من دو داستان #ناتمام دارم.
#آوا و
#یادداشتهای_آیدا .
بقیه همه #کتاب شده اند.
#آوا_متولد۱۳۷۹ هرگز مجوز چاپ در ایران نمیگیرد. این را #شما به من گفتید.
آخر یک زن که درباره ی دو سردار، نباید بنویسد....مگر این زن؛ خودی است؟
خوشحالم به آخر آوا نرسیدم ، چون مرگ برنامه ریزی شده ی فرمانده، در پایان داستان ، حس دردناکی در من ایجاد میکرد.من از اول به چند نفر از دوستان گفته بودم در پایان این داستان ؛ دو نفر میمیرند.
استوری هم گذاشتم. یکی از آنها، قهرمان اصلی داستان، یا فرمانده بود.
اینکه چگونه میمیرد ؛ بماند!
داستان که ناتمام ماند،
از همسرش بپرسید.
اما نفر دوم :
یک زن در این داستان میمیرد وحتما حدس میزنید چه کسی!
بهر حال تا ابد، نمیتوان جاسوس دو طرفه باقی ماند!
#یادداشتهای_آیدا. فعلا متوقف شده است.نمیخواهم هیچ خانواده ای به خاطر #رمان من از هم بپاشد و این خاندان ما "یثربی" ها بود
رمان #نداشتن و از هفته بعد#استاد_اقاقیا در کانال خصوصی من ادامه خواهد داشت.
من دو رمان نیمه کاره دارم.
شما صدها سناریوی ضعیف نیمه کاره!
از اعدام ناگهانی #شهلا_جاهد و #ریحانه_جباری و...
تا پرونده ی نیمه کاره #میترا_استاد،#پلاسکو #سانچی#هواپیمای_اوکراین #آزاده_نامداری و حالا هم پدری که میگویید از نظر روانی سالم است، اما هر روز، به یک قتل جدید موهن اعتراف میکند!
او را مثل ریحانه جباری کتک نزده اید و مثل شهلا جاهد،اعدامش نمیکنید!
نه!
اجازه دهید باور نکنم!
به عنوان یک #روانشناس ؛ متاسف میشوم وقتی میگویید والدین#بابک_خرمدین ،کاملا از نظر روانی، سالمند!
این #بازی را با مردم ادامه ندهید!
.به اندازه ی کافی ؛ سوالِ بیجواب، برایشان مطرح کرده اید و پرونده ها را ناتمام گذاشته اید !
ضد ونقیضهایی که میگویید؛ یادداشت میکنم.
مثل پرونده #نجفی و میترا استاد!
تکذیبهایی که میکنید ؛ و تناقضهایی که برای درمانده کردن ذهن مردم به رخ میکشید، در ضعیف ترین سناریوهای آماتوری هم اتفاق نمیافتد.
یکبار میگویید؛ از این اسلحه نبوده!
یکبار دیگر میگویید: از همان اسلحه بوده!
یکبار میگویید پرونده یک زن تنها، خودکشی نبوده!
باردیگر میگویید:
اشتباهی صد عدد قرص خورده!دقیقا صدتا.
حتما شمرده اید!
با وجود اینکه زن؛ عاشق دخترش بوده و مطمئنم هیچ مادر عاشقی؛ این کار را نمیکند.
حالا هم پرونده مرحوم #بابک_خرم_دین را طوری نشان داده اید که بچه ها میترسند؛ در خانه بخوابند!
هر روز هم که بر دسته گلهایی که قاتل به آب داده ، افزوده میشود!
نکنید!
#کارزار ها خاموش نمیشوند.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#انتخابات
https://www.instagram.com/p/CPEoH5AlcFA/?utm_medium=share_sheet
#آوا و
#یادداشتهای_آیدا .
بقیه همه #کتاب شده اند.
#آوا_متولد۱۳۷۹ هرگز مجوز چاپ در ایران نمیگیرد. این را #شما به من گفتید.
آخر یک زن که درباره ی دو سردار، نباید بنویسد....مگر این زن؛ خودی است؟
خوشحالم به آخر آوا نرسیدم ، چون مرگ برنامه ریزی شده ی فرمانده، در پایان داستان ، حس دردناکی در من ایجاد میکرد.من از اول به چند نفر از دوستان گفته بودم در پایان این داستان ؛ دو نفر میمیرند.
استوری هم گذاشتم. یکی از آنها، قهرمان اصلی داستان، یا فرمانده بود.
اینکه چگونه میمیرد ؛ بماند!
داستان که ناتمام ماند،
از همسرش بپرسید.
اما نفر دوم :
یک زن در این داستان میمیرد وحتما حدس میزنید چه کسی!
بهر حال تا ابد، نمیتوان جاسوس دو طرفه باقی ماند!
#یادداشتهای_آیدا. فعلا متوقف شده است.نمیخواهم هیچ خانواده ای به خاطر #رمان من از هم بپاشد و این خاندان ما "یثربی" ها بود
رمان #نداشتن و از هفته بعد#استاد_اقاقیا در کانال خصوصی من ادامه خواهد داشت.
من دو رمان نیمه کاره دارم.
شما صدها سناریوی ضعیف نیمه کاره!
از اعدام ناگهانی #شهلا_جاهد و #ریحانه_جباری و...
تا پرونده ی نیمه کاره #میترا_استاد،#پلاسکو #سانچی#هواپیمای_اوکراین #آزاده_نامداری و حالا هم پدری که میگویید از نظر روانی سالم است، اما هر روز، به یک قتل جدید موهن اعتراف میکند!
او را مثل ریحانه جباری کتک نزده اید و مثل شهلا جاهد،اعدامش نمیکنید!
نه!
اجازه دهید باور نکنم!
به عنوان یک #روانشناس ؛ متاسف میشوم وقتی میگویید والدین#بابک_خرمدین ،کاملا از نظر روانی، سالمند!
این #بازی را با مردم ادامه ندهید!
.به اندازه ی کافی ؛ سوالِ بیجواب، برایشان مطرح کرده اید و پرونده ها را ناتمام گذاشته اید !
ضد ونقیضهایی که میگویید؛ یادداشت میکنم.
مثل پرونده #نجفی و میترا استاد!
تکذیبهایی که میکنید ؛ و تناقضهایی که برای درمانده کردن ذهن مردم به رخ میکشید، در ضعیف ترین سناریوهای آماتوری هم اتفاق نمیافتد.
یکبار میگویید؛ از این اسلحه نبوده!
یکبار دیگر میگویید: از همان اسلحه بوده!
یکبار میگویید پرونده یک زن تنها، خودکشی نبوده!
باردیگر میگویید:
اشتباهی صد عدد قرص خورده!دقیقا صدتا.
حتما شمرده اید!
با وجود اینکه زن؛ عاشق دخترش بوده و مطمئنم هیچ مادر عاشقی؛ این کار را نمیکند.
حالا هم پرونده مرحوم #بابک_خرم_دین را طوری نشان داده اید که بچه ها میترسند؛ در خانه بخوابند!
هر روز هم که بر دسته گلهایی که قاتل به آب داده ، افزوده میشود!
نکنید!
#کارزار ها خاموش نمیشوند.
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#انتخابات
https://www.instagram.com/p/CPEoH5AlcFA/?utm_medium=share_sheet
بخشی از رمان جاودان #مادام_بواری
در تحلیل این جملات ؛ سالها در کلاس #شخصیت_شناسی صحبت کرده ام.
#گوستاو_فلوبر
خالق #رمان مادام بواری میگوید :
«من فقط بورژوایی هستم که در روستا عزلت گزیدهام، خود را با ادبیات سرگرم میکنم و هیچ چیز از دیگران نمیخواهم، نه توجه، نه افتخار و نه حتی احترام...
تنها چیزی که میطلبم این است که مرا با شمعهای خودشان مسموم نکنند. به این دلیل است که یکسر از آنها فاصله میگیرم.»
رمان مادام بواری را نمیتوان در یک یا دو جمله تعریف کرد.
داستان عصیان جسم است و روح بشر .....
به قول نویسنده اش؛ آقای گوستاو فلوبر ؛ "مادام بواری من هستم "
فکر میکنم یک کارزار #metoo ی دیگر لازم است.
درباره افرادی مثل مادام بواری که عاشق عشقند و تنها چیزی که پس از ازدواج یا در زندگی پیدا نمیکنند ؛ #عشق است.
#کارزار_مادام_بواری
زن و مرد هم ندارد
مگر همه ی مردها ؛ از همسرانشان ؛ عشق دریافت میکنند ؟
صداقت دریافت میکنتد ؟
یا از افرا د دیگر ؟...
رمان " مادام بواری " منجر به شناخت یکاختلال بزرگ در تاریخچه روانشناسی شد.
اضطراب دلبستگی😐😟
درباره این حالت ؛ که همه فکر میکنند اصلا اختلال نیست؛ (در حالی که بشدت هست) در پستهای دیگر ؛ بیشتر صحبت میکنم...این چند جمله از رمان را بخوانید.
"هرچه بود خوشبخت نبود، هرگز احساس خوشبختی نکرده بود. این نابسندگیِ زندگی از چه بود، از چه ناشی میشد اینکه به هرچه تکیه میکرد درجا میگندید؟ اگر بهراستی درجایی انسانی نیرومند و زیبا وجود داشت، انسانی نستوه، سرشار از شور و درعینحال ظرافت، با قلب یک شاعر و چهره یک فرشته، که چنگ به دست داشت و رو به آسمان مدیحههای نکاحی میخواند، اگر وجود داشت چرا اِما اتفاقی به او برنمیخورد؟ آه! چه خیال محالی! بهراستیکه هیچچیز ارزش جستجو نداشت؛ همه دروغ بود!"
فعلا درباره ی چند جمله ی تکان دهنده ای که عکسش را از متن کتاب ؛ در تصویر پست آورده ام ؛ صحبت کنید...
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#کتاب
#داُستان
#ادبیات_فرانسه
#سینما
#اقتباس_سینمایی کتاب
#کارزار_مادام_بواری
#کمپین_مادام_بواری
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#books
https://www.instagram.com/p/CdVYwveMNty/?igshid=MDJmNzVkMjY=
در تحلیل این جملات ؛ سالها در کلاس #شخصیت_شناسی صحبت کرده ام.
#گوستاو_فلوبر
خالق #رمان مادام بواری میگوید :
«من فقط بورژوایی هستم که در روستا عزلت گزیدهام، خود را با ادبیات سرگرم میکنم و هیچ چیز از دیگران نمیخواهم، نه توجه، نه افتخار و نه حتی احترام...
تنها چیزی که میطلبم این است که مرا با شمعهای خودشان مسموم نکنند. به این دلیل است که یکسر از آنها فاصله میگیرم.»
رمان مادام بواری را نمیتوان در یک یا دو جمله تعریف کرد.
داستان عصیان جسم است و روح بشر .....
به قول نویسنده اش؛ آقای گوستاو فلوبر ؛ "مادام بواری من هستم "
فکر میکنم یک کارزار #metoo ی دیگر لازم است.
درباره افرادی مثل مادام بواری که عاشق عشقند و تنها چیزی که پس از ازدواج یا در زندگی پیدا نمیکنند ؛ #عشق است.
#کارزار_مادام_بواری
زن و مرد هم ندارد
مگر همه ی مردها ؛ از همسرانشان ؛ عشق دریافت میکنند ؟
صداقت دریافت میکنتد ؟
یا از افرا د دیگر ؟...
رمان " مادام بواری " منجر به شناخت یکاختلال بزرگ در تاریخچه روانشناسی شد.
اضطراب دلبستگی😐😟
درباره این حالت ؛ که همه فکر میکنند اصلا اختلال نیست؛ (در حالی که بشدت هست) در پستهای دیگر ؛ بیشتر صحبت میکنم...این چند جمله از رمان را بخوانید.
"هرچه بود خوشبخت نبود، هرگز احساس خوشبختی نکرده بود. این نابسندگیِ زندگی از چه بود، از چه ناشی میشد اینکه به هرچه تکیه میکرد درجا میگندید؟ اگر بهراستی درجایی انسانی نیرومند و زیبا وجود داشت، انسانی نستوه، سرشار از شور و درعینحال ظرافت، با قلب یک شاعر و چهره یک فرشته، که چنگ به دست داشت و رو به آسمان مدیحههای نکاحی میخواند، اگر وجود داشت چرا اِما اتفاقی به او برنمیخورد؟ آه! چه خیال محالی! بهراستیکه هیچچیز ارزش جستجو نداشت؛ همه دروغ بود!"
فعلا درباره ی چند جمله ی تکان دهنده ای که عکسش را از متن کتاب ؛ در تصویر پست آورده ام ؛ صحبت کنید...
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#کتاب
#داُستان
#ادبیات_فرانسه
#سینما
#اقتباس_سینمایی کتاب
#کارزار_مادام_بواری
#کمپین_مادام_بواری
#chistayasrebi
#chista_yasrebi
#books
https://www.instagram.com/p/CdVYwveMNty/?igshid=MDJmNzVkMjY=