چیستایثربی کانال رسمی
6.4K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
نگاهی به #کتاب
#دفترچه_ممنوع
نوشته البا دسس پدس

البا دسس پدس (۱۱ مارس ۱۹۱۱ رم، ایتالیا–۱۴ نوامبر ۱۹۹۷ پاریس، فرانسه) نویسنده و روزنامه نگار ایتالیایی – کوبایی است که با ترجمه های شیوای بهمن فرزانه که بر کتاب هایش نوشته شده برای مخاطبان ایرانی نویسنده ای مشهور محسوب می شود.
این نویسنده ی فمینیست و ضد فاشیست اکثر کتاب هایش حول محور زنان و مشکلات آنان می گردد.
رمان‌های آلبادسس پدس، نماینده زنان قرن بیستم ایتالیا است، سال‌های جنگ جهانی دوم و چندین سال پس از پایان جنگ، که تقابل پیدا و پنهان فضای ناهماهنگ زندگی خانوادگی و زندگی اجتماعی و چالش زنان با محیط اطرافشان را نشان می‌دهد.
کشمکش پنهان و آشکار زنان در نوشته‌های پدس با فضای
#ناهماهنگ زندگی
#خانوادگی و زندگی
#اجتماعی است و همین ویژگی است که برای زنان معاصر کشورهای جهان، جذابیت دارد و باعث می‌شود همه این زنان به نحوی با آثار او احساس نزدیکی و همذات‌پنداری کنند.

مسئله تقابل زنان با جهان اطراف‌شان، یک مسئله حل‌نشده و جهانی است که البته در کشورهای مختلف و در بین ملیت‌های مختلف به درجات مختلفی ظاهر می‌شود.
#اشتراک در برخی فرهنگ‌ها و شباهت اوضاع سرزمین‌ها در سال‌های پس از جنگ، خواننده #ایرانی را به این نویسنده #ایتالیایی نزدیک می‌کند.

موضوع این هفته کارگاه نقد کتاب ما ، کتاب دفترچه ممنوعه این نویسنده بود که نقدهای متفاوتی را بر این کتاب شاهد بودیم.
والریا زنی میانسال است که در کنار اشتغال باید کارهای مربوط به خانه را انجام دهد. میشل همسر او و دو فرزند آنها خانواده ای کوچک و از نظر اقتصادی متوسط رو به پایین را تشکیل می دهند.
بحران اقتصادی بعد از جنگ فشلر مضاعفی را بر انها تحمیل کرده و افراد خانواده را هر روز به خاطر این مشکل از هم دور می کند.
اما خرید یک دفترچه یادداشت در یک روز تعطیل زندگی والریا را دگرگون می کند. او که عادت کرده است مشکلات و نیازهای خود را نادیده بگیرد با شروع نگارش خاطرات روزانه خود در این دفترچه به این نتیجه می رسد که سالیان متمادی زندگی خود را بیهوده صرف روزمرگی زندگی و خدمت به کسانی کرده که قدر او را نمی دانند و هیچ وقت به فکر خود نبوده است.
هر چه داستان پیش می رود و روزهای نگارش دفترچه بیشتر می شود کمبودها و نیازهای او بیشتر نمایان می شود و در این مسیر والریا متوجه می شود که چه شکاف عظیمی در خانواده به وجود امده است.
دوست و عشق مابین او و رییس اداره ای که در ان کار می کند و عشق های جنبی که برای پسر و دخترش به وجود می اید خرده روایتی هستند که به روایت اصلی برای پیشبرد داستان کمک کرده اند.
والریا خود را قربانی می بیند و سعی می کند که عصیان کند اما در نهایت شکست می خورد و با سوزاندن دفترچه بر روزهای سرد گذشته باز می گردد.
البا دسس پدس در با داستان خود می گوید که این زنان هستند که باید از خود بگذرند و خود را فدای زندگی دیگران و خانواده ی خود کنند.
نثر روان و روایت ساده و پرکشش و باورپذیر داستان بر جذابیت داستان افزوده و باعث جذب مخاطب گردیده است.
خرده روایت های جانبی و شخصیت های متفاوت داستان که هر کدام نماینده ای از قشرهای متفاوت جامعه هستند به روایت کمک کرده است.
شخصیت پردازی در داستان به خوبی شکل گرفته است و ابعاد مختلف شخصیت والریا – شخصیت اول داستان- به بهترین شکل نمایش داده شده است.
روزنامه نگار بودن نویسنده کمک کرده است که در کنار روزنوشت بودن روایت داستان ، ایجاز هم رعایت شود – اتفاقات مهم داستان روایت شود- و اتفاقات ساده و غیر ضروری روزمره در داستان انعکاس داده نشود و این به صورتی ست که مخاطب داستان متوجه این امر نمی شود و به جزیی نگری زندگی توجه ای نمی کند.
البته نمی توان از ترجمه ی زیبای بهمن فرزانه به سادگی گذشت.
دیدهای متفاوت دوستان بیشتر بر روی نقد محتوایی داستان و بر جنبه های فمینیستی و مظلوم نمایی والریا شخصیت اصلی داستان است.
رمان «چراغها را من خاموش می کنم »نوشته «زویا پیر زاد » بسیار شبیه این رمان اس ت از نظر نوع راویت و شخصیت ها و دغدغه های آنان و روابط حاکم بر افراد داستان و ماجراهایی که بر شخصیت ها می گذرد.


#نقد_کتاب
#دفترچه_ممنوع
#آلبادسس_پدس
#کوبایی_ایتالیایی
#صفحه_نودوهشتیا.نت
#ادبیات_جهان
#ادبیات_معاصر

@chista_yasrebi
@Chista_Yasrebi

"با ادبیات جهان بیشتر آشنا شویم "

#قطار

#داستان_کوتاه از #ریموند_کارور

سبک :واقع گرایی کثیف


اسم‌ زن‌ میس‌ دنت‌ بود و اوایل‌ آن‌ شب‌ هفت‌تیری‌ را روبه‌ مردی‌ گرفته‌ بود. او را وادار کرد که‌ زانو بزند و توی‌ گل‌ولای‌ برای‌ زنده‌ ماندن‌ التماس‌ کند. در حالی‌ که‌ مرد دست‌ به‌ هر خس‌ و خاشاکی‌ می‌انداخت‌ و اشک‌ در چشمانش‌ می‌جوشید، زن‌ لوله‌ی‌ تپانچه‌ را رو به‌ او گرفته‌ بود و هر چه‌ از دهانش‌ درمی‌آمد نثار مرد می‌کرد. سعی‌ می‌کرد حالی‌اش‌ کند که‌ نمی‌تواند با احساسات‌ مردم‌ بازی‌ کند. گفته‌ بود «بی‌حرکت!» هرچند مرد به‌ آشغال‌ها چنگ‌ می‌زد و پاهایش‌ را از ترس‌ تکان‌ می‌داد. وقتی‌ همه‌ی‌ حرف‌هایش‌ را زد و هر چه‌ به‌ ذهنش‌ می‌رسید بار او کرد، پایش‌ را گذاشت‌ پسِ‌ گردنِ‌ مرد و فشار داد و صورتش‌ را لای‌ گل‌ و لای‌ فرو برد. بعد رولور را گذاشت‌ توی‌ کیف‌ دستی‌اش‌ و به‌ ایستگاه‌ راه‌آهن‌ برگشت. روی‌ نیمکتی‌ در سالن‌ انتظار خلوت‌ نشست‌ و کیف‌ دستی‌ را روی‌ دامنش‌ گذاشت. دفتر فروش‌ بلیت‌ بسته‌ بود، هیچ‌کس‌ آن‌ دوروبر به‌ چشم‌ نمی‌آمد. حتی‌ پارکینگ‌ ایستگاه‌ هم‌ خالی‌ بود. چشمش‌ روی‌ ساعت‌ دیواری‌ بزرگ‌ ماند. می‌خواست‌ دیگر به‌ مرد فکر نکند و این‌ که‌ بعد از رسیدن‌ به‌ مقصود خودش‌ با او چطور رفتار کرده‌ بود. اما او هم‌ از یاد نمی‌برد که‌ مردک‌ وقتی‌ به‌ زانو افتاد چه‌ التماسی‌ می‌کرد و از بینی‌اش‌ چه‌ صداهایی‌ درمی‌آورد. نفس‌ عمیقی‌ کشید، چشمانش‌ را بست‌ و منتظر شنیدن‌ صدای‌ قطاری‌ شد....

#نویسنده :
#ریموند_کارور
#ترجمه:#اسد_الله_امرایی

#واقع_گرایی_کثیف چیست و چرا سبک #کارور را واقع گرایی کثیف میگویند ؟

زمانی كه #بدترین_واقعیت ها در قالب داستان و #رمان بیان می شود؛ #رئالیسم_كثیف آفریده می شود. در واقع آفرینش اینگونه واقعیت ها بازسازی و واگویه كردن بدترین حوادث دنیای بیرون است كه در شكل داستانی نوشته می شود.
نویسندگان این سبك اعتقاد دارند واقعیت ها همیشه زیبا نیست یا بهتر است بگوییم اصلا واقعیت زیبایی وجود ندارد. چرا كه هر واقعیتی آنچنان با دردها و رنج ها (چه مادی و چه معنوی) در هم می آمیزد كه دیگر زیبایی برایش باقی نمی ماند، شاید به همین دلیل است كه آدمی نقب های گوناگونی به سوی شدن ها و بایدها می زند تا خود را از دست واقعیت هایی كه زیبا نیست برهاند.
#ریموند_کارور
#نویسنده_معاصر_آمریکایی
1938_1988

#چیستا_یثربی
#ادبیات_جهان
#داستان
#چیستایثربی
برگرفته از #پیج_رسمی
#اینستاگرام_چیستایثربی


https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBpRODaZIHG-jQ
#روز_مرده

#شاعر:
#شیرکو_بی_کس

شاعر کرد

ترجمه :

#مختار_شکری_پور







من امروز هیچی ندارم که بنویسم ... هیچ
هیچی ندارم که بگویم و
هیچ کاری هم نیست که انجام دهم ... هیچ !

من امروز
همچون بطری آبی شکسته ام
که هرچه دربرداشت ریخت و
من نیز
هرچه داشتم گفتم !

من امروز
همچون درختی گیچ و منگ و تنبل ام
که مقابل گورستانی خاموش ایستاده ام
یا همچون ابری عقیم ام
که چهار زانو درآسمان نشسته است و
حوصله باریدن ندارد !

من امروز
همچون ساعتی خفته بر بالین دیواری ام
که مدام خمیازه می کشد
یا همچون بلمی شکسته دربندری متروک و پشت گوش انداخته شده ام !

من امروز
خالی وخلوتم ، خالی وخلوت
همچون سرریز شدن خاطره ای کهنه
از ذهن پیرمردی !
همچون گیتاری بی زه ام
همچون شعری بی خواننده
یا لانه ای بی جنب وجوش !

من امروز
حوصله ی دیدن هیچ کسی را ندارم :
نه دیدن خودم درآینه
نه دیدار یارانم
ونه حتی کتابی

من امروز
هیچ آرزویی هم نمی کنم
نه پیاده روی درجاده های آفتاب گرفته
نه بو کردن گیسوی مورد *1 باغچه ای و
نه بوسیدن زن ام و
نه تمام کردن این شعر و
نه هیچ ... !





1- گیاه"مورد" از جمله گیاهان نادری است که به شکل گونه خاصی در مناطق محدودی درایران و دنیا وجود دارد. درختچه های کوچکی که ارتفاع آنها در شرایط عادی بین 1تا 3 متر می رسد. از مشخصات آن می توا ن به برگهای همیشه سبز،پایا،برگهای متقابل،ساده، نوک تیز، بدون تار و دندانه، چرمی به رنگ سبز تیره، و بویی معطردارد.




شاعر کرد عراقی ؛ دوم ماه می 1940 درسلیمانیه کردستان عراق متولد شد و 4 آگوست سال 2013 درسوئد درگذشت .



#شعر_کرد
#ادبیات_جهان
#شیرکو_بی_کس
#مختار_شکری_پور


#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chistaa_yasrebii
شعری از #ژاک_پره_ور
#فرانسوی
با ترجمه و
#صدا ی
#احمدشاملو

اين #عشق
به اين سختى
به اين تُردى
به اين نازكى
به اين نوميدى،

اين عشق
به زيبايى روز و
به زشتى زمان
وقتى كه زمانه بد است،

اين عشق
اين اندازه حقيقى
اين عشق
به اين زيبايى، به اين خجسته‏‌گى ، به اين شادى و
اين اندازه ريشخندآميز ،
لرزان از وحشت چون كودكى در ظلمات
و اين اندازه متكى به خود
آرام، مثل مردى در دل شب،
اين عشقى كه وحشت به جان ديگران مى‌‌‏اندازد
به حرفشان مى‏‌آورد
و رنگ از رخسارشان مى‌‏پراند،

اين عشق ِ بُزخو شده – چرا كه ما خود در كمينشيم –
اين عشق ِ جرگه شده زخم خورده پامال شده پايان يافته انكار شده از ياد رفته
– چرا كه ما خود جرگه‏‌اش كرده‌‏ايم زخمش زده‏‌ايم پامالش كرده‏‌ايم تمامش كرده‏‌ايم منكرش شده‏‌‌ايم از يادش برده‏‌ايم،
اين عشق ِ دست‏‌نخورده‌‏ى هنوز اين اندازه زنده و سراپا آفتابى
از آن ِ تو است از آن ِ من است
اين چيز ِ هميشه تازه كه تغييرى نكرده است،
واقعى است مثل گياهى
لرزان است مثل پرنده‌‏يى
به گرمى و جان‌بخشى ِ تابستان.
ما دو مى‌‏توانيم برويم و برگرديم
مى‏‌توانيم از ياد ببريم و بخوابيم
بيدار شويم و رنج بكشيم و پير بشويم
دوباره بخوابيم و خواب ِ مرگ ببينيم
بيدار شويم و بخوابيم و بخنديم و جوانى از سر بگيريم،
اما عشق‌‏مان به جا مى‏‌ماند
لجوج مثل موجود بى‌‏ادراكى
زنده مثل هوس
ستمگر مثل خاطره
ابله مثل حسرت
مهربان مثل يادبود
به سردى ِ مرمر
به زيبايى ِ روز
به تُردى ِ كودك
لبخند‌زنان نگاه‏مان مى‏‌كند و
خاموش باما حرف مى‏‌زند
ما لرزان به او گوش مى‌‏دهيم
و به فرياد درمى‏‌آييم
براى تو و
براى خودمان،
به خاطر تو، به خاطر من
و به خاطر همه ديگران كه نمى‏‌شناسيم‏‌شان
دست به دامنش مى‏‌شويم استغاثه‌‏كنان
كه بمان
همان جا كه هستى
همان جا كه پيش از اين بودى.
حركت مكن
مرو
بمان
ما كه عشق آشناييم از يادت نبرده‌‏ايم
تو هم از يادمان نبر
جر تو در عرصه‏‌ى خاك كسى نداريم
نگذار سرد شويم
هر روز و از هر كجا كه شد
از حيات نشانه‌‏يى به ما برسان
دير ترك، از كنج ِ بيشه‏‌يى در جنگل ِ خاطره‌‏ها
ناگهان پيدا شو
دست به سوى ما دراز كن و
نجات‏مان بده!

#ترجمه و #دکلمه
#احمد_شاملو .
#ژاک_پره_ور
#شاعر_فرانسوی
و #فیلمنامه_نویس

#شعر_عاشقانه
#نجات
.
.

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#چیستا

#ادبیات_جهان
#شعر_جهان

این عشق
به زشتی زمان
وقتی که زمانه ، #بد است!👏👏👏👏👏 .
.
#chista_yasrebi
#chistayasrebi
#chista

#Jacques_Prévert
#frenchpoetry
#frenchpoets

1900_1977
#ahamad_shamloo
#ahmadshamloo
#poetry .

https://www.instagram.com/p/BwzKd3ig8dK/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=7ml2bh5wo09d
Einmal ist keinmal

#میلان_کوندرا
نویسنده ی چک
مقیم فرانسه

💙 نویسنده رمان معروف #بار_هستی
و چندین رمان عالی دیگر از جمله رمان #شوخی

" یکبار زندگی کردن ؛ مثل هیچ زندگی نکردن است..."

اتفاقی که یک بار بیفتد ؛ انگار هرگز نیفتاده است

#einmalistkeinmal

#میلان_کوندرا

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#chistayasrebi
#chista_yasrebi

#کتاب
#ادبیات
#کتابخوانی
#ادبیات_جهان
#نویسندگان_جهانی
#کنابهای_خوب

#زندگی

#einmalistkeinmal
https://www.instagram.com/p/CXgLXFPDxzL/?utm_medium=share_sheet