چیستایثربی کانال رسمی
6.4K subscribers
6.05K photos
1.29K videos
56 files
2.13K links
این تنها #کانال_رسمی من #چیستایثربی ، نویسنده و کارگردان است. هرکانال دیگری به اسم من؛ جعلیست! مگر اعلام از سمت خودم باشد/افرادی که فقط خواهان
#قصه های منند، کانال چیستا_دو را دنبال کنند.



@chistaa_2
Download Telegram
#مرگ_یک_نویسنده_تنها
#مرگ_صادق_هدایت

#هدایت را درحالی که روی پتویی که در کف آشپزخانه پهن کرده بود، دراز کشیده بود و خاکستر آثار چاپ نشده‌اش هم در کنارش قرار داشته، پیدا می‌کنند و بعد...
چیستایثربی_کانال_رسمی

دو شب اقامت در ساختمان 37 و سپس هیچ.... (یادی از هدایت)
هدایت صبح روز ششم آوریل 1951 به ساختمان شماره 37 مکرر خیابان شامپونیه وارد می‌شود. درست درهمین موقع است که همه دوستان مقیم پاریش از هدایت بی‌خبر می‌مانند.
گاز ساختمان قطع است و هدایت ضمن تهیه یک قابلمه نو از خانم سرایدار می‌خواهد که ترتیب وصل گاز آپارتمانش داده شود. قابلمه نو هرگونه شک و تردید نسبت به ‌این خواست را از میان می‌برد. آپارتمان همانی است که در سال 1912 ساخته شده و آنقدر برسرحیاط و نورگیرش بحث و جدل درگرفته است. هر قدر تهویه آپارتمان برای زندگی نامناسب بود، برای اشباع کردن آن از گاز شهری امتیاز محسوب می‌شد.‌ این آپارتمان یک اتاق، یک آشپزخانه کوچک که رو به حیاط مشترک باز می‌شد و یک توالت داشت.

هدایت چه وقت فوت شد؟ آن چه درمدت بسیار کوتاه اقامت هدایت در ساختمان شماره 37 مکرر گذشته است به واقع بر کسی معلوم نیست. روز نهم آوریل سال 1951 پس از ساعت 4 بعداز ظهر او را در آپارتمان کوچک مرده می‌یابند. طبق اظهار سرایدار، بوی گاز روز هشتم آوریل در تمام ساختمان پیچیده بود. بنابر تحقیقاتی که به عمل آمد، درست‌ترین زمان مرگ وی، شب یا نیمه شب هشتم آوریل1951 می‌باشد. هدایت در خیابان شامپیونه بدرود حیات گفت و در ساختمان شماره 37 مکرر. در و پنجره‌ها را بست، همه منافذ و درزها را با پنبه پر کرد، آخرین دستنوشته‌هایش را سوزاند، شیر گاز را گشود و بر روی پتویی که در کف آپارتمان پهن کرده بود دراز کشید و با چهره‌ای آرام به خواب ابدی رفت و جز یادداشتی کوچک هیچ پیام و نوشته‌ای ا زخود برجای نگذاشت.

هدایت را درحالی که روی پتویی که در کف آشپزخانه پهن کرده بود، دراز کشیده بود و خاکستر آثار چاپ نشده‌اش هم درکنارش قرار داشته، پیدا می‌کنند و بعد پیکرش را به اتاق مجاور برده و روی تختخواب قرار می‌دهند.
خبر مرگ هدایت در روزنامه لوموند مورخ 11 آوریل 1951 منتشر شد. ابتدا قرار بود پیکر هدایت جهت تدفین به تهران انتقال داده شود ولی نهایتا تصمیم می‌گیرند که هدایت را در پاریس به خاک بسپرند. او که زمانی بیزاریش را از شسته شدن در مسجد پاریس اعلام کرده بود گذارش به همان مسجد افتاد وفقط به جای قبرستان «مونپارناس» که روزگاری درآن مرده‌ها را به زنده‌ها ترجیح داده و به خوشبختی آنها رشک برده بود در گورستان «پرلاشز» دفن گردید.

#روحش_آرام_از_این_همه_درد

#نویسنده
#مترجم
#نمایشنامه_نویس


#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی

@chista_yasrebi_original
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃


#زیبا درباره ی #مرگ
دکتر حسین الهی قمشه ای


آیهٔ ۸ سورهٔ جمعه
بشارت آیه در این است که مرگ نفی کنندهٔ هستی ما نیست و این مایی ما با مرگ اجتماع ضدین نخواهد بود.


بلکه ما هستیم و مرگ نیز هست .


و ما با او ملاقات می کنیم. بنابراین بیم و هراس مرگ که عموماً از آن تصور نیستی می شود ، از میان می رود و مرگ به دیداری بدل می شود که ما با حقیقتی از حقایق هستی خواهیم داشت

و اما تهدید آن نیز روشن است که ستمکاران و خودپرستان بدانند که آن مرگی که از وی می گریزند ، در حقیقت زشتی اعمال خود آنهاست که پیش از مرگ به سبب غفلت به زشتی آن نمی اندیشیدند و با دیدار مرگ آگاهی ژرفی برایشان حاصل می شود .


زیرا به نزد #آگاهی_مطلق پیش می روند. پردهٔ نقاشی مولانا را نظر کنیم که :


مرگ هرکس ای پسر هم رنگٍ اوست
آینهٔ صافی یقین هم رنگٍ روست
پیشٍ ترک آیینه را خوش رنگی است
پیش زنگی آینه هم زنگی است
ای که می ترسی ز مرگ اندر فرار
آن ز خود ترسانی ای جان، هوش دار
زشت روی توست، نی رخسار مرگ
جان تو همچون درخت و مرگ برگ

#دکتر_الهی_قمشه_ای
#مرگ


#چیستایثربی
#چیستایثربی_کانال_رسمی
@chista_yasrebi_original
آدمها کشته میشوند
حقیقت نمیتواند کشته شود...

عاشق انتقامهای گروهی ام...

#تیرباران #سیاهکل را در زمان شاه از یاد نبرده ام .

#مرگ_در_قطار_سریع_السیر_شرق
بر اساس رمانی از
#آگاتا_کریستی

@chista_yastebi_original

یک عده منتظر باشند.عکسها و اکانتهایشان فیک بود.خودشان وجود دارند.من دوره ی پستچی و ناسزاهای عده ای به هفت نسلم یادم نمیرود....
راستی میخواهم اسم دو قاتل زنجیره ای نمایشم سپید و سارا بگذارم.
خود این دو میدانند چرا....




#چیستایثربی_کانال_رسمی
#چیستایثربی افزود:

#نمایش « "مرگ با گل مریم" در آخر زمان می‌گذرد. زمانی که جهان با بمباران اتمی نابود شده و ادامه زندگی و بقا با ویژگی‌های خاص زن نمایشنامه ممکن می‌شود.»

از آرشیو 18 سال پیش مطبوعات

#نمایشنامه
#مرگ_با_گل_مریم
#جشنواره_تاتر_بانوان
#اجرا
#هجده_سال_پیش

آرشیو_خاطرات

#چیستایثربی

@chista_yasrebi_original
#نیچه و انتقادش از واعظان #مرگ

معنای مرگ در تاریخ فلسفه بیشترین قرابت را با این سخن سقراط، در رسالۀ فایدون افلاطون که:







«فیلسوفان در کار چگونه مردن اند و تلاش می کنند تا روح را از زندان تن رها سازند.»
داشته است.




اما #فریدریش_نیچه، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم، صاحبان چنین اندیشه هایی را «واعظین مرگ» می نامید و نظراتی از این دست را مورد نکوهش قرار می داد



. نزد او مرگ (حتمیِ هر زندگی) ممکن بود قطره ای گوارا و عطرآگین از ساده اندیشی را همراه داشته باشد،




حال آنکه روح های داروساز از آن قطره ای سمی و بد طعم ساخته اند که تمامی زندگی را نفرت بخش می سازد (آواره و سایه اش،۶۹۴).



در کتاب "چنین گفت زرتشت " ، این افراد به سه صورت معرفی می شوند:

آنهایی که #نیروی_شهوت_انگیزی درون خود دارند که می بایست شهوت پرست شوند و یا نفس خویش را بکشند و آنها کشتن نفس خویش را بر می گزینند.



البته این کشتن خود نمود همان شهوت پرستی است.

اشخاصی که #روانی_بیمار دارند و همواره از مرگ می گویند. اینها زندگی را #رنج می دانند و از ادامه دادن به حیات خویش #ناتوانند.

برخی دیگر شهوت و غرایز لذت بخش آدمی و خواستن را #گناه دانسته و اینچنین هستی را نفی می کنند.

واعظ مرگ تنها به یک بعد زندگی می نکرد و مشخصۀ اصلی حیات را رنج می داند.


زرتشت نیچه به چنین افرادی می گوید:« این کسانی که زندگی بهترتان کار توان فرساست و مایۀ عذاب:



مگر از زندگی بسیار خسته نیستید؟ مگر برای وعظ مرگ بسیار رسیده نیستید؟ پس چرا به زندگی خویش پایان نمی بخشید؟ "



این امر نشان می دهد که واعظان مرگی که مدام از رنج و عذاب سخن می گویند در حقیقت به دنبال مرگ نیستند!!!!!




چرا که اگر جز این بود به جای شکوه و گلایه با اشتیاق به سوی مرگ می شتافتند!

نزد نیچه هر نظری که گوشه ای هرچند کوچک از زندگی، واقعیت و یا آنچه هست را نفی کند، شامل این نوع نگاه به زندگی می شود.



همانند سقراط که در بستر مرگش گفت: زندگی همانند بیماری است.



بنابراین باورمندان به زندگی جاوید نیز از این دسته خواهند بود. چرا که برای فرار از این جهان ، جهان خیالی دیگری برای خویش ساخته اند.




زرتشت نیچه می گوید:« زمین پر است از آنانی که بایدشان ترک زندگی را موعظه کرد یا زندگی جاوید را.. این هر دو نزد من یکسان اند.»



«بادا که به طعم زندگی جاوید از این زندگی در گذرند!»

#معصومه_قایمی
#فلسفه_نو


#چیستایثربی
@chista_yasrebi_original
#مرگ
#چیستایثربی
ادیت از مژگان عزیز

کانال رسمی
#چیستایثربی

@chista_yasrebi
‹‹#آخرالزمان›› یا پایان دوران ،

همانگونه که از نام آن برمی‌آید به #انتهای_یک_دوره اطلاق می‌شود و مقطعی از زمان است که در آن تغییر از یک دوره به دوره‌ای جدید رخ می‌دهد.



از آنجا که اکنون دوره دنیا برپاست ، آخرالزمان به انتهای دوره دنیا مربوط می‌شود.

آخرالزمان از دیدگاه ادیان ، به دورانی گفته می‌شود که وقایعی عظیم و عجیب در آن رخ می‌دهد و حاکی از انتهای زندگی به شیوه فعلی بر روی زمین است.

انتظار می‌رود با سپری شدن آخرالزمان دوره جدیدی فرا برسد که بسیار با وضعیت پیشین آن متفاوت باشد.



.

#علائم_آخر_الزمان :

"در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و
#عاقّ والدین شدن رواج یافته است. حرمت پدران و مادران سبک شمرده می شود

. فرزند به پدرش تهمت می زند، پدر و مادرش را نفرین می کند و از
#مرگ آنها #مسرور می شود. در آن هنگام،
#طلاق و
#جدایی در خانواده ها بسیار خواهد شد. در آن زمان، فتنه ها چونان پاره های شب تاریک، شما را فرا می گیرد و هیچ خانه ای از مسلمانان در شرق و غرب عالم نمی ماند؛ مگر اینکه فتنه ها در آن داخل می شوند.



"( الملاحم و الفتن، ص 38.)

چقدر شبیه سخنان برخی اساتید روانشناسی مدرن است.

دقیق چند بار بخوانید....



#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
ترانه
#مدونا :
مردم دیگر نمیخواهم جلوی شما سر خم کنم و باخواسته های شما ،جلو روم...


به نظر میآید که مدونا ، در آغاز شصت سالگی ،
عمدی تیپ و چهره اش را به حالت
تین ایجیری و
#نوجوانی ،تغییر داده است

بحران سن ، برای همه طبیعی است
بخصوص زنانی که از راه چهره ، نان میخورند. مثل بازیگران ، مدلها و خوانندگان...


ولی راهی نیست
باید پذیرفت
#مرگ و پیری ،تنها حقیقت کتمان ناپذیر زندگیست !

#چیستایثربی
کانال رسمی
@chista_yasrebi
در برابر بازیگری
#سوسن_تسلیمی ، بازیگران دیگر انگار ، سوء تفاهمند!

تابحال هرگز نه در تاتر ، و نه در سینما ، چنین قدرت و صلابت بازیگری را ،
ندیده ام ‌ و نخواهم‌ دید !




من سعادتمندم که بازی او را ، یکبار از نزدیک دیدم !




فرزندان ما و ما ، حتما ، کم سعادتیم که بازی او را بر پرده ها و صحنه های سینما و تاتر ایران ، دیگر نمی بینیم!






شاید او ، بزرگتر از ظرفیت و لیاقت این صحنه ها و پرده های فرمایشی و سفارشی بود!



بانو
سوسن تسلیمی



#بازیگر
#کارگردان_تاتر
مقیم سوئد

از #فیلم ها
#مرگ_یزدگرد
#چریکه_تارا
#شاید_وقتی_دیگر
#باشو_غریبه_کوچک ‌‌

و .... نمایشهای بیشمار در ایران و خارج.



بهترینها


#بازیگران_ایرانی
#هنرمندان_ایرانی

ما فیلمهای خوب را ، توقیف میکنیم !
به هنرمندان راستین ، امکان کار تاتر نمیدهیم !

ما تهمت میزنیم ، تهدید میکنیم ، خانه نشین میکنیم و لذت میبریم !


ما بهترینها را به سوی غربت ، تبعید میکنیم !


#چیستایثربی
#چیستا_یثربی

#نمایشنامه_نویس
#رمان_نویس
#تاتر
#صحنه
#کارگردان

دوستت داریم بانوی صحنه ایران ، سوسن تسلیمی عزیز

بانوی پر قدرت ، توانمند و آگاه !
دوستت داریم ، هر کجا که باشی !
#چیستا

#soosan_taslimi
#great_artist
#soosantaslimi
#iranian_actors
#iranian_artists

#movies
#cinema
#drama
#play
#theatre

#chista_yasrebi
#chistayasrebi


https://www.instagram.com/p/BrV-xtHAT2D/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=j069x3w9eznh
وقتی دنیا خالی شد
و فقط من و تو ماندیم،

آنوقت به تو میگویم
خدا به موسی چه گفت!

راز شکفتن را در نیستی نبین !
در زندگی ؛ دنبالش کن !

مرگ ، نام‌ دیگر ‌‌عشق است.

#چیستا_یثربی
#چبستایثربی
#چیستا

#مینیمال
#مینیمالها

#موسی
#کلیم_الله

#حرف زدن با #خدا
#مرگ
#عشق
#راز_زندگی
#راز
#رازها
.

#توضیح
#سوال #حضرت_موسی از خداوند :
‍خدایا چرا انسان را متولد میکنی و بعد نابودش میکنی؟

#chistsyasrebi
#chista_yasrebi
#poetry
#poem
#poets
https://www.instagram.com/p/CNxe4Azl0of/?igshid=1bk0c9w9ytlyl
موبد: باید به سراسر ایران زمین پندنامه بفرستیم.
زن: پندنامه بفرست ای موبد، اما اندکی نان نیز بر آن بیفزای. ما مردمان از پند سیر آمده ایم و بر نان گرسنه ایم...

-بیضایی؛ مرگ یزدگرد
مجلس شاه کشی

#نمایشنامه
#بهرام_بیضایی
#مرگ_یزدگرد


#کانال_رسمی_چیستایثربی
#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
@chista_yasrebi
هرگز فکر نمیکردم نبودن تلفن در این دنیای مدرن ؛ یعنی #مرگ

مخابرات متطقه هشت آتش میگیرد
تلفنهای منطقه ی شش قطع میشود!

تمام خیابان ما بی تلفنند!

نمیتوانم به هیج کس و به هیچ جا زنگ بزنم!

به مادر مریضم که تنهاست،
و تهیه ی دارو و غذایش با من است.

قراردادم باشرکت خاص وایفای خانگی ام سوخت شد.

مریضم و نمیتوانم به کلینیک یا داروخانه،زنگ بزنم
تلفن انها هم در این منطقه است و سوخته!

وایفای روی خط ثابت بوده و برای ابد رفت!

تلفن اصلی ما،مال صاحبخانه ی بیست و هفت سال پیش بود که آن موقع؛ خط را پانصد هزار تومان از او خریدم؛ بعد به اسمم نکرد،شاید چون زود دچار آلزایمر شدو...

مخابرات هم بدون کارت ملی که #او_نداشت ، #ندارد و دیگر نخواهد داشت /چون بیست و هفت سال پیش کارت ملی نبود!/،تلفن را احیاء نمیکند که دست کم فقط نت آن وصل شود.

همه ی درسهای دخترم از طرف دانشگاهش ؛ باسیستم کامپیوتری انجام میشود.
اساتیدش شاید نمیدانند که ما اکنون ؛ در جزیره ای نامسکون گرفتار شده ایم.

پنج روز گذشت...
آنقدر به خرابی تلفن زنگ زدم که گمانم شماره مرا از حفظند!
اما تلفن ثابت دخنرم درست نمیشود!
سوخته!
همین؟!

خب درستش کنید!
زندگی ما را بایک کابل ؛ نسوزانید
شما که میدانید بی نت ؛ یعنی هیچ!
بی خط ثابت ؛ بی وایفای‌‌‌‌‌‌!
دور از همه جا
بدون همه جا
حتی نمیتوانیم به سوپری یا فروشگاهی از محل چیزی سفارش دهیم؛چون تلفن او هم خراب است!

و درد اینجاست
که همه چیز به این #نت لعنت شده؛ ربط پیدا کرده

نت خط،جوابگوی حجم بارگیریها نیست
و من پولش را هم ندارم،
چون تازه باشرکت نت خانگ ؛ قرادادم را تمدید کرده بودم
خط مرا از دور خارج کرده اند.

خط دخترم هم وصل نشدکه کارت ملی دارد

ما بی هوا زنده ایم
بی غذا زنده ایم
بی فرهنگ و هنر زنده ایم
بی #تلفن و بی #نت میمیریم
چون حتی نمیتوانم قبض گاز و آب را پرداخت کنم

این تراژدی عصر ماست
این تراژدی کل دوران است

یاد تلفن های قدیم بخیر
یاد 17_شماره ی خرابی تلفن که زنگ میزدی ؛ به آنی درست میکردند

یاد خیلی چیزها بخیر
که دوره شان تمام شد
شاید
مثل عشق واقعی‌‌‌‌‌‌‌‌....
عشق کودکانه ؛ لطیف و نجیب ؛ به پستچی محله ات!

تمام شد

این دنیای جدید را دوست ندارم

اگر تکتولوژی ما را از من دورتر کند
آدمها را منزوی تر کند ؛
مارا تنها و بی پناه تر کند
دوستش ندارم

این شکلِ جهان را دوست ندارم

سیمهای ارتباطی اگر برای ارتباط نباشند ؛ پس به چه درد میخورند ؟

یک بی #تلفن به نام :

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی

#مخابرات
#مخابرات_شهر_تهران
#وزیر_مخابرات
#شرکت_مخابرات_ایران
#قطعی_نت
https://www.instagram.com/p/Cg1SgD-Mr44/?igshid=MDJmNzVkMjY=
شماره را با ترس و لرز میگیرم.
کسی آن طرف برمی‌دارد...

تا صدای مرا می‌شنود،

میگوید:
چیستا؟!

میگویم:
بله، سلام.

میگوید:
خب بالاخره چی شد! رمان" آوا " رو تموم نکردی؟

میگویم:

ببین!
من باید آخرش دو تا از قهرمان‌های اصلی رو میکشتم. تمام عوامل داستان ایجاب میکرد.‌..

دلم نمیخواست!

میگوید :
اگه نویسنده مطمئنه که قهرمان‌های اصلی به دلایلی منطقی میمیرن ، خب باید بمیرن...

_چی؟ گفتی منطق‌‌‌‌؟! ..... عصبی شدم.

درباره ی موضوع #مرگ ؛ هیچ منطقی ؛ جوابگو نیست!

من از کجا بدونم که قصه میتونست طور دیگری هم تمام بشه؟
شاید میتونست پایان دیگری هم داشته باشه... هر قصه ای میتونه‌.....

شاید میشد جلوی مرگ عده ای را گرفت.

قطع کردم.....

🤍🤍🤍

یک نویسنده، تقدیر و سرنوشت شخصیت‌هایش را می‌شناسد، پس هیچوقت به آنها خیانت نمی‌کند.

می گذارد سرنوشتشان را با شرافت و سلحشوری پذیرا شوند‌‌‌. اما نویسنده ؛ خدا نیست‌.

راستی خدا چطور ؟
ما چطور ؟

ما این اطمینان را از کجا به دست بیاوریم؟

برای ما هیچ اطمینانی نیست!

نه ما
نه برای نویسنده ......

و نه هیچ قدرت دیگری به جز خودش ؛

اما خودش میداند و خودش که :

میشود جلوی خیلی از مرگهای زود هنگام را گرفت.

چه در #داستان
چه در زندگی واقعی....

من واقعا به #شک رسیدم
و این شک برایم مقدس است.

#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا

#داستان
#رمان
#رمان_نویس
#جملات
#دیالوگ
#مرگ
#کشتار
#اعدام
#جنگ

عکس،: با "شادی قدیریان"
هنرمند عزیز

در نمایشگاه عکاسی اخیرش
همراه دوستان
https://www.instagram.com/p/C0_wfL2Ons4/?igshid=NTM1NmNjNWFlNw==