چیستایثربی کانال رسمی
6.39K subscribers
6.06K photos
1.3K videos
57 files
2.14K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
@chista_yasrebi

اگر بتوانیم کسی را لحظه ای شاد کنیم ؛ انگار عمر او را طولانی تر کرده ایم....
چه اصراری در غمگین کردن مردم داریم ؟ چه اصراری در کشتن مردم؟!...
#چیستایثربی

#عکس :کیت بلانشت
@chista_yasrebi
زیاد غصه نخور/وگرنه شب طولانی میشود

#چیستایثربی
#نمایش_شب
#بزودی
#تاترشهر
#تالار_قشقایی
#عکس:محمد هادی نوروزی
تولدت مبارک
همیشه بازیگر
#بهرو_وثوقی عزیز

هر جا که باشی ،دل ایرانیان با توست
#عکس :پشت صحنه تنگسیر

#چیستایثربی
@chista_yasrebi
تو زنی ، دشواری
زنی نانوشتنی
.

واژه های من بر فراز بلندیهای تو
چون اسب له له می زنند
.
.
با تو مشکلی نیست
مشکل من با الفباست
.
.
.
با حروف اندکی
که توان نمایش گامی
از آن همه مسافت زنانگی تو را ندارند. .
.

#نزارقبانی
#شاعر_سوری
زندگی : لندن
.
.

ترجمه آزاد از
انگلیسی
#مترجم :
#چیستایثربی .
#چیستا_یثربی
#چیستا

معروف به پدر #عاشقانه های عرب

#عشق
#زنانگی

#تو_زنی ، دشواری، نانوشتنی

#عاشق این سه
وصفم.....
بهتر از این هم ، مگر میشود گفت :

تو زنی،
دشواری،
نانوشتنی
.

#عکس
#نیایش_میمندی
. .
.
.
#مینیمال
#شعر_جهان
#شعر_عاشقانه
#عاشقی
#زن
زن_بودن

#مدل عکس :
دلبرک بانوی خودم
#مادر_دختری
#مادرانه
#دخترانه
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista

#poetry#poet
#iranian_women .
پرنده ها ،
حس پرواز خود را
به من بخشیدند....

با این همه امکان وقوع نور ،
چگونه میتوان عاشق نبود؟

پرواز میکنم
و سر از آسمانهای غریب،
در میاورم.

از آنجا آنقدر بهار را صدا میکنم
که تشنه ترین صحراها
به شکوفه بنشینند‌‌...

دیدار ما ، حتمی است....
و این
چه دلگرمی قشنگی است.

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا

#مینیمال
#مینیمالها
#شعر_کوتاه
#شعر_عاشقانه
#شعر_زنان

#عکس
#امروز

بعد از #مطب
#خدایاشکرت

#شکر
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#poet
#poem
https://www.instagram.com/p/CNQS8SlFUfb/?igshid=wsgbo31cf7sx
😀

وحی آمد سوی موسی از خدا
بنده ی ما را زما کردی جدا ؟!

 
تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی  

 

تا توانی پا منه اندر فراق
ابغض الشیاء عندی الطلاق

 

هر کسی را سیرتی بنهاده ایم
هر کسی را اصطلاحی داده ایم

....
👇

ملت عشق از همه دین ها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست

 

لعل را گر مهر نبود باک نیست
عشق در دریای غم غمناک نیست

 

عالیجناب #مولانا

بخشی از شعر مربوط به داستان
#موسی و شبان.....

شعر #عکس__پست
#مولوی
#رومی
همان شعر
#ملت_عشق از همه دینها جداست.

دیگر عالیجناب مولانا همه ی حرفها را فرمودند‌

من چه بگویم؟
سکوت میکنم

و از شعر ایشان و
نگاهشان به #آزادی و احترام به #تفاوت انسانها ؛
لذت می برم

ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را

 

این شعر ؛ بیشک #شفا ست

#موسی_ع
#یهود
#شعر_ایرانی
#موسی_و_شبان

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#rumi
#poetry
#iranianpoet
#iranianmysticism
#persianpoetry
#persianpoem
https://www.instagram.com/p/CS1_PQUC1wV/?utm_medium=share_sheet
من سال۹۸، چند نفر را باهم از دست دادم.
درفواصل نزدیک.

همان موقع برای ورکشاپ نمایشنامه نویسی به کیش دعوت شدم وفقط یادم است بد حال بودم.
همین یادم است،
و اینکه دخترم با من بود و قایق؛سوار شدیم
ومن از آب میترسم!
میدانیدکه،
رمان #شیدا_و_صوفی راخوانده اید.‌

نیمه شبِ صبحی که پروازِ برگشت داشتیم ، درهتل حالم بد شد.
به خانم مهربانی به نام طوبی؛ پیام دادم:
تهوع دارم وقرص اعصاب میخواهم.
درشهر کیش بدون نسخه دکتر، قرص آرام بخش نمیدهند و من قرصی نداشتم.او نمیتوانست کاری کند‌!

دخترم سرخوش بود.عاشق آب است.سرِشب،کنار آب بودیم،برای خداحافظی با کیش که دخترم دوستش داشت.
گفت:مرا باز ببر کنار آب!
و بلندشد.
سه نصفه شب؟!با آن حال من؟!
بوی جسد سوخته در بینی ام،دهانم، قلبم...سرم کلاه رفته بود.
دروغ گفته بودند وحقیقت را شنیده بودم و در سکوت،درد میکشیدم.
نفهمیدم چه شد که به جان دخترم افتادم.
آنقدر ناگهانی بود که نتوانست از خودش دفاع کند‌،وگرنه دفاع راخوب بلد است‌.
بهتر از حمله ی من.
از مدیریت هتل در زدند.
قطعا سه نصفه شب فکر کردند اتفاقی افتاده‌!
جواب ندادیم.
در را باز نکردیم.خود را به خواب زدیم !
اتفاق افتاده بود.تمام شده بود.همه چیز!

"دیگر چگونه میتوان به سوره های رسولان سر شکسته پناه آورد؟ "‌ فروغ فرخزاد عزیز؟

در تمام طول پرواز؛ دخترم روی شانه ام خواب بود؛آنقدر گریه کردم که لباسش خیس شد.
تمام عمرم را با یک‌ دروغ هدر دادم.
حالا فهمیده بودم!

دلم میخواست همانجا،میان ابرهابمانم و تمام شوم.
ابر شوم.
سوگند خوردم وقتی برگشتم، رمانی به نام #نداشتن را شروع کنم و کردم.

طول کشید. آنقدر سخت بود که‌‌ نمیشد پشت هم نوشت.لگن مادر شکست و...

حالا هر قسمت این رمان؛ در کانال خصوصی؛ اعترافی است سخت.
به دروغی که عمر ما را گرفت!
دست کم عمر مرا.‌‌‌‌‌‌

من جان گذاشتم...
اماببینید دروغها با ما چه میکنند!
بی اعتمادمان میکنند ؛
و این یعنی نداشتن هیچ چیز!
حتی امید.

آدم به جایی میرسد که دیگر هیچ چیز نمیخواهد.

عزیزی در این پیج هست که برای کار باید ببینمش؛ولی هر بار او را میبینم یاد آب و دریا میافتم ؛

مدام روز قرار را عقب میاندازم.
ببخشیدآقا!
اما من؛ هر بار ‌که شما را میبینم، انگار به اعماق آب؛
میافتم.
و نمیتوانم نفس بکشم!

و بد مدتها دوباره بدحالم.
نمیدانم چرا...
یا میدانم و سکوت میکنم.
و این دردناکتر است.‌‌

#آگاهی درد دارد...

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#دلنوشته
#ویدئو#تاتریها

#عکس
#تاار شعر باعاطفه تهرانی عزیز و دخترم

#کتاب#داستان#قصه
https://www.instagram.com/p/CZVzZg8KCkQ/?utm_medium=share_sheet
🤍🤍🤍

من
لحظه به لحظه شادی را با تو چشیدم ؛
پس فهمیدم "خوشبختی" چیست....

و حالا لحظه به لحظه ؛
غم را بی تو همدم میشوم ؛

و میفهمم "بدبختی" چیست....

و زندگی شاید ؛
همین
فراز و فرودِ غم و شادی باشد...

دردش سنگین است
گاه بالا ، گاه پایینِ پایین

و که میداند؛

درون قلب هر کس
چه معرکه ای از نور و خون و آتش برپاست...
پشت لبخندهای نقاشی شده ی ما ؛

به راستی
چه کسی میداند؟!......

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#عکس متعلق به ۲۲ سال پیش است

#جملات
#مینیمال
https://www.instagram.com/p/C02NXq-xRdg/?igshid=NTM1NmNjNWFlNw==