياد درمىآييم
براى تو و
براى خودمان،
به خاطر تو، به خاطر من
و به خاطر همه ديگران كه نمىشناسيمشان
دست به دامنش مىشويم استغاثهكنان
كه بمان
همان جا كه هستى
همان جا كه پيش از اين بودى.
حركت مكن
مرو
بمان
ما كه عشق آشناييم از يادت نبردهايم
تو هم از يادمان نبر
جر تو در عرصهى خاك كسى نداريم
نگذار سرد شويم
هر روز و از هر كجا كه شد
از حيات نشانهيى به ما برسان
دير ترك، از كنج ِ بيشهيى در جنگل ِ خاطرهها
ناگهان پيدا شو
دست به سوى ما دراز كن و
نجاتمان بده
#شعر_جهان
#شعر_فرانسه
#ژاک_پره_ور
#ترجمه و دکلمه
#احمد_شاملو
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
تو کجایی؟
در گسترهی بیمرزِ این جهان
تو کجایی؟
ــ من در دورترین جای جهان ایستادهام:
کنارِ تو.
□
ــ تو کجایی؟
در گسترهی ناپاکِ این جهان
تو کجایی؟
ــ من در پاکترین مُقامِ جهان ایستادهام:
بر سبزهشورِ این رودِ بزرگ که میسُراید.
برای تو
#احمد_شاملو
#موسیقی
#وکالیز
#آهنگساز
#راخمانیف
سرگئی واسیلیویچ راخمانینف نوازندهٔ پیانو و آهنگساز روس بود. راخمانینف در خانوادهای علاقهمند به موسیقی متولد گردید و در سن ۴ سالگی نواختن پیانو را فرا گرفت. در سال ۱۸۹۲ از کنسرواتوار دولتی چایکوفسکی مسکو فارغالتحصیل شد و در همین سالها چندین قطعه پیانو و قطعات ارکستری تصنیف نمود.
تاریخ تولد: ۱ آوریل ۱۸۷۳، Starorussky Uyezd
فوت: ۲۸ مارس ۱۹۴۳، بورلی هیلز، کالیفرنیا، آمریکا
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/reel/Cibp_VbqsEh/?igshid=MDJmNzVkMjY=
در گسترهی بیمرزِ این جهان
تو کجایی؟
ــ من در دورترین جای جهان ایستادهام:
کنارِ تو.
□
ــ تو کجایی؟
در گسترهی ناپاکِ این جهان
تو کجایی؟
ــ من در پاکترین مُقامِ جهان ایستادهام:
بر سبزهشورِ این رودِ بزرگ که میسُراید.
برای تو
#احمد_شاملو
#موسیقی
#وکالیز
#آهنگساز
#راخمانیف
سرگئی واسیلیویچ راخمانینف نوازندهٔ پیانو و آهنگساز روس بود. راخمانینف در خانوادهای علاقهمند به موسیقی متولد گردید و در سن ۴ سالگی نواختن پیانو را فرا گرفت. در سال ۱۸۹۲ از کنسرواتوار دولتی چایکوفسکی مسکو فارغالتحصیل شد و در همین سالها چندین قطعه پیانو و قطعات ارکستری تصنیف نمود.
تاریخ تولد: ۱ آوریل ۱۸۷۳، Starorussky Uyezd
فوت: ۲۸ مارس ۱۹۴۳، بورلی هیلز، کالیفرنیا، آمریکا
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/reel/Cibp_VbqsEh/?igshid=MDJmNzVkMjY=
.......
او را ملاقات کن
در حالتی که فقیر باشی
او را ملاقات کن
در حالتی که غنی باشی
او را ملاقات کن
وقتی شاد هستی
او را ملاقات کن
وقتی که غمگینی
#کتاب
#معراج_السعاده
استاد#احمد_نراقی
هم اکنون : در اتاقی تاریک
عکس:
یکروز روشن
۲۶ سال پیش
#خیابان_فلسطین_شمالی
یک
#خانه
که با باد رفت...
از بهترین روزهای عمرم....
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
و دیگر ....
در پناه نور
آن مرد ابله با زنی ...
گریخت.
شما به انها به اسم #جمعیت_خیریه؛ پول میدادید.
او حتی قبل رفتن از ایران ؛ از دخترش خداحافظی نکرد!
دخترش ؛ روزها بعد فهمید که آنها بدون خداحافظی رفته اند و
و این پدر ابله ؛
حتی اکنون
نمیداند چه بلای#فاجعه_بار ی بر سر دخترش آمده است!
و با خیال راحت ؛ مراسم عید گرفته یا سخنرانی های تو خالی میکند و.....
من مرگ را به تنهایی زیسته ام
با مادری بیمار ؛
و دخترکی که دیگر هرگز ؛ سخن نمیگوید....
لعنت خداوند بر چنین پدری و خاندانش!
و به همین دلیل فعلا از #مجازی میروم.
#یادباد خاطرات مجازی و #رمان
#پستچی که
قبل از ناشر؛
شماخواندید......
همین جا
یاد باد
#چیستا
🖐💖💜🖐🖐🖐🖐🖐🖐🖐🖐🖐
دوستان خانم چیستا یثربی؛ فعلا به دلایلی؛ دسترسی به اینترنت ؛ فیلتر شکن ؛ و حتی چیزهای ساده تری ندارند.
برایشان نور بخواهید
متن را دیکته کردند ؛ من ادمینشان هستم ؛ متن را با عکسی که در گوشی داشتم؛ گذاشتم.
🗨🗨🗨🗨
او را ملاقات کن
در حالتی که فقیر باشی
او را ملاقات کن
در حالتی که غنی باشی
او را ملاقات کن
وقتی شاد هستی
او را ملاقات کن
وقتی که غمگینی
#کتاب
#معراج_السعاده
استاد#احمد_نراقی
هم اکنون : در اتاقی تاریک
عکس:
یکروز روشن
۲۶ سال پیش
#خیابان_فلسطین_شمالی
یک
#خانه
که با باد رفت...
از بهترین روزهای عمرم....
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
و دیگر ....
در پناه نور
آن مرد ابله با زنی ...
گریخت.
شما به انها به اسم #جمعیت_خیریه؛ پول میدادید.
او حتی قبل رفتن از ایران ؛ از دخترش خداحافظی نکرد!
دخترش ؛ روزها بعد فهمید که آنها بدون خداحافظی رفته اند و
و این پدر ابله ؛
حتی اکنون
نمیداند چه بلای#فاجعه_بار ی بر سر دخترش آمده است!
و با خیال راحت ؛ مراسم عید گرفته یا سخنرانی های تو خالی میکند و.....
من مرگ را به تنهایی زیسته ام
با مادری بیمار ؛
و دخترکی که دیگر هرگز ؛ سخن نمیگوید....
لعنت خداوند بر چنین پدری و خاندانش!
و به همین دلیل فعلا از #مجازی میروم.
#یادباد خاطرات مجازی و #رمان
#پستچی که
قبل از ناشر؛
شماخواندید......
همین جا
یاد باد
#چیستا
🖐💖💜🖐🖐🖐🖐🖐🖐🖐🖐🖐
دوستان خانم چیستا یثربی؛ فعلا به دلایلی؛ دسترسی به اینترنت ؛ فیلتر شکن ؛ و حتی چیزهای ساده تری ندارند.
برایشان نور بخواهید
متن را دیکته کردند ؛ من ادمینشان هستم ؛ متن را با عکسی که در گوشی داشتم؛ گذاشتم.
🗨🗨🗨🗨