به باغچه کوچکم مینگرم‌‌‌
آن گوشه یک اقاقیاست.
استاد راز اقاقیا را به من گفت....
من به شما میگویم


#استاد_اقاقیا
تقدیم به استادم
دکتر قیصر امین پور
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی


کانال خصوصی این رمان
#ادمین
@ccch999



ا

#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی

#brandnewcherryflavor
تریلر سریال
کارگردانی برای شهرت به هالیوود میرود اماانجا گیر اناقهای تاریک جادو ؛ مافیای سینما؛ سکس و خشونت میافتد

@chista_yasrebi
#کانال_رسمی_چیستایثربی

دوستان‌عزیز

از پست‌ آینده ، فرمت این‌صفحه تغییرات اساسی خواهد کرد.

من عادت ندارم بیش از پنج یا شش سال ، کاری یکنواخت را تکرار کنم .

در آستانه‌ی سفرم
سفری غریب....
به‌عمق اشیاء و کلام‌‌‌ ...

و برایتان ، سوغاتهای معنوی زیادی خواهم آورد.

هر دو یا سه روز ؛ یک سوغات.😉☺

برای صحبت با من و #مشاوره ی زوجها ؛ مسایل ؛ یادگیری ؛ سوالها و اضطراب #کودکان؛ #استعداد_یابی شغلی ، عاطفی و تحصیلی همان شماره های گذشته ام ؛ جوابگو خواهند بود.

آیدی ادمین تلگرام برای مشاوره
@ccch999

ادمین واتساپ
09122026792

من هنوز عاشقِ همان پیک الهی هستم که به من یا داد : هدف و معنای زندگی؛ مهمتر از خودِ زندگیست.

احترام

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#تاتر
#پشت_صحنه
#تمرین_تاتر
#نوشتن
#پستچی

#دکترای_روانشناسی
#هنر_درمانی
#خلاقیت
#اضطراب_کودکان

#زوج_درمانی
#حال_خوب

#خانواده
#مهارتهای_زندگی

#مهارتهای_رفتاری برای ارتباطات عاطفی
و
#سایکو_درام یا
#تاتر_درمانی

به #سلوک ما خوش آمدید!

جای #قصه های بلند ؛ کماکان‌ در کانالشان؛ برقرار است.

#عشق
#تشنگی
#رعایت_انسان

#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#phd.in #psychology
https://www.instagram.com/tv/CRmjJ52Fgiv/?utm_medium=share_sheet

#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi

موبد: باید به سراسر ایران زمین پندنامه بفرستیم.
زن: پندنامه بفرست ای موبد، اما اندکی نان نیز بر آن بیفزای. ما مردمان از پند سیر آمده ایم و بر نان گرسنه ایم...

-بیضایی؛ مرگ یزدگرد
مجلس شاه کشی

#نمایشنامه
#بهرام_بیضایی
#مرگ_یزدگرد


#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
@chista_yasrebi

دیوانه ها..... یا به خاطر شهرتش و اسکار ؛ تو‌خیابون میرقصند! یااز لجشان ؛ لباس سرداری سپاه روتنش میکنند و‌فحشش میدن..... خب هیچ ادمی سیاه و سفید مطلق نیست.... اماجالب اینه مثل دوران‌#پستچی من؛ همکاراش؛ بیشتر از بقیه دارن براش میزنن....چقدر دلم میخواست درباره ش حرف بزنم؛ولی خصوصیه.... و الان وقتش نیست.ببینید این مردم درست بشو نیستند.یاد فحشهای زشتی میافتم که من و بعد دخترم موقع انتشار رمان پستچی شنیدیم و هنوز به خاطرش به من ؛ خیلی موقعیتهای قبلیمو نمیدن...ندن..! .بالاتر از سیاهی رنگی نیست .دلم میگم بزنم به سیم اخر.هر چی میدونم بنویسم. یک دوستم درخارج ؛ چاپش میکنه. رفتار مردم ایران منو یاد گشتاپو و کسلر میندازه ؛ وقتی جنگ تموم شد ؛ سرگرد راینهارت رو از میان خودشون؛ اعدام کردن ! این مردم اول، تربیت درست لازم دارن که برای خیلیاشون دیر شده!؛و بعدهنر!مردم به اگاهی نیاز دارند‌.انگار دلشون نمیخواد آگاه باشن !از فرهادی حرفی نمیزنم. این مردم باجهت باد ؛ تغییر مسیر میدهند.از تعداد زیاد ؛ دورم خوشم نمیاد.همین گروه کوچک‌واتساپ برام کافیه! ماباید همه مون در جهت اگاهی سازی عمل کنیم من خیلی مصمم تر از گذشته ام.چیستا

فکر میکنم اگه همین الان برم پیش خدا
و بگه اون دنیا چه کار کردی چی میگم :

غدا پختم. بعد خوردیم ؛ ظرفاشو شستم ، آشپزخانه و گاز را مرتب کردم.

بعد رفتم سر یه‌ کاری...

ترجمه ، نمایشنامه ، قصه ؛ ویرایش...‌ کلی جون کندم....
بعد یه آقای خل وضعِ کچل یا پر مو ....آمد نذاشت من تاتر کار کنم. گفت: تو از نظام نیستی!
.
فیلمنامه هام پولشو قطره چکان میریختن به حسابم.

بعد غروب میشد.
دوباره پختن شام.
شستن ‌ظرفها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌..‌‌‌‌.

فکر غذای ظهر فردا ،
خرید مایحتاج خونه
قرص حساسیت و سردرد برای خودم و دخترم .
تلفن مادرم
طفلی ورم لثه هاش.‌‌
و ضعف چشماش....
گیر کرده با واکر طبقه دوم خونه ش ،
بی آسانسور..‌‌‌

نگاهی به اوضاع مالیم ...
نگرانی فردا
برای مادرم ؛ خودم ؛ دخترم ...

خوندن‌‌ چند صفحه کتاب ،
نوشتن چند خط قصه ، که ممکنه مردم خوششون بیاد،
ممکنه نیاد!
و بگن چقدر مزخرف بود...
و مسخره م کنن...

بعد قبضها
در زدن خونه همسایه ها ، برای گرفتن سهم آب و گازشون.
چون خونه مدیر نداره

و شنیدن ناسزا
و ندادن پول آب....

تا میام تو آینه به خودم نگاه کنم ،
خوابم میره....
عشق در میزنه ،
من خوابم...

یه روز، وقت میکنم‌ تو آینه نگاه کنم ،
پیرِ پیر شدم...
عجوز و پیرزال...
وقت‌ نکردم یه کم به اون دنیا،
فکر کنم !

دنبال گوجه فرنگی برای غذا و شستن‌ مستراح!
همینجوری میرم پیش خدا !
با دستهای خالی خالی‌‌...

نه. ای همنوع مرفه من ؛ تو اینها رو نمیفهمی ! ....
تو بخش بخشِ وجودت رو تقسیم نکردی !
به هزار ذره اضطراب هستی...

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
آدرس پیج رسمی من

@chistayasrebiofficialpage
https://www.instagram.com/p/CRrVf3gBAYK/?utm_medium=share_sheet

آخرین زخمی که زدی عمیق بود
بهار در زخم من، خانه کرد
حالا ببین چقدر گل سرخ
در دلم‌ هوایی میشوند
و چقدر جوجه‌ پرنده مرا،
مادر صدا میکنند‌‌....


آخرین زخمی که زدی، عمیق بود....

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi

نداشتن
فردا
در کانال خودش


ادمین رمان
#نداشتن


رمانی درباره معنای زندگی
@ccch999

.


من به تنگ آمده ام

از همه چیز ...



بگذارید هَواری بزنم ...

#فریدون_مشیری


#کانال_رسمی_چیستایثربی

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
@chista_yasrebi

میدانستی دنیا زیباست ؛ اما ما آن همه زیبایی را حتی در خواب هم نمیبینیم!

میدانید اوضاع باید تغییر کند ؟

#باید تغییر کند !

باید به انسان حق زندگی داده شود...
حقی که خدا داده ، بنده ی خدا نمیتواند از ما، بگیرد.
این روزها درد میکِشم ؛ اما حرف نمیزنم...
با کرونا و چند بیماری دیگر که دارم ...

میدانید وقت حرف زدن تمام شده است‌؟!

دست کم برای من ...
وقتِ کمی استراحت است...

وقت آرزوی #تغییرات مثبت
با تمام وجود



#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#موسیقی
#خولیو_ایگلسیاس

نام #فیلم
#سست_عفاف

#بازیگران اصلی

#جسیکابیل
#کالین_فرث
#کریستین_اسکات_توماس

#سینما
#فیلم
#سکانس
https://www.instagram.com/tv/CR_T0aqCmZh/?utm_medium=share_sheet

➕چه می‌شود اگر هیچ چیز وجود نداشته باشد و ما همه در خواب یک نفر باشیم؟ یا از آن بدتر؛ چه می‌شود اگر فقط آن مرد چاقی که در ردیف سوم است واقعیت داشته باشد؟

وودی آلن

#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

@chista_yasrebi

@chista_yasrebi
#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی

روزی روزگاری نمایشگاه کتاب
@chista_yasrebi
#کانال_رسمی_چیستایثربی

یاد گرفتم در کاغذ سفید فریاد بزنم

جشن امضای ٦ عنوان کتاب با حضور چیستا یثربی، نویسنده و کارگردان و منتقد سینما و تئاتر برگزار شد؛چیستا یثربی، گفت: من یاد گرفتم در کاغذ سفید فریاد بزنم؛نویسنده شدن من یک اتفاق بود که می توانست نیفتد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، یثربی که برای برگزاری کارگاهی سه روزه با موضوع «مضمون آفرینی در ادبیات و نقاشی» در شیراز حضور یافت، ظهر چهارشنبه در جریان جشن امضای کتاب هایش که در هتل بزرگ برگزار شد با بیان اینکه تجدید کتاب های پیشینش در گیر و بست های ناشر قرار گرفته، گفت: علت عدم تجدید کتاب های «پستچی» و «شیدا و صوفی» این است که ناشر معتقد به پرداخت حق التالیف به شیوه ٢٠ سال پیش است.

نویسنده کتاب «من آناکارنینا نیستم» در ابتدای این جشن که توسط آموزشگاه مارلیک و نگارخانه ایماژ با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس برگزار شد به دوران کودکی خود اشاره کرد و افزود: من کودکی نداشتم و به دلیل فضای سیاسی مدرسه در آن دوران ناخودآگاه به فضای سیاسی آن دوره کشیده شدم.

در «شیدا و صوفی» می خواستم قدرت را برجسته سازم

یثربی که با ٦ عنوان کتاب به شیراز آمده و در سه روز کارگاه، قصه پردازی نوین و دیالوگ نویسی خلاق را در حاشیه برگزاری نمایشگاه نقاشی استاد گلشن قربانی نژاد را آموزش می دهد، با بیان اینکه انسان های درون گرا روزی خود را بروز می دهند، اشاره کرد: در «شیدا و صوفی» می خواستم قدرت را برجسته سازم. زیرا حس می کردم در این داستان به همه زنان ظلم می شود.

نویسنده کتاب «چشم هایش می خندد» دوران کودکی خود و پسرسالاری را در این دوره مورد اشاره قرار داد و  گفت: من یاد گرفتم در کاغذ سفید فریاد بزنم. نویسنده شدن من یک اتفاق بود که می توانست نیفتد و می توانستم به جای اینکه اتفاقات را روی کاغذ بیاورم، سخن بگویم.

یثربی با این باور که فشارها کمک به آنچه می خواهید شوید می کنند، ادامه داد: زندگی انسان تریکبی از سرنوشت ها و فشارهاست. همه انسانها میراثی می برند، اما مهم این است که کجا آفتابی شود.

این نمایشنامه نویس و مترجم نویسنده شدن را انتخابی ندانست و یادآور شد: نویسندگی مانند غذاخوردن است. این معمولی بودن را نباید کسی به بت ساختن نویسنده منتهی سازد.

وی به علاقه مندان نویسندگی توصیه کرد که زندگی را در نوشته های خود بیاورند نه اینکه نوشته ها را در زندگی بکار بندند.

یثربی همچنین نیاز نویسندگی را نترسیدن عنوان کرد و افزود: از حاشیه نمی ترسم و اینکه درد زندگی را فریاد کنم واهمه ای ندارم.

من کلمه فروشم زیرا این کار را خوب بلدم

نویسنده کتاب «آبی کوچک عشق» خود را کلمه فروش معرفی کرد و گفت: من فقط نویسنده نیستم، زیرا نویسندگی شغل نیست مگر اینکه کلمه فروشی کنید.

یثربی فضای مجازی و شبکه های اجتماعی را محیطی برای واکنش سنجی مخاطبان دانست و اظهار کرد: نویسنده می تواند با سنجش این واکنش ها نسبت به آثار خود از نحوه شناخت خواننده اطلاع یابد.

او واکنش مخاطب را حاوی سوژه عنوان کرد و افزود: کامنتهایی که خوانندگان برای نویسنده در شبکه های اجتماعی می گذارند حاوی تاریخچه است و می توان در آن مردم شناسی کرد. زیرا مردم به شدت پشت اکانتهای جعلی خود پنهان هستند. تحقیقی میدانی کردم که نشان می دهد همه آنهایی که پیام می گذارند آشنا هستند و حرف دل خود را به این شیوه بازگو می کنند.

فیلمنامه نویس سینمایی «دعوت» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا با اشاره به اینکه شبکه مجازی «اینستاگرام» حاوی آسیب شناسی پژوهشی مردم است، یادآور شد: نویسندگی یکی از بخش های زندگی است. از این جهت، من با کلمه بارها در میان اهالی فرهنگ و هنر پیوند ایجاد کرده ام و این کار را خوب بلدم.

یثربی با تاکید بر اینکه کلمه فروشی به معنی کاسبی نیست، تصریح کرد: از هیچ کس به معنی واقعی پول نگرفته ام و نخواهم گرفت. حتی یکی از نهادها به خاطر شخصیت علی آقا پستچی خواست که مرا مورد تقدیر قرار دهد، زیرا از علی چهره ای مثبت مانند «چه گوارا» تداعی می شد.

این نویسنده و کارگردان تئاتر کلمات را موجب ساختن شخصیتی متناقض از خود دانست و گفت: از این روست که می شود با کلمات افراد را از هم متنفر نیز ساخت. زیرا ما با واژگان جهان و انسان ها را دگرگون می سازیم. از سویی واژگان عشق آفرینی هم می کنند و می توان با آنها هزاران نفر را شیفته علی پستچی کرد. زیرا آدمها می توانند با واژگان جادو سازند.از این رو، واژه، نیکو جواب می دهد.

یثربی آمدن خود به فضای مجازی را ناشی از اتفاق عنوان کرد و یادآور شد: من به فضای مجازی آمدم و شاید ماندنی نباشم، اما به کلمه فروشی ادامه می دهم.

گفتنی است: کارگاه «مضمون آفرینی در ادبیات و نقاشی» با حضور چیستا یثربی ٥ تا ٧ اسفند با تاکید بر قصه پردازی و دیالوگ نویسی خلاق در مجتمع هنری مارلیک برگزار می شود.
شیراز

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی

#کانال_رسمی_چیستایثربی
@chista_yasrebi

#چیستا_یثربی
ادمین
خانم‌پونه
@ccch999
برای وقت گرفتن

همیشه راهی هست
#مشاوره و
‌#مشاوره_آنلاین
#مشاوره_آنلاین